ظرفیّت پژوهشی و توسعهی حرفهای معلمان
حرفهای شدن معلمان بر جنبههای تکنیکی و حرفهای تدریس و ارتقاء موقعیت اجتماعی حرفهی معلمی متمرکز است. حرفهای شدن فرایندی است که طی آن انجام یک حرفه یا شغل مستلزم داشتن مهارتهای ویژهای میباشد . توسعهی حرفهای معلمان به آنان کمک میکند تا بازخوردی از نتایج تحقیقات انجام شده را در تجارب آموزشی خویش اعمال کنند؛ با توجه به اینکه شرایط شغلی معلمان پیوسته در حال تغییر است، آنان باید برای حفظ شغل به طور مداوم دانش و تجارب خویش را بهبود بخشند؛ بنابراین توسعهی حرفهای معلمان فرایندی مداوم است که به آنان کمک میکند تا دانش و مهارتهای لازم برای شروع حرفهی معلمی را کسب کنند و این مهارتها را در حین کار افزایش دهند .
به عقیده ی کوکران-اسمیت و لیتله ، مشارکت معلمان در پژوهش، وسیلهای برای پرورش مهارتهای حرفهای در معلمان است. او هانلو ، اقدام پژوهی و به طور کلی پژوهشی که توسط معلمان انجام میشود را به عنوان شکلی از توسعهی حرفهای معلمان عنوان میکند. مطالعاتی که در زمینهی پژوهشگری معلمان و تأثیر پژوهش بر توسعهی مهارتهای حرفهای معلمان انجام گرفته حاکی از آن است که پژوهش توسط معلمان موجب افزایش سطح اثربخشی و کارایی شغلی، بهبود مهارتهای فکری و افزایش مهارتهای تجزیه و تحلیل اطلاعات و حل مسئله، ایجاد ارتباط مناسب با همکاران، افزایش سطح خودکارآمدی و افزایش میزان رضایت شغلی معلمان گردیده است .
ماتساگاراس، با تأکید بر نقش پژوهش در آموزش، معتقد است زمانی که معلم از پژوهش استفاده میکند به تدریج دربارهی امتیاز و برتری حرفهای و شغلی خود متقاعد میشود یعنی دارای توانایی درک ماهرانهی تفاوتهای موجود در موقعیتهای پیچیده خواهد شد و از این طریق به طور صحیح مداخلهها و رفتارهای مناسب را برای بیشترین تأثیرگذاری انتخاب میکند. اسکان ، با مطرح کردن عنوان ؛ معلم متفکر به شناخت و توسعهی دانش حرفهای معلم و احساس مسئولیت برای درک و فهم اقدامپژوهی توسط معلم از طریق آموزشهای قبل از خدمت و ضمن خدمت تأکید بسیاری دارد.در دنیای امروزی که جوامع مختلف به سمت تخصصی کردن مهارتهای حرفهای معلمان خود، حرکت می کنند ضروری است در کشور ما نیز معلمان به عنوان مهمترین کاربران نظریههای آموزشی، از مهارتهای پژوهشی به منظور بهسازی حرفهای خود و بهبود شرایط آموزشی برخوردار باشند.
توسعهی ظرفیت پژوهشی از طریق آموزش پژوهش
توجه به ظرفيتها و قابلیتهای پژوهشی معلمان لزوم توجه به نیازهای آموزش پژوهش به آنان را ایجاب میکند. به عبارت دیگر با در نظرگرفتن کاستیهای موجود در ظرفيتهاي پژوهشی معلمان، لازم است در جهت بهبود امر آموزش پژوهش به آنان اقدامات اساسی صورت گیرد. طبق مطالعهای که دودانی و لاپارته ،انجام دادند آموزش پژوهش به کارکنان موجب ارتقاء ظرفیت پژوهشی آنان میگردد. مون ، نیز یکی از عوامل مهم گسترش ظرفیت پژوهشی را آموزش پژوهش در سطح دانشگاهی و غیردانشگاهی میداند. به عقیدهی پیترسون و همکاران ، مشارکت در برنامههای آموزش پژوهش میتواند به بهبود نگرش و علاقمندی افراد به پژوهش و گسترش دانش پژوهشی آنان کمک کند. اگر معلمان در زمینهی فعالیتهای آموزشی و تخصصی ضعف و کاستی داشته باشند باید دانش و مهارت آنها از طریق برنامههای مداوم آموزشی به روز شود، این فعالیتها در حیطهی توسعهی حرفهای آنها قرار میگیرد .
درمجموع میتوان گفت که بهبود مهارتهای پژوهشی و ایجاد انگیزه برای انجام پژوهش در معلمان مستلزم مشارکت آنان در دورههای آموزشی برای انجام پژوهش است که این امر موجب توسعهی ظرفیت پژوهشی معلمان میگردد. با توجه به شرایط کنونی نظام آموزش و پرورش ایران، دورههای آموزش ضمنخدمت برای معلمان، قابل دسترسترین برنامههایی هستند که قادرند به طور گسترده زمینههای ارتقای دانش و مهارتهای پژوهشی معلمان را فراهم آورند. دورههای آموزش ضمنخدمت منجر به تقویت توانمندیهای معلمان و تسهیل کسب دانش، پرورش مهارتها و تواناییهای مربوط به بهبود عملکرد آنان و در نتیجه ارتقای کارایی نظام آموزشی در ابعاد مختلف میگردند . این آموزشها دارای اصول خاصی است، از جمله اینکه:
آموزش کارکنان باید هدفمند باشد یعنی بر اساس حیطهها و سطوح اهداف آموزشی در نظر گرفته شود، آموزش کارکنان باید نظاممند باشد و با استفاده از جدیدترین روشها و رعایت اصول مربوط به مراحل سهگانۀ برنامهریزی، اجرا و ارزیابی را دربرگیرد، آموزش کارکنان باید انعطاف پذیر باشد یعنی دگرگونی و تحولات موجود در جامعه را در ابعاد مختلف فنّی، علمی، تکنولوژیکی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی را در نظر بگیرد، آموزش کارکنان باید مبتنی بر نیازسنجی و اطلاعات واقعی از نیازهای جامعه، سازمان و کارکنان برنامه ریزی گردد. بنابراین یکی از اصول اساسی در برنامهریزی آموزشهای ضمن خدمت، نیازسنجی یا برآورد نیازهاست . بر همین اساس برای برنامهریزی در جهت ارتقای شایستگیهای پژوهشی معلمان و آموزش پژوهش به آنان ابتدا بایستی نیازهای آموزش پژوهش به آنان شناسایی گردد.
نیازسنجی آموزش پژوهش به معلمان
قبل از هر اقدامی در زمینهی آموزش به معلمان، لازم است نيازها وکاستیهای پژوهشی آنها در محیط آموزشی شناخته شود و بر اساس آن برای توسعهی حرفهای آنها برنامهريزي اساسي صورت گیرد. به بیانی دیگر اولین مرحله در تدوین هر برنامهی آموزشی، نیازسنجی آموزشی است که به شیوههای مختلفی انجام میگیرد. اولین گام در مسیر آموزش پژوهش معلمان، تعیین نیازها و اولویتهای آموزش پژوهش و یا به عبارت بهتر نیازسنجی آموزش پژوهش به معلمان میباشد. باید در نظر داشت زمانی برنامهریزیهای آموزشی جهت ارتقاء ظرفيتهای پژوهشی معلمان مفید و مؤثر خواهد بود که فرایند تعیین نیازهای آموزش پژوهش به درستی طراحی و اجرا شده باشد. نیاز مفهومی چندبعدی است که درک کامل آن تا حدود زیادی مستلزم جامعنگری است. اغلب تعاریف ارائه شده از مفهوم نیاز را میتوان در یکی از طبقات زیر قرار داد:
- نیاز به معنای خواستهها و نظرات افراد،
- تعریف نیاز به عنوان نقص یا مشکل،
- تعریف نیاز به معنای فقدان یا ضرورت چیزی
- نیاز به معنای فاصله یا شکاف؛ در میان تعاریف مختلف کاملترین تعریف ارائه شده تلقی نیاز به عنوان نوعی تحلیل شکاف یا فاصله بین وضع موجود و وضع مطلوب است .
این تعریف از نیاز در ابتدا توسط کافمن بیان شده است. از دیدگاه وی ، وضعیت مطلوب در برگیرنده ی ایده آلها، هنجارها، ترجیحات، انتظارات و ادراکات مختلف دربارهی آن چیزی است که باید باشد. نیازسنجی دارای فرایند سه مرحله ای: شناسایی نیازها، تجزیه و تحلیل نیازها، و ارزشیابی مهارت های یادگیرنده و تحلیل تفاوت می باشد . بنابراین نیاز آموزشی عبارتست از تغییرات مطلوبی که در فرد یا افراد یک سازمان از نظر دانش، مهارت و یا رفتار باید به وجود آید تا فرد و یا افراد بتوانند وظایف و مسئولیّتهای مرتبط با شغل خود را در حد مطلوب، قابل قبول و منطبق با استانداردهای کاری انجام دهند تا از این طریق زمینههای رشد و تعالی کارکنان در ابعاد مختلف فراهم آید .
در تعریف دیگری از نیاز میتوان گفت که:نیاز آموزشی به نیازهایی اطلاق میشود که از طریق آموزش قابل رفع باشند، اینگونه نیازها در حوزههای دانشی، مهارتی و نگرشی مطرح میشوند. رفع نیازهای آموزشی به طور صعودی مشکلتر و پیچیدهتر می شود، خصوصاً در زمینهی نگرشها با توجه به ماهیت و مقتضیات نگرش، شکلگیری و تغییر و توسعهی آن و دخالت عوامل – غیرآموزشی- دیگر، پیچیدگی و مشکل بیشتری احساس میشود.
برای تعیین نیازهای آموزشی یا حرفه ای معلمان مطالعات نیازسنجی و تحقیقات عمیق و مفصّل ضروری است. خاستگاه نیازسنجی در تعلیم و تربیت، رشد فزایندهی تقاضاها برای برنامهریزی مبتنی بر اطلاعات بوده است . نیازسنجی آموزشی، مجموعهی منظم از فرایندهایی که به منظور اولویت بندی و تصمیمگیری دربارهی برنامهها یا بهبود سازمان آموزشی و تخصیص منابع از آن استفاده میشود. این اولویتگذاری بر پایهی نیازهای شناسایی شده صورت میگیرد . نیازسنجی آموزشی جزء جداییناپذیر برنامهریزی آموزشی و نظام بهسازی منابع انسانی محسوب میشود. نیازسنجی با شناسایی نیازهای مهم، مبنایی برای تعیین اهداف و بستر مناسبی برای ساماندهی سایر عناصر فراهم میسازد.کلیهی تصمیمات در خصوص تدارک اهداف خاص، محتوای آموزشی مناسب و استفاده مؤثر از منابع و امکانات انسانی، مالی و مادی تابعی از مطالعات نیازسنجی است . به عقیدهی حبی و فقیری ، از مهمترین روشهای اثربخشی آموزش، ارائه برنامه مبتنی بر نیازسنجی است:
مهمترین روشهایی که میتواند آموزش را اثربخش سازد، ارائه برنامه مبتنی بر نیازسنجی است. امروزه این نیازها هستند که برنامهها را جهت داده و راهبری مینماید. به تعبیری دیگر امروزه آموزشها نیازمحور هستند، از این رو در برنامهریزیهای تربیتی و آموزشی نیازسنجی ضروریترین کار محسوب میشود، اما باید توجه داشت که نیازسنجی موضوعی غامض و پیچیده است، چرا که تبدیل یک نیاز و تقاضا از مجموعهی دستورالعملها، روشها و سیاستها به موضوعاتی آموزشی و کاربردی، مستلزم مهارتی پیچیده است .
مشکلات عملکردی که میتواند از طریق آموزش حل شوند اغلب خیلی زیادند و دربارهی آن ها تفکر نشده است. هر برنامهی آموزشی و تربیتی با تعیین نیازها شروع میشود. گلداشتین اظهار میدارد که متأسفانه بسیاری از برنامههای آموزشی محکوم به شکست هستند زیرا بدون نیازسنجی و بررسی نیازهای سازمان و افراد شرکت کننده در دوره صورت میگیرد . در هر سازمانی، برای رسیدن به سطح استاندارد مهارتها باید به آموزش و توسعهی منابع انسانی توجه خاص داشت. در این راستا اساسیترین گام در تدوین و اجرای برنامههای آموزشی، اجرای صحیح فرایند نیازسنجی است. نیازسنجی در حقیقت سنگ زیربنای ساختمان آموزش است که هر چه قدر این سنگ محکمتر باشد بنای روی آن محکمتر خواهد شد . شناخت و بررسی نیازهای آموزشی، پیش نیاز یک سامانهی آموزشی موفق است. شناسایی نیازهای آموزشی نخستین گام برنامهریزی آموزش کارکنان به شمار میرود.
اگر این گام به درستی برداشته شود، زمینهی پیش روی درست برنامه فراهم میگردد و بدینسان، بنیانی دقیقتر برای تضمین کیفیت و سودمندی برنامهی آموزش کارکنان به دست میآید. با توجه به نیازهای آموزشی شناخته شده، میتوان به تعیین و فراهمسازی اهداف، محتوای آموزشی مناسب و کاربری سودمند منابع و امکانات پرداخت. به اعتقاد مک کاولی ، یک فرایند نیازسنجی آموزشی، اطلاع رسانی مناسبی از مسائل و شکافها در برنامههای آموزشی انجام میدهد تا زمینهی استفادهی بهینه از منابع فراهم گردد. یک فرایند نیازسنجی، سطح دانش و مهارتهای مخاطبان، علایق و دیدگاههای آنها و یا شیوههای یادگیری آنها را مورد ارزیابی قرار میدهد، جمع آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات بدست آمده از فرایند نیازسنجی به محقق این فرصت را فراهم میکند تا شکاف بین آنچه که وجود دارد و آنچه که باید باشد را شناسایی نماید؛ پر کردن این شکاف هدف اصلی خدمات آموزشی است .نیازسنجی آموزش پژوهش نخستین مرحله در آموزش پژوهش می باشد که به شناسایی و اولویتبندی نیازهای آموزشی برای انجام پژوهش مربوط میشود که از این طریق میتوان به شناسایی وضع موجود و وضع مطلوب پژوهشی معلمان و برنامهریزی در جهت توسعهی ظرفیتهای پژوهشی آنان پرداخت.
منبع
اکرمی،رابعه(1392)، بررسی ظرفیت پژوهشی از دیدگاه معلمان و نیازسنجی آموزش پژوهش معلمان، پایان نامه کارشناسی ارشد،علوم تربیتی، دانشکده ی علوم تربیتی و روانشناسی مشهد
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید