طرح فیزیولوژیکی هیجان و هوش هیجانی

خصوصیات هوش هیجانی بیانگر کارکرد مدارهای کورتیکال و سابکورتیکال، است. خصوصیاتی که آمیگدار و ساختارهای مربوط را به مناطق پری فرانتال متصل می کند. مطالعات کالبد شکافی بر روی کودکان و نوجوان نشان می دهد که مناطق پری فرنتال که تظاهرات و مهارت های هیجان را تعدیل می کند آخرین قسمت­های مغزند که به بلوغ آناتومی می رسند. این قسمت ها در حدود سن 15 تا 16 سالگی به رشد کامل می رسند.

یعنی اینکه مغز از طریق تجارب مکرر شکل می گیرد. این تجارب ارتباطات عصبی همتراز را تقویت می کنند و موارد کم مصرف­تر را تضعیف می­کند. یافته های مربوط به رشد مداربندی پری فرانتال برای تجدید هیجانات، پنجره­ای را به روی روش های کمک به کودکان برای یادگیری بهترین عادات هوش هیجانی می گشاید چنانچه یک کودک عادت خودگردانی هیجانی، همدلی، نظارت های هیجانی و مانند اینها را بیاموزد می توان ادعا کرد نیاز او به آموزش درمانی مانند روان درمانی، در مراحل بعدی زندگی تقلیل می یابد .

کارکردهای اجتماعی هیجانات

هیجان­ها علاوه بر اینکه سازگاری فرد را با محیط فیزیکی آسان می کند، سازگاری وی با محیط اجتماعی را نیز آسان می­سازند. کارول ایزارد ، فهرستی از کارکردهای اجتماعی هیجان­ها را ارائه می دهد که درباره چهار مورد از آنها به بحث پرداخته است. او معتقد است جلوه های هیجانی :

  •  انتقال حالت­های احساس را آسان می­سازد،
  •  چگونگی پاسخدهی دیگران به ما را تنظیم می­کنند،
  •  تعامل اجتماعی را آسان می کنند،
  •  رفتار اجتماعی را ترغیب می نماید.

عاطفه مثبت، رفتار اجتماعی را آسان می کند: مردم تحت تأثیر عاطفه مثبت، به نحو چشمگیری با احتمال بیشتری، اجتماعی هستند. یعنی، مردم آمیزترند، حس همکاری بیشتری دارند و به حال دیگران مفیدترند.

هوش هیجانی و مؤلفه های آن

از نظرگلمن ، مهمترین مولفه های هوش هیجانی عبارتند از :

  •  خود آگاهی ،
  •  خود کنترلی یا مدیریت خود،
  •  هوشیاری اجتماعی یا توانایی همدلی ،
  •  مهارت های اجتماعی،
  •  خود انگیزی.

خودآگاهی

در اولین نگاه ممکن است چنین به نظر آید که احساسات ما روشن و آشکارند، با تفکر و یادآوری بیشتر ، لحظاتی را به یاد می­آوریم که نسبت به احساس واقعی خودمان درباره چیزی واقعی بی خبر بودیم و بعداً نسبت به آن هوشیار شده ایم. روانشناسان برای اشاره به فرایند آگاهی داشتن از فکر از عبارت فراشناخت، استفاده می کنند و عبارت فراخلق، را به معنای آگاهی نسبت به عواطف خود به کار می برند.گلمن عبارت خود آگاهی را برای تشریح توجه مداوم فرد به حالات درونی خود ترجیح می دهد.

خودکنترلی با مدیریت خود

در واقع کنترل هیجان های درمانده کننده، کلید بهزیستی عاطفی است، موارد افراطی- یعنی هیجان هایی که شدت زیادی پیدا می کنند یا مدت مدیدی به طول می انجامند- ثبات روحی ما را تحلیل می برند. لازم نیست برای احساس رضایت کردن از احساسات ناخوشایند دوری کنیم، بلکه نباید بگذاریم احساسات مخرب بدون کنترل، جانشین تمام حالت های روحی خوشایند گردند.

خودانگیزی:

از نظر گلمن خودانگیزی زبان سائق پیشرفت می باشد و کوششی است در جهت رسیدن به حدمطلوبی از فضیلت، افرادی که این خصیصه را زیاد دارند همیشه در کارهای خود نتیجه محور هستند و سائق زیادی در آنها برای رسیدن به اهداف و استانداردهای وجود دارد. این افراد اهداف چالش برانگیز را خیلی سریع مرتب و میزان مخاطرات آنها را حساب می کنند و اطلاعات و راهبردهایی را به کار می گیرند که باعث کاهش عدم اطمینان آنها و افزایش عملکرد آنها شود. این افراد خیلی سریع یاد می گیرند که چگونه بازده کاری خود را افزایش دهندو خیلی سریع با اهداف گروه یا سازمان سازگار شوند. این افراد همیشه انتقاد شدید ولی سازنده در گروه از خود نشان می دهند، موقعیت آنها درگروه طوری است که مدیران همیشه از توانائی های آنها حساب می برند. این افراد همیشه به توانائی های خود اعتماد دارند و همیشه نسبت به آینده امیدوارند.

هوشیاری اجتماعی (همدلی):

عواطف افراد بیشتر اوقات از طریق نشانه های غیر از بیان مستقیم ابراز می شود توانایی دریافت کانالهای غیرکلامی، کلید درک احساسات دیگران است، یعنی لحن کلام،  حالت های بدنی ، حالت های چهره و امثال آن، شکست در دریافت احساسات دیگران ، یک کاستی اساسی در هوش هیجانی است و شکستی اندوهبار در معنای انسانیت است. در تمام ارتباط ها ، سر منشأ اهمیت دادن به دیگران هماهنگی عاطفی و توانایی همدلی کردن با آنان است. هوشیاری اجتماعی (همدلی) عبارتست از: درک احساسات و جنبه های مختلف دیگران و به کارگیری یک عمل مناسب و واکنش مورد علاقه برای افرادی که پیرامون ما قرار گرفته اند .

مهارت های اجتماعی:

ما در هر رویارویی با دیگران علائم عاطفی را ارسال می کنیم، و این علائم بر افرادی که با ما هستند تأثیر می گذارند. هر قدر از نظر اجتماعی زیرک تر باشیم، بر علائم ارسالی خود، کنترل بیشتری خواهیم داشت. هر چه باشد، آداب دانی در جامعه، وسیله ای است برای حصول اطمینان از اینکه هیچ رخنه ای در روابط عاطفی افراد به وجود نمی آید تا ارتباط میان آنها را سست کند. هوش هیجانی اداره صحیح این تبادلات را در بر میگیرد؛ عبارت های محبوب و مجذوب کننده ، را در مورد افرادی به کار می بریم که دوست داریم از آن جهت با آنها باشیم که مهارت های عاطفی آنان، احساس خوبی در ما پدید می آورد. افرادی که می توانند به دیگران در آرام کردن احساساتشان کمک کنند، ابزار اجتماعی ارزشمندی را در اختیار دارند. دیگران هرگاه نیاز عاطفی شدیدی داشته باشند به آنان رجوع می کنند .

منبع

احمدی پور،مهدیه(1392)، رابطه سرسختی روانشناختی و هوش هیجانی بر رضایت زناشوئی،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاداسلامی سیرجان

 از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0