طرح آزمايشي شرمساري بازپذيرکننده
طرح آزمايشي شرمساري بازپذيرکننده، تحقيق آزمايشي جامع و کلاني است که به آزمون نظرية شرمساري بازپذيرکننده پرداخته است. اين پروژه همچنين مشتمل بر سوالات پژوهشي است که از نظريات مخالفت شرمن و عدالت رويهاي تايلوراشتقاق گشته است. پروژه آزمايشي شرمساري بازپذيرکننده به مقايسة اثرات فرايند رسيدگي دادگاه معمولي با اثرات نشست ترميمي چهار نوع تخلف ميپردازد: رانندگي در حين مستي (الکل خون به ميزان بالاتر از 08/0) در همة سنين، تخلف مالي نوجوانان با قرباني شخصي، تخلفات دزدي نوجوانان و جرايم خشونتآميز جوانان. اين مطالعه به آزمون چهار فرضيه ذيل پرداخته است:
- تکرار تخلف پس از نشست در مقايسه با دادگاه کمتر خواهد بود؛
- قربانياني که در نشستها شرکت ميکنند نسبت به شرکتکنندههاي دادگاهها، رضايت بيشتري خواهند داشت؛
- تلقي از انصاف رويهاي در ميان متخلفان و قربانيان، هر دو، در مقايسه با دادگاه بيشتر خواهد بود؛
-هزينة عمومي نشست در مقايسه با هزينههاي متخلفان رسيدگي در دادگاه نه بيشتر که حتي کمتر خواهد بود.موارد مقتضي براي اين آزمايش شامل تخلفاتي ميشد که نه خيلي جدي و نه خيلي بياهميت بود يعني تخلفات «با شدت متوسط». همچنين لازم بود که تنها متخلفاني در اين مطالعه مد نظر قرار ميگرفت که به تقصير خود اقرار و اذعان کرده و آن را ميپذيرفتند.
آزمايشهاي شرمساري بازپذيرکننده کانبرا با استفاده از روش آزمايشي، به مقايسة دو گروه مشابه از متخلفاني ميپرداخت که به طور تصادفي به دو نوع رسيدگي و طرز عمل متفاوت اختصاص يافته بودند. پژوهشگران آزمايشهاي شرمساري بازپذيرکننده دريافتند که تفاوت معناداري بين فضاي نشستها و دادگاهها هم به لحاظ عيني و هم به لحاظ ذهني وجود دارد. طبق فرض، حاضرين در نشست در مقايسه با حاضرين دادگاه سنتي، نمره بالاتري در شرمساري بازپذيرکننده کسب کردند؛ اما آن طور که مفروض بود و انتظار ميرفت حاضرين دادگاه به طور معنادار داغننگ بيشتري احساس نکردند. نتايج آزمايشهاي شرمساري بازپذيرکننده در زمينة تکرار جرم، اولين بار توسط شرمن و استرانگ در گزارشي در مرکز عدالت ترميمي ارائه شد. آنها بازداشت مجدد را يکسال بعد بررسي کرده و بر طبق هر يک از مقولههاي تخلف، نتايج متفاوتي را در زمينة تأثيرات دادگاه و نشستها بر تکرار جرم مشاهده کردند. در حوزة تخلفات مالي نوجوانان و دزدي، تفاوت معناداري مابين گروههاي دادگاه و نشست وجود نداشت. در مورد خلافکاران رانندگي در حين مستي افزايش کمي در خلافکاري مجدد براي حاضرين در نشستها و دادگاه بدون تفاوت معنادار مابين آنها وجود داشت. ولي در بين خلافکاران خشونت جوانان، افراد حاضر در نشستهاي ترميمي در مقايسه با افراد حاضر در دادگاه، تکرار جرم کمتري داشتند. اين گزارش تنها به توصيف و آزمون تفاوت مابين گروه دادگاه و گروه نشست بر حسب نوع تخلف پرداخته است بدون اينکه به مدلسازي آماري براي بررسي علل ممکن پيشبينکنندة تکرار جرم و آزمون رابطة بين فرايندهاي اجتماعي و تکرار جرم بپردازد.
ناتان هاريس با استفاده از دادههاي آزمايش شرمساري بازپذيرکننده، در مقالهاي تحت عنوان بازشناسي تکبعدي بودن احساسات اخلاقي به بررسي و آزمون اين موضوع پرداخت که آيا تمايزات نظري عواطف خاص از حمايت و پشتيباني تجربي برخوردار است يا نه. از تمام 720 نفر خلافکار رانندگي در حين مستي که تجربة احساسات مرتبط با احساسات اخلاقي داشتند، بعد از حضور در دادگاه يا نشست عدالت ترميمي مصاحبهاي بعمل آمد. تمايزات مورد انتظار مابين شرم و گناه مشاهده نشد. در واقع تحليل مولفههاي اصلي سه عامل را شناسايي کرد: شرم- گناه، نمايش- خجلت، و شرم حل نشده. همچنين نتايج نشان داد که شرم-گناه با احساس همدلي بيشتر و احساس خشم/خصومت کمتر ارتباط دارد. نتيجه اين که تفاوت شرم و گناه ممکن است اغراقآميز باشد. بعلاوه نشان داده شد که رابطة بين تجربة موقعيتي شرم و تمايل به احساس آن ممکن است پيچيدهتر از آن باشد که تصور ميشد.
آناستاسيا توسوني با استفاده از دادههاي ثانويه حاصل از طرح آزمايشي شرمساري بازپذيرکننده، و با تعداد 249 مورد به بررسي اين موضوع پرداخته است که آيا عوامل مرتبط با مفهوم شرمساري بازپذيرکننده با تخلف فرافکني شدة آينده خلافکاران جوان ارتباط دارد يا نه. علاوه بر اين، دقت و درستي مدل نظري شرمساري بازپذيرکننده از طريق تحليل مسير مورد ارزيابي قرار گرفته است. يافتهها حمايت جزئي از اين نظريه بعمل آوردند. اولاً، بازپذيري، عدالت رويهاي و شرم-گناه در نشستها نسبت به دادگاهها بيشتر بود. دوماً، عدالت رويهاي و احساس شرم-گناه به طور معنادار مقاصد تخلف مجدد را کاهش ميداد. ولي، برخلاف انتظارات نظريه، بازپذيري در بين شرکت کنندههاي نشست فقط بر تکرار جرم فرافکنيشده تأثير داشت، اما انگزني و احساس شرم حلنشده پيشبينهاي معناداري براي رفتارهاي آتي خلافکاران در اين زمينهها نبود.
تايلرو همکاران وي بعدها اقدام به بررسي داده هاي متخلفان مصرف کنندة مشروبات و متخلفان رانندگي نمودند. اين محققان به جاي استفاده از دادگاههاي کيفري سنتي و نشستهاي بازپذيرکننده به عنوان شاخصهاي انواع متفاوت شرمساري، تجربة خوداظهاري مشارکتکننده ها در زمينة شرم بازپذيرکننده و شرم انگ زننده را در پيشبيني تکرار جرم بکار گرفتند. دو موج از دادههاي مصاحبه و داده هاي تکرار جرم که توسط پليس رسمي (چهار سال بعد از تخلف اوليه) در زمينه تخلفات در نشست ها و دادگاهها گزارش شده بود، مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. مصاحبه اول ترکيبي از گويه هاي پيمايش عدالت عمل و تلقي از بازپذيري و نيز احساس عدالت رويهاي بود. مصاحبه دوم نظر متخلفان را راجع به احساس مشروعيت قانون و مصرف مشروبات و رفتارهاي رانندگي بررسي ميکرد. آنها به اين نتيجه رسيدند که احساس شرمساري بازپذيرکننده و عدالت رويهاي با احتمال بيشتري از سوي شرکتکنندههاي نشستهاي ترميمي گزارش ميشود. وقتي اين پژوهشگران سن، جنسيت، تحصيلات، درآمد و تخلفات پيشين را کنترل کردند، نشست ترميمي هيچ تأثير ي بر جرايم خوداظهاري يا آمارهاي پليسي نشان نداد. ولي در تحليل دوم که از طريق خوداظهاري و نه عضويت گروهي (يعني دادگاه و نشستها) به ارزيابي شرمساري بازپذيرکننده ميپرداخت، دريافتند که احساس شرمساري بازپذيرکننده و عدالت رويهاي با طرز تلقي از مشروعيت ارتباط دارد و اين نيز به سهم خود پيش بين سطوح پايينتر جرايم خوداظهاري و بازداشتهاي مجدد گزارش شدة پليس، با کنترل مشخصات اجتماعي و سابقة مجرمانه است.
اليزابت دانسي در پژوهشي با استفاده از آزمايش شرمساري بازپذيرکننده در فاصلة سالهاي 1995 و 1999 در استراليا، که تحت حمايت دپارتمان عدالت ايالات متحده؛ انستيتوي عدالت ملي قرار داشت، به تحليل چندگروهي نظرية شرمساري بازپذيرکننده پرداختند. هدف از اين مطالعه آزمون مدلهاي اندازهگيري تأييدي و ساختاري نظرية شرمساري بازپذيرکننده بود که به منظور تشخيص مدل نظري زيرين و کاربرد اين نظريه در برخورد با متخلفان رانندگي در حين مستي انجام يافته بود. نه سازه که در اين تحقيق بکار رفته بودند عبارت بودند از: بازپذيري، انگ زني، تلقي از انصاف، عزت نفس، شرم-گناه، بروز خجلت، شرم حلنشده، مسئوليت متخلف، و حمايت خانوادگي. در اين تحقيق، از مدليابي معادلات ساختاري به منظور تشخيص ثبات اندازهگيري شاخصها در اين نه سازة مکنون در بين 724 متخلف رانندگي در حال مستي استفاده شد که به طور تصادفي به فرايندهاي دادگاه سنتي و نشستهاي شرمساري بازپذيرکننده متعاقب بازداشت مجدد گماشته شده بودند. ثبات عددي و اندازهگيري جزئي اثبات شد و در نتيجه، آزمون تفاوتهاي معنادار در مورد ميانگينهاي مکنون مابين گروهها به اجرا درآمد. متخلفان حاضر در نشست ها، به طور معنادار ميانگين بالاتري در سازههاي بازپذيري، تلقي از انصاف، عزت نفس، شرم-گناه، و حمايت خانوادگي گزارش کردند که اين مويد نظرية بريث ويت بود. در آخر به منظور شناسايي روابط سازههاي پنهان، مدلي ساختاري بر طبق نظرية بريث ويت طراحي شد. سه مسير ساختاري جهت نيل به برازش مطلوب و قابل قبول به مدل افزوده شد. اين مدل ساختاري از ثبات جزئي مابين گروهها برخوردار بود. طبق پيش بيني، سطح بالايي از بازپذيري با تلقي از انصاف بيشتر و سطح بالاي انگزني با عزت نفس ضعيف و تلقي از انصاف پايينتر همبسته بود. عزت نفس بالا و تلقي از انصاف هم به سهم خود با احساس بالاي شرم – گناه و ميزان پايين نمايش- خجالت ارتباط معنيدار داشت. تلقي از انصاف بيشتر نيز در ارتباط با شرم حلنشدة پايينتر قرار داشت. و بالاخره اينکه، گناه- شرم بالاتر با مسئوليتپذيري و حمايت خانوادگي، و شرم حلنشده با مسئوليتپذيري پايينتر رابطة معناداري را نشان داد. اين تحقيق ضمن حمايت از فرضيات بريث ويت در رابطه با اهميت و سودمندي توبيخ رفتار مجرمانه به جاي شخص مجرم، اين فرصت را در اختيار شخص متخلف قرار ميدهد که مسئوليت کنشهاي خود را بپذيرد و تلاش کند در خطاي انجام داده ميانجيگري کند.
منبع
حسنی ،محمد رضا (1394) ،شرمساری بازپذیر کننده و بزهکاری ،تحلیل جامعه شناختی نظریه ی شرمساری بازپذیر کننده (بریث ویت) در بستر خانواده،پایان نامه دکتری تخصصی بررسی مسائل اجتماعی ایران ،دانشکده علوم انسانی و اجتماعی
دیدگاهی بنویسید