طرحواره درمانی یانگ
طرحواره درمانی که توسط یانگ وهمکاران، بوجود آمده، درمانی نوین ویکپارچهاست و عمدتاً براساس روش های درمان شناختی -رفتاری کلاسیک بنا شدهاست و تأکیدش بیشتر بر ریشه های تحولی مشکلات روانشناختی در دوران کودکی و نوجوانی، استفاده از تکنیک های بر انگیزنده و ارائه مفهوم سبک های مقابله ای است.طرحواره درمانی تلفیقی از مبانی مکاتب شناختی رفتاری، دلبستگی گشتاکت، روابط شیئی، سازنده گرایی و روان کاری است . طرحواره درمانی برای درمان بیماران مزمن و مقاوم به درمان و بیمارانی که اختلالات شخصیت دارند یا کسانی که مشکلات منش شناختی مزمن دارند و نمی توانند بخوبی از رفتار درمانی شناختی کلاسیک کمکی دریافت کنند تدوین شدهاست . طرحواره درمانی با توجه به مشکل بیمار میتواند کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت باشد .
طرحواره درمانی درمانی است ابتکاری و تلفیقی که توسط یانگ و همکارانش پایه گذاری شده است او در این درمان کوشیده است تا با بکارگیری مبانی و راهبردهای روشهای درمان شناختی – رفتاری (CBT) و مولفه هایی از سایر نظریه ها مثل دلبستگی، روابط شیء ای، ساختار گرایی و روان تحلیلگری و تلفیق یکپارچه و منسجم با یکدیگر یک مدل درمانی جدید را برای درمان اختلالات دیرپایی مثل اختلالات شخصیت و اختلالات مزمن محور یک ارایه دهد.
سه دهه پیش بک ، مطرح ساخت که هرچند کاربرد اطلاعات مربوط به دوران کودکی برای درمان دوره حاد افسردگی و اضطراب لازم نیست اما برای درمان مشکلات مزمن شخصیتی ضروری به نظر می رسد.طرحواره درمانی به درک پایه های مشکلات روانشناختی فرد در دوران کودکی، ارتباط مراجع – درمانگر و نشاندن فرمول بندی مشکل بر زمینه تاریخچه فردی گسترده تری پای می فشارد.وقتی که رفته رفته درمانگران از درمان اختلالهای محور یک مثل اضطراب به سمت کار بر روی اختلالات عمیقتر مثل اختلالات شخصیتی محور دو حرکت کردند با محدودیت های مدل شناخت درمانگری بک رو به رو شدند. بیماران مبتلا به اختلالات شخصیتی مجموعه ای از مشکلات پیچیده و مقاومی را دارند که در بسیاری از موارد روند درمان را متوقف می سازد. بنابراین یانگ تحت تاثیر ساختار گرایی طرحواره درمانی را بنا نهاد که اختلالات شخصیتی و دیگر اختلالهای دیرپا را نشانه رفته است.تجربه نشان داده است که طرحواره درمانی در درمان افسردگی و اضطراب دیرپا، اختلالهای خورد و خوراک، مسایل زناشویی و مشکلات پایدار در حفظ روابط صمیمانه سازگار، اثربخش بوده است همچنین این روش در مورد مجرمان و در پیشگیری از عود در میان سوء مصرف کنندگان مواد مخدر کارایی دارد.
حیطههای طرحوارهها
یانگ 18 طرحواره را در قالب پنج حیطهی اصلی طبقهبندی کرده است و آنها را بعنوان حیطههای طرحواره معرفی میکند، این حیطهها عبارتند از:
حیطهی یک: بریدگی و طرد
افرادی که در این حیطه قرار میگیرند قادر نیستند دلبستگیهای ارضاکنننده و ایمن را با دیگران شکل بدهند. خانوادههای این افراد که ریشهی شکلگیری این حیطه در کودکی هستند، معمولاًٌ ناپایدار، آزاردهنده، سرد، طردکننده و منزوی از دنیای اطراف خود میباشند. در این افراد نیازهای بنیادین امنیت، آرامش خاطر، پذیرش، حمایت، ثبات، همدلی و راهنمایی به سبک قابل پیشبینی برآورده نشده است.
طرحوارههایی که در این حیطه قرار میگیرند، عبارتند از :
رها شدگی ـ بیثباتی
درک ناپایداری و غیرواقعی بودن حمایت و ارتباطات فرد با دیگران، در این نوع طرحواره میگنجد. افراد دارای این نوع طرحواره بر این باورند که افراد مهم در زندگی آنها ارتباطات خود را با آنها ادامه نمیدهند و انتظار ترک شدن از جانب دیگران را دارند. این افراد معتقدند که افراد مهم زندگیشان قادر نخواهند بود که به حمایت هیجانی و ارتباط قوی و مستمر با آنها ادامه دهند، چون باور دارند که این افراد، بی ثبات و غیرقابل پیشبینی هستند و آنها را به خاطر فرد دیگری ترک خواهند کرد.
محرومیت هیجانی
افراد دارای این طرحواره انتظار دارند که نیازهای هیجانی آنها توسط افراد مهم زندگیشان، به طور کافی برآورده نخواهد شد. سه شکل محرومیت هیجانی وجود دارد:
- محرومیت از مراقبت: فقدان توجه، عاطفه، گرمی یا محبت؛
- محرومیت از همدلی: فقدان درک، عدم خودافشاگری و تبادل دو طرفه احساسات، نداشتن شنونده؛
- محرومیت حمایت: فقدان هدایت و راهنمایی دیگران.
بیاعتمادی ـ بد رفتاری
این طرحواره عبارت است که از این که دیگران آزاردهنده، صدمه رساننده، متقلب، دروغگو و بیصداقت هستند. این افراد معتقدند که اگر دیگران فرصت پیدا کنند، حتماً آنها را استثمار خواهند کرد.
نقص ـ شرم
افراد این طرحواره معتقدند که افرادی حقیر، پست، بد و بیارزش هستند و دیگران آنها را دوست ندارند. به همین دلیل در درون خود احساس پرخاشگری و بیارزشی دارند و احساساتی همچون دوست نداشتنی بودن را تجربه میکنند. این افراد ممکن است نسبت به سرزنش و مقایسه شدن با دیگران به طور افراطی حساس باشند و از بودن با دیگران احساس عدم امنیت داشته باشند و در عین حال در حضور دیگران احساس شرم و خجالت داشته باشند.
انزوای اجتماعی ـ بیگانگی
در این طرحواره، فرد این تجربهی ذهنی را دارد که به نوعی از دیگران متفاوت است و متعلق به گروه یا دستهای نیست و با دیگران فرق دارند.
حیطه دو: خودگردانی و عملکرد مختل
خودمختاری، توانایی مجزا ساختن فرد از خانواده و عملکرد مستقل متناسب با سن است. افراد دارای این حیطه از طرحواره در مجزا کردن خود از خانواده و نمادهای والدینی و عملکرد مستقل مشکل دارند. به عبارت دیگر، در طول دورهی کودکی، خانوادهی این افراد در کارهای کودک بسیار دخالت میکردند و به طور افراطی، حمایت کننده بودند. این افراد در شکل دادن یک هویت مستقل دچار اشکال هستند.
طرحوارههای این حیطه عبارتند از:
وابستگی ـ بیکفایتی
افراد دارای این طرحواره، در پذیرفتن مسوولیتهای روزانه بدون کمک دیگران احساس ناتوانی میکنند. این طرحواره اغلب به عنوان احساس درماندگی یا منفعل بودن خود را نشان میدهد.
آسیبپذیری نسبت به صدمه یا بیماری
محتوای این طرحواره حاوی ترس اغراقآمیز و فاجعه آمیز کردن هرنوع ضربه و ناتوانی در کنار آمدن با صدمه یا بیماریست که سه قسمت می باشد:
- فاجعهآمیز کردن طبی
- فاجعهآمیز کردن هیجانی
- فاجعهآمیز کردن بیرونی
گرفتار ـ خودتحول نایافته
این طرحواره غالب اوقات شامل درگیر شدن هیجانی افراطی و نزدیکی بیش از حد فرد با دیگران است. این افراد باور دارند که فردیت بهم ریختهای دارند و در نتیجه، بدون حمایت مستمر دیگران قادر نخواهند بود که عملکرد مناسبی داشته باشند و به زندگی خود ادامه دهند. همچنین، احساس همجوشی مستمر با دیگران و هویت فردی بیکفایت از دیگر مشکلاتی است که این افراد دارند. در نتیجه، احساس پوچی مزمن، بیهدفی و پوچگرایی میکنند.
شکست
در این طرحواره، باور بر این است که فرد به طور غیرقابل اجتنابی در زمینههای مختلف شکست خواهد خورد و نمیتواند به سبک با کفایتی به حد همتایان خود برسد.
حیطهی سه: حد و مرزهای مختل ( محدودیت های مختل)
نقص در حد و مرزهای درونی، بیمسوولیتی در قبال دیگران و یا فقدان هدف گزینی طولانی مدت از مشخصههای این حیطه است. این مشکلات منجر به عدم رعایت حقوق دیگران، عدم همکاری با دیگران، اقدام به کارهای غیرقانونی و عدم برنامهریزی شخصی واقعگرایانه میشود. خانوادههای این افراد، اغلب خانوادههای بسیار دخالت کننده و سهلگیر هستند که حس برتر بودن را در فرد القا می کنند. در برخی موارد، کودک ممکن است به دلیل عدم رعایت قانون مورد تنبیه قرار نگیرد و یا مراقبت، راهنمایی و هدایت کافی را دریافت نکند.
طرحوارههای این حیطه عبارتند از:
استحقاق ـ بزرگ منشی
در این طرحواره ، فرد معتقد است که از دیگران بالاتر و ارجحتر است و بنابراین، مستحق دریافت حقوق ویژه میباشد. احترام به قانون و حقوق دیگران در این افراد مشاهده نمیشود. معمولا این افراد هر کاری را در هر زمانی که دوست داشته باشند، بدون در نظر گرفتن واقعیتهای موجود و ضرر به دیگران، انجام می دهند و به منظور کسب قدرت یا کنترل، تأکید اغراقآمیزی بر برتر بودن خود دارند. سعی بسیاری میکنند که بر دیگران غالب شوند، نقطهنظرهای خود را به دیگران تحمیل میکنند و رفتارهای دیگران را در جهتی که تمایل دارند، هدایت میکنند، بدون این که با آنها همدلی داشته باشند و یا احساسات آنها را در نظر بگیرند.
خودکنترلی بیکفایت ـ خود قانونمندی ناکارآمد (خویشتن داری و خود انضباطی ناکافی)
افراد دارای این طرحواره نمیتوانند به طور کارآمدی خود را کنترل کنند، تحمل ناکامی در کسب اهداف فردی در آنها بسیار ناکارآمد و مختل است و در صورت ناکامی، به صورت بسیار افراطی هیجانهای خود را بیان میکنند و تکانشی رفتار میکنند.
حیطهی چهار: هدایت شدن توسط دیگران ( دیگر جهت مندی)
افرادی که در این حیطه قرار میگیرند تأکید زیادی بر ارضای نیازهای دیگران در مقایسه با نیازهای خودشان دارند و این کار را برای کسب تأیید، حفظ ارتباط عاطفی و اجتناب از تنبیه انجام میدهند. خانوادهای که این افراد در آن رشد یافتهاند، خانوادههایی هستند که پذیرش شرطی را برای کودک فراهم کرده بودند. به این معنا که کودک باید جنبههای مهمی از خودش را سرکوب کند تا بتواند عشق، توجه و تأیید کسب کند. در چنین محیطی، نیازها و خواستههای گروه به نیازها و احساسهای کودک ارجح است.
اطاعت
در این طرحواره، فرد خود را در کنترل اغراقآمیز از جانب دیگران احساس میکند که به دو شکل ظاهر میشود:
- اطاعت از نیازها
- اطاعت از هیجانها
این افراد بر این باورند که آرزوها، نقطهنظرات و احساسهای آنها بیارزش هستند یا برای دیگران مهم نیستند. این افراد به طور مکرر شاکی هستند و نسبت به عدم ارضای نیازها و هیجانهای خود بسیار حساس هستند. معمولاً این وضعیت منجر به خشم، که خود را با علایم غیرانطباقی مثل رفتارهای پرخاشگر ـ منفعل یا برونریز نشان میدهد، میگردد.
ایثار
در این طرحواره، فرد به طور داوطلبانه به دنبال ارضای نیازهای دیگران است، حتی اگر نیازهای خودش برآورده نشود. دلایل عمده این افراد عبارتند از پیشگیری از ایجاد هرگونه ناراحتی و درد و رنج در دیگران، اجتناب از احساس گناه ناشی از خودخواه بودن و تداوم ارتباط با دیگران و اغلب منجر به حساسیت حاد به درد و رنج در دیگران میگردد.
پذیرش جویی ـ جلب توجه
افراد دارای این طرحواره، تأکید افراطی برکسب تأیید، بازشناسی یا توجه از جانب دیگران دارند تا به این وسیله بتوانند یک تجربهی ذهنی ایمن از خود به دست آورند. تجربهی ذهنی فرد از اعتماد به نفس خودش، به طور بنیادین به واکنشهای دیگران بستگی دارد. گاهی اوقات این طرحواره در این افراد، موجب تأکید اغراق آمیز بر ظاهر، توجه و احترام میشود.
حیطهپنج: گوش به زنگی بیش از حد و بازداری
در این حیطه، تأکید افراطی بر سرکوبی احساسهای خودانگیخته، تکانهها و انتخابها و پیروی از قوانین غیرقابل انعطاف و تدوین شده است، حتی اگر به قیمت از دست دادن شادی، بیان خود، آرامش، روابط بین فردی نزدیک و سلامتی باشد. خانوادهای که این افراد در آن پرورش یافتهاند، معمولاً تنیبه کننده و تقاضا کننده، کمالگرا، پیرو قوانین، سرکوبکننده هیجانها و اجتناب از خطا، شادی و آرامش است. طرحوارههای این حیطه عبارتند از:
منفی گرایی ـ بدبینی
در این طرحواره، تمرکز مستمر و نافذی بر جنبههای منفی زندگی، از جمله مرگ، فقدان، گناه، تعارض، خیانت و غیره وجود دارد و در عین حال، جنبه های مثبت زندگی کوچک شمرده میشوند یا نادیده گرفته میشود. معمولاً شامل یک ترس غیرطبیعی از خطا کردن است، خطایی که ممکن است به مشکلاتی مثل مشکلات مالی، فقدان، تحقیر و سرافکندگی منجر شود. چون این افراد نتایج منفی را به طور اغراقآمیزی ادراک میکنند، لذا به طور مکرر دچار نگرانی مزمن، گوش به زنگی و بلاتصمیمی هستند.
بازداری هیجانی
در این طرحواره فرد احساسات، ارتباطات و رفتارهای خودانگیخته خود را محدود میسازد. معمولاً از عدم تأیید توسط دیگران، احساس شرم یا از دست دادن کنترل اجتناب میکند. شایعترین جنبههای این بازداری شامل موارد زیر است:
- بازداری از خشم و پرخاشگری؛
- بازداری از تکانههای مثبت؛
- مشکل در بیان آسیبپذیری یا ارتباط آزادانه با احساسها، نیازها و غیره؛
- تأکید افراطی بر سرکوبی هیجانها.
معیارهای سرسختانه/ عیبجوبی افراطی
باور زیربنایی در این طرحواره این است که فرد باید تمامی تلاش خود را انجام دهد تا بتواند به استانداردهای درونی شده بسیار سخت در مورد رفتار و عملکرد، به منظور اجتناب از سرزنش برسد. این افراد، غالب اوقات احساس در فشار بودن دارند و اختلال واضحی در کسب لذت، آرامش، اعتماد به نفس و رضایت در روابط بین فردی دارند. این طرحواره خود را به صورت کمالگرایی، قوانین غیرقابل انعطاف و درگیری ذهنی با زمان و کارآمدی نشان میدهد.
تنبیه
در این طرحواره، اعتقاد بر این است که فرد هنگامی که خطایی مرتکب شده، باید شدیدا تنبیه شود و در قبال افرادی که استاندارها را رعایت نمیکنند شدیدا پرخاشگر، بیتحمل، تنبیه کننده و خشمگین است. معمولاً، این طرحواره خود را به صورت دشواری در بخشیدن خود یا دیگران در هنگام ارتکاب خطا نشان میدهد .
منبع
بایرامی،حدیث(1393)، اثر بخشی طرحواره های درمانی بر کاهش تعارضات زناشویی و افزایش سلامت روان،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه آزاداسلامی گرمسار
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید