طراحی و ساختار سازمانی

ساختار سازماني نظام روابطي است كه به طور غيررسمي شكل گرفته و به طور رسمي تصويب شده و حاكم بر فعاليت‌هاي افرادي است كه براي كسب اهداف مشترك به هم وابسته­ اند. دوبرين چارچوب روابط، وظايف و اختيارات ميان واحدهاي مختلف ساختار سازماني را تعريف كرده‌است. همچنين بيرد و همكاران، ساختار سازماني را مجموعه روابط مشخص هر يك از واحدها، بخش­ها و مديران در يك سازمان تعريف كرده‌اند، که شامل مسئوليت­هاي مشخص هر يك از واحدها و بخش‌ها می‌شود. ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ ﭼﻬﺎرﭼﻮب رواﺑﻂ ﺣﺎﮐﻢ ﺑﺮ ﻣﺸﺎﻏﻞ، ﺳﯿﺴﺘﻢﻫﺎ و ﻓﺮاﯾﻨﺪﻫﺎی ﻋﻤﻠﯿﺎﺗﯽ و اﻓﺮاد و ﮔﺮوه‌هایی اﺳﺖ که برای نیل به هدف تلاش ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ. ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ راﻫﻬﺎﯾﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﮐﺎر را ﺑﻪ وﻇﺎﯾﻒ ﻣﺸﺨﺺ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﻣﯽ‌ﮐﻨﺪ و ﻫﻤﺎﻫﻨﮕﯽ ﻣﯿﺎن آﻧﻬﺎ را ﻓﺮاﻫﻢ می‌سازد . ساختار صرفاً ﯾﮏ ﺳﺎزوﮐﺎر ﻫﻤﺎﻫﻨﮕﯽ ﻧﯿﺴﺖ، ﺑﻠﮑﻪ ﻫﻤﻪ ﻓﺮآﯾﻨﺪﻫﺎی ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ را ﺗﺤﺖ ﺗﺄﺛﯿﺮ ﻗﺮار ﻣﯽدﻫﺪ. ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ ﺑﻪ اﻟﮕﻮﻫﺎی رواﺑﻂ دروﻧﯽ ﺳﺎزﻣﺎن، اختیار و ارﺗﺒﺎﻃﺎت دﻻﻟﺖ دارد و رواﺑﻂ ﮔﺰارش‌دﻫﯽ، کانال‌های ارﺗﺒﺎط رﺳﻤﯽ، ﺗﻌﯿﯿﻦ ﻣﺴﺆوﻟﯿﺖ و ﺗﻔﻮﯾﺾ اﺧﺘﯿﺎر تصمیم‌گیری را روﺷﻦ ﻣﯽﺳﺎزد .ﮐﻤﮏ ﺑﻪ ﺟﺮﯾﺎن اﻃﻼﻋﺎت نیز از تسهیلاتی اﺳـﺖ ﮐﻪ ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺑﺮای ﺳـﺎزﻣﺎن ﻓﺮاﻫـﻢ می‌کند.ساختار سازمانی باید توان تسریع و تسهیل ﺗﺼﻤﯿﻢﮔﯿﺮی، واﮐﻨﺶ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﺤﯿﻂ و ﺣﻞ ﺗﻌﺎرﺿﺎت ﺑﯿﻦ واﺣﺪﻫﺎ را داﺷﺘﻪﺑﺎﺷﺪ. ارﺗﺒﺎط بین ارﮐﺎن اﺻﻠﯽ ﺳﺎزﻣﺎن و ﻫﻤﺎﻫﻨﮕﯽ ﺑﯿﻦ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖﻫﺎی آن و ﺑﯿﺎن ارﺗﺒﺎﻃﺎت درونﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ از ﻧﻈﺮ ﮔﺰارش‌دﻫﯽ و گزارش‌گیری از وﻇﺎﯾﻒ ﺳﺎﺧﺘﺎر سازمانی است.با وارد ﺷﺪن ﺑﻪ ﻋﺼﺮ داﻧﺎﯾﯽ، داﻧﺶ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان مهم‌ترین ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﺳﺎزﻣﺎن ﻣﻄﺮح ﺷﺪه و ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ سازمان‌ها ﺑﻪ ﺗﻮاﻧﺎﯾﯽ آن‌ها در اﯾﺠﺎد، ﮐﺴﺐ و ﺑﻬﺮه ﮔﯿﺮی و اﻧﺘﻘﺎل داﻧﺶ ﺑﺴﺘﮕﯽ ﭘﯿﺪا ﮐﺮده‌اﺳﺖ. از اﯾﻦ رو ﺳﺎزﻣﺎنﻫﺎ ﺑﺮای این‌که ﺑﺘﻮاﻧﻨﺪ از ﻓﺮﺻﺖﻫﺎی ﭘﯿش‌آﻣﺪه در ﻣﺤﯿﻂ ﭘﻮﯾﺎی ﮐﻨﻮﻧﯽ اﺳﺘﻔﺎده ﮐﺮده و ﻣﺰﯾﺖ رﻗﺎﺑﺘﯽ ﮐﺴﺐ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ، ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻨﺎﺑﻊ داﻧﺶ را ﺑﻪ ﺻﻮرت اﺛﺮﺑﺨﺶ ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ کنند، و ﺑﺪﯾﻦ ﻣﻨﻈﻮر ﺑﻪ ﺗﻌﺪﯾﻞ و اﺻﻼح ﺳﺎﺧﺘﺎرﻫﺎی ﺧﻮد بپردازند. اﻗﺘﺼﺎد داﻧﺸﯽ ﻧﯿﺎزﻫﺎی ﺟﺪﯾﺪی را در زﻣﯿﻨﻪ ﺳﺎﺧﺘﺎرﻫﺎی ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ ﻣﻄﺮح ﮐﺮده‌اﺳﺖ. ﮐﻮﺷﺶ ﺑﯽ ﺣﺪ و ﺣﺼﺮ سازمان‌های ﮐﻨﻮﻧﯽ در زﻣﯿﻨﻪ اراﺋﻪ ﻣﺤﺼﻮﻻت و ﺧﺪﻣﺎت ﺟﺪﯾﺪ ﺑﻪ ﻣﺸﺘﺮﯾﺎن، ﺑﻪ ﮐﺎرﮔﯿﺮی فن‌آوریﻫﺎی اﻃﻼﻋﺎﺗﯽ و ارﺗﺒﺎﻃﯽ، ﺗﻼش ﺑﺮای دﺳﺘﯿﺎﺑﯽ ﺑﻪ ﮐﯿﻔﯿﺖ ﺑﺮﺗﺮ، اﺳﺘﻔﺎده از داﻧﺶ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﻬﻤﺘﺮﯾﻦ ﻣﺰﯾﺖ رﻗﺎﺑﺘﯽ و … ﻣﻮﺟﺐ ﺷﺪه ﻣﺤﯿﻂ ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ دﺳﺘﺨﻮش ﺗﻐﯿﯿﺮ و ﺗﺤﻮﻻت ﺳﺮﯾﻌﯽ ﮔﺮدد. در ﻧﺘﯿﺠﻪ سازمان‌های آﯾﻨﺪهﻧﮕﺮ ﺑﺮای روﯾﺎروﯾﯽ ﺑﺎ اﯾﻦ ﺗﻐﯿﯿﺮ و ﺗﺤﻮﻻت ﻣﺤﯿﻄﯽ و ﺗﺪاوم ﺣﯿﺎت و ﺗﻀﻤﯿﻦ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ آﯾﻨﺪه ﺧﻮﯾﺶ ﺑﻪ ﺗﺠﺪﯾﺪ ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ ﺧﻮد در ﺳﻄﺢ ﮔﺴﺘﺮده ﭘﺮداﺧﺘﻪاﻧﺪ .ادﺑﯿﺎت ﮔﺴﺘﺮده‌ای ﮐﻪ در زﻣﯿﻨﻪ ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ وﺟﻮد دارد، ﺗﺎﮐﯿﺪ ﻣﺘﻔﺎوﺗﯽ ﺑﺮ رواﺑﻂ ﺳﺎﺧﺘﺎری می‌کند. ﺑﻪ‌ﻋﻨﻮان ﻣﺜﺎل ﻣﯿﻨﺘﺰﺑﺮگ ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ را ﺑﻪ ﻋﻨﻮان روش‌های ﮐﻠﯽ ﻣﻄﺮح ﻣﯽﮐﻨﺪ ﮐﻪ در آن‌ها ﮐﺎر ﺑﻪ وﻇﺎﯾﻒ ﻣﺨﺘﻠﻔﯽ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﻣﯽﺷﻮد و ﺳﭙﺲ در ﺑﯿﻦ اﯾﻦ وﻇﺎﯾﻒ ﻫﻤﺎﻫﻨﮕﯽ ﻻزم اﯾﺠﺎد می‌گردد. اﯾﻦ روش ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺳﺎده‌ای از ﺗﻘﺴﯿﻢ ﮐﺎر و ﮐﻨﺘﺮل ﻣﺪﯾﺮﯾﺘﯽ را ﻣﻨﻌﮑﺲ ﻣﯽﮐﻨﺪ و تنها راﺑﻄﻪ وﻇﯿﻔﻪای را در ﺳﺎزﻣﺎن ﻧﺸﺎن ﻣﯽدﻫﺪ.در ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت اوﻟﯿﻪای ﮐﻪ در زﻣﯿﻨﻪ ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ ﺻﻮرت ﮔرﻓﺘﻪاست ﺳﻪ ﺑﻌﺪ اﺳﺎﺳﯽ را ﺑﺮای ﺗﺸﺮﯾﺢ اﻧﻮاع ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ ﻗﺮار داده‌اﻧﺪ. ﺑﻪﻋﻨﻮان ﻣﺜﺎل راﺑﯿﻨﺰ ﺳﻪ ﺑﻌﺪ رﺳﻤﯿﺖ، ﺗﻤﺮﮐﺰ و ﭘﯿﭽﯿﺪﮔﯽ را ﺑﻪﻋﻨﻮان اﺑﻌﺎد ﻣﻬﻢ ﺳﺎﺧﺘﺎری ﻣﻌﺮﻓﯽ ﻣﯽﮐﻨﺪ، ﮐﻪ ﺗﺮﮐﯿﺒﺎت ﻣﺨﺘﻠﻒ اﯾﻦ اﺑﻌﺎد ﺳﺎﺧﺘﺎرﻫﺎی ﻣﺘﻔﺎوﺗﯽ را در ﺳﺎزﻣﺎنﻫﺎ اﯾﺠﺎد ﻣﯽﮐﻨﺪ. ﺷﺎﯾﻦ  نیز ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺳﺎزﻣﺎن را ﺑﺮ اﺳﺎس ﺳﻪ ﺑﻌﺪ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﻣﺮاﺗﺐ، وﻇﯿﻔﻪ و ﺷﻤﻮل ﺗﺸﺮﯾﺢ ﻣﯽﮐﻨﺪ و ﻣﻌﺘﻘﺪ اﺳﺖ درﺟﺎت ﻣﺨﺘﻠﻒ اﯾﻦ اﺑﻌﺎد ﺳﺎﺧﺘﺎرﻫﺎی ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ ﻣﺘﻔﺎوﺗﯽ اﯾﺠﺎد ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ:

  • ﺑﻌﺪ ﺳﻠﺴﻠﻪﻣﺮاﺗﺒﯽ ﻣﺒﯿﻦ ﺳﻄﻮح ﻧﺴﺒﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻧﻮﻋﯽ ﺷﺒﯿﻪ ﻧﻤﻮدار ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ اﺳﺖ.
  • ﺑﻌﺪ وﻇﯿﻔﻪای ﻣﺒﯿﻦ اﻧﻮاع ﻣﺨﺘﻠﻒ ﮐﺎرﻫﺎﯾﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ در ﺳﺎزﻣﺎن اﻧﺠﺎم ﺷﻮﻧﺪ.
  • ﺑﻌﺪ ﺷﻤﻮل ﻧﺸﺎن دﻫﻨﺪه درﺟﻪ دوری ﯾﺎ ﻧﺰدﯾﮑﯽ ﻓﺮد ﺑﻪ ﻫﺴﺘﻪ ﻣﺮﮐﺰی ﺳﺎزﻣﺎن اﺳﺖ.

ﺗﺮﮐﯿﺐ اﺑﻌﺎد ﻓﻮق بیان‌گر ﺳﺎﺧﺘﺎر رﺳﻤﯽ ﺳﺎزﻣﺎن اﺳﺖ ﮐﻪ در ﻧﻤﻮدار ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ ﻣﻨﻌﮑﺲ ﺷﺪه اﺳﺖ. اﯾﻦ ﭼﻬﺎرﭼﻮب ﺻﺮﻓﺎً ﺳﺎﺧﺘﺎر رﺳﻤﯽ ﺳﺎزﻣﺎن را ﺗﺸﺮﯾﺢ ﻣﯽﮐﻨﺪ و اﻧﺮژی ﻇﺮﯾﻔﯽ را ﮐﻪ در زﯾﺮ ﻧﻤﻮدار ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ ﺟﺮﯾﺎن دارد ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ ﻗﺮار ﻧﻤﯽ­دﻫﺪ. اﯾﻦ اﻧﺮژی ﻣﺨﻔﯽ ﻋﻤﻮﻣﺎً ﺑﻪ ﺳﺎﺧﺘﺎر ﻏﯿﺮرﺳﻤﯽ و رواﺑﻂ ﻏﯿﺮرﺳﻤﯽ اﺷﺎره دارد و ﻧﻘﺶ ﺑﺮﺟﺴﺘﻪای در سازمان‌های ﺟﺪﯾﺪ فرآیند ﻣﺤﻮر، ﻧﻈﯿﺮ سازمان‌های ﺷﺒﮑﻪای و ﯾﺎ سازمان‌های داﻧﺶ ﻣﺤﻮری اﯾﻔﺎ ﻣﯽﮐﻨﺪ . رواﺑﻂ ﻏﯿﺮرﺳﻤﯽ ﻣﯽﺗﻮاﻧﻨﺪ ﺳﺎﺧﺘﺎر واﻗﻌﯽ ﻣﺤﯿﻂ ﮐﺎر را ﺑﻬﺘﺮ و ﻏﻨﯽﺗﺮ ﺗﺸﺮﯾﺢ ﮐﻨﻨﺪ. رواﺑﻂ ﻏﯿﺮرﺳﻤﯽ ﻧﺸﺎن‌دﻫﻨﺪه درﺟﻪ تحرک‌پذیری ﻧﯿﺮوی ﮐﺎر و آزادی ﻋﻤﻞ ورای ﺳﺎﺧﺘﺎر رﺳﻤﯽ اﺳﺖ، زﯾﺮا اﯾﻦﮔﻮﻧﻪ ارﺗﺒﺎﻃﺎت ﻧﯿﺎزی ﻧﺪارد ﮐﻪ درﮔﯿﺮ اﻗﺘﺪار رﺳﻤﯽ ﺷﻮد و ﻣﺤﺪود ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﺟﻬﺖ و ﺟﺮﯾﺎﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ . ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖﻫﺎی واﻗﻌﯽ ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ ﺗﺎ ﺣﺪود زﯾﺎدی ﺑﻪ ﻣﺎﻫﯿﺖ این رواﺑﻂ ﺑﺴﺘﮕﯽ دارد. رواﺑﻂ ﻏﯿﺮرﺳﻤﯽ ﺑﺮ ﺧﻼف رواﺑﻂ رﺳﻤﯽ در ﻧﻤﻮدار ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ ﻧﺸﺎن داده ﻧﺸﺪه‌اﻧﺪ و ﺑﻪ ﺻﻮرت ﺧﻮدﺟﻮش و ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ رﯾﺰی ﻧﺸﺪه ﺷﮑﻞ ﻣﯽﮔﯿﺮﻧﺪ. ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ ﺳﺎﺧﺘﺎر ﻏﯿﺮرﺳﻤﯽ ﯾﮏ ﻣﻔﻬﻮم ﺑﺴﯿﺎر اﻧﺘﺰاﻋﯽ اﺳﺖ. از ﻃﺮف دﯾﮕﺮ ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ رﺳﻤﯽ ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﻓﺮﯾﺒﻨﺪه ﺑﺎﺷﺪ، زﯾﺮا ﺑﺴﯿﺎری از ﻓﻌﺎﻟﯿﺖﻫﺎی ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ ورای ﭼﻬﺎرﭼﻮب ﺳﺎﺧﺘﺎر رﺳﻤﯽ اﻧﺠﺎم ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ. ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ اﻓﺮاد ﮐﻠﯿﺪی ﮐﻪ واﻗﻌﺎ ﮐﻨﺘﺮل آﯾﻨﺪه ﺳﺎزﻣﺎن را در اﺧﺘﯿﺎر دارﻧﺪ، در ﻧﻤﻮدار ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ ﻧﺎﻣﻌﻠﻮم ﺑﺎﺷﻨﺪ. رواﺑﻂ ﻏﯿﺮرﺳﻤﯽ ﺟﻨﺒﻪ ﻣﻬﻤﯽ از ﺳﺎﺧﺘﺎر واﻗﻌﯽ را ﺑﻪ ﺧﻮد اﺧﺘﺼﺎص داده و ﺷﻨﺎﺧﺖ کامل‌تری از اﺟﺰاء ﺳﺎزﻣﺎن اراﺋﻪ ﻣﯽﮐﻨﺪ .ﻋﻼوه ﺑﺮ اﯾﻦ ﺗﻮاﻓﻖ زﯾﺎدی ﺑﺮ روی اﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮع وﺟﻮد دارد ﮐﻪ رواﺑﻂ ﻏﯿﺮرﺳﻤﯽ ﺿﺮورﺗﺎً ﺑﺎ رواﺑﻂ ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ رﺳﻤﯽ ﻣﻨﻄﺒﻖ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ ﻧﺘﺎﯾﺞ ﻧﺎﺷﯽ از رواﺑﻂ ﻏﯿﺮرﺳﻤﯽ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ ﻧﺘﺎﯾﺠﯽ ﮐﻪ از رواﺑﻂ رﺳﻤﯽ اﯾﺠﺎد ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ، ﯾﮑﺴﺎن ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ. ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ در اداﻣﻪ ﻣﺒﺤﺚ، ﺑﺮای ﺗﺸﺮﯾﺢ ﺗﮑﺎﻣﻞ ﺳﺎﺧﺘﺎری از ﻣﮑﺎﻧﯿﮑﯽ ﺑﻪ ارگانیکی اﺑﺘﺪا رواﺑﻂ ﻏﯿﺮرﺳﻤﯽ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﭼﻬﺎرﻣﯿﻦ ﺑﻌﺪ ﺳﺎزﻣﺎن ﻣﻮرد اﺳﺘﻔﺎده ﻗﺮار ﻣﯽﮔﯿﺮد، و ﭘﺲ از ﺗﺒﯿﯿﻦ دﯾﺪﮔﺎه ﺳﯿﺴﺘﻤﯽ ﺑﻪ ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺳﺎزﻣﺎن، ﺑﻪ ﺗﺸﺮﯾﺢ اﺑﻌﺎد ﺳﺎﺧﺘﺎری ﺳﻄﺢ ﺑﺎﻻﺗﺮی ﮐﻪ در ﺣﻮزه اﻗﺘﺼﺎد داﻧﺸﯽ ﺑﻪ وﺟﻮد آﻣﺪه‌اﻧﺪ ﭘﺮداﺧﺘﻪ ﻣﯽﺷﻮد. ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ ﻣﻨﻌﮑسﮐﻨﻨﺪه ﺗﻔﮑﺮ ﺳﯿﺴﺘﻤﯽ اﺳﺖ. ﯾﮏ ﺳﺎزﻣﺎن از اﺟﺰاء و رواﺑﻂ ﺑﯿﻦ اﺟﺰاء تشکیل شده‌است ﮐﻪ ﺑﻪﻋﻨﻮان ﯾﮏ ﮐﻞ، مجموعه واﺣﺪی را ﺗﺸﮑﯿﻞ ﻣﯽدﻫﻨﺪ. ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ ﺻﺮﻓﺎ از اﺟﺰا ﺳﺨﺖ ﻧﻈﯿﺮ اﻓﺮاد، گروه‌ها، تیم‌ها، ادارات و ﻏﯿﺮه ﺗﺸﮑﯿﻞ ﻧﺸﺪه‌اﺳﺖ، ﺑﻠﮑﻪ ﻋﻮاﻣﻠﯽ ﻫﻤﭽﻮن رواﺑﻂ ﺑﯿﻦ اﺟﺰا ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ را ﻧﯿﺰ در ﺑﺮ ﻣﯽﮔﯿﺮد. ﺑﻪ ﻋﻘﯿﺪه ﺑﻮﻧﮓ ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺗﺮﮐﯿﺒﯽ ﻋﺎﻟﯽ از رواﺑﻂ اﺳﺖ. اﯾﻦ رواﺑﻂ ﺑﯿﻦ اﺟﺰا ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ اﺳﺎس فعالیت‌های ﺳﺎزﻣﺎن را ﺗﺸﮑﯿﻞ ﻣﯽدﻫﻨﺪ. ﺑﺮرﺳﯽ ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺑﺮ اﺳﺎس روﯾﮑﺮد ﺳﯿﺴﺘﻤﯽ ﻧﺸﺎن ﻣﯽدﻫﺪ ﮐﻪ ﺳﺎﺧﺘﺎر از ﯾﮏ ﻃﺮف از اﺟﺰا ﺳﺨﺖ و از ﻃﺮف دﯾﮕﺮ از اﺟﺰا ﻧﺮم ﺗﺸﮑﯿﻞ ﺷﺪه‌اﺳﺖ. در ﻃﺮف ﺳﺨﺖ آن اﺟﺰاء ﻣﺤﺴﻮس ادارات و گروه‌های ﺳﻠﺴﻠﻪ ﻣﺮاﺗﺒﯽ ﻗﺮار دارﻧﺪ. رواﺑﻂ ﺑﯿﻦ اﯾﻦ واﺣﺪﻫﺎ و گروه‌ها، اﺟﺰاء ﻧﺮم ﺳﺎﺧﺘﺎر را ﺗﺸﮑﯿﻞ ﻣﯽدﻫﻨﺪ. در ﺳﺮ ﻧﺮم اﯾﻦ ﭘﯿﻮﺳﺘﺎر، ﺳﺎﺧﺘﺎری ﮐﻪ ﺑﻪ وﺳﯿﻠﻪ ﻗﻀﺎوت اﻓﺮاد ادراک ﻣﯽ ﺷﻮد ﻗﺮار دارد.ﻣﺤﻮر اﺻﻠﯽ ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ﺳﺎﺧﺘﺎری ﺑﺮ اﯾﻦ ﻣﺒﺤﺚ ﺗﻤﺮﮐﺰ دارد ﮐﻪ ﺳﺎﺧﺘﺎر ﭼﮕﻮﻧﻪ از ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﺤﺘﻮاﯾﯽ ﻫﻤﭽﻮن ﻣﺤﯿﻂ، اﺳﺘﺮاﺗﮋی، ﺗﮑﻨﻮﻟﻮژی و ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ ﭘﯿﺮوی ﻣﯽﮐﻨﺪ و ﺑﺎ اﯾﺠﺎد ﺗﻐﯿﯿﺮ در آن ﻫﺎ ﺗﻌﺪﯾﻞ و اﺻﻼح ﻣﯽﺷﻮد .راﺑﻄﻪ اﻗﺘﻀﺎﯾﯽ ﺑﯿﻦ ﻣﺤﯿﻂ، ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ و ﮐﺎرﮐﺮد ﺑﻪ ﻃﻮر ﻗﺎﺑﻞ ﻣﻼﺣﻈﻪای در ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ﮐﻼﺳﯿﮏ ﺳﺎﺧﺘﺎر ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ. اﯾﻦ ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ﺑﻪ ﺗﺸﺮﯾﺢ دﻗﯿﻖ ﺗﻐﯿﯿﺮات ﺷﺮاﯾﻂ ﺧﺎرﺟﯽ و ﻧﯿﺎز ﺑﻪ ﺗﻮﺳﻌﻪ اﺷﮑﺎل ﺳﺎﺧﺘﺎری ﻣﺘﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎ اﯾﻦ ﺗﻐﯿﯿﺮات ﻣﺤﯿﻄﯽ ﭘﺮداﺧﺘﻪاﻧﺪ .ﺳﺎﺧﺘﺎر وﻇﯿﻔﻪای و ﺳﻠﺴﻠﻪ ﻣﺮاﺗﺒﯽ ﮐﻪ در ﺗﻔﮑﺮ ﺳﺎﺧﺘﺎری ﻣﮑﺎﻧﯿﮑﯽ اراﺋﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ، در ﭘﺎﺳﺦ ﺑﻪ ﻧﯿﺎز ﺛﺒﺎت، ﻧﻈﻢ، ﮐﺎراﯾﯽ و ﻗﺎﺑﻠﯿﺖ ﭘﯿﺶﺑﯿﻨﯽ اﯾﺠﺎد ﺷﺪﻧﺪ. ﺳﺎﺧﺘﺎرﻫﺎی ﻣﮑﺎﻧﯿﮑﯽ ﺑﺮای ﻋﻤﻠﮑﺮد ﺑﺎ ﺣﺪاﮐﺜﺮ ﮐﺎراﯾﯽ در ﯾﮏ ﻣﺤﯿﻂ ﺛﺎﺑﺖ ﺗﻮﺳﻌﻪ داده ﺷﺪه‌اﻧﺪ و ﺑﻪ اﯾﻦ ﻣﺰﯾﺖ ﻣﺘﮑﯽاﻧﺪ ﮐﻪ ﺳﺎزﻣﺎنﻫﺎ ﻣﺎﻫﯿﺘﯽ ﻋﻘﻼﯾﯽ دارﻧﺪ، ﻃﺮاﺣﯽ ﺳﺎزﻣﺎن ﯾﮏ ﻋﻠﻢ اﺳﺖ و اﻓﺮاد ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﻮﺟﻮداﺗﯽ اﻗﺘﺼﺎدی دیده ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ .مهم‌ترین وﯾﮋﮔﯽﻫﺎی ﺳﺎﺧﺘﺎرﻫﺎی ﻣﮑﺎﻧﯿﮑﯽ ﻋﺒﺎرﺗﻨﺪ از: ﺳﻄﻮح ﺳﻠﺴﻠﻪ ﻣﺮاﺗﺒﯽ آﺷﮑﺎر، وﻇﯿﻔﻪﮔﺮاﯾﯽ، کنترل‌های ﺷﺪﯾﺪ ﻣﺪﯾﺮﯾﺘﯽ و ﺗﻤﺮﮐﺰ ﻗﺪرت و ﺳﻄﺢ ﺑﺎﻻی رﺳﻤﯿﺖ.ﺑﻪ ﻫﺮﺣﺎل اﯾﻦ ﺳﺎﺧﺘﺎرﻫﺎی وﻇﯿﻔﻪای و ﺳﻠﺴﻠﺴﻪ ﻣﺮاﺗﺒﯽ ﻧﻘﺎط ﺿﻌﻒ و ﭘﯿﺎﻣﺪﻫﺎی ﻧﺎﻣﻄﻠﻮﺑﯽ ﻧﯿﺰ ﺑﻪ دﻧﺒﺎل داﺷﺘﻨﺪ و اﯾﻦ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺑﺎ ﺗﻐﯿﯿﺮاﺗﯽ ﮐﻪ در ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﺤﺘﻮاﯾﯽ ﺳﺎزﻣﺎنﻫﺎ ﺑﻪ وﺟﻮد آﻣﺪ، ﺷﺪت ﯾﺎﻓﺖ. اﯾﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻋﺪم ﺗﻤﺮﮐﺰ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان راه ﺣﻠﯽ ﺑﺮای ﮐﻨﺘﺮل ﻣﻮﺛﺮ در اﯾﻦ ﺷﺮاﯾﻂ ﺷﺪ. ﻣﺴﯿﺮ ﻣﺘﺪاول ﮔﺰار ﺳﺎﺧﺘﺎری نشان‌دهنده ﺳﻨﺎرﯾﻮﯾﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ در آن ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺳﻠﺴﻠﻪ ﻣﺮاﺗﺒﯽ در دﻧﯿﺎی ﭘﺴﺖﻣﺪرن راﻫﯽ ﺑﻪ ﺳﻮی ﻣﺴﻄﺢﺗﺮﺷﺪن و ﺳﺎﺧﺘﺎرﻫﺎی ﻣﻨﻌﻄﻒﺗﺮ در ﭘﯿﺶ ﻣﯽﮔﯿﺮد، ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ ﻧﯿﺎز ﺑﻪ رﺷﺪ ﺳﺎﺧﺘﺎر ارﮔﺎﻧﯿﮏ اﻓﺰاﯾﺶ ﻣﯽﯾﺎﺑﺪ. ﺳﺎﺧﺘﺎر ارﮔﺎﻧﯿﮏ ﺑﺮﮔﺮﻓﺘﻪ از استعاره‌ای اﺳﺖ ﮐﻪ در آن ﺳﺎزﻣﺎنﻫﺎ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﭘﺪﯾﺪهﻫﺎی ﭘﯿﭽﯿﺪه و اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻧﮕﺮﯾﺴﺘﻪ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ ﮐﻪ از ﻣﺠﻤﻮﻋﻪای از ﻧﯿﺮوﻫﺎی رﻗﯿﺐ و ﻣﺘﻌﺎﻣﻞ اﻓﺮاد و ﻧﯿﺮوﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺗﺸﮑﯿﻞ شده‌اند.

منبع

جعفری پور ،علی (1393) ،بررسی رابطه همسویی بین مشخصه های محیطی کسب و کار ،اولویت های رقابتی و ساختار زنجیره تامین با عملکرد کسب و کار ،پایان نامه کارشتاسی ارشد مدیریت بازرگانی ،دانشکده علوم اداری و اقتصادی دانشگاه فردوسی مشهد

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0