طراحی برنامه ی درسی
تقسیمِ مجموعهی فعالیتهای برنامهی درسی به دو بخش طراحی و برنامه ی درسی، خود نوعی نظام بخشیدن به فعالیتها و کسب موفقیت در تهیهی برنامههای درسی مناسب به شمار میآید. در بخش طراحی، طراح، نگرش کلی خود را در مورد عناصر و اصول برنامهیدرسی تعیین میکند. از اینرو میتوان برنامهی درسی را بر اساس طراحی، به سه مقولهی موضوع محور، فراگیرمحور و جامعه محور تقسیم کرد.
چنانچه طراحی برنامهی درسی ، موضوع محور باشد ، هدفها و مراحل مختلف یادگیری، گام به گام بوده و از قبل تعیین شده است و تأکید بر محتوا است تا فرآیند یادگیری.
اگر برنامهی درسی فراگیرمحور باشد ، تأکید بر ویژگیها و نیازهای یادگیرنده است، و در صورتی که جامعه محور باشد ، هدف آن توسعه و اصلاح جامعه بوده و محتوای اجتماعی بیشتر مورد تأکید است تا انفرادی.
اما به نظر میرسد که در طراحی برنامهی درسی، میتوان به مقولهها و نقشهای یادگیری، از جمله نقش هدایتگر بودن فراگیر در طراحی برنامهی درسی اشاره کرد.
فراگیران بهعنوان افرادی که فعالانه در طرحریزی برنامهی درسی خودشان دخالت میکنند، تلقی میشوند و در واقع ، آنها نقش رهبری را در فرصتهای یادگیری که از برنامههای طرحریزی شده در مرکز تربیتی آنها انتخاب شده است ، به عهده دارند. آنها بهعنوان عضوی از جامعهی فراگیران و متناسب با سطح بلوغشان ، فرصتهای همکاری در طرحریزی تمامی برنامه را دارند.
در چنین فرآیندی از طرحریزی برنامهی درسی، فراگیران ، الزاماً نقش رهبری نداشته و مشارکت کننده تلقی میشوند. در بخش برنامهی درسی نیز لازم است سلسله گامهایی مثل: نیازسنجی، هدفهای آموزش، طراحی، اجرا و ارزشیابی را در نظر گرفت.
ماهیت برنامهی درسی صلح از نظر کانت
کانت،در مقالهی خود دربارهی تعلیم و تربیت، و هرجا که مستقیم و غیرمستقیم به مسئلهی تعلیم و تربیت پرداخته ، از فعالیتهای روزمره و قصدناشدهی محیطهای آموزشی غافل نگشته است و مربیان را از اهمیت تجارب قصدناشدهی روزانه آگاه کرده است. او در اشاره به غفلت نظام تعلیم و تربیت از وظایف روزمرهی مدارس ، به تکالیف روزانهی دانشآموزان اشاره میکند و مینویسد:درحالی که به احساس شان درمورد عظمت متعالی خویش میبالند، خویش را از قید اطاعت تکلیف متعارف و یومیه ، که در این صورت در نظرشان بیقدرو قیمت جلوه میکند، آزاد میسازند. از نظریات کانت میتوان استنباط کرد که برنامهی درسی رسمی مدارس باید مورد نقادی شاگردان قرار گیرد. زیرا در جاهای متفاوت ، تلقین و اجبار را در تمام صحنههای زندگی و از جمله آموزش و پرورش، مخالف خودآیینی و شان و منزلت انسانی میداند و بر این باور است که هیچ عقیده و نظریهای از نقادی بینیاز نیست:خرد، باید در همهی کارهای خود به نقادی گرفته شود و نیز باید اجازه یابد که کار خود را بیهیچگونه مانعی انجام دهد.
از آثار شناختشناسانهی کانت نیز میتوان نتیجه گرفت که تاکید کانت بر برنامهی درسی کسب شده پیش از برنامهی درسی طراحی شده است. تعابیر و تفسیرهای فراگیرندگان از برنامهی صلح و تجربیات یادگیری فراهم آمده، گویای تاکید بر فرآیندهای ذهنی است . کانت بر این باور است که در برنامهی درسی صلح باید فراگیرندگان را در مقابل مشکلات و چالشهای واقعی قرار داد تا بتوانند تجارب خود را بازسازی کنند . از نظر کانت ، آموزش برخی اصول اخلاقی و مفاهیم انساندوستانه به تنهایی برای تربیت یک انسان صلحطلب کافی نیست. یعنی بسیاری اوقات، فرایندها و الگوهای یاددهی-یادگیری صلح از محتوای درسی مهمتر تلقی میشوند . در نهایت، تاکید بیش از نتایج، بر فرایند یادگیری است.
کانت، به تغییر چندبعدی ماهیت یک انسان صلحطلب عقیده دارد. از اینرو یک برنامهی درسی صلح باید تجربیاتی برای تغییر دانش، نگرش و مهارت افراد فراهم آورد. کانت تقویت مهارتهای ارتباطی را بر دوستی مبتنی بر آگاهی یا شناخت و مبتنی بر دل یا عواطف مفروض گرفته است. از نظر او پشتوانهی هر نوع ارتباط انسانی، خرد انسانی است؛ اما نقش عواطف را برخلاف باور برخی در ایجاد همگرایی و صلح انکار نمیکند.حکم به دوست داشتن دیگران باید هم بر عشق مبتنی بر الزام و هم بر عشق مبتنی بر محبت مبتنی باشد.
کانت، به ممارست اخلاقی و تمرین عملی و نه فقط افزایش آگاهی انسان طلب عقیده دارد. به این سبب، برنامهی درسی صلح باید با تمرینهای عملی نیز توام باشد: هرگاه انسان تشخیص نظری افعال را آموخته باشد، ممکن است در اجرای تحریک عملی به خطا رود. پس گاهی غیراخلاقی بودن رفتار در نارسایی مفاهمه نیست؛ بلکه در شرارت اراده یا دل است.
منبع
فیروزکمیشانی،فاطمه(1393)، ویژگیهای آموزش صلح در برنامهی درسی دورهی ابتدایی،پایان نامه کارشناسی ارشد،برنامه ریزی درسی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی علامه طباطبایی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید