شيوههاي آموزش مهارتهاي اجتماعي
قبل از شروع آموزش مهارتهاي اجتماعي بايد اين امر روشن شود كه چه مهارتهايي براي آموزش به كودكان و نوجوانان حائز اهميت است. در تعيين اين مهارتها بايد چند نكته را مشخص كرد از جمله مرحله رشد كودك كه در سرعت بخشيدن يابه تاخير انداختن آموزش و كسب مهارت مؤثر است. بافت فرهنگي و موقعيتي، و نيز ديدگاههاي كساني كه در محيط پيرامون فرد هستند مثل والدين، همسالان و معلمان در تعيين نوع مهارت دخيل ميباشند، گاه ميان برداشت بزرگسالان از مهارتهاي اجتماعي مورد نياز كودكان و نوجوانان تفاوت بسيار به چشم ميخورد و مهارتها بر حسب موقعيت متفاوت به نظر ميرسند. مثلا معلمان در كلاس درس، آن دسته از رفتارهاي اجتماعي را كه به آموزش مهارتهاي تحصيلي كمك ميكنند ارزشمند ميدانند. گرشام ، معتقد است نتايج مهم اجتماعي تعليم مهارتهاي اجتماعي به كودكان را ميتوان شامل مواردي چون پذيرش در گروه همسالان مورد قبول بزگسالان خاص قرار گرفتن سازش با محيط تحصيلي، عمل به عقل سليم و عدم ارتباط با دستگاه قضايي نوجوانان دانست.
ظاهراً نتايج مطلوب در انتخاب مهارتهاي اجتماعي براي آموزش به كودكان عامل مهمي در تعيين محور آموزش به شمار ميآيد، زيرا اگر مثلا هدف پذيرش كامل همسالان در مقابل موفقيت كلاسي يا روابط اصلاح شده خانه مطرح باشد، نحوه تأكيد تفاوت ميكند.
ساکس و همکاران،اظهار كرد كه آموزش مهارتهاي اجتماعي براي جوانان با نقص بينايي بسيار مهم است. آنها ذكر كردند كه اگر كودكان اساس مهارتهاي تعاملات اجتماعي شان را در سالهاي اوليه توسعه ندهند، توانايي شان براي موفقيت به عنوان يك بزرگسال هم در كار و هم در زندگي شخصيشان ممكن است تحت تأثير قرار گيرد.
ضرورت پرورش مهارتهاي اجتماعي كودك، در بسياري از موارد زماني احساس ميشود كه درافراد رفتار نامطلوب به چشم ميخورد و علت آن نبود رفتار مطلوب در مجموعه رفتارهاي فرد است، طبق نظر فوق، انتخاب رفتار مطلوب به جاي رفتارهاي مسالهساز به عوامل بسياري بستگي دارد، كه معمولاً ارزيابي ذهني افراد ذيربط از آن جمله است. اين توانشها راههاي اجتماعي مناسبي براي ابراز احساسها، عدم توافقها و يا درخواست براي تغيير رفتار غيرمعمول ديگري فراهم ميآورند. شيوههاي آوزش به نابينايان بدين قرار است:
تدريس آموزش: در جلسات اوليه مسائل كلي مهارتهاي اجتماعي به نوجوانان آموزش داده ميشود. اين آموزش ميتواند به صورت نوبتي يا اداي ساده كلامي اجرا شود كه شامل اطلاعاتي در زمينه مهارتهاي اجتماعي است. اين روش مستقيم است و محتواي آن بعداً توضيح داده ميشود.
الگوسازي: الگو يك تكليف بسيار مهم براي تعليم مهارتهاي اجتماعي است جنبهي اساسي الگوسازي آنست كه ما ميتوانيم رفتارها يا مهارتها يا استراتژيهاي مقابلهيي خاصي را بدون توضيح كسلكننده و نامرتب نشان دهيم. براي الگوسازي ميتوان از نوارهاي ويديويي استفاده كرد كه درآنها شيوههاي پاسخ به موقعيتها توسط نوجوانان نمايش داده ميشود. رهبر گروه شايد يك فرد را كه از گروه انتخاب شده است دعوت كند و از او بخواهد مهارتهاي خاصي را به نمايش بگذارد،وقتي يك موقعيت بازي نقش در گروه مطرح شد طريقهي مقابله اين نقش را به ديگران نشان ميدهد. سرانجام الگوسازي ميتواند براي نشان دادن راههاي غير مؤثر برخورد با موقعيت مفيد باشد. اگر اعضاي گروه از يك موضوع ترس داشتند، خود درمانگر ميتواند اين نقش را بازي كند و به اعضا اجازه دهد كه عملكرد او را نقد كنند. بر اساس الگوسازي و بحث روي موضوع چه نبايد كرد، گروه ميتواند نقشهاي گوناگون مؤثر در موقعيتهاي اجتماعي را بازي كند.
ايفاي نقش: ارزش ايفاي نقش در طول تعليم اين است كه ايجاد موقعيت ميكند از اين رو مشابهت فراواني با موقعيتهاي واقعي دارد بنابراين نوجوانان ميتوانند پاسخ به محركهايي را كه بعداً در موقعيت واقعي برخورد ميكنند فرا بگيرد. در اين روش درمانگر كنترل زيادي در دست دارد به آن سبب كه:
- نوجوانان ميتوانندهر نقش راچندين مرتبه تمرين تكراركنند باين دليل شكست اهميت كمترمييابد.
- نوجوانان ميتوانندقطعات كوچكي اززنجيرههاي مهارتهاراتمرين ودرآخرآنها رابهم متصل كنند.
- جنبههاي گوناگون بر حسب نيازهاي درماني انتخاب ميشوند.
- موقعيتها را ميتوان خيلي واقعي يا ساده برگزار كرد.
بطور معمول ايفاي نقش به ترتيب، توسط افراد گروه اجرا ميشود و افراد گروه راههاي مؤثر و غير مؤثري را كه در روش الگوسازي ياد گرفتهاند به صورت ايفاي نقش به اجرا ميگذارند. درجلسات ايفاي نقش، محدوديت زماني وجود ندارد، بلكه گروه ميتواند چندين مرتبه به موقعيت قبلي باز گردد و تمرين را تكرار كند، تا اينكه افراد مهارتهاي لازم را فرا بگيرند. بنابراين ايفاي نقش جنبه مهمي از آموزش است كه قابليت انعطاف زيادي دارد و ميتواند با نيازهاي فرد مناسب مطابقت كند.
تكنيكهاي رفتاري: هر چند كه تكنيكهاي رفتاري در تعليم مهارتها يك روش رساندن مفهوم کلام است كه ميتواند بسيار تسريعكننده باشد. براي مثال وقتي فرد سعي ميكند سر صحبت با فردي را باز كند، وقتي به طور واقعي با يك موقعيت ايفاي نقش مواجه ميشود، نميتواند فكر كندكه چه بگويددراينجا درمانگر ميتواند بطور مستقيم جملاتي را كه لازم است به فرد ياد بدهد.
تكنيك شناختي: يكي از مسائلي كه بيشتر نوجوانان به خاطر آن به درمانگر مراجعه ميكنند، عدم اعتماد به نفس در ابراز وجود است جنبهي اصلي درمان اضطرابها و مشكلات عملكردي است كه بر اثر عبارات منفي منسوب به خود در افراد ايجاد شدهاند.
منبع
یزدیان اصفهانی،سمانه(1390)،اثربخشی آموزش مهارتهای اجتماعی برسازگاری ونگرش دختران بانقص بینایی،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی کودکان بانیازهای خاص،دانشکده علوم تربیتی وروانشناسی اصفهان
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید