شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی (MBCT)
شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی یک درمان مشتق شده از MBSR است که برای پیشگیری از عود دورههای افسردگی اساسی توسط زیندل سگال در 1992 میلادی در دانشگاه تورنتو طراحی شد. جان تیزدل در مرکز مطالعات پزشکی کمبریج انگلستان، مارک ویلیامز در دانشگاه والس در توسعه این شیوه درمانی نقش داشتند. بسیاری از بیماران افسرده با این شیوه درمانی بهبود مییابند ولی به علت پیشآگاهی منفی عوامل میان فردی، برخی از بیماران پس از بهبود اولیه دچار عود میشوند . سگال، تیزدل و ویلیامز توانایی مناسبی را در جلوگیری از عود بیماران افسرده توسط شناختدرمانی قائل هستند ولی قدرت جلوگیری از عود در بیماران افسرده تحت درمان دارودرمانی خیلی مناسب نیست؛ بنابراین آنها در اندیشه توسعه یک راهنمای درمانی مناسب، مؤثر و کارآمد برای جلوگیری از میزان عود بیماران دچار اختلالات افسردگی اساسی پس از اتمام درمان برآمدند. بر اساس یافتههای نظری و تجربی روی آسیبپذیری نسبت به عود دورههای افسردگی پس از بهبود آنها توسعه دادند. یک مدل پیشنهادی که شناختدرمانی از عود جلوگیری میکند با تغییرات ضمنی در نسبت به محتوای تفکرشان و روابطشان با مردم بیشتر اهمیت دارد.
محک افکار، نگرشها و محتوای آنها نیز اهمیت زیادی دارد، سگال، تیزدل و ویلیامز درصدد برآمدن تاکتیکهای خطی و متمرکز شناختدرمانی را با شیوههای منعطف ذهنآگاهی کابات-زینترکیب کنند و در این راه تیزدل بسیار مصمم و معتقد به اثربخشی ذهنآگاهی در پیشگیری از عود افسردگی بود اما همچنان در این راه سگال و ویلیامز در این اثربخشی تردید داشتند و بر این پتانسیل خیلی مطمئن نبودند . ملاحظه برنامه درمانی کابات-زین توسط این درمانگران منجر به توسعه کمی و کیفی روشهای درمانی جدید در طی سالهای اخیر شد این درمان بهطور مشخصی بر روی آموزش کنترل توجه و تمرکز داشت و مبنای درمانی خود به مراجعین دچار افسردگی اساسی کمک میکرد تا در حین درمان و پس از اتمام آن در مرحله پیگیری نشخوار فکری خود را کاهش دهند و توجه زدایی از سلسله افکار مخرب منفی را در خود انجام دهد.
ذهنآگاهی در قالب رفتاردرمانی شناختی با مهارتهای توجه زدایی، تمرکززدایی و کنترل توجه به مراجع کمک میکند اجتنابهای شناختی، حالات هیجانی منفی درونی و احساسات بدنی خود را پایش نموده و با تمرینهای ویژهبر آنها کنترل بیابند در این نوع تکنیکهای ذهنآگاهی که در قالب رفتاردرمانی شناختی توسعه یافت، مراجع یاد میگیرد که چطور افکار منفی نشخوار شونده را که به ذهن وی وارد میشوند پایش نموده و بدون تمرکز و توجه به آنها این افکار منفی را از فضای ذهن خود خارج نماید البته تکنیکهای دیگری هم مورداستفاده رفتاردرمانی شناختی قرار میگیرند، اما درمجموع جزء شیوههای ذهنآگاهی دارای ماهیتی سخت و پیچیده هستند . معمولاً شکل استاندارد MBCT یک برنامه درمانی گروهی هشت هفتهای است که با دوازده مراجع دارای دورههای افسردگی که پس از درمان قبلی عود نموده کار میکند. هفتگی 2 تا 2:30 ساعت جلسات طول میکشند. در حال حاضر شکلهای مختلفی از ذهنآگاهی که در شناختدرمانی قالب یافته وجود دارد بهعنوانمثال MBCT برای کودکانMBCT برای افسردگی متضمن و یا عودکننده این درمان درشمال امریکا وانگلستان جزء آموزشهای تخصصی برای درمانگران به شمار میرود . امروزه از شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی علاوه بر افسردگی در درمان اختلالات دیگری نیز استفاده میشود و خیلی مورد توجه محققان و درمانگران قرارگرفته است که در بخش مرور پژوهشها به آنها اشاره میشود .
ذهنآگاهی همهروزه
ذهنآگاهی شیوهی یادگیری این است که چگونه بهطور مستقیم با زندگی خود روبهرو شوید؛ زیرا این در مورد زندگی شما است و هیچکس دیگری نمیتواند این کار را برای شما انجام دهد و یا بگویید دقیقاً چطور این کار را انجام دهید. خوشبختانه،این امر چیزی نیست که شما بخواهید به دست بیاورید یا کسب کنید. شما آن را در وجود خود دارید؛این امر در واقع بودن در زمان حال است. در حقیقت، در همان لحظهای که شما تشخیص میدهید در زمان حال هستید، شما در آماده شده و در زمان حال قرار دارید. لحظهای که میبینید بهوسیلهی افکارتان گیر افتادهاید، شما آزادید تا از خود را از این دام رهایی بخشید .
ذهنآگاهی راه زندگی کردن است که میتواند از دو راه تمرین شود: رسمی و غیررسمی. تمرین رسمی به معنای اختصاص دادن زمان در هرروز و با قصد قبلی به نشستن،ایستادن، یا دراز کشیدن و تمرکز روی تنفس، احساست بدنی، صداها، دیگر حسها، یا افکار و هیجانات است. تمرین غیررسمی شامل آوردن آگاهی اندیشناک به فعالیتهای روزانه از قبیل خوردن، ورزش کردن، انجام کارهای روزمره، ارتباط با دیگران و اساساً هر عملی که انجام میدهید چه در کار، چه در خانه و یا هر جای دیگری که هستید. ذهنآگاهی فراتر میرود و شما را به اختصاص یکلحظه در زمان دعوت میکند. ازآنجاییکه ما تنها در زمان حال زندگی میکنیم، چرا برای هرلحظه در حال وجود نداشته باشیم؟ شما چیزهای زیادی را از دست خواهید داد اگر دائماً انرژی خود را صرف پیشبینی آینده و یا نشخوار راجع به گذشته کنید؛ و همانطور که شما از حالت درونی خودآگاه میشوید – افکار، هیجانات، احساسات و فرآیندهای ذهنیتان – بهتر خواهید خفت، بهتر میتوانید با موقعیتهای استرس آمیز کنار بیایید، عزتنفس خود را بهبود ببخشید، اشتیاقتان را برای زندگی و کار تجدید کنید و بهطورکلی احساس بهتری پیدا کنید.
یک تمرین کوچک از بسیاری از تئوریها بهتر است، بنابراین چرا تمرینی انجام ندهیم؟ پارهای از کارهایی را که روزانه بهطورمعمول انجام میدهید انتخاب کنید، مانند مسواک زدن یا شستن ظروف و تلاش کنید همانطور که کار را انجام میدهید توجه خود را به آن معطوف کنید و تمام حس خود را به تجربه آن کار بیاورید. اگر دندان خود را مسواک میزنید، به خود یادآوری کنید که شما در حال مسواک زدن هستید، موی مسواک را در برابر دندان و لثهی خود احساس کرده و به آن گوش فرا دهید و خمیردندان را دردهانتان بو کرده و بچشید. اگر ظرف میشویید، بدانید که در حال شستن ظروف هستید و صدا و احساس آب را درک کنید، بوی صابون و جزئیات دیداری که ممکن است وجود داشته باشد، از قبیل نمایش رنگینکمانی حبابها.این کارها را امتحان کنید و ببینید چه چیزی متوجه میشوید .
استرس و شرایط انسانی
علیرغم تحقیقات قابلتوجه در حوزهی استرس و اضطراب و روشهای ظاهراً بیحدوحصر برای مدیریت استرس و کاهش آن، استرس حقیقت غیرقابلانکار زندگی ماست. استرس جزئی از شرایط انسانی است و همیشه بوده است. ما با آن زندگی میکنیم و نمیتوانیم از بلاتکلیفی، مشکلات، بیماری، سالخوردگی، مرگ و عدم کنترل رویدادهای زندگی فرار کنیم .ازآنجاکه شرایط همیشه بدین منوال است، زندگی مدرن ما مملو از تهدیدات جدید، از قبیل جنگ هستهای،تروریسم، گرمای جهانی و سایر فجایع محیطی است، علاوه بر این حس بیگانگی و گسیختگی نیز دامنگیر بشر است. ما اغلب با خودمان احساس راحتی نمیکنیم یا اینکه نمیدانیم چطور با دیگران ارتباط برقرار کنیم و ما اغلب با جهان طبیعی احساس بیگانگی یا جدایی میکنیم. در سالهای اخیر، تکنولوژی و سونامی اطلاعات سرعت زندگی را تسریع کرده است و به نظر میرسد زندگی پیچیدهتر شده است. ما میدانیم که گزینههای ارتباطی همچون تلفن همراه،ایمیل، پیامهای فوری و متنی و سایتها ارتباط اجتماعی ما را بهصورت بیست وچهارساعته در معرض حجم بیشمار درخواستها و فعالیتهای روزانه قرار داده است.
ما همچنین با هجمهی اخباری روبهرو هستیم که توسط این وسایل منتقل میشود و اغلب دربرگیرندهی ضربهها و غم و اندوه است و به این وسیله ما را به بیش از بیش در معرض نگرانی دربارهی رویدادهای جهان، بهای مراقبت بهداشتی، اپیدمی چاقی، محرومیت خواب، بحرانهای اقتصادی، تخریب محیطزیست و خیلی بیشتر از این موارد قرار میدهد حقیقت این است که مغز ما در مقابل رویارویی با مشکلات زندگی و بمباران اطلاعات مغلوب میشود و ما را مستعد ناکامی، نگرانی، وحشتزدگی و حتی قضاوت در مورد خود و ناشکیبایی میکند. با توجه به نکاتی که گفته شد این عجیب نیست که بسیاری از افراد به حدی دچار نگرانی و افسردگی میشوند که خواستار دارو برای بهبود خود و بازگشت توازن هستند. درحالیکه دارو گاهی اوقات میتواند برای سلامتی و بهزیستی مناسب باشد، دستیابی به منابع درونی برای برخورد با استرس، درد و بیماری بسیار حائز اهمیت است. رشد تکنولوژی در عین اینکه برای ما پیشرفت به ارمغان آورده است، بهطور همزمان خیلی از ما حتی همسایهی خود را نمیشناسیم. ما بیشتر و بیشتر خریداری میکنیم اما بااینحال باز هم احساس میکنیم به حد کافی نداریم. سیستم آموزشی ما و جامعه به ما حقایق و اطلاعاتی را میآموزد اما اغلب به ما نمیآموزد که چگونه زندگی کنیم.این امر موجب میشود خیلی از ما احساس جداشدگی، گسستگی و ناایمنی کنیم .
در حقیقت، استرس و اضطراب به نقطهای رسیده است که ما شروع به نگران شدن در مورد نگرانی میکنیم. استرس و اضطراب روی سلامت جسمی اثر میگذارد و با تعداد بیشماری از حالات پزشکی ازجمله بیماریهای قلبی– عروقی، سرطان و بیماریهای تناسلی در ارتباط است. در سطح اجتماعی نیاز رو به افزایش برای درمان مشکلات مرتبط با استرس منجر به افزایش هزینههای پزشکی شده است که درنتیجه بسیاری از مردم قادر به پرداخت هزینه مراقبتهای اولیه بهداشتی نیستند؛ و البته، مشکلات مختلفی که توسط استرس خلق میشود میتواند اثرات زیان باری روی کیفیت زندگی و بهزیستی داشته باشد.
منبع
امیدبیگی،مریم(1394)، اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در افزایش میل جنسی، افزایش احقاق جنسی و کاهش تعارضات زناشویی زنان،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه خوارزمی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید