شغل و رضایت شغلی

تعریف شغل

 کلمه شغل غالباً بدون تعریف دقیق مورد استفاده قرار می گیرد . پیش از تعریف شغل ، لازم است واژه «پست» توضیح داده شود . «پست» عبارت است از مجموعه­ای از کارها، وظایف و مسئولیت هایی که یک فرد در یک سازمان به طور منظم انجام می دهد. شغل یک یا چند پست کاملاً همسان در یک سازمان است که وظایف، مهارتها، دانسته هاو مسئولیتهای مشابهی را در بر دارد و یا اینکه شغل، تعدادی پست یا مجموعه­ای از وظایف است که از نظر ماهیت و شرایط کار متشابه­اند و تعدادی از کارکنان که معمولاً می توانند از یک پست به پست دیگر جابجا شوند ، آنرا بر عهده می گیرند .

شغل از نظر لغوی به معنی به کار واداشتن کسی و آنچه که مایه مشغولیت است ، می باشد . از طریق اشتغال ، فرد فعالانه در جریان تولید و ارائه خدمات مشارکت می کند و پاداشی نقدی یا جنسی دریافت می دارد .کار و شغل فعالیتی بدنی یا فکری در جهت تولید و خدمت است. به طور کلی کار فعالیتی است که از کسی خواسته شده و در مقابل آن به وی مزد پرداخت می شود .

شفیع آبادی ،سه خصوصیت عمده در مورد شغل بیان می کند :

  • نوعی فعالیت فکری یا جسمی است که به منظور رفع نیازهای انسان انجام می گیرد . این تلاش در نهایت باعث خستگی عضلانی و عصبی می شود و فرد پس از مدتی کارکردن به استراحت نیاز دارد .
  • تلاش نسبتاً دائمی است و فعالیت­های زودگذر و موقتی که به زودی عوض می شوند را شامل نمی گردد.
  • از طریق کار، کالایی تولید می شود یا خدمتی ارائه می گردد، کالای تولید شده و خدمت انجام گرفته باید از نظر قانونی مقبول و از دیدگاه شرعی صحیح باشد.

به طور خلاصه می توان گفت: شغل یعنی کاری که فرد مشغول به انجام آن است و از طریق آن هم انجام وظیفه و هم امرار معاش می کند . همچنین برای تعریف شغل می توان به فعالیتی مستمر برای تامین نیازهای فردی و ارائه خدمات اجتماعی اشاره نمود .

 اهمیت کار کردن از دیدگاه فردی و اجتماعی

شفیع آبادی ، در مورد اهمیت کار می گوید : کار کردن برای فرد از جنبه های مختلف اهمیت دارد ، انسان به وسیله­ی آن مخارج زندگی اش را تأمین می کند و به تهیه مایحتاج روز­مره­اش می پردازد . تهیه غذا ، پوشاک ، مسکن و حتی نوع و میزان سفرهای فرد به طور چشمگیری با نوع شغل او ارتباط دارد. همچنین  میزان رضایت فرد از زندگی و سلامت جسمی و روانی او به مقدار فراوانی به شغلش بستگی دارد .                            از دیدگاه اجتماعی ، کار کردن موجب رشد و توسعه جامعه و بیکاری باعث پیدایش مفاسد فردی و اجتماعی می گردد ؛ زیرا فرد بیکار برای تأمین مایحتاج زندگیش مجبور می شود دست به اعمال ناشایست بزند و برای خود و دیگران دردسر ایجاد کند.

 علل کار کردن

شفیع آبادی ، در مورد علل کار کردن می نویسد :

  • کار کردن وسیله مناسبی برای به مصرف رساندن انرژی بدن در راه مطلوب و نیل به تعادل فیزیولوژیک محسوب می شود. انرژی حاصل از کاربرد مواد غذایی در بدن باید به مصرف برسد تا تعادل در ارگانیسم برقرار گردد . از طریق کار کردن انرژی به مصرف می رسد ، بی نظمی های داخلی سیستم بدن کاهش می یابد و حیات سلول ها به درستی ادامه می یابد .
  • کارکردن وسیله­ای برای برقراری و تحکیم روابط اجتماعی با همنوعان است. به نظر عده­ای از روانشناسان از جمله «ادارو مورینو» انسان موجودی است اجتماعی و  بر اثر ارتباط با همنوعان شخصیت خود را می سازد .
  • انسان از طریق کار کردن نقش معینی را بر عهده می گیرد و خودش را جزئی از جامعه به حساب می آورد .
  • کارکردن موجب شناخت تواناییها و محدودیتها می شود و شخص با مقایسه خود با دیگران به رفع کمبودها اقدام می کند، زیرا تا وقتی که انسان کار نکرده باشد از امکانات واقعی خویش اطلاع ندارد.
  • کارکردن موجب استقلال می شود. انسان بیکار، فرد وابسته­ای است و نمی تواند آرزوها و خواسته هایش را عملی سازد ؛ استقلال و تأمین نیازها در سایه کار و تلاش حاصل می شود .

 عوامل مؤثر در انتخاب شغل

شغل موضوعی است که انتخاب آن تصادفی نیست ، نیازمند عوامل بسیاری است که عبارتند از :

  • وضع جسمانی: هر شغل به خصوصیات جسمانی مشخصی نیاز دارد . در برخی مشاغل ، جثه بزرگ و قوی لازم است ، در حالی که در برخی مشاغل ممکن است این امر مانع از انجام وظایف باشد . همچنین در بعضی مشاغل، وجود و سلامت دست و پا لازم است در حالی که در برخی دیگر فقدان و یا نقص دست و پا و سایر اعضا مشکلی به وجود نمی آورد .
  • استعداد : استعداد یکی از عوامل مهم در انتخاب شغل و ادامه اشتغال موفقیت آمیز است. استعداد به معنای مهیا شدن، آمادگی و توانایی بر انجام کاری است ؛ توانایی فطری فرد ، که به یادگیری او کمک کرده و آن را تسریع می کند. بدین معنا استعداد ، نحوه و میزان یادگیری را در زمینه های گوناگون در آینده پیش بینی می کند و کسی که در زمینه خاصی استعداد دارد از تجربیات خود در آن مورد بهره بیشتری می برد .
  • رغبت: رغبت به معنای میل داشتن و خواستن و آرزوی چیزی است. همچنین احساس خوشایند یا تمایل و کنجکاوی نسبت به چیزی یا موضوعی ، رغبت نامیده می شود. رغبت انگیزه مهمی برای تلاش و حرکت انسان به حساب می آید. موفقیت در انجام هر شغلی مستلزم داشتن رغبت است .
  • امکانات فردی, اجتماعی: عوامل دیگری نظیر شخصیت فردی، واقع نگری ، امکانات محیطی و نیازهای جامعه در انتخاب شغل تأثیر بسزایی دارد.

منبع

راستی ،حسین(1392)، ارتباط بین رضایت شغلی و تعهد سازمانی پرستاران،پایان نامه کارشناسی ارشد، مدیریت اجرائی، دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0