شادکامی و عوامل آن

در عرصه ی زندگی زناشویی یکی از عوامل مهمی که برای فهم پویایی های زندگی زناشویی مؤثر است ؛ شادکامی است. پژوهش هایی که به بررسی بهداشت روانی پرداخته اند، اغلب به بررسی عوامل مرتبط با کارکردهای نا مناسب روانشناختی و بیماری ها تمرکز کرده و کمتر بر ابعاد مثبت و سازه های چندگانه سلامت تاکید کرده اند . یکی از مفاهیم مثبت بهداشت روانی، بهزیستی است که به معنای فقدان عواطف منفی و رضایتمندی از زندگی است.واژه بهزیستی و شادمانی قابل جایگزین هستند و اغلب در متون پژوهشی به صورت مترادف به کار می روند.بررسی مطالعات درباره ادراک شخصی افراد و خشنودی از زندگی نشان می دهد که این موضوع با پنج حوزه خانواده، دوستان، مدرسه، خویشتن و محیط زندگی ارتباط دارد.

بندورا ، نشان داد که احساس خود ,  اثربخشی بر احساس بهزیستی اثر دارد، به علاوه خود اثر , بخشی با دید خوش بینانه و احساس شادمانی رابطه دارد.شادمانی  و نشاط به عنوان یکی از مهم ترین نیازهای روانی بشر به دلیل تاثیرات عمده ای که بر مجموعه زندگی انسان دارد، همیشه ذهن انسان را به خود مشغول کرده است. افراد می توانند زندگی شان را به صورت قضاوت کلی : مانند رضامندی از زندگی یا احساس خرسندی یا بصورت ارزیابی از حیطه های خاص زندگیشان : مانند ازدواج یا کار  یا احساسات هیجانی اخیر خود در رابطه با آنچه برایشان رخ داده است هیجانات خوشایند که از ارزیابی مثبت تجربیات فردی ناشی می شود و سطوح پایین احساسات ناخوشایند که از ارزیابی های منفی تجربیات فردی ناشی می شود ، مورد بررسی و ارزیابی قرار دهند.

شادی از دیدگاه سیلیگمن، در سه بعد گذشته در قالب رضایت و به زیستی ، حال در قالب جاری بودن، خوشی، لذت بردن، و شادمان بودن  و آینده ؛ در قالب شناخت های سازنده، امید، خوش بینی، و ایمان خلاصه می شود.شادکامی بخش مهمی از کیفیت زندگی و بالاتر از ثروت یا فعالیت جنسی به شمار می رود.افلاطون شادی را حالت تعادل میان سه عنصر استدلال  ، هیجان  و امیال  و ارسطو آن را عبارت از زندگی معنوی می دانست.وینهوون،  شادکامی را صفتی می داند که دارای سه معیار ثبات زمانی، ثبات موقعیتی و علت درونی می باشد. او  شادکامی را به عنوان مجموعه ای از عواطف و ارزیابی شناختی از زندگی تعریف کرده است و آن را درجه ای از کیفیت زندگی افراد می داند که بطور مثبت ارزیابی می کنند.شادکامی یک مفهوم سلسله مراتبی و چندبعدی است و از اجزای شناختی، عاطفی، هیجانی و اجتماعی تشکیل شده است.

آرجیلو کروسلند،  به منظور ارائه یک تعریف عملیاتی از شادکامی آن را دارای سه بخش مهم دانسته اند : فراوانی و درجه عاطفه مثبت یا احساس خوشی  ، میانگین سطح رضایت در طول یک دوره، و نداشتن احساس منفی، افسردگی و اضطراب.هرکسی در موقعیتی از زندگی تعبیر متفاوتی از شادمانی دارد. با این همه میزان شادمانی ما به واکنش های هیجانی ما در برابر هزاران رویدادی بستگی دارد که زندگی روزمره را پر می کند. بسته به وضعیت زندگی، شادمانی یک فرد از عوامل زیادی تاثیر می پذیرد یکی از عوامل موثر در شادمانی، رضایت زناشویی در افراد متاهل است. خود رضایت زناشویی عبارتست از حالتی که طی آن زن و شوهر از ازدواج با یکدیگرو با هم بودن احساس شادمانی و رضایت دارند.

بر طبق نظر آلدوس کسانیکه از زندگی زناشویی خود رضایت دارند عموما شادتر و سالم ترند. ادینگتون و شومن؛  مختل شدن فرایند دستیابی به اهداف، را دارای تاثیری منفی بر شادمانی  می دانند. آدلر و فالگی؛  معتقدند که قدردان بودن ، شادکامی و متعاقبا رضایت از زندگی را افزایش می دهد. تحقیقات تایلور و چترز ،  نشان می دهد که فعالیت های مذهبی با شادکامی ارتباط مثبت دارد.

شادمانی :

بیشتر مردم چقدر شادند؟ دینر از دانشگاه مینه سوتا در تلاش برای پاسخ به این پرسش اطلاعات 916 پژوهش زمینه یابی را در مورد شادمانی، رضامندی زندگی و سلامت ذهنی بیش از یک میلیون نفر در 45 ملت سراسر دنیا گردآوری کرد.همه این داده ها را به مقیاسی از 5 تا 10 تبدیل کرد که در آن 10 نشانگر شادی خیلی زیاد و 5 بیان کننده ی بی تفاوتی و صفر نشانه ی ناشادی بود. متوسط رتبه بندی شادمانی در این پژوهش 75/6 بود. به این ترتیب او نتیجه گیری کرد که یک فرد معمولی از شادی متوسط برخوردار است. زمینه یابی های معدودی به میانگین رتبه بندی خنثای 5 با میانگین کمتر از 5 دست یافته اند. این گزارش های مثبت از شادمانی در مورد همه گروه های سنی در هر دو جنس و تمام نژادهای مورد مطالعه بدست آمده است. البته برخی از شادمانی در مورد همه گروه های سنی در هر دو جنس و تمام نژادهای مورد مطالعه بدست آمده است.

البته برخی از گروه های اقلیت ناشاد بوده اند. به ویژه الکلی های بستری، زندانیان تازه بازداشت شده، درمانجویانی که به تازگی تحت درمان قرار داشتند و سیاه پوستان زیر سلطه آپارتاید. همچنین در مورد نوسان رتبه بندی شادمانی تفاوتهای جنسی و سنی وجود داشت . زنان و افراد جوان در مقایسه با مردان و افراد مسن شادمانی بیشتری را گزارش می کردند. نوسان های جزیی در جنبه های شادمانی در طول یافت می شد. با گذشت سن، رضامندی از زندگی اندکی افزایش می یافت در حالیکه عاطفی بودن مثبت تا حدی افت پیدا می کرد. در یک نظر خواهی ملی از امریکاییان از هر ده نفرسه  نفر خود را خیلی شاد ، یک  نفر نه خیلی شاد وشش  نفر خود را  نسبتا شاد  توصیف کردند.

سابقه پژوهش های انجام شده در زمینه شادکامی

این سابقه بسیار کوتاه است، زیرا این حوزه، اخیرا ظاهر شده است. در دهه 1960 سازمان های نظرسنجی آمریکا پرسیدن سوالاتی راجع به شادی و رضایتمندی را شروع کردند. این کار منجر به تعدادی کار کلاسیک اولیه شد : کانتریل،  الگوی دغدغه های انسان، که یک پیمایش بین المللی با 23875 نفر پاسخگوست را ساخت، و کمپل ، کانورس و راجرز، کیفیت زندگی آمریکایی، از مرکز پژوهش زمینه یابی در دانشگاه میشیگان را به کار گرفتند. در 1967 ویلسون ،بازبینی ادبیات مربوز به شادی را در بولتن روانشناختی منتشر کرد و در 1984 داینر، همین کار را انجام داد که در 1999 روزآمد شد.

 گالوپ ، مورت  و دیگر سازمان های نظر سنجی در حال انجام زمینه یابی های دیگری بودند که نه فقط در آمریکا بلکه  در اروپا و کشورهای بازار مشترک انجام شد.کانمن، داینر و شوارتز  جلد بزرگ، بنیادهای روانشناسی لذت را منتشر کردند. این حوزه به میزان حیرت آوری رشد کرده است و حجم زیادی از پژوهش و دانش به وجود آمده است. کنفرانس هایی تشکیل شده است و قسمتی از کنفرانس های روانشناسی عمومی شکل گرفته است. اما تاثیر زیادی بر حوزه کلی روانشناسی نداشته است. هنوز در کتاب های اصلی روانشناسی فصلی در این زمینه وجود ندارد.

تعریف سیلیگمن از شادی 

از مهم ترین مسائلی که امروزه روانشناسان و بالاخص روانشناسان سلامت را به به خود مشغول داشته، مسئله شادمانی و شادکامی افراد است. آیامردم به اندازه کافی شاد هستند ؟ با توجه به این امر مهم که حس شادی ترکیبی از عواطف مثبت از جمله خوش بینی و هیجان و برانگیختگی است. شادی در صورتی است که عواطف منفی مانند احساس ملال و بی علاقگی و افسردگی در پایین ترین حد خود باشد ؛ به بیان دیگر شادی به معنای بالا بودن میزان عواطف مثبت به همراه پایین بودن عواطف منفی است.

در همین رابطه سلیگمن ، در کتاب خودبا عنوان شادمانی اصیل هیجان های مثبت را به سه مقوله؛ آنهایی که با گذشته، حال و آینده پیوند دارند، طبقه بندی می کنند . هیجان های مثبت مربوط به آینده، ایمان، و امید را شامل می شود. رضامندی و خشنودی و غرور و آرامش خاطر هیجان های مثبت عمده ای هستند که با گذشته پیوند دارند. در ارتباط با هیجان های مثبت حال، دو طبقه متمایز وجود دارد : لذت های آنی و رضامندی های پایدار. لذت ها، هم لذت های جسمانی و هم لذت های علی تر را شامل می شود. لذت های جسمانی از طریق حواس حاصل می شوند. احساس هايي که از امور جنسی، عطر های خوش و چاشنی های خوشمزه بروز می کنند، در این مقوله قرار می گیرند. برعکس لذت های عالی تر از فعالیت های پیچیده تر بدست می آیند و احساس هایی مانند سعادت، شعف، راحتی، سرخوشی و شادمانی را شامل می شوند. رضامندی های که حالت های شیفتگی یا جذبه راشامل می شوند، حاصل فعالیت هایی هستند که به کارگیری نیرومندی های یکتا را می طلبند، با لذت ها فرق دارند.

اجزاء شادکامی

شادکامی ممکن است تاحدودی بخش های جداگانه شناختی و هیجانی داشته باشد که می توان آن را از سوال راجع به رضایت یا راجع به سرور و وجد استخراج کرد. اندروز و مک کنل ، 23 مقیاس سلامت ذهنی را در نمونه های قابل توجهی در بریتانیا و امریکا مورد استفاده قرار دادند. آنان عوامل شناختی و عاطفی واضحی پیدا کردند و دریافتند که مقیاس های شادکامی با عامل عاطفی همبستگی بیشتری دارند، اما فقط حدود r=50% یا و گاهی کمتر از این مقدار.سو، داینر، اویشیو تریاندیش، داده هایی را از 43 کشور با 56661 آزمودنی گزارش کرده اند که همبستگی متوسط بین تعادل عاطفی و رضایت برابر با 41% بود ، این همبستگی برای کشور های فرد گرا بریتانیا و امریکا 50% یا بیشتر بود، اما در کشور های جمع گرا 20% بود. دلیل آن ممکن است این باشد که در کشور های جمع گرا رضایت گزارش شدهبه حالت دیگران همچنین وضع و حالت خود فرد بستگی دارد.

بنابراین می توان گفت که شادکامی حداقل دارای دو  جزء است که تا حدودی از یکدیگر مستقل هستند.مقیاس فوردایس عمدتا یک مقیاس عاطفه است ؛ عاطفه سنج ، مقیاس کامن  و فلت  نیز کاملأ راجع به عاطفه است. در حالیکه مقیاس رضایت از زندگی داینر، امونز، لارسون و گریفین،  با رضایت سروکار دارد.اما ممکن است لازم باشد که بخش هیجانی به زیر مجموعه های بیشتری تقسیم شود، زیرا معلوم شده است که خلقیات مثبت در تضاد با خلقیات منفی نیستند. برادبرن، از مردم راجع به درصد اوقاتی که  در چند هفته گذشته در حالت خلقی منفی و مثبت بوده اند سوال کرد . بعضی از این سوالات عبارت بودند از :

  • در خلال چند هفته گذشته هرگز احساس کرده اید که …
  • از انجام کاری خوشحال هستید.
  • اوضاع بر وفق مراد شماست.
  • افسرده یا بسیار ناشاد هستید.
  • خیلی تنها هستید یا از مردم دور می شوید؟

یافته های کلیدی او این بود که این دو بعد تقریبا بطور کلی از هم مستقل هستند. این موضوع بسیار مورد بحث و تحقیق قرار گرفته است. جواب کوتاه این است که عاطفه مثبت(PA) و عاطفه منفی( NA) با هم همبستگی ای معادل 43% دارند.عاطفه منفی ما را به نواحی پریشانی روانشناختی که برای آن چندین مقیاس مورد استفاده قرار می گیرد، می برد. برخی از این مقیاس ها عبارتند از مقیاس روان نژندی آیزنگ و پرسشنامه افسردگی بک. اندروز و ویتی ، دریافتند که مقیاس رضایت آنان، نسبتأ مستقل از مقیاس های عاطفه مثبت و منفی بود.

این یافته ها ما را به این نتیجه گیری رهنمون می سازد که شادکامی، سه قسمت عمده ی رضایت و عاطفه مثبت و عاطفه منفی دارد، گرچه قبلا گفته شد که این سه عامل با هم ارتباط دارند. شادکامی را به شیوه های دیگری نیز می توان تقسیم کرد. اما تقسیم بندی مذکور فعلا مورد قبول بیشتر پژوهشگران قرار گرفته است. روش دیگر تقسیم بندی ویژه عبارت است از اندازه گیری شدت ، عمق یا فراوانی آنها. هر دو بطور کلی عاطفه را متاثر می سازند و معلوم شده است که فراوانی مهم تر است. هرچند ممکن است لازم باشد که عاطفه منفی نیز مجموعه هایی تقسیم شود.

 هیدی  و ویرینگ، در مطالعه بزرگ خود در استرالیا دریافتند که افسردگی و اضطراب, مقیاس اسپیلبرگر، فقط 50% همبستگی دارند. بنابراین دو شکل اصلی عاطفه منفی یا پریشانی تا حدودی از هم مستقل هستند. این مولفین همچنین عاطفه منفی برادبورن و پرسشنامه سلامت عمومی را مورد استفاده قرار دادند و دریافتند که چهار مقیاس عاطفه منفی و پریشانی همگی همبستگی دارند، اما خیلی زیاد. بنابراین امکان جدا کردن اجزاء عاطفه منفی  وجود دارد و ارزیابی جداگانه هیجانات منفی مختلف ممکن است مطلوب باشد. اگر دو مقیاس افسردگی و اضطراب مورد استفاده قرارگیرند، چهار جزء از عاطفه منفی حاصل می شود.

لوکاس  ، داینر و سو،دریافتند که مقیاس های مختلف رضایت از زندگی، عامل واضحی را تشکیل می دهند و قویا با هم همبسته اند و از گروه مقیاس های عاطفه مثبت، جدا هستند. همچنین از عامل هیجان منفی و مقیاس های خوش بینی و عزت نفس مستقل هستند. پس آیا خوش بینی و عزت نفس جزئی از شادکامی هستند ؟ یا هدف در زندگی ؟ مقیاس های خوبی برای اندازه گیری خوش بینی؛  مقیاس جهت گیری زندگی، هدف در زندگی و عزت نفس طراحی شده اند. همه اینها را می توان به عنوان بخش هایی از تفکر و احساسات مثبت نگریست. یا می توانیم تعریف دقیق تری از شادکامی به دست آوریم و بگوییم که این متغیر ها از جمله علل شادکامی به شمار می روند. این روشی است که اکثر پژوهشگران در پیش گرفته اند. رایف،  رویکرد متفاوتی اتخاذ کرد و مقیاسی از سلامت روان شناختی با شش عامل طراحی کرد :

  • پذیرش خود
  • رابطه مثبت با دیگران
  • استقلال، خودمختاری
  • تسلط برمحیط
  • هدف در زندگی
  • رشد شخصی

آنها همچنین یک عامل مجزای برتر تشکیل می دهند. گرچه همبستگی بین آنها نسبتأ کم است. این عوامل با دیگر متغیرها تا حدودی روابط مختلفی دارند. تخمین های پایانی؛ آلفای کرونباخ، مورد استفاده برای همبستگی های مشاهده شده عبارت بودند از : رضایت از زندگی 92% ، عاطفه مثبت 6% ، افسردگی 82% و اضطراب 85% .

برانگیختگی هیجانات مثبت :

چندین روش برای مطالعه علل سرور وجود دارند، یکی از آنها عبارت است از انجام زمینه یابی و سوال از مردم راجع به آخرین باری که این هیجان را داشته اند و اینکه چه چیزی باعث آن شده است. شاور و هازن، این کار را با نمونه ای از دانشجویان در پنج کشور جهان انجام دادند. رایج ترین علت عبارت بود از رابطه با دوستان (36%)، تجارب موفق (16%) و لذت جسمی از غذا، نوشابه و فعالیت جنسی(9%).

روش دیگر عبارت است از مطالعه رابطه بین مقولات مختلف رخدادهای زندگی و شادکامی کلی. فراوانی تماس با دوستان و فعالیت جنسی، قویأ با شادکامی رابطه دارند. یا می توانیم به آزمایشات “القاء خلق ” نظر بیندازیم تا ببینیم کدام روش ها با موفقیت، خلقیات مثبت ایجاد می کنند. معلوم شده است که بهترین روشها عبارت بوده اند از :

  • تمرین ورزشی، موسیقی و احساس موفقیت؛ در تکالیف آزمایشگاهی.
  • با کنار هم قرار دادن نتایج این مطالعات می توان فهرستی از رایج ترین منابع شادی را گردآوری کرد، اینها عبارتند از :
  • خوردن
  • فعالیت های اجتماعی و جنسی
  • تمرین و ورزش
  • الکل و داروهای دیگر
  • موفقیت و تایید اجتماعی
  • استفاده از مهارت ها
  • موسیقی و دیگر هنر ها و مذهب
  • محیط و طبیعت
  • استراحت و آرامش
  • تاکنون راج ترین منبع شادی و سرور عبارت بوده است از رابطه با افراد دیگر خصوصأ در دوستی و عشق .

منابع شادمانی :

مجموعه نظریه پردازان و پژوهش گران در کارهای علمی خود سعی کرده اند منابع مؤثر بر شادی یا شادکامی را معرفی نماید. این منابع و عوامل می تواند تحت مجموعه عوامل روانی، جسمانی، اجتماعی، اقتصادی، مذهبی، معنوی و فرهنگی مورد بحث قرار گیرد._از منابع روانی می توان به شخصیت و ابعاد آن همچون درون گرایی و برون گرایی، اعتماد به نفس، سبک های شناختی، خوش بینی، خشنودی و رضایت مندی، وظیفه شناسی، ثبات، سازگاری و سلامت روانی اشاره داشت : اگر چه بیشتر این بررسی ها بر عوامل جمعیت شناختی و دیگر متغیر های اجتماعی , اقتصادی تمرکز کرده اند، پژوهش های کنونی، شادکامی را برآمده از ویژگی های شخصیتی افراد می دانند. ادبیات پژوهشی گسترده ای در مورد ارتباط صفات شخصیتی و شادکامی وجود دارد.

 نخستین پژوهش انجام شده در زمینه ویژگی های شخصیتی و شادی  نشان داد که شادکامی با سطح بالای برون گرایی و سطح پایین روان رنجور خویی مرتبط است. شوارز و استراک،  معتقدند که افراد شادکام کسانی هستند که در پردازش اطلاعات در جهت خوش بینی و خوشحالی سوگیری دارند ؛ بیشتر پژوهش های انجام شده پس از این بررسی؛ فارنهام و بروین ؛ لو و آرجیل، نیز هم سو بر این ارتباط ها مهر تأیید زدند. از منابع و عوامل جسمانی، سلامتی، خوردن و آشامیدن، خواب و استراحت، فعالیت های جنسی و تمرین های ورزشی رایج ترین می باشد.

خوردن

خوردن یکی از رایج ترین منابع لذت است و یکی از منابعی است که مبتنی بر نیازهای زیست شناختی است. اگر این کار برای مردم لذت بخش نبود، مردم زحمت انجام آن را به خود نمی دادند. خوردن به واسطه پخت و پز استادانه که سلولهای چشایی و موقعیت های اجتماعی در آن نقش دارند، رخ می دهد، تحریک می شود و بر غنای آن افزوده می شود.

فعالیت های اجتماعی و جنسی

این فعالیتها رایج ترین منبع هیجانات مثبت به شمار می روند. چرا؟ دادن پاسخ مثبت به دیگران یعنی لبخند زدن و دادن علائم اجتماعی مثبت یکدیگر را پاداش می دهند و رابطه را قوت می بخشند. دیگران به نوبه با لبخند و علائم دیگر پاسخ می دهند، اما با کمک و تعاون واقعی. خلقیات مثبت و معاشرت پذیری با هم رابطه تنگاتنگ دارند. نوزادان، استعداد ذاتی برای نگاه کردن و لبخند زدن به بزرگسالان دارند که موجب می شود بزرگسالان به آنها اهمیت بدهند و مراقب آنان باشند.

تمرین های ورزشی

تمرین های ورزشی، آسان و قوی ترین راه ایجاد خلق مثبت، تحت شرایط تجربی است و توسط روشهای دیگر پژوهشی نیز، نشان داده شده است. تاثیر آن به قدری واضح است که تمرین ورزشی گاهی به عنوان ؛ ضد افسردگی توصیف شده است، و در درمان افسردگی مورد استفاده قرار می گیرد. اثر آن تا حدودی به تاثیر فیزیولوژی ورزش بر ترشح اندروفین ها و ایجاد احساس نشئگی، قدرت و کنترل مربوط می شود، در حالیکه به نطر می رسد بدن کار خودش را انجام می دهد.

الکل و داروهای دیگر

داروها می توانند خلق مثبت ایجاد کنند و خلق منفی را مرتفع سازند. از طریق فعال شدن انتقال دهنده های عصبی در مغز این کار صورت می گیرد. الکل و پروزاک از نمونه های آشنای داروها به شمار می روند. از جمله منابع و عوامل اجتماعی شادی، موفقیت و تأیید اجتماعی، ارتباطات اجتماعی و روابط دوستانه، خانواده، عشق و صمیمیت می باشد.

 موفقیت و تایید اجتماعی

عزت نفس رابطه نزدیکی با شادکامی دارد و پژوهش نشان داده است که موفقیت یکی از رایج ترین منابع سرور و شادمانی است. موفقیت و تایید اجتماعی برای ما بسیار مهم هستند؛ عزت نفس تا حدودی به واکنش های دیگران و به عملکردهای موفقیت آمیز ما بستگی دارد. برخی از انواع دیگر موفقیت نظیر بردن قرعه کشی، بخت آزمایی، کمتر موثرند، واکنشهای منفی دیگران و هیجانات منفی قوی نظیر شرمساری، به خودپنداره صدمه می زنند. ایزارد، فکر می کرد که شرمساری در ارتقاء همنوایی و خدمات به جامعه کارکرد مهمی دارد. به عقیده مایرز افراد شاد دارای عزت نفس بالا، روابط دوستانه محکم و اعتقادات مذهبی معنادار هستند.

  • از منابع و عوامل اقتصادی شادی می توان به کار، ثروت، رفاه اجتماعی، توسعه اقتصادی و رشد درآمد ملّی اشاره داشت.
  • حضور در مراسم و اماکن مذهبی، ارتباط با خدا، اعتقاد به اصول و فروع دین و توجه به معنویات از جمله منابع و عوامل مذهبی و معنوی شادی می باشد.
  • از عوامل فرهنگی، می توان از توسعه علمی و فرهنگی، تحصیلات، هنر و رسانه های جمعی نام برد. تفریح و نحوه گذران اوقات فراغت از منابع و عوامل شادی است که دارای جنبه های روانی، جسمانی، اجتماعی و فرهنگی می باشد.

موسیقی، دیگر هنرها و مذهب

یکی از آسان ترین روش های ایجاد خلق مثبت در آزمایشگاه عبارت است از نواختن موسیقی نشاط آور، اگر چه این کار نه نیازهای زیست شناختی را ارضاء می کند و نه گوش دادن به موسیقی ارزش بقاء و زنده ماندن دارد. قسمتی از آنچه که موسیقی انجام می دهد عبارت است از تحریک صدای انسان و ممکن است به واسطه ی صدای انسان حالات هیجانی مختلف ایجاد شود. فردی که دارای حالت خلقی مناسب است به شیوه خاصی صحبت می کند. مثلا با افزایش زیر وبمی صدا، آهنگ خالص صدا، تغییرات ملایم زیر و بمی صدا، درحالیکه یک شخص افسرده با کاهش زیر وبمی صدا، شدت و محدوده زیر و بمی صدا صحبت می کند. موسیقی معمولا در موقعیت گروهی و با حضور یک گروه از مجریان و مستمعین نواخته می شود و می تواند هیجانات شدید و عمیق تولید کند. مذهب حالات هیجانی مشابهی خلق می کند و از خواندن یک کتاب خوب ممکن است شادی زیادی حاصل شود. کیوبووی،  موسیقی، شوخ طبعی و رضایت ناشی از کنجکاوی را به عنوان: لذت های ذهن گروه بندی می کند.دالن، پیس گود و وایت، به این جمع بندی رسیدند که بیماری، بیکاری، جدایی از همسر و نداشتن ارتباط اجتماعی در تحقیقات مختلف عوامل مشترکی هستند که با شادکامی رابطه منفی قوی دارند.

آب و هوا ومحیط

هنگام طلوع خورشید و گرما، اما نه گرمای خیلی زیاد، و رطوبت کم، مردم خلق بهتری دارند. خورشید برای ما مهم است، در مذاهب بدوی پرستش می شده است و نبودن آن می تواند موجب افسردگی شود. باران نیز مهم است و باعث رویش و آبیاری غلات می شود و ممکن است در ازای نزول باران، دعا خوانده شود. اما تعجب آور است که باران ما را شاداب نمی کند، شاید به این خاطر که مزایای فوری ندارد. به نظر می رسد میزان بالایی از انطباق با آب و هوا وجود داشته باشد زیرا قرائنی وجود ندارد که افرادی که در شرایط آب و هوایی و جوی مطلوب تر زندگی می کنند، خوش حال تر باشند. در مورد آب و هوا و شرایط اقلیمی استثنایی نیز وجود دارند که عبارتند از هوای فوق العاده گرم یا سرد و در خلال زمستان تاریک در کشورهای اسکاندیناوی، اختلال عاطفی فصلی بیشتری وجود دارد . مردم بیشتر از موقعیت هایی که سبزه، آب و چشم انداز می برند و محیط طبیعی را به محیط مصنوعی ترجیح می دهند. ممکن است برای این ترجیحات منشاء تکاملی وجود داشته باشد.

منبع

مشتاقی،مرضیه(1390)، آموزش انسان گرایی بر باورهای ارتباطی ، رضایت زناشویی و شادکامی زوجین،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0