شاخص های سلامت اجتماعی

  • انسجام اجتماعی
  • پذیرش اجتماعی
  • مشارکت اجتماعی
  • شکوفایی اجتماعی
  • انطباق اجتماعی

شکوفایی  اجتماعی:

  •  دانستن و اعتقاد داشتن به اینکه جامعه به شکل مثبتی در حال رشد است. فکر کردن به اینکه جامعه پتانسیل رشد به شکل مثبت را دارد. این تفکر که جامعه پتانسیل خود را به شکل  واقعی درمی‌آورد و بالفعل می‌کند.
  •  کوفایی اجتماعی یعنی باور به این که اجتماع سرنوشت خویش را در دست دارد و به مدد توان بالقوه اش مسیر تکاملی خود را کنترل میکند.

همبستگی اجتماعی:

  •  اعتقاد به اینکه اجتماع قابل فهم، منطقی و قابل پیش‌بینی است. دانستن و علاقه‌مند بودن به جامعه و مفاهیم مربوط به آن. افراد سالم و اجتماعی در مقابل دسیسه های اجتماع مراقب هستند و احساس می کنند که می توانند آنچه که در اطرافشان رخ می دهد را بفهمند.
  •  همبستگی یا انطباق اجتماعی در مقابل بی معنایی در زندگی قابل مقایسه است. و شامل ارزیابی  فرد از اجتماع به صورتی قابل فهم ، قابل پیش بینی و محسوس است و در حقیقت درکی است که فرد نسبت به کیفیت، سازمان دهی و ادارۀ دنیای اجتماعی اطراف خود دارد.

یکپارچگی اجتماعی :

احساس بخشی از جامعه بودن، فکر کردن به اینکه فرد به جامعه تعلق دارد. احساس حمایت شدن از طریق جامعه و سهم داشتن در آن. بنابراین انسجام آن درجه ای است که در آن مردم احساس می کنند که چیز مشترکی بین آنها و کسانی که واقعیت اجتماعی آنها را می سازند وجود دارد؛ مثل همسایه هایشان.

پذیرش اجتماعی:

داشتن گرایش‌های مثبت نسبت به افراد، تصدیق کردن دیگران و به طور کلی پذیرفتن افراد  علی‌رغم برخی رفتار سردرگم‌کننده و پیچیده آنها. پذیرش اجتماعی مصداق اجتماعی از پذیرش خود ،یکی از ابعاد سلامت روان است. در پذیرش خود فرد نگرش مثبت و احساس خوبی در مورد خودش و زندگی گذشته دارد و با وجود ضعفها و ناتوانی هایی که دارد همه جنبه های خود را می پذیرد. در پذیرش اجتماعی فرد اجتماع و مردم آن را با همه نقص ها و جنبه های مثبت و منفی باور دارد و می پذیرد.

مشارکت اجتماعی:

  •  این احساس که افراد چیزهای باارزشی برای ارائه به جامعه  دارند. این تفکر که فعالیتهای روزمره آنها  به وسیله جامعه ارزش‌دهی می‌شود.
  •  در حقیقت مشارکت اجتماعی باوری است که طبق آن فرد خود را عضو حیاتی اجتماع می داند و فکر می کند چیز ارزشمندی برای عرضه به دنیا دارد این افراد تلاش می کنند که احساس دوست داشته شدن کنند و در دنیایی که صرفا به دلیل انسان بودن برای آن ها ارزش قائل است سهیم باشند.

سازمان جهاني سلامت

سازمان جهاني سلامت،سلامت اجتماعي را بخشي از سلامت افراد تلقي کرده است که نه جسمانی است و نه روانی، با توجه به فضاي تاريخي تولد اين تلقی از سلامت که مصادف بوده است با اتمام جنگ جهاني دوم، با گنجاندن واژه ؛سلامت اجتماعي، کساني که اين تعريف را ابداع کرده‌اند، خواسته‌اند نوعي جهت‌گيري ضد جنگ را ترويج کنند. به عبارت ديگر اين تعريف در فضايي به وجود آمده است که پيا‌م‌آور نوعي هشدار به سياست‌مداران و دولت‌مردان بوده است تا توجه کنند که سلامت انسان‌ها تنها به جسم و روان آنها محدود نمي‌شود و بايد به سلامت اجتماعي آنها، يعني نوعي از محيط زندگي آرام و بدون دغدغه نيز توجه داشته باشند، اما با درک اين فضا هم علي‌الظاهر باز مفهوم «سلامت اجتماعي» ابهام خود را از دست نمي‌دهد. به هر حال ما بايد تلاش کنيم تا به نحوي درک خويش را از سلامت اجتماعي دقيق‌تر کنيم.

سلامت اجتماعي يا سلامت رواني, اجتماعي

نکته مهم اين است که ما نبايد ، سلامت اجتماعي را با  اجتماع سالم يا جامعه سالم  اشتباه بگيريم، چرا که ؛ سلامت اجتماعي همان‌طور که گفته شد در کنار سلامت جسماني و سلامت روان، به عنوان جزء لاينفک سلامت افراد تعريف شده است نه سلامت گروه‌ها و اشخاص. اينجاست که مقداري در تعريف؛ سلامت اجتماعي اشکالات و ابهامات رخ مي‌نمايد. براي مثال سلامت جسماني و سلامت رواني در افراد هم قابل تشخيص هم قابل تعريف و هم قابل اندازه‌گيري است، اما اصولا سلامت اجتماعي يک فرد چيست؟ کجاست؟ و چگونه بايد آن را تشخيص داد و اندازه‌گيري کرد؟ لذا اين بعد سلامت بسيار مبهم و غيرملموس است، بنابراين برخي از محققان و پژوهشگران براي حل اين مشکل به جاي عبارت ؛سلامت اجتماعي  واژه  سلامت رواني,  اجتماعي  را پيشنهاد کرده‌اند و در توصيف اين واژه گفته‌اند که آن نوعي تطابق و سازگاري فرد با محيط پيرامون خود است و درواقع با اين توصيف مي‌توان گفت بخش اجتماعي سلامت يک فرد هم يک مولفه داخلي است.

سلامت اجتماعي از ديدگاه محققان و پژوهشگراني که در آمريکا فعال هستند مقداري متفاوت است. آنان واژه ؛ سلامت رواني,اجتماعي را بر اين واژه ترجيح داده‌اند و دليل آن را هم قابل اندازه‌گيري شدن آن ذکر مي‌کنند، اما محققان اروپايي کماکان بر همان واژه ؛سلامت اجتماعي  تاکيد دارند. بهترين تعريفي که اروپاييان از اين مفهوم ارايه داده‌اند عبارت است از مبناي اصلي سلامت اجتماعي همان حمايت اجتماعي.

حمايت اجتماعي

از آنجا که از منظر صاحب نظران سلامت اجتماعي حمايت اجتماعي جزء مهمي از سلامت اجتماعي است، در اينجا به توضيح آن مي‌پردازيم. از اين ديد، حمايت اجتماعي عبارت است از يک نوع معرفت و شناختي که فرد باور بکند که او مورد محبت و احترام هست و به شبکه‌اي از ارتباط متعهدانه و متقابل تعلق دارد. در تعريف ديگر کوهن و سايم در سال 1985 حمايت اجتماعي را به عنوان منابعي که توسط ديگران براي افراد فراهم مي‌شود، تعريف کرده‌اند.

انواع حمايت اجتماعي

حمايت اجتماعي داراي انواع مختلفي است، اما به طور کلي حمايت اجتماعي به سه گروه تقسيم مي‌شود. حمايت عاطفي، حمايت کاربردي و ابزاري و حمايت اطلاعاتي.

حمايت عاطفي: به مواردي اشاره دارد که باعث مي‌شود افراد احساس کنند مورد حمايت هستند. چنين حمايتي غالبا به شکل انواع غيرملموس است و کمک مي‌کند که حس ارزش در افراد تقويت شود.

حمايت عملي: نوعي از پشتيباني است که به انواع مختلف از کمک‌هاي ملموس که ممکن است توسط ديگران فراهم شود اشاره دارد : مانند کمک در نگهداري بچه‌ها يا پرداخت کمک هزينه نقدي و ….

پشتيباني اطلاعاتي: پشتيباني اطلاعاتي نشان‌دهنده نوع سوم حمايت اجتماعي ؛که گاهي اوقات در رده‌بندي شامل پشتيباني عملي و گاهي درون دسته حمايت عاطفي  است و اشاره به کمکي دارد که ديگران ممکن است از طريق ارايه اطلاعات ارايه دهند.

سلامت اجتماعي را مي‌توان در دو قالب زير اندازه‌گيري کرد:

  • سنجه‌هاي شبکه‌هاي اجتماعي: تعداد مخاطبان، فراواني تماس با آنها، تراکم شبکه‌هاي اجتماعي ؛اين سنجه تخمين مي‌زند که چه‌قدر هر يک از اعضا در تماس با ديگر اعضاي شبکه است.
  • سنجه‌هاي حمايت اجتماعي: حمايت عاطفي، حمايت عملي، تعاملات منفي :شواهد متقن نشان مي‌دهد که جنبه‌هاي منفي از ارتباطات نزديک مي‌تواند تاثير بسيار سويي بر سلامت افراد وارد آورد.

منبع

آزاد،زهرا(1394)، آموزش مهارت­های زندگی بر سرسختی روانشناختی و بهزیستی اجتماعی در خانم­های خانه دار و شاغل،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشکاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0