شاخص قیمت چیست؟

شاخص قيمت، درصد تغيير قيمت نسبت به يک دوره خاص ( سال پايه) است. تعیین دقیق قیمت ها و نرخ تغییر آن ها تقریبا در تمامی مسائل اقتصادی، از اجرای سیاست های پولی گرفته تا تعیین میزان بهبود اوضاع اقتصادی (به مدخل رشد اقتصادی مراجعه کنید) طی زمان و میان کشورهای مختلف و نیز ارزیابی هزینه ها و مخارج دولتی و ساختار مالیات ها نقشی اساسی ایفا می کند.

هدف از تعیین شاخص قیمت، خلاصه کردن اطلاعات مربوط به قیمت های کالاها و خدمات مختلف در طی زمان است در یک جامعه بدوی فرضی که تنها یک نوع کالا، مثلا یک نوع غذا در آن وجود دارد، نیازی به شاخص قیمت نداریم، چراکه تنها قیمت یک کالای منفرد را بررسی و پیگیری می نماییم. اما در صورتی که کالاها و خدمات زیادی وجود داشته باشند، به روشی برای متوسط گرفتن از تغییرات قیمت ها یا تجمیع اطلاعات مربوط به قیمت هایی که با یکدیگر بسیار تفاوت دارند، نیاز داریم. نرخ تغییر قیمت ها (تورم) هم در اقتصاد خرد و هم در اقتصاد کلان حائز اهمیت بسیاری است. تخمین تورم و رشد واقعی به اندازه گیری تغییرات قیمت ها نیاز دارد و در اقتصاد بازار مدرن که اقتصادی پویا و انعطاف پذیر است، اندازه گیری دقیق این تغییرات، پیچیده است. یک فروشگاه بزرگ، به تنهایی حاوی بیش از ۵۰هزار قیمت متفاوت است.

در همین فروشگاه منفرد، مرتبا کالاهای جدیدی به فروش می رسد و ارائه کالاهای قدیمی، قطع می گردد. کیفیت در بسیاری موارد به گونه ای عینی بهبود می یابد که از این میان می توان به افزایش کارآیی در مصرف انرژی، دوام بیشتر، کاهش هزینه های نگهداری و … اشاره کرد. شایان ذکر است، در صورتی که کیفیت، افزایش یابد اما قیمت ثابت بماند قیمت واقعی کاهش یافته است. بنابراین حتی با وجود تکنولوژی های جدید، باز هم خلاصه سازی تغییرات روی داده در قیمت ها در یک مغازه و در یک بازه زمانی کوتاه مدت یک ماهه، امری پیچیده است. عجیب نیست که انجام چنین کاری در رابطه با کل اقتصاد به شدت پیچیده تر باشد.

دستیابی به اطلاعات مربوط به قیمت های مختلف، نه تنها به اندازه گیری قیمت ها نیاز دارد بلکه تعیین وزن عناصر مختلف در درون شاخص را نیز می طلبد. دادن وزن مساوی به تمامی قیمت ها، کاری ساده است. اما چندان ثمربخش نخواهد بود. به عنوان مثال اگر قیمت سیب سرخ، ۵درصد کاهش یافته و اجاره ها، ۵درصد افزایش یابند شاخصی که به هر دو این ها وزن یکسان بدهد، حاکی از آن خواهد بود که هیچ تغییری در سطح کلی قیمت ها روی نداده است. اما این احمقانه است. می بایست برای کالاهایی که مصرف کننده ها بخش بیشتری از درآمدشان را صرف آن می کنند، وزن بیشتری را در نظر بگیریم.

شاخص قیمت مصرف‎کننده

وقتی که اقتصاددانان تلاش می‎کنند نرخ «واقعی» تورم (نرخ تغییر قیمت ها) را اندازه گیری کنند، در واقع باید به این سوال پاسخ دهند که «با قیمت های جدید و برای آنکه مصرف کننده ها دقیقا به اندازه قبل ثروتمند باشند، درآمدشان چقدر باید افزایش یابد؟» لذا مفهوم هزینه زندگی در اندازه گیری سطح قیمت ها و تغییرات آن از اهمیت زیادی برخوردار است. واضح است که «جانشینی» در این میان نقش مهمی دارد، به این معنا که این امر که مصرف کننده ها در مقابل تغییرات قیمت نسبی کالاهای مختلف چگونه واکنش نشان می دهند، بسیار مهم است. به علاوه ضروری است که قیمت ها باید با توجه به تغییرات کیفیت تعدیل شوند. نباید بهبود عمده ای در کیفیت کالاها که افزایش اندکی در قیمت آن ها منجر شده باشد را تورم به حساب آوریم.

شاخص قيمت مصرف کننده درصد تغيير قيمت کالا و خدمات مصرف ي خانوارهاي شهري است که معياري است برا ي نشان دادن تغيير قدرت خريد مصرف کنندگان براي يک سبد کالاهاي خاص با همان کيفيت و مقداري که در دوره مبدأ بوده است. شاخص قيمت مصرف کننده يکي از ابزارها ي مهم براي برنامه‎ريزان اقتصادي کشور، جهت تعيين وضعيت اقتصادي کشور در زمانهاي مختلف و راهنمايي جهت تعيين سياستهاي پولي و مالي است. از اين شاخص جهت طرح ريزي و برنامه ريزي رفاهي و اجتماعي و تعديل مزد و حقوق ها استفاده مي شود و همچنين به عنوان يک تعديل کننده براي محاسبه قيمت هاي ثابت در محاسبات ملي به کار مي رود. بنابر اين بايد دقت کافي در تمام مراحل محاسبه اين شاخص به عمل آيد.

منبع

ذبیحی نوملی، سوده(1394)، رابطه بین تورم و چرخه عملیاتی با انباشت وجه  نقد، پایان نامه کارشناسی ارشد، حسابداری مالی، دانشگاه آزاد اسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0