سطوح یادگیری سازمانی
در تقسیم یادگیری سازمانی انواع یادگیری سازمانی در سه سطح، یادگیری فردی، یادگیری گروهی و یادگیری سازمانی جای می گیرد:
یادگیری فردی : افراد، واحدهای اصلی گروه ها و سازمان ها هستند. پیتر سنگه ، چنین اظهار می کند که سازمان ها تنها از طریق افرادی که فرا می گیرند، می توانند بیاموزند. یادگیری فردی، تضمین کنندهی یادگیری سازمانی نیست، اما بدون آن هیچ گونه، یادگیری سازمانی صورت نمی گیرد . آرجریس و شون ،اشاره می کنند که یادگیری فردی، امری ضروری است و در واقع شرط لازم اما ناکافی برای یادگیری سازمانی است . یادگیری فردی، عبارت است از اصلاح نتایج بر اساس تغییر رفتار فردی ؛ افراد در طول زمان در شخصیّت، اعتقادات و عادت های شخصی خود توسعه ایجاد می کنند ؛ یعنی افراد با کسب تجربه و اطّلاعات لازم در طول دوره خدمتی خود و تجزیه و تحلیل و تفکر درباره اطّلاعات به دست آمده، دانش و بینش خود را افزایش یا به بیان دیگر یادگیری فردی انجام می دهند، یادگیری فردی عبارت است از تغییراتی در مهارت ها، بینش ها، دانش، نگرش ها و ارزش ها، از طریق خودآموزی، آموزش مبتنی بر فنّاوری مشاهده شده حاصل می شود .
یادگیری گروهی، تیمی :
یادگیری تیمی، چیزی بیش از کسب مهارت های گروهی است. یادگیری تیمی بر یادگیری خودمدار، خلاقیّت و جریان آزاد اندیشه ها تأکید دارد. یک سیستم موفق یادگیری تیمی، تضمین می کند که تیم ها تجارب شان را، چه مثبت و چه منفی با گروه های دیگر سازمان تسهیم کنند و از این راه رشد فکری سازمانی را ارتقاء دهند. یادگیری تیمی بر فرایند همسو کردن و افزایش قابلیّت گروه متمرکز می شود تا یادگیری و پیامدهای مطلوب آن را برای اعضایش به همراه داشته باشد. یادگیری در اکثر گروه ها صورت نمی گیرد. یادگیری تیمی نیاز به ژرف اندیشی را دربارهی موضوعات پیچیده تأمین می کند.
تیم ها به وسیلهی نوآوری و عملکرد هماهنگ، می آموزند که چگونه از نیروی فکری مغزهای متعدد استفاده کنند در کل یادگیری تیمی مستلزم توجه به سه عنصر، نیاز به پرداختن به مسائل پیچیده با بکارگیری بینش جمعی، نیاز به عملکرد نوآور و هماهنگ و نیز توانایی تقویّت و بر انگیختن یادگیری در تیم های دیگر می باشد و باید به تیم ها در قبال مشارکت های شان با سازمان پاداش داده شود. یادگیری تیمی موفقیّتآمیز، هم تفکر و ارتباط جمعی را در سطح بالا و هم توانایی کار خلاق و سازنده را به صورت یک نهاد واحد، امکان پذیر می سازد و یادگیری عملی مؤثرترین راه ایجاد یادگیری تیمی میباشد. هنگامی که افراد اطّلاعات و تجربیّات خود را با یک دیگر مبادله می کنند و یا به طور گروهی روی نتایج حاصل از اقدامات گذشته، تفکر می کنند، بینش و دانش گروهی ایجاد می شود و به عبارت دیگر یادگیری فردی، تبدیل به یادگیری گروهی می گردد. این نوع یادگیری، دربرگیرندهی افزایش دانش، مهارت ها و قابلیّت هایی است که توسط گروه و در درون آن به دست می آید .
یادگیری سازمانی :
یادگیری سازمانی، فرایندی است که طی آن با تغییر قوانین و راهبردهای سازمانی، نتایج بهبود می یابد و پیامدهای مطلوب حاصل می شود، به عبارت دیگر، یادگیری سازمانی، فرایندی است که منجر به به روز رسانی و تغییر مدل های ذهنی مشترک سازمان می شود . این نوع یادگیری در کل، نشان دهندهی افزایش قابلیّت فکری و بهره وری است که از طریق تعهد و استفاده از فرصت ها برای بهبود مستمر در سراسر سازمان به دست می آید . ری استاتا ، رئیس شرکت آنالوگ دیوایسز ، یادگیری سازمانی را از یادگیری فردی و تیمی از دو جنبهی اصلی متمایز کرده است. اول این که، یادگیری سازمانی از طریق بینش، دانش و مدل های مشترک اعضای شرکت، روی می دهد.
دوم این که، یادگیری سازمانی، بر اساس دانش و تجربهی گذشته ایجاد می شود، یعنی این که بر اساس حافظهی سازمانی که به ساز و کارهایی مثل سیاست ها، استراتژی ها و الگوهای شفاف وابسته است، دانش را ذخیره می کند. یادگیری سازمانی چیزی بیش تر از حاصل جمع یادگیری فردی و تیمی تلقی می شود. افراد و گروه ها، عواملی هستند که یادگیری سازمانی به واسطهی آن ها روی می دهد، لکن این فرایند تحت تأثیر مجموعهی بسیار گسترده تری از متغیرهای اجتماعی، سیاسی و ساختاری قرار دارد و با تسهیم دانش، باورها یا مفروضات در بین افراد و گروه ها ارتباط پیدا می کنند.
در کل، می توان گفت که یادگیری فردی، زیربنای یادگیری سازمانی است؛ به این معنی که یادگیری فردی، باید منجر به یادگیری گروهی و آن هم به نوبهی خود منجر به یادگیری سازمانی شود؛ یعنی یادگیری سازمانی به فرایند نهادینه سازی یادگیری فردی اشاره دارد. بر این اساس، تعامل جمعی یا یادگیری گروهی امری ضروری است. هر فرد در گروه، به منزله یک متخصص است و می تواند دانش خود را به دانش دیگر اعضای تیم اضافه کند و نیز در دانش آنها سهیم شود. پس گروه می تواند به منزله حلقه واسط یادگیری فردی و سازمانی عمل کند . فعالیّت های گروهی در تبدیل، یادگیری فردی به یادگیری سازمانی مهم است و هنگامی یادگیری تیمی ( گروهی ) تبدیل به یادگیری سازمانی می شود که عادت های سازمانی ایجاد شود. یعنی ” یادگیری از طریق انجام دادن ” به یاد آوری از طریق انجام دادن تبدیل شود.
سازوکارهای انتقال از یادگیری فردی به یادگیری جمعی ؛ گروهی و سازمانی :
کروسان واین کپن ، سه سازو کار را جهت تبدیل یادگیری فردی به یادگیری، گروهی و سازمانی پیشنهاد می کنند که بشرح زیر می باشد:
- تسهیل فردی : در این سازوکار، رهبر یا فرد متنفذ، انسجام تصاویر ذهنی مختلف را به منظور ایجاد فهم مشترک هدایت می کند. نقش کلیدی رهبر در اینجا مهم است.
- تسهیل مشترک : افراد در زمینه مشترکی به اندازهی کافی با یک دیگر مشارکت می کنند و از طریق مباحثه های فراوان، دامنه فهم مشترک خود را توسعه می دهند.
- تسهیل مصنوعی : در اینجا سیستم ها وساختارهای سازمانی بعنوان سازوکارهای انسجام بخشی عمل می کنند. این تسهیل از طریق جابجایی مدیران،جلسات رسمی ومباحثه های درون گروهی،درون تیمی انجام می شود.
منبع
عزیزی،فریده(1393)، رابطه یادگیری سازمانی با درگیری شغلی و نوآوری سازمانی دبیران ،پایان نامه کارشناسی ارشد،مدیریت اموزشی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی بوعلی سینا
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید