سطوح مسئولیت اجتماعی

مسئوليت اجتماعی می تواند در سطوح مختلف مطرح و مورد بررسی قرارگيرد. در ادامه ، مسئوليت اجتماعی در سه سطح سازمان ها، ناحيه ای و بخشی و بالاخره سطح ملی مطرح و موضوعات مربوط به هر يك ارا ئه می شود.

  1. سازمان ها
  • مديريت استراتژيك نوآوری
  • مديريت استراتژيك منابع انسانی
  • ايجاد شايستگی
  • مدل های جديد برای سازماندهی كار
  • موفقیت های نوآوری
  1. ناحيه ای و بخشی
  • توسعه گروهی(خوشه ای)
  • شبكه ها و مشاركت ها برای نوآوری
  • پايه های نوآوری
  • برنامه هايی برای توسعه بخشی(ناحيه ای)
  • يادگيری ناحيه ای.
  1. ملی
  • هماهنگی(سازگاری) استخدام، نوآوری، تحصيلات و سياست های بازرگانی
  • سيستم های ذینفع در جهت تغيير
  • سيستم های پيش بينی برای منابع جديد جهت ايجاد شغل
  • برنامه های فعال برای تعليم و تربيت و آموزش
  • استراتژی يادگيری در طول زندگی
  • تنظيم بازار نيروی كار: انتقال و ايجاد صلاحيت ها و شايستگی.

ابعاد سه گانه مسئوليت اجتماعي در سطح كلان

  •  مسئوليت های اقتصادی: صداقت، كنترل و نظارت سازمان،توسعه اقتصادی جامعه، شفافيت، جلو گيری از رشوه خواری و فساد، انجام پرداخت های لازم به مقامات ملی و محلی، استفاده از تأمين كنندگان محلی، استخدام نيروی كار محلی و غيره.
  •  مسئوليت های اجتماعی: حقوق بشر، حقوق كارگر، آموزش و توسعه كارگران محلی، كمك به تخصص های مربوط به برنامه های جامعه و غيره.
  •  مسئوليت های زيست محيطی: رويكردهای احتيا ط آميز برای جلوگيری يا به حداقل رساندن عوارض نامطلوب، حمايت از اقدامات و ابتكاراتی كه مسئوليت های بيشتر زيست محيطی را ترويج می دهند، توسعه و انتشار فناوری های مطلوب و مساعد زيست محيطی و غيره.

تأثیرات توجه به مسئولیت اجتماعی در سازمان:

جلوگیری از غفلت مدیریت سازمان نسبت به محیط تلاش سازمان ها در جهت اهداف سازمانی و عدم توجه به مسئولیت اجتماعی غالباً باعث می شود تا مدیریت از محیط خود غافل بماند و وظیفه خود را محدود و منحصر به درون سازمان نماید. برخلاف دیدگاه سنتی، وظیفه شرکتها و سازمانها تنها کسب سود و سودرسانی نیست بلکه تمام شرکتها و سازمانها در قبال محیط و فضای کسب و کار خود چه در منطقه و چه جهان، مسئولیتهایی دارند. آنها باید سعی کنند تا به توسعه همه جانبه اقتصادی برای خود، کشورشان و توسعه پایدار جهانی دست یابند. نباید فراموش شود که کسب و کار به دنبال بازسازی و توسعه محیط،رشد می یابد پس باید فضا و محیط کسب و کار خود را خوب بشناسید. محیط زیست خوب،بازار خوب و دولت خوب، شاخصهای مهمی هستند که اگر بهینه باشند، فضا و محیط کسب و کارخوب نیز حاصل می شود.

ایجاد مدیریت اثربخش

مدیریت مؤثر در عصر ما،مدیریتی است که از محدود اندیشی سازمان، خود را رها ساخته و به جامعه و محیط های وسیعتری بیاندیشد و به عبارتی دیگر علاوه بر مسئولیت سازمانی، «مسئولیت اجتماعی» نیز احساس نماید.

افزایش عظمت ،اعتبار و شهرت سازمان و بهبود چهره عمومی سازمان

سازمان باید احساس اجتماعی و ارزشهای انسانی را به حدی گسترش دهد تا با ارزشهای اقتصادی اش همراه شود، به نحوی که گویی به اندازه ای که از منطق و عقلش استفاده می کند، به همان اندازه از وجدان و قلبش هم استفاده می نماید.در بلند مدت،عظمت،اعتبار و شهرت یک سازمان به اندازه ای که به عقل و منطقش بستگی دارد،به قلب و عاطفه اش هم وابسته است.پاسخگویی اجتماعی،چهره عمومی سازمان را بهبود می بخشد و از سازمان یک سیمای مطلوب به جامعه عرضه می دارد و سازمانهایی که می خواهند چهره عمومی مطلوبی داشته باشند ،باید عملاً نشان دهند که از هدفهای اجتماعی حمایت می کنند و چهره مطلوب داشتن نیز در بازار سرمایه خیلی مهم است. براساس گزارش مجله فورچون، 63 درصد مدیران عالی شرکتهای برتر بر این باورند که رعـایت اخلاقیات، موجب افزایش تصویر مثبت و شهرت سازمان شده، منبعی برای مزیت رقابتی به شمار می‌آید. مسئولیت اجتماعی، برنامه و ابزاری است برای گفتمان… بخش اقتصاد، سیاست و جامعه با هدف ایجاد ارتقای اعتماد عمومی به سرمایه گذاران و بنگاههای اقتصادی آنان.

 ارائه خدمت مؤثر به مردم

عدم احساس مسئولیت در قبال مردم مانع از خدمت مؤثر مدیران به ایشان می شود.

 مانع گریبان گیر شدن مشکلات جامعه  به سازمان

سازمانها اگر به اهداف اجتماعی خود حرمت ننهند،آلودگی محیط،فقر و بیماری،تبعیض و نابسامانی،محیط شان را فرا خواهد گرفت و اگر با اندکی دوراندیشی به قضیه ننگرند،این مشگلات ،آخرالامر گریبان خودشان را نیز خواهد گرفت.زمانی که آلودگی محیط جامعه را فراگرفت سازمان نیز به عنوان جزئی از آن دچار آلودگی خواهد شد.

ایجاد توازن بین تعهدات و وظایف مختلف سازمان و مدیریت

مسئولیت اجتماعی روی نحوه برخورد سازمان با ارباب رجوع،کارکنان،سرمایه گزاران وسهامداران و سایر مؤسسات و شرکتهای رقیب و بطور کلی جامعه،نظر دارد… و بطور خلاصه، مسئولیت اجتماعی ،تلاشی است در جهت ایجاد تعادل و توازن بین تعهدات و وظایف مختلف سازمان و مدیریت.

مانع وارد شدن خسارات جبران ناپذیر به جامعه و بهبود وضع جامعه

مسئولیت اجتماعی با ورود خود به سازمان،یک چارچوب حاکمیت اخلاقی را اضافه می کند که براساس آن سازمانها به فعالیت هایی اقدام می کنند که وضع جامعه را بهتر کرده،از انجام کارهایی که باعث بدتر شدن وضعیت جامعه میگردند،پرهیز می کنند.میزان توجه مدیران به مسئولیت های اجتماعی شان در زمان اتخاذ یک تصمیم می تواند از اهمیت زیادی برخوردار باشد.چرا که یک تصمیم نادرست و غیرمنطقی و بدون توجه به تأثیرات اجتماعی می تواند خسارات جبران ناپذیری را به جامعه تحمیل کند.

 فراهم شدن زمینه ایجاد پاسخگویی اجتماعی در سازمان

تا زمانی که چنین مسئولیتی(مسئولیت اجتماعی) در سازمان وجود نداشته باشد،هیچ پاسخگویی از سوی سازمان در برابر جامعه وجود ندارد.مسئولیت اجتماعی پیش فرض پاسخگویی اجتماعی است.یعنی مدیران،اول باید مسئولیت اجتماعی خود را بشناسد،سپس در جهت آن اقدام کنند.

موفقیت ، ادامه بقا سازمان و توسعه پایدار سازمان

از لحاظ تاریخی سازمان‌ها با رویکرد ایجاد سود برای سهامداران خود پایدار مانده اند. اما امروزه این رویکرد به هیچ وجه برای تضمین بقا کافی نیست. در دنیای مدرن، سازمانها با هر اندازه و در هر بازاری، باید برای بقا خود رضایت جامعه را کسب و حفظ کنند و این رضایت فقط در صورتی حاصل می شود که جوامع باور داشته باشند که عملیات سازمانها «تأثیر» سودمندی بر انسان و محیط زیست باقی می گذارد،و مسئولیت اجتماعی سازمانها عامل اساسی بقای هر سازمانی است.

سازمانها برای آنکه بتوانند جایگاه خود را در جامعه حفظ نموده یا بهبود بخشند،به نحوی که باعث ادامه بقای آنها و موفقیتشان در کار بشود،لازم است به مسئولیت اجتماعی شان توجه لازم را داشته باشند؛چنانچه سازمان ها مسئولیت اجتماعی خود را نادیده انگارند،جامعه به نحوی دامنه فعالیتشان را محدود خواهد کرد.این جامعه است که به سازمان اجازه و حق موجودیت می دهد.پس هرگاه احساس کند که سازمان به انتظارات و خواسته های او توجهی ندارد و یا در انجام آنها قصور می ورزد،اجازه و حق فعالیت را از آن می گیرد. احساس مسئولیت  نسبت به جامعه و هوشیاری در این خصوص می تواند باعث موفقیت و بقای سازمان گردد.

گرچه حاکمیت اخلاق کار بر سازمان، منافع زیادی برای سازمان از بعد داخلی از جنبه‌های بهبود روابط، افزایش جو تفاهم و کاهش تعارضات، افزایش تعهد و مسئولیت پذیری بیشتر کارکنان، افزایش چندگانگی و کاهش هزینه‌های ناشی از کنترل دارد ولی از دیدگاه مسئولیت اجتماعی نیز از راه افزایش مشروعیت سازمان و اقدامات آن، التزام اخلاقی درتوجه به اهمیت ذی‌نفعان، افزایش درآمد، سودآوری و بهبود مزیت رقابتی، و…، توفیق سازمانی را تحت تاثیر قرار می‌دهد. توسعه پایدار در سازمان به توسعه ای اطلاق می شود که سازمان خود باعث نابودی خود نشود، اما توسعه ناپایدار یعنی توسعه ای که بدون توجه به مسئولیتهای اجتماعی حرکت می کند.

 مانع از بین رفتن ارزشهای انسانی و اخلاقی

عدم توجه به مسئولیت اجتماعی  ،اقداماتی را در سازمان طلب می کند که بعضاً غیراخلاقی است.این چنین فعالیت های غیراخلاقی باعث از بین رفتن ارزشهای انسانی مثل:محبت ، عدالت، دوستی ، سخاوت و سایر جنبه های اخلاقی افراد می شود.سازمانها همچون سایر افراد و مؤسسات عضوی از جامعه هستند و قبول این عضویت لازمه اش این است که با توجه به مسئولیت فردی هر عضو،اقدامات سازمانی به نحوی انجام گیرد که نظام اخلاقی پا برجا مانده، و منافع دیگر اعضاء جامعه حفظ شود، به عبارت دیگر سازمانها می باید خوشان را به حساسیت های جامعه و ارزشها و هنجارهای اخلاقی آن متعهد بدانند و اخلاقاً خود را نسبت به عملیاتشان مسئول بدانند.

 برقرای تعادل بین مسئولیت و قدرت سازمان

مسئولیت اجتماعی سازمانها می تواند عاملی برای توازن قدرت باشد.سازمان از قدرت اجتماعی زیادی برخوردار است و این قدرت می تواند روی محیط ،مصرف کنندگان،اوضاع جامعه و بسیاری از بخش های دیگر اجتماعی تأثیر بگذارد.بنابراین لازم است که میزان قدرت سازمانها با مقدار مسئولیتشان برابر باشد.

 بهبود کیفیت زندگی افراد جامعه

مشارکت سازمان در حل مشکلات اجتماعی می تواند کمک زیادی در خلق کیفیت زندگی بهتر افراد باشد.به عنوان مثال،وقتی که سازمانها به نیازهای کارکنانشان توجه داشته باشند،به طور غیرمستقیم روی ثبات خانواده ها و نحوه زندگی آنها تأثیر می گذارند و این تأثیر باعث ایجاد زندگی بهتر برای افراد می گردد.

 نائل شدن سازمان به اهداف و منافع بلند مدت

سازمانی که در جهت بهبود کیفیت زندگی اجتماعش گام بر می دارد،از نتایج اقداماتش بهره مند می شود و در زمینه ای مناسب به فعالیت های کاری اش ادامه داده، به اهدافش نائل می شود.توجه سازمانها به مسئولیت اجتماعی باعث خواهد شد که منافع بلند مدت آنها تضمین شود.حتی وقتی که هزینه های کوتاه مدت مسئولیت اجتماعی بالاست،نتایج بلند مدت آن مطلوب خواهد بود. منافع بلند مدت نتیجه طبیعی سازمانی با چهره مطلوب خواهد بود که رفتاری مسئولانه از خود نشان دهد.اگر سازمانها در برخورد با مسائل اجتماعی ،تعلل کنند،زمانی فرا می رسد که خود را در حلقه آتش جامعه می بینند.و در این صورت دیگر فرصتی برای انجام فعالیت ها و نائل شدن به هدفهایشان یعنی تولید کالا و خدمات نخواهند داشت.

سازمان عاقبت از بهبود کلی جامعه سود بیشتری نصیبش می شود.عمل کردن به مسئولیت اجتماعی ممکن است برای مدیران و سازمانها سخت بیاید ولی هرچه که هست نتیجه سودمندی برای آنها خواهد داشت.استراتژی انجام مسئولیت اجتماعی،یک استراتژی بهره مند از برد دو طرفه است.چرا که سازمان با کمک به حل مشکلات اجتماعی،نهایتاً به خود کمک کرده و با صرف هزینه های کوتاه مدت به منافع بلند مدت نائل گردیده است.پاسخ مثبت سازمان  به ملزومات اخلاقی اجتماعی، با افزایش سود و ارزش افزوده در درازمدت، همراه است .کی و پاپکین باور دارند که تجزیه و تحلیل شکستهای شرکتها و مصیبت های وارده به آنها نشان می‌دهد که لحاظ اخلاقیات وحساسیتهای اجتماعی درنهایت، در فرایند تصمیم گیری و تدوین استراتژی، موجب افزایش سودآوری شرکت خواهد شد.

 کاهش دخالت های دولت

کارل باور دارد که بی توجهی به مسئولیتهای اجتماعی موجب افزایش دخالت دولت و در نتیجه کاهش کارایی می‌شود. اگر شرکت داوطلبانه به برخی مسئولیتهای اجتماعی و اخلاقی خود عمل کند، می‌تواند به سود مورد نظر خود دست یابد. سازمان با انجام فعالیت هایی که حاکی از نگرانی اجتماعی سازمان است ،تا حدودی به خودگردانی می رسد .چنین کنترلهایی که سازمان به خود تحمیل می کند،باعث می شود که دخالت های دولت کاهش یابد.این مسئله به نوبه خود،باعث کاهش تعارضلات ،میان سازمان و نهادهای دولتی می شود.اگر سازمانها به مسئولیت اجتماعی شان توجه داشته باشند،از گسترش قوانین و مقررات اقتصادی که دولت ها تعیین می کنند،کاسته می شود.قوانین و مقررات ،هم آزادی جامعه و هم آزادی بنگاههای اقتصادی را کاهش می دهد.اگر سازمان از انجام مسئولیت اجتماعی اش شانه خالی کند،به تدریج قدرت اجتماعی اش کاسته شده،توسط گروههای دیگر تصاحب می شود و یا دولت با استفاده از ابزارهای قانونی خود نیز فعالیت آن را محدود می کند.

 باعث هماهنگ شدن سازمانها با تغییر نیاز ها و توقعات عمومی

چون که نیازهای عمومی و مالاً انتظارات جامعه از سازمانها تغییر یافته است،سازمانها بایستی مشارکت بیشتری با جامعه داشته باشند.انتظارات جامعه از سازمان به طور ناباورانه ای از دهه 1960 به بعد یکباره افزایش یافته و برای اینکه سازمانها فاصله میان انتظارات جامعه و پاسخ دهی خود را کم کنند و خود را با جامعه هماهنگ سازند،لازم است که بر میزان مشارکت اجتماعی خود بیفزایند.تغییر توقعات عمومی است که باعث مشارکت اجتماعی سازمانها می گردد.بنابراین چون انتظارات عمومی تغییر یافته است،از سازمانها انتظار می رود که مشارکت بیشتری در مسائل اجتماعی داشته باشند.تا از این طریق ،هم بهتر مورد پذیرش جامعه قرار گیرند و هم در بلند مدت به موفقیت بیشتری نائل شوند.

 حفظ منابع محدود 

با توجه به محدودیت های منابع موجود در کره زمین،یک سازمان یا مؤسسه بایستی در حفظ آنها مسئولانه عمل کرده و در استفاده از آنها عاقلانه برخورد نماید.سازمانها بایستی مسئول اعمال امروز خود باشند،چرا که فردا نیز برای ادامه حیات انسانی مهیا و مساعد باشد.احساس مسئولیت اجتماعی در شرکت‌ها می تواند به استفاده مناسب تر از منابع و در نهایت اصلاح الگوی مصرف کمک زیادی کند.

ایجاد شاخص ارزیابی مدیران

فلسفه امروز مدیریت، مسئولیت در مقابل جامعه و مردم را بخش مهمی از منشور هر سازمان دانسته و توجه به آن ضروری شناخته است.اگر مدیران تاکنون را بر اساس توفیقشان در سودآوری ارزیابی می کردند،از این پس آنان را با شاخصی جامعتر از سودآوری مورد سنجش قرار می دهند.مدیران برای آنکه از بوتـﮥ این ارزیابی سرافراز بیرون آیند باید جزء نگری را فراموش کرده و از مرزهای سازمان خود فراتر رفته و مسائل اجتماعی را در نظر داشته باشند. تصمیم گیری سازمان در مورد هدفهایش و سطح مشارکت آن در خصوص مسائل اجتماعی ،می تواند معیار خوبی برای ارزیابی عملکرد سازمان ارائه دهد.

منبع

یوسفی، محمد(1394)، رابطه ی بین مسئولیت پذیری اجتماعی با عملکرد مالی شرکت ها، پایان نامه کارشناسی ارشد، مدیریت بازرگانی، دانشگاه آزاد اسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0