سرمایه فکری
واژه سرمایه فکری از دهه 1990 به طور گسترده توسط «جان كنت گالبريس» به كار برده شد. در اين تعريف “اقدام فكري” چيزي فراتر از مفهوم تفكر به عنوان “تفكر محض” است. بهكارگيري اين نگرش به اين معناست كه سرمايه فكري فرایندی ایدئولوژیک و پوياتر از شكل ثابت سرمايه است. سرمایۀ فکری یک مفهوم چند رشته ای است و فهم و درک آن در رشته های مرتبط با کسب و کار و تجارت متنوع است. در تعریف سرمایة فکری می توان بیان کرد که قابلیت های منابع غیر ملموس برای ایجاد و نگهداری مزیت رقابتی است. در واقع سرمایة فکری، دانش موجود در سازمان است و در دو سطح فردی و سازمانی مطرح می شود که سطح فردی شامل دانش، مهارت و استعداد است و در سطح ساختاری شامل مواردی مانند پایگاه داده خاص هر مشتری، فناوری , روش ها و فرایند های سازمانی و فرهنگ است. در مجموع می توان گفت که سرمایۀ فکری نماینده مجموعه دارایی های ناملموسی است که همچنین به عنوان دارایی های دانش معروف اند.این نوع سرمایۀ فراهم کننده یک پایگاه منابع جدید است که از طریق آن سازمان می تواند به رقابت بپردازد. و شامل آن بخش از کل سرمایۀ یا دارایی شرکت است که مبتنی بر دانش بوده و شرکت دارنده و مالک آن به شمار می آید. استوارت (1997)، سرمايه فكري را از لحاظ منابع سازماني، مربوط به ثروتآفريني از راه سرمايه گذاري در دانش ، اطلاعات ، دارايي فكري و تجربه تعريف مي كند. از نظر استوارت سرمایة فکری دارای ابعاد زیر است:
سرمایۀ انسانی (HC): سرمایۀ انسانی پایه سرمایۀ فکری و عنصر اساسی در اجرای وظایف آن محسوب می شود سرمایۀ انسانی به قابلیت ها، مهارت ها و تخصص اعضای انسانی اطلاق می شود که منجر به ایجاد دارایی های با ارزش برای سازمان می شوند، مهم ترین عناصر تشکیل دهنده سرمایة انسانی سازمان مجموعه مهارت های نیروی کار، عمق و وسعت تجربه آنان است. به طور کلی می توان گفت که مهم ترین جز اصلی و اساسی سرمایۀ فکری، سرمایۀ انسانی است و دو سرمایۀ دیگر تابعی از سرمایۀ انسانی هستند. در واقع بدون سرمایۀ انسانی امکان رشد و توسعه آنها محدود است .
سرمایۀ ساختاری (SC): شامل همه ذخایر غیر انسانی و دانش در سازمان است که در برگیرنده پایگاه های داده ها، نمودارهای سازمانی، دستورالعمل های اجرای فرایند ها، استراتژی ها، برنامه های اجرایی و یا به طور کلی هر آنچه که ارزش آن برای سازمان بالاتر از ارزش های مادی آن باشد، است. سرمایۀ ساختاری می تواند به صورت فرهنگ سازمانی، یادگیری سازمانی، فرایند عملیاتی و سیستم اطلاعات طبقه بندی شود. سرمایۀ ساختاری تحت تملک سازمان است و حتی زمانی که کارکنان سازمان را ترک می کنند در سازمان وجود دارد. می توان بیان مجموعه دارایی های است که توانایی خلاقیت سازمان را ارتقاء و بهبود می بخشد.
سرمایۀمشتری یا رابطه ای (RC): به عنوان همه منابع پیوند یافته با روابط خارجی واحد تجاری از جمله رابطه با مشتریان، عرضه کنندگان و مشارکت کنندگان در طرح های تحقیق و توسعه تعریف می شود. در حقیقت سرمایۀ به کار گرفته شده عاملی برای تبدیل سرمایۀ فکری به ارزش است. به سرمایۀ به کار گرفته شده، سرمایۀ رابطه ای و یا سرمایۀ مشتری نیز می گویند. اين سه جزء سرمايه فكري داراي وابستگي متقابل هستند. سرمايه فكري از راه تركيب ، به كارگيري، تعامل ، يكپارچه سازي و ايجاد تعادل بين سه جزء خود و نيز مديريت جريان دانش بين آنها ، بهترين ارزش ممكن براي سازمانها را ارائه مي كند.
منبع
اردلان، محمدرضا، بهشتی راد، رقیه(1393)، بررسی تاثیر سرمایة فرهنگی و سرمایة فکری بر بهره وری نیروی انسانی با نقش میانجی گری مسئولیت پذیری اجتماعی، مدیریت بر آموزش سازمان ها، 4(1):73-102.
دیدگاهی بنویسید