سبک رهبری و فضای روانشناختی
مارتین و بوش بیان نمودند که رهبران تبدیلی بر ادراکات فضای روانشناختی زیردستان تأثیرگذار خواهند بود. استروتن و همکاران به این نتیجه رسیدند که سطح اعتماد بین مدیر و زیردست بر ادراکات استقلال (اختیار)، انسجام، انصاف، نوآوری، قدردانی ورعایت اخلاق اثر می گذارند. پژوهش ها هم چنین استدلال نمودند که کارکنانی که سطوح بالای اعتماد و اطمینان را دریافت می دارند، رهبرانی تبدیلی دارند. زیردستان هنگامی که سرپرستان شان رفتارهای رهبری تبدیلی را نشان دهند، احساس تعهّد و وفاداری بسیاری نسبت به آن ها خواهند داشت. چنان چه زیردستان در روابط شان با رهبران تبدیلی حمایت و اعتماد بیشتری ادراک نمایند، آن ها به احتمال بیشتری رویه های سازمانی را به صورت عادلانه و غیر استبدادی می پذیرند، که این عامل مهمّی در ایجاد ادراکات مثبت فضای روانشناختی می باشد. انتظار می رود در هنگام انجام وظیفه و عملکرد شغلی کارکنانی که رهبر تبدیلی دارند استقلال و قدردانی بیشتر و فشار کمتری را ادراک نمایند. اگرچه، رهبری تبدیلی بین زیردست و فرادست روابط نزدیک تری ایجاد می نماید، این روابط بر مبنای تعهّد و اعتماد شکل می گیرند نه بر مبنای توافق ساختمند بین زیردست و فرادست.
چنان چه با توجّه به بیانات فوق به نظر می رسد، از جمله پیش آمدهای مثبت مرتبط با بهبود ادراکات فضای روانشناختی در سازمان ها مسائل مرتبط با ویژگی های رهبران تبدیلی می باشد. رهبرانی که کمتر به مجموعه دستورات دقیق و سخت گیرانه متّکی هستند، بر اهداف بلند مدّت تمرکز می کنند، اعتماد به نفس و عزّت نفس قابل ملاحظه ای را به سایرین انتقال می دهند و با زیردستان خود چالش های منطقی و عقلانی دارند، رهبران تبدیلی نامیده می شوند.چنین به نظر می رسد که این ویژگی ها بر افزایش ادراکات مثبت مرتبط با ابعاد جوِّ روانشناختی و کاهش فشار ادراک شدۀ مدیران دلالت داشته باشد و مدیران را به سوی تمرکز بیشتر بر استفاده از رهبری تبدیلی هدایت می نماید. به علاوه، لازم به ذکر است که رهبران تبدیلی استقلال و قدردانی زیردستان را افزایش داده و فشار زمانی و فشار عملکرد وارده بر آن ها را کاهش می دهند. بنابراین، انتظار می رود متغیّرهای ادراکی فضای روانشناختی و توانمندسازی مدیرانی که سبک رهبری تبدیلی دارند بر رفتار زیردستان تأثیر قاطع تری داشته باشد.
پیامدهای فضای روانشناختی
گسترۀ وسیعی از ابعاد فضای کلّی (مثل مشارکت یا همکاری) و فضاهای جزئی مانند فضا برای خدمات، به پیامدهای عملکردی و نگرشی گوناگونی مربوط هستند. اغلب مطالعات به بررسی گروهی از پیامدهای فضا پرداخته اند که توسّط افراد در محیط کاری تجربه می شوند، همچنین، بعضی از مطالعات پژوهشی نیز به برّرسی ارتباط بین فضای سازمانی یا فضای گروهی با پیامدهای گروهی و سازمانی پرداخته اند.در متون پژوهشی علوم سازمانی، به ادراکات فضای روانشناختی توجّه زیادی شده است و این ادراکات برای پیش بینی انواع متغیّرهای سازمانی و فردی مورد استفاده قرار گرفته اند. در سطح تحلیل فردی، پژوهشگران روابطی را بین ادراکات کارکنان از محیط کاری و پیامدهایی از قبیل خشنودی شغلی، فرسودگی، دلبستگی شغلی، رفتار مدنی سازمانی و عملکرد شغلی گزارش داده اند.هنگامی که بر سطح سازمانی یا گروهی متمرکز شویم، ادراکات فضای روانشناختی برای پیش بینی پیامدهای سطح گروهی مانند میزان تصادفات، رضایت مشتری و عملکرد مالی مورد استفاده قرار می گیرد .بر مبنای این فرض که ادراکات کارکنان هم بر پیامدهای سازمانی و هم بر پیامدهای فردی تأثیرات مهمی داشته اند، برّرسی فضا به عنوان ابزاری تشخیصی برای بهبود و تغییر سازمان در موقعیّت های کاربردی در سطح گسترده مورد استفاده قرار گرفته است.
هم چنین، مطالعات تجربی به این نتیجه رسیده اند که ادراکات فضای روانشناختی بر بسیاری از رفتارهای شغلی دیگر نیز اثر دارند. پژوهش های قبلی بیان نموده اند که بهبود در فضای روانشناختی منجر به اعتماد بیشترِ فرد به دیگران و توافق بیشتر با سایر افراد می گردد. ادراک انسجام بیشتر در جو منجر به این می شود که کارکنان به مصرف کنندگان علاقۀ بیشتری داشته باشند، و هنگامی که برای آن ها سؤال یا مسئله ای پیش آید تمایل بیشتری به کمک به آن ها دارند. به علاوه قدردانی مثبت از کارکنان باعث می گردد رفتارها و احساسات مثبت تری نسبت به سایرین و به ویژه مصرف کنندگان نشان دهند.بنابراین احتمالاً به واسطۀ افزایش ادراکات انسجام و قدردانی مشتری مداری افزایش می یابد.
پیامدهای سطح فردی
توسعۀ توانایی بالقوّۀ انسانی در محیط کار به واسطۀ ایجاد برانگیختگی و درگیری در محیط کار منبعی اصلی برای پیشرفت رقابت آمیز برای سازمان های تجاری محسوب می گردد. متون پژوهشی مهم و برجسته بیان می کنند هنگامی که کارکنان توانایی بالقوّۀ خود برای ارضای نیازهای روانشناختی شان در محیط کار را درک کنند، به صورت کامل تری به کار می پردازند و زمان و تلاش بیشتری را صرف کار سازمانی می کنند؛ بیان شده است که چنین فرایندهایی به بهروری و رقابت سازمانی بیشتری منجر می گردد. گر چه برخی از شواهد پیشنهاد می کنند که ادراکات مساعد و مطلوب کارکنان از محیط سازمانی به عملکرد بالا و عالی منجر می گردد، لازم به ذکر است که ادراکات مساعد و مطلوب کارکنان از محیط سازمانی با دلبستگی شغلی، تلاش و کوشش سازمانی و عملکرد سازمانی رابطه ای مثبت دارد. هنگامی که کارکنان محیط سازمانی را به صورت مثبتی درک نمایند، آن ها احتمالاً اهداف فردی شان را با اهداف سازمانی همسان و مرتبط می سازند و تلاش بیشتری برای رسیدن به آن ها انجام می دهند. ما ادراکات ویژۀ محیط سازمانی را که جنبه های مهمی از فضای روانشناختی را تشکیل می دهند، بررسی می نماییم.
فضای روانشناختی اشاره به این دارد که محیط سازمانی چگونه توسّط کارکنان درک و تعبیر و تفسیر می شود.همچنین، در نظر گرفتن این نکته که فضای روانشناختی یک ویژگی فردی است تا سازمانی و به واسطۀ ادراکاتی که برای افراد معانی روانشناختی دارند اندازه گیری می شوند و نه به واسطۀ اصطلاحاتی که مرتبط با رویه های سازمانی است، از اهمیّت ویژه ای برخوردار است. توجّه به این مسئله در مطالعۀ فضای روانشناختی مهم است زیرا فضای روانشناختی ادراکات و ارزیابی های کارکنان از محیط را شامل می شود و نه خود محیطی که پاسخ های نگرشی و رفتاری را تعدیل می کند.
تغییر و تنوّع در ادراکات که فضای روانشناختی را تشکیل می دهند، احتمالاً نتیجه تفاوت های فردی بین کارکنان، تفاوت در موقعیّت ها (مانند اشکال و رویه های محیط سازمانی) و تفاوت در تعامل شخص و موقعیّت است.سوگیری های ادراکی و سایر عوامل فردی ممکن است برای افرادی متفاوت از محیطی یکسان، ادراکات متفاوتی به وجود آورد. برای مثال پژوهش در مورد مبادلۀ رهبر-عضو نشان داده است، تنوّع قابل ملاحظه ای در ادراکات کارکنان از محیط سازمانی وجود دارد، حتّی در ادراکات کارکنانی که توسّط مدیر مشترکی هدایت می شوند. مدیری مشترک ممکن است با کارکنان متفاوت به خاطر عوامل ارتباطی دو نفره و یا تفاوت در سطح توانایی وتفاوت در میزان میل به مشارکت در اهداف سازمانی به صورت متفاوتی رفتار کند. روابط تعاملی رهبر- پیرو را تأیید نموده اند. ادراکات فردی در مورد جو به همین ترتیب با پیامدهای عاطفی و رفتاری ارتباط دارد. برای مثال فضا به روز کردن فن آوری با تعهّد، خشنودی و عملکرد ارتباط دارد و فضای عادلانه با تعهّد و رفتارهای جامعه یار ارتباط دارد .مطالعات مقطعی نشان داده اند که فضای واحد یا سازمان با عملکرد،رفتار جامعه یار، تصادفات، خشنودی، تعهّد، جابجایی، غیبت و دلبستگی شغلی در ارتباط است.
پیامدهای سطح سازمانی
فضای سازمانی و فضای روانشناختی اغلب به طور ثابتی در سطوح سازمانی و در سطح واحدهای سازمان برّرسی شده اند. مطالعات و پژوهش ها نشان داده اند که میزان خشنودی مصرف کننده و ادراک مصرف کننده از کیفیّت خدمات، با عملکرد مادّی و اقتصادی سازمان در ارتباط می باشند.به علاوه، فضای سطح گروه برای ایمنی، به عنوان شاخصی از فعالیّت های سرپرست در مورد رعایت مسائل امنیّتی، با میزان عینی آسیب های وارده به واسطۀ عدم رعایت نکات ایمنی مرتبط می باشد. همچنین، ابعاد کلّی فضا نیز با اثربخشی سازمان،پیامدهای مدیریّت کیفیّت جامع و اثربخشی و خشنودی در سطح واحد،در ارتباط است.
منبع
برونسرا ،اسما (1393) ،تاثیر فضای روانشناختی حاکم برسازمان وخود ارزشیابی های محوری بر اشتیاق شغلی کارکنان شرکت گاز میانکوه ،پایان نامه کارشناسی ارشد صنعتی وسازمانی ،دانشگاه آزاد اسلامی ارسنجان
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید