سبك هاي دلبستگي از ديدگاههاي مختلف

جان باولبي روانكاو بريتانيايي براي نخستين بار مفهوم دلبستگي را به كار برد. مفهوم محوري و اصلي اين نظريه به توضيح اين نكته مي پردازد كه چگونه نوزاد از نظر هيجاني به شخصي كه وظيفه مراقبت و نگهداري از وي را بر عهده دارد، دلبسته مي شود و هنگام جدايي از اين شخص دچار تنش مي شود. زندگي انسان حول محور يك شخص خاص كه قابل دسترس است و منظماً به نيازهاي مراقبتي او پاسخ مي دهد، مي چرخد و به اين ترتيب رفتار جستجوي مراقبت نوزاد با پاسخدهي منظم تصوير مادرانه تكميل مي شود و در واقع اين رفتار جستجوي مراقبت نوزاد است كه دلبستگي ناميده مي شود. پس از آن، آينس ورث و همكارانش با انجام يكسري مطالعات آزمايشي، كودكان 1 تا 2 ساله را در موقعيت ناآشنا قرار دادند و بر اساس نوع پاسخ آنان در رويارويي با اين موقعيت (موقعيتي كه نخست والد براي مدت كوتاهي اتاق را ترك مي كند و كودك با يك بزرگسال غريبه تنها مي شود و سپس والد دوباره باز مي گردد) كيفيت دلبستگي آنها را طبقه بندي كردند و سه نوع سبك دلبستگي ايمن، اجتنابي، مضطرب – دو سوگرا را تشخيص دادند. بارثولوميوو هوروويتز چهار سبك دلبستگي را بر اساس دو محور اضطراب و اجتناب عنوان كردند.

به باور ايشان در بعد اجتناب، ترس و نفي دو حد انتهايي پيوستار را تشكيل مي دهند و در واقع دو نوع اجتناب يعني اجتناب ناشي از ترس از ديگران و اجتناب ناشي از نفي ديگران وجود دارد. ايشان لغت اجتناب را برداشتند و دو گروه ترسان و نفي كننده را جايگزين ساختند. در مورد بعد اضطراب نيز چنين عنوان كردند كه در اين بعد ايمني و دلمشغولي دو حد انتهايي را تشكيل مي دهند و لغت مضطرب را با دلمشغول جايگزين ساختند. به اين ترتيب چهار سبك دلبستگي مفروض ايشان عبارتند از: دلبستگي ايمن، دلبستگي دلمشغول، دلبستگي ترسان و دلبستگي نفي كننده.نوع سبكهاي دلبستگي در اين نظريه بر اساس محور اضطراب و اجتناب و يا مدل كاري مثبت و منفي از خود و ديگران (مادر) حاصل مي شود. در آنجا ملاحظه مي شود كه افراد ايمن داراي مدل مثبت از خود و ديگران و همچنين در بعد اضطراب و اجتناب داراي اضطراب و اجتناب كم مي باشند. افراد دلمشغول داراي مدل مثبت از مادر و مدل منفي از خويشتن مي باشند. همچنين داراي اجتناب كم و اضطراب زياد هستند. در مورد افراد نفي كننده و ترسان هم به همين ترتيب مي توان مشاهده كرد كه افراد نفي كننده داراي اضطراب كم و اجتناب زياد هستند؛ در حاليكه افراد ترسان علاوه بر اجتناب زياد، اضطراب زيادي را هم تجربه مي كنند و مدل كاري از خود و ديگران منفي است؛ بر خلاف افراد نفي كننده كه مدل كاري از خودشان مثبت است.

انواع سبك هاي دلبستگي

سبك دلبستگي ايمن : منظور از ايمني در دلبستگي، داشتن ارتباط نزديك و پيوند عاطفي با شخص خاص است و نشان دهنده اين است كه كودك به دسترس پذيري، پاسخگو و پذيرا بودن منبع دلبستگي خود اعتماد دارد. بررسي هاي نشان داده است، كودكان ايمن داراي والديني حساس هستند كه بدون قيد و شرط به آنها آرامش مي دهند، به آنها كمك مي كنند تا به كاوشگري و جست و جو بپردازند و نسبت به خواسته هاي كودكان پاسخگو هستند . ايمني در بزرگسالي با قابليت دسترسي به والدين بستگي ندارد، بلكه اعتمادي كه بزرگسال به مسئوليت پذيري والدين خود دارد بسيار مهم است. افراد ايمن از خود، گرمي و صميمت نشان مي دهند. همچنين به جنبه هاي مثبت و منفي خود هشياري كامل دارند و در اكتشاف گري جسور و ريسك پذيرند.

در اين افراد خصومت و اضطراب كمتر و انعطاف پذيري بيشتري قابل مشاهده است و در كل با دنياي اطراف و هيجانات دروني خود همساز و سازگارند و از هماهنگي بيشتري با واقعيت برخوردارند. اين افراد در اوان كودكي از والدين به عنوان اساس ايمني بخش براي اكتشاف محيط استفاده مي كنند و در تجديد ديدار مادر در موقعيت غريبه به احساس آرامش و ايمني دست مي يابند و بلافاصله به اكتشاف و بازي مستقلانه مي پردازند و در اكثر موقعيتها احساس ايمني دارند .

كولين معتقد است كه بزرگسالاني كه ايمن هستند يادآوري و بحث در مورد تجارب دلبستگي خود را آسان ارزيابي مي كنند. اين افراد برای روابط دلبستگي خود ارزش قائلند و معتقدند كه دلبستگي ها و تجارب مرتبط با آنها، شخصيت آنها را تحت تاثير قرار داده است. افراد داراي دلبستگي ايمن از روابط موزون و رضايت بخش و توأم با صميمت طولاني تر برخوردارند در بزرگسالي حتي بعد از اينكه، دلبستگي هاي جديد شكل مي گيرد، دلبستگي ها به والدين نيز ادامه مي يابد و ممكن است بعداً نقش‌ها در روابط دلبستگي معكوس گردند. فرزند بالغ ممكن است كه پايه ايمني براي والدين پير خود گردد.

ديويد و همكاران در مورد اين سبكهاي دلبستگي بيان مي دارند: افراد داراي دلبستگي ايمن و خودكار يك تعادل ذهني بين تجارب خوب و بد خود برقرار مي كنند آنها ارتباط بين تجارب گذشته و حال را تشخيص مي دهند روابط صميمي خود را ارج مي نهند و خود را افرادي استوار و قوي توصيف كرده و تا درجات بهنجاري از آسيب هاي هيجاني را تحمل مي كنند. كسيدي در مورد ويژگي اين افراد مي گويد: بزرگسالان ايمن تجسمي مثبت و حمايت گر از منبع دلبستگي دارند. اين تجسم مثبت احساس خود ارزشمندي و تسلط را در اين افراد افزايش و خود را قادر مي سازند عواطف منفي را به شيوه‌اي سازنده تعديل كنند. بنابر تحقيقات مري اينس ورث 60 تا 65 درصد كودكان آمريكايي در اين گروه قرار دارند.

سبك دلبستگي نا ايمن اجتنابي: كودكان اجتناب گر حضور منبع دلبستگي را ناديده مي گيرند و با بي توجهي كه نسبت به او نشان مي دهند، سعي در كاهش تضاد با منبع دلبستگي خود دارند. بدين ترتيب كودكان اجتناب گر اهميتي براي ارتباطهاي دلبستگي قايل نيستند اكثر كودكان اين گروه در برابر غريبه‌ها منقلب نمي شوند، احتياط نمي كنند يا كم احتياط مي كنند. موقعي كه مادر موقعيت آنها را ترك مي كند يا به بازي ادامه مي دهند يا آرام دست از بازي مي كشند و منتظر مادر نمي‌مانند در ديدار مجدد مادر از نزديك شدن اجتناب مي كنند و اگر مادر او را در آغوش بگيرد با تكان و بي قراري سعي در پايين آمدن مي كنند. بزرگسالان اجتنابي از ايجاد روابط صميمانه با ديگران خود داري كرده و در مقياس‌هايي كه روابط عاشقانه دراماتيك را بررسي مي‌كنند، نمرات پايين تري بدست مي آورند.در مصاحبه هاي دلبستگي ناایمن- اجتنابی، بزرگسالان با راهبردهايي مانند تاكيد بر خودپيروي و اتكا به خود، اهميت رابطه با منبع دلبستگي را انكار مي كنند و سعي در حفظ فاصله با منبع دلبستگي، ممانعت از هيجانات منفي، و نوعي اتكا به خود و وسواس دارند.

ديويد و همكاران بيان مي دارند: اين افراد تمايل دارند كه اثرات عاطفي روابط گذشته و حال خود را ناديده بگيرند. بويژه يك حالت اجتناب يا انكار سيستماتيك تجارب و خاطرات منفي را پيشه مي كنند. از اطلاعات مبتني به دلبستگي اجتناب مي كنند و حتي مانع از هشياري خود نسبت به آنها مي شوند. تجارب خود را بطور شناختي بدون اشاره يا بيان هر گونه محتواي عاطفي پردازش مي كنند. بارتولوميوو هوروتيز به نقل از ديويد بر اساس اندازه‌هاي خود توصيفي الگوهاي درون كاري، افراد اجتنابي را داراي محتوايي كه در آن فرد خود را قوي و مثبت ارزيابي كرده و ديگران را غير قابل دسترس، بالقوه و طرد كننده ديده‌اند، تعريف مي كنند. اين افراد تمايل به بيان نيازهاي شخصي خود داشته و انتقادپذيري پاييني دارند. آنها در صدد باز خورد اجتماعي به افراد بر نمي آيند. بنابر تحقيقات مري اينس ورث حدود 20 درصد كودكان آمريكايي در اين طبقه قرار دارند.

سبك دلبستگي نا ايمن دو سو گرا : كودكان دو سوگرا داراي رفتاري متناقض و ناهمگن نسبت به مادر خود هستند. آنان به مادر خود نزديك مي شوند و مجاورت او را مي طلبند ولي با نزديك شدن مادر، خود را كنار مي كشند رفتارشان سرد و دوگانه است، در مواقع آشفتگي و پريشاني به سختي آرام مي شوند و مدتها به گريه ادامه مي دهند. كمرويي از مشكلات اين كودكان است. اين كودكان در موقعيت غريبه مشكل تر به آرامش مي رسند و بين رفتن به سوي مادر و يك شي جالب در نوسانند، اما به محض اين كه به آن شي نزديك مي شوند مانند كودكان داراي دلبستگي ايمن آزادانه و راحت به دستكاري و اكتشاف نمي پردازند و نسبت به اين كودكان در مقابل افراد ناآشنا محتاط ترند . مادران كودكان دلبسته ناايمن كه در موقعيت نا‌آشنا الگوي دو سوگرا نشان مي دهند، رويه همساني در مراقبت از كودك ندارند. گاهي در پاسخ دهي به كودك بسيار حساس‌اند و بعضي وقتها توجهي به او ندارند و در مواقعي رفتارشان مزاحم و مخل فعاليت هاي كودك است.

اين مادران مشكلشان اين است كه شيوه و زمان تعامل آنها با نيازهاي كودك همخوان نيست. آنها در برابر شريك زندگي احساس خصمانه و ميل به تصاحب دارند. افرادي كه دو سوگرا تشخيص داده مي شوند اغلب با خانواده اصلي خود به سر مي برند و وابستگي عاطفي خود را با والدينشان حفظ و براي خوشنود كردن والدين خود تلاش مي كنند. آنها حوادثي را كه در دوران كودكي برايشان اتفاق افتاده را بيان مي كنند اما توصيف‌هاي آنها سازمان يافته نيست. افراد سبك دلبستگي دو سوگرا (گرفتار مشغوليت ذهني) يك حالت آشفتگي، عصبانيت يا اشتغال ذهني منفعل با چهره‌هاي دلبستگي به طور خاص و روابط به طور عام دارند. هنگام يادآوري خاطرات دوران كودكي خيلي آسان در مشكلات و مسايل عشق و نفرت جذب مي شوند كه به اعتقاد آنها مشخصه تمامي روابط صميمي است. به وفور درگيري در روابط خانوادگي و تعارض هيجاني گذشته و حال را آشكار مي سازند. يك مفهوم منسجم از “خود”، جداي از ديگران و مستقل از افراد ندارند. خود را در آيينه ديگران مي بينند. بنا به تحقيقات مري اينسورث حدود 10% كودكان در اين طبقه مي باشند.

منبع

ابراهیمی، شهلا(1393)، تبیین نقش واسطه ای مهارت های مقابله ای در ارتباط بین سبک های دلبستگی و تاب آوری، پایان نامه کارشناسی ارشد، روانشناسی عمومی، دانشگاه آزاد اسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0