سبب شناسی اختلالات شخصیتی
الف) عوامل وراثتی:
بهترین مدرکی که نقش عوامل وراثتی را در ایجاد اختلال شخصیت اثبات میکند، از بررسی اختلالات روانپزشکی در پانزده هزار جفت دو قلو در ایالات متحده به دست آمده است. در این مطالعات معلوم شده که همگامی دو قلوهای تک تخمکی از نظر ابتلا به اختلالات شخصیت چندین برابر همگامی دو قلوهای دو تخمکی است. وانگهی طبق یک بررسی، با سنجشهای متعدد از نظر شخصیت و مزاج ، علایق شغلی و تفریحی و نگرشهای اجتماعی معلوم شده است که ،دوقلوهای تک تخمکی جدا پرورده به اندازه دوقلوهای تک تخمکی هم پرورده به هم شباهت دارند. اختلال شخصیت دسته A ؛ پارانوئید، اسکیزوئید، اسکیزوتایپی؛ در بستگان بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی شایعتر از گروههای شاهد است. تعداد بستگان مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپی در سابقه خانوادگی افراد مبتلا به اسکیزوفرنی به مراتب بیشتر از گروههای شاهد است. همبستگی دو اختلال شخصیت پارانوئید و اسکیزوئید با اسکیزوفرنی کمتر است. اختلالات شخصیت دسته B ؛ضد اجتماعی، مرزی، نمایشی، خودشیفته نیز اساس وراثتی دارند. اختلال شخصیت ضد اجتماعی با اختلالات مربوط به مصرف الکل رابطه دارد.
افسردگی در سابقه خانوادگی بیماران دچار اختلال شخصیت مرزی شایع است. بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی بیش از افراد گروه شاهد بستگان مبتلا به اختلالات خلقی دارند و اختلال شخصیت مرزی اغلب با اختلالات خلقی همزمان میشود. رابطهای قوی میان اختلال شخصیت نمایشی و اختلال جسمانی سازی یا سندروم بریکه دیده شده است. به این صورت که افراد مبتلا به هر یک از این دو اختلال، اغلب علائمی از اختلال دیگر را هم نشان میدهند. اختلالات شخصیت دسته C؛ دوریگزین، وسواسی- جبری و اختلال شخصیت نامعین ، هم ممکن است مبنایی وراثتی داشته باشند. بیماران دچار اختلال شخصیت دوریگزین اغلب سطح اضطراب بالایی دارند. همگامی صفات وسواسی – جبری در دو قلوهای تک تخمکی بیشتر از دوقلوهای دو تخمکی است و افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی – جبری برخی علائم مربوط به افسردگی را هم دارند. مثل کوتاه بودن دوره خواب رم، نهفتگی و غیر طبیعی بودن نتایج آزمون دگزامتازون
ب) عوامل زیستی:
هورمونها: افرادی که صفات تکانشی، از خود نشان میدهند، اغلب سطح تستوسترون، و استروژن بالایی دارند در نخستینهای ما قبل انسان ؛ پریمات ها، آندروژن ها احتمال پرخاشگری و رفتار جنسی را بیشتر میکنند، اما نقش تستوسترون در پرخاشگری انسان روشن نیست. برخی از بیماران دچار اختلال شخصیت مرزی که علایم افسردگی هم دارند، نتایج غیر طبیعی در میزان تستوسترون نشان میدهند.مونو آمین اکسیداز پلاکتها: پایین بودن سطح مونو آمین اکسیداز پلاکتها را در میمونها با پرتحرک و معاشرتی بودن آنها مرتبط دانستهاند. دانشجویانی هم که سطح منو آمین اکسیداز ، پلاکتیشان کم است، آن طور که خودشان گزارش میکنند در مقایسه با دانشجویانی که سطح منو آمین اکسیداز پلاکتی بالایی دارند، وقت بیشتری را در فعالیتهای اجتماعی صرف میکنند. پایین بودن سطح منو آمین اکسیداز پلاکتی را در برخی بیماران اسکیزوتایپی نیز ذکر کردهاند.حرکات تعقیبی ظریف چشم : حرکات تعقیبی ظریف چشم در بیماران واجد صفات درون گرایی ، اعتمادبهنفس اندک و انزوا و نیز در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپی به صورت جهشی است. این یافتهها از نظر بالینی متضمن هیچ معنایی نیست، اما نقش وراثت را نشان میدهد.
عصب , رسانهها:
اندورفینها اثراتی شبیه مرفین برونزاد ؛ اگزوژن از جمله اثرضد درد و سرکوب حالت برانگیختگی دارند. بالا بودن سطح اندورفین درونزاد ممکن است با بلغمی مزاج بودن فرد رابطه داشته باشد. بررسیهایی که در مورد صفات شخصیتی و دستگاههای دوپامینرژیک و سروتونرژیک انجام شده، نشان میدهد که این ناقلین عصبی، کارکردی در جهت برانگیختگی و فعالسازی دارند. سطح هیدروکسی ایندول استیک اسید که متابولیت سروتونین است در افرادی که اقدام به خودکشی میکنند و در بیمارانی که تکانشی و پرخاشگرند، پایین است. بالا بردن سطح سروتونین با داروهای سروتونرژیک از قبیل فلوکستین ممکن است تغییرات بارزی در برخی صفات شخصیتی ایجاد کند. سروتونین باعث کاهش افسردگی، تکانشگری و نشخوار ذهنی در بسیاری افراد میشود و میتواند احساس عمومی سلامتی و خوب بودن ایجاد کند. افزایش دوپامین در دستگاه عصبی مرکزی با برخی از داروهای محرک روانی مثل آمفتامین میتواند ایجاد سرخوشی کند. اثرات نوروترنسمیترها بر صفات شخصیتی علاقه و توجه بسیاری را به خود جلب کرده است و در عین حال از این نظر که آیا صفات شخصیتی، ذاتی است یا اکتسابی، اختلاف نظر مهمی نیز ایجاد کرده است. الکتروفیزیولوژی: تغییر سرعت هدایت الکتریکی در الکترو انسفالوگرام در برخی بیماران دچار اختلالات شخصیت دیده میشود که از همه شایعتر در دو نوع ضد اجتماعی و مرزی بوده است. این تغییرات به صورت امواج است.
ج) عوامل روانکاوانه:
زیگموند فروید مطرح کرده بود که صفات شخصیتی با تثبیت در یکی از مراحل رشد روانی , جسمی ارتباط دارد، مثلاً فردی که منش دهانی دارد، فردی است منفعل و وابسته. چون در مرحله درمانی تثبیت شده است و فرد در این مرحله برای دریافت غذا عمدتاٌ به دیگران وابسته است. افراد دارای منش مقعدی به علت کشمکشهای دوره مقعدی در زمینه آموزش آداب طهارت افرادی لجوج و یکدنده، خسیس و بسیار با وجدان هستند. پس از فروید، ویلهلم رایش اصطلاح زره منش را وضع کرد و منظورش سبکهای دفاعی مشخصه ای بود که افراد به کار میبرند تا از خود در برابر تکانههای درونیشان و نیز در برابر اضطراب بین فردیای که در روابط خود با افراد مهم زندگیشان پیدا میکنند، محافظت کنند. تأثیر اندیشههای رایش بر نظراتی که امروزه هم در مورد شخصیت و اختلالات آن ابراز میشود، مشهود است. برای مثال صبغه منحصر به فرد شخصیت هر انسان را عمدتاً مکانیسمهای دفاعی مشخصه او تعیین میکند. هر یک از اختلالات شخصیت در محور دوم دارای تعدادی دفاع است که بالینگر با کمک آنها نوع اختلالی را که در منش فرد وجود دارد، میتواند شناسایی کند. مثلاً افراد دچار اختلال شخصیت بدگمان، از فرافکنی استفاده میکنند، در حالی که اختلال شخصیت اسکیزوئید با مکانیسم دفاعی انزوا ارتباط دارد. اگر دفاعها مؤثر واقع شود، افراد مبتلا به اختلال شخصیت میتوانند بر احساساتی از قبیل اضطراب، افسردگی، خشم، شرم و گناه فائق آیند، لذا اینها رفتارشان را خود , همخوان مییابند یعنی این رفتار علی رغم اثر سوئی که بر دیگران میگذارد، هیچ رنج و عذابی برای خود بیمار ندارد. این گونه بیماران از درگیر شدن در روند درمان نیز اکراه دارند، دفاعهایشان برای تسلط بر حالات عاطفیِ ناخوشایندشان اهمیت دارد و لذا آنها تمایلی به دست برداشتن از این دفاعها ندارند.
یکی دیگر از خصایص محوری اختلالات شخصیت، نوع رابطه ویژهی درونی بیمار است. در سیر رشد، الگوهای ویژهایاز روابط خود با دیگران درونی میشود. کودک از طریق درون فکنی با والد خود یا هر فرد دیگری را درونی میکند و به این ترتیب با او مثل یک موجود درونی رفتار میکند، موجودی که همواره یک ابژه میماند، نه خود فرد. از طرف دیگر کودک طی همانندسازی، والدین خود و سایر افراد را نیز به گونه ای درونی میکند که، صفات آنها جزئی از وجودش میشود و او واجد آن صفات میگردد. این دو دسته بازنمود درونی یعنی بازنمودهای خود و بازنمودهای ابژه نقشی اساسی در تشکیل شخصیت دارند و وجوه مختلف آنها از طریق برون سازی و همانندسازی فرافکنانه در روابط بین فردی تجلی میشود، به این ترتیب دیگران مجبور به ایفای نقشی خاص در زندگی درونی بیمار میگردند. از این روست که یکی دیگر از ویژگیهای بیماران دچار اختلالات شخصیت، نحوه خاص روابط بین فردی آنهاست که ریشه در نوع روابطی دارد که بیمار با عینیت درونی خود برقرار میکند.
منبع
کریمی،سپیده(1394)، مطالعه میزان شیوع اختلالات شخصیت در متقاضیان جراحی زیبایی بینی،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه آزاداسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید