ساختار اخلاقی و تربیتی نهجالبلاغه
اهمیت اصول تربیت اخلاقی نهجالبلاغه آنگاه روشن میشود که با سایر مکتبها و مبانی تربیتی آنها سنجیده شود؛ زیرا مکتبها و مذهبهایی هستند که مادی بودن و علاقه های دنیایی را بهطور مطلق نفی میکنند و به زنگی دنیایی بادید تحقیر مینگرند؛ همانند دین هندو و بودا؛ یا شیوههایی که در ریاضتهای شاق جسمانی جوکیان و یا بعضی از صوفیه و یا در رها نیت مسیحی مشاهده میشود که بهاصطلاح تنها درصدد تعالی روح هستند و کالبد جسمانی خود را از بهرهوری نعمتهای حلال خداوندی بیبهره ساخته اند.در مقابل، مکتبهایی چون کمونیست یا کاپیتالیسم وجود دارند که اساس آنها بر مادهگرایی استوار است و پیروان آنان جز به نان و اقتصاد و رفاه مادی و لذتهای جسمانی نمیاندیشند و درنتیجه، در فساد و تباهی غوطهورند .مکتب تربیتی نهجالبلاغه – که برجهان بینی توحیدی اسلام استوار است – دربردارندهی تعادل و هماهنگی بین امور مادی و معنوی است،و مکتبی است که مادی بودن را اصل میداند ولی هدف بودن آن را انکار میکند. این مکتب بر نردبان مادی بودن، انسان را به صعود بر بام بلند آفرینش و بهسوی خداوند دعوت میکند وزندگی معنوی را بر بنیاد وزندگی مادی بنا میسازد.
در مکتب نهجالبلاغه به پرورش انسان صالح مو من توجه شده و هر دو بعد جسم و روح و جنبههای مادی و معنوی، دنیایی و آخرتی او موردتوجه قرارگرفته است. اگر برخی از روشهای تربیتی تنها به جنبه محسوس و مادی نگریستهاند یا تنها به جنبه روحانی انسان توجه کردهاند یا برخی اصالت اجتماع را مطرح ساختهاند نهجالبلاغه با جامعیت خاص، برای همه نیازهای فردی و اجتماعی، مادی و معنوی آدمی چارهاندیشی کرده است. روش تربیتی نهجالبلاغه متناسب با فطرت و سرشت بشری بوده و تمامی احتیاجهای جسمی و روانی و فردی و اجتماعی انسان را موردتوجه قرار داده است.
شخصیت والای حضرت علی ـ علیهالسلام ـ خود نمونه کامل تربیتی اسلام متبلور عینی تفکر وبینش توحیدی است، آن حضرت از سنین کودکی در کنار پیامبر اکرم ـ صلیالله علیه آله ـ و تحت سرپرستی آن انسان بزرگ قرار گرفت و پرورش یافت.ابعاد روحی و مکارم والای آن حضرت یا فرهنگ زلال وحی و قرآن شکلگرفته و تا آنجا پیش رفت که، قرآن ناطق و مفسـّر و شارح راستین این کتاب مقدس گردید. آن حضرت در مورد دوران کودکی که در دامن تربیتی پیامبر اکرم ـ صلیالله علیه وآله ـ پرورش مییافت،فرموده است:
(( شما میدانید مرا نزد رسول خدا چه رتبت است و خویشاوندیم با در چه نسبت است. آنگاهکه کودک بودم مرا در کنار خود نهاد و بر سینه خویش جا داد مرا در بستر خویش میخوابانید چنانکه تنم را تن خویش میسود و بوی خوش خود را به منمی بویانید و گاه بود که لقمهای جویده و میگذاشت. از من دروغی نشنید و خطایی در کردار ندید ….من در پی او بودم چنانکه شتر بچه در پی مادر ـ سایه به سایه آن حضرت حرکت میکرد ـ هرروز برای من از اخلاق خود نشانهای به پا میداشت و مرا به پیروی آن میگماشت … من سومین مسلمان بودم ـ پس از پیامبر ـ صلیالله علیه وآله ـ و خدیجه ـ علیها السلام ـ نور وحی را میدیدم و بوی نبوّت را میشندیم،از هنگامیکه وحی بر پیامبرـ صلیالله علیه وآله ـ فرود آمد آوا و ناله شیطان را شنیدم،از پیامبر در مورد آن پرسیدم، فرمود: این شیطان است از اینکه او را نپرستیدم ناامید و نگران است ـ بعد فرمود ـ همانا تو میشنوی آنچه من میبینم جز اینکه تو پیامبر نیستی ولی تو وزیری و به را خیر میروی ـ سرانجام کار خیر و سعادت است ـ.)).
امام علی ـ علیهالسلام ـ در نهجالبلاغه عوامل بسیاری را بهعنوان مبانی اخلاقی و لوازم عزت دنیا و آخرت آدمی معرفی کرده است این صفات لازمه شخصیت اسان کامل است؛ صفاتی همچون دانشاندوزی و توأم با عمل، زهد ورزی و بیاعتنایی به جلوههای دنیایی، آزادگی و آزادمردی،دادگری و ظلمستیزی، نظم و حسابرسی در امور، تقوای الهی، حسن معاشرت و خوشخلقی و انساندوستی، شکیبایی، وفاداری، ثابتقدم، رازداری، فروتنی، دوراندیشی، میانهتری، یادآوری مرگ، عبرت از احوال گذشتگان و … .این صفات در دو محور اخلاق فردی و اخلاق اجتماعی قابلتقسیم است.
اخلاق فردی
دانشاندوزی توأم با عمل : در دیدگاه نهجالبلاغه علم توأم با عمل و عاملان عامل از پایگاهی رفیع برخوردارند .امام در فضیلت علم در مقایسه با دارایی فرمود:(( دانش از دارایی بهتراست؛ چراکه دانش تو را پاسدار است و تو مال را نگهبان، مال با هزینه کردن کم آید اما دانش با اتفاق آن میبالد ـ به برگ و بار مینشیند ـ و شخصیت پرورده شده توسط مال، با نابودی مال، نابود ـ میشود. بهوسیله دانش، آدمی در زندگی توفیق عبادت پیدا میکند …..علم فرمانرواست و مال فرمانبر و مغلوب.)).امام درد مورد عمل کردن به علم فرمود:اَن الِعالِمُ العامِل بِغیرِ عِلمُه کَالجاهِلُ الحائرُ الَذی دانشمندی که برخلاف علمش عمل کند چنان نادانی سرگردان است که از نادانی خویش هوشیار نگردد بلکه حجت بر عقاب او بیشتر است و حسرت اندوهش زیادتر و سرزنشش نزد خداوند افزونتر است)).
بیاعتنایی به زخارف دنیوی : در مکتب تربیتی اسلام دل به مال و جاه بستن و آرزوهای طولانی نسبت به تأمین لذتهای جسمانی و هوای نفسانی داشتن مذموم شناختهشده است، ولی زهدی که در اسلام و نهجالبلاغه از آن تمجید شده است از نوع رهبانیت مسیحی و انزوای صوفیانه نیست؛ چراکه در این نوع، زهد ملازم با ترک دنیا و گریز از جامعه و دست کشیدن از کار وزندگی است.انسان دستپرورده نهجالبلاغه ضمن دل نبستن به آنچه بقا و وفا ندارد و ضمن تحت تأثیر واقع نشدن نسبت به امور فریبنده جهان مادی، هیچگاه از کار و کوشش دست برنداشته و از رزق حلال خداوندی بهره خویش را میجوید، به وظایف فردی و اجتماعی خود اقدام کرده و از سهم و نصیب خود در دنیا برخوردار میشود.
امام علی ـ علیهالسلام ـ زاهدان را چنین تعریف کرده است: (( زاهدان مردمی بودند در دنیا که ظاهر از اهل دنیایند اما درواقع، اهل آن نیستند آنان در دنیا زندگی میکنند مانند کسی که اهل دنیا نیست ـ زیرا دل به دنیا نبستهاند و آن را سرای عاریتی دانستهاند ـ کار از روی بصیرت کردند …. تنهای آنان ـ اینجا در کار و تلاش است ولی درواقع ـ میان مردم آخرت در گردش است)) .
امام، زهد را چنین تعریف کرده است: مفهوم زهد کلاً در این دو جمله از قرآن است که خداوند فرمود : ” هرگز بر آنچه از دست شما رفته دلتنگ نشوید و به آنچه به شما میرسد شادمان نگردید”((الزهد کلّه بین کلمتین فی القرآن *لکیلا تأسوا علی مافاتکم و لاتفر حوا بما آتاکم پس کسی که برگذشته افسوس نخورد و به آنچه پیش آید شادمان نشود، زهد را از هر دو سوی آن دریافته است.)) .مقصود از هر دو طرف زهد بیاعتنایی به گذشته و آینده است.
آزادگی و ظلمستیزی : از دیگر خطوط برجسته و درخشان در سیمای اخلاقی نهجالبلاغه آزادگی و ظلمستیزی است. رهایی انسان از بندگی غیر خدا و نجات او از اسارت علاقههای فریبنده دنیایی و دشمنی با ظلم و ظالم موضوعهایی است که در قلمرو و معارف نهجالبلاغه از اهمیتی خاص برخوردار است.
امام فرمود: ((و لاتکن عبد غیرک و قد جعلک الله حرّا.بنده دیگری مباش که خدایت تو را آزاد آفریده است. )).همچنین در عظمت و اهمیت تقوا فرمود : ((فان تقوی الله … عتق من کل ملکه تقوا، وسیله رهایی و آزادگی از هر بندگی است. )).
امام در مورد انصاف و روزی با مردم و پرهیز از ظلم و ستم به آنان فرمود: ((ـ ای مالک ! ـ باخدا به انصاف رفتار کن ـ اوامر و نواحی او را رعایت کن و درباره مردم انصاف را از دست مده خود و نزدیکان و آشنایان توـ نه خود بر آنان ستمکن و نه بگذار خویشان و دوستانت به نام تو بر آنها ستم ورزند ـ که اگر چنین نکنی ستمکاری و کسی که به بندگان خدا ستم کند، خداوند دشمن او شود .((انصف الله وانصف الناس من نفسک و من خاصة اهلک و من لک فیه هوی و با هر کس که خدا دشمن شود عذرش را نمیپذیریم و دلیل و توجیه او را نادرست میگرداند. )).
حضرت به امام حسن و امام حسین ـ علیهمالسلامـ فرمود: ((کونا للظالم خصما و للمظلوم عونا همواره ـ دشمن ستمگر و طرفدار مظلوم باشید. )) .
نظم و حسابرسی در امور: بیگمان نظم در کارها و برنامهریزی دقیق مبتنی بر زمانبندی حسابشده،برای رسیدگی و انجام امور، سودمندیهای فراوانی دارد که به پیشرفت فرد و اجتماع مدد میرساند. نظم، از هدر رفتن وقت و از بین رفتن نیروها و امکانات آدمی جلوگیری میکند.شخص منظم میتواند در سایه نظم در زندگی بهتمامی تعهدها و پیمانهای خود بهموقع وفا کند. اشخاص منظم در هرکجا که باشند موجب خیر برکت و اعتماد و تسکین خاطر مردمی هستند که با وی سروکار هستند. رعایت نظم از موضوعهای اساسی در ساماندهی کارها به شمار میآید.امام علی (ع) درحالیکه فرق سرش شکافته و از درد ناشی از آن در بستر افتاده بود و به هنگام آخرین وصیتهای خویش پس از توصیه به تقوا الهی ، نظم در کارها را متذکر شد که در خود نکتهها نهفته دارد .
امام فرمود:(( اوصیکما و جمیع ولدی و اهلی و من بلغه بتقوی الله و نظم امر کم شما ـ امام حسن ـ علیهالسلام ـ و امام حسین ـ علیهالسلام ـ و همه فرزندانم و کسانم و آنان را که وصیت و نامه من به آنان میرسد به ترس از خدا و نظم آراستن در کارها سفارش میکنم. )).
بااینهمه در اینکه چرا مسلمانان و شیعیان آن حضرت بانظم بیگانگی دارند و کشورهای بیگانه از دین این مقدار به رعایت آن پرداختهاند، جای تأمل بسیار دارد.امام فرمود: (( بندگان خدا خودتان را ارزش سنجی کنید قبل از آنکه شمارا بسنجند و خویشتن را حسابرسی نمایید قبل ازآنرو که به حسابتان برسند. )) .
اخلاق اجتماعی
خوشخلقی و انساندوستی :از مبانی تربیت و اخلاق در نهجالبلاغه حسن معاشرت و خوشخلقی و انساندوستی است. امام به زمامداران خود توصیه فرمود که با همه مردم مهربان باشند .در عهدنامه مالک اشتر چنین آمده است : ((و اشعر قَلبکَ الرّحمةَ للرّعیّة، و المحبة لَهم، و اللُطف بهم، ولا تَکوننَّ عَلیهم سَبُعاً ضاریاً تَغتنمُ اَکلهُم، فانّهم صِنفانِ: اِمّا اخٌ لکَ فی الدّینِ، او نَظیرٌ لک فی الخَلقِ، یَفرطُ مِنهمُ الزّلل، و تَعرِضُ لهُمُ العِللُ، و یوتی علی ایدیهم فی العَمدِ و الخَطا، فَاعطهِم مِن عَفوکَ و صَفحِکَ مِثلَ الّذی تُحبُّ و تَرضی اَن یُعطیکَ اللهُ مِن عَفوهِ و صَفحهِ مهربانی خوشرفتاری با رعیت ـ تمامی مردم چه مسلمان و چه غیرمسلمان ـ را در دل خود جای ده . با آنان مهرورزی کن و همچون جانور شکاری مباش که خوردنشان را غنیمت شماری ؛ زیرا مردم دودستهاند : یا برادر دینی تواند و دسته دیگر در آفرینش با تو همانند هست . خواسته یا ناخواسته خطایی از آنان سر میزند، به خطایشان منگر و از گناهشان درگذرآنان را ببخشای و بر آنان آسان گیر، آنگونه که دوست داری خدا تو را ببخشاید و بر تو آسان گیرد. )).
امام به همه انسانها خطاب میکند :((وَ قَالَ [عليه السلام] خَالِطُوا النَّاسَ مُخَالَطَةً إِنْ مِتُّمْ مَعَهَا بَكَوْا عَلَيْكُمْ وَ إِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَيْكُم چنان با مردم آمیزش و برخورد داشته باشید که اگر مردید ، بر شما بگریند و اگر زنده ماندید ، به شما مهربانی ورزند ـ خواستار معاشرت با شما باشندـ .)) . (( البشاشة مبالة الموده و الاحتمال قبر اعیوب خوشخویی ، دام دوستی است و مدار و دوستی با مردم پوشنده عیبهاست.)) .
امام نحوه رفتار با دیگر مردم را چنین میپسندید: (( چون برادر دینی ـ تو از تو برید خود را به پیوند با او وادار و چون روی برگرداند مهربانی پیش از، و چون بخل ورزد از بخشش او و هنگام دوری گزیدن او، از نزدیک شدن و بهوقت سختگیری از نرمیکردن و به هنگام گناهش از عذر خواستم دریغ مدار چنانکه گویی تو بنده اویی و او به تو نعمتی داده است ـ و حقی برگردنت داردـ و مبادا این نیکی را آنجا انجام دهی که نباید و یا درباره کسی که آن را نشاید ـ به کسی که شایسته نیکی نیست چنان رفتار نکن .))
برخورد با یتیمان ، همسایگان و خویشاوندان : سفارشهای امام در برخورد با یتیمان ، همسایگان و خویشاوندان خواندنی است. حضرت فرمود : ((ال الله فی الایتام فلا تغبّوا افواههم و لا یضیعوا بحضرتکم از خدا بترسید درباره یتیمان برای دهانهای آنان نوبت قرار ندهید ـ که گاه سیر و گاه گرسنه بمانند ـ کاری نکنید که ـ براثر بیسرپرستی ـ ضایع و تباه شوند. )). (( از خدا بترسید درباره همسایگانتان که سفارش شده پیامبرتان میباشند . رسول خدا ـ صلّی الله علیه واله ـ همواره درباره آنان سفارش میفرمود تا آنجا که گمان کردیم او برای همسایه حق ارث قرار خواهد داد. )).(( ان افضل ما توسّل به المتوسلون الی الله سبحانه و تعالی الایمان به وبر سوله و …. صلة الرحم فانها مئواة فی المال منساة فی الاجل همانا برترین وسیله نزدیکی به خداوند سبحان عبارت است از: ایمان به خدا و پیامبرش …. و احسان نیکی و پیوند با نزدیکان و خویشاوندان که مال را افزون سازد و اجل و مرگ را به تأخیر اندازد.
انصاف ورزی با مردم : حضرت خطاب به امام حسن ـ علیهالسلام ـ فرمود :(( ای فرزند عزیزم ! در روابطت با دیگران، خود را میزان قرار ده هر چه را برای خود میپسندی، باری دیگران هم بپسند…. چنانکه دوست نداری ستم بینی، خود نیز ستم مکن ، و همانگونه که از دیگران نیکی انتظار داری ، خود نیز در حق آنان نیکی کن. هر کاری را که از دیگران زشت میشماری ، ارتکابش را برای خود نیز زشت بدان ، از خدمت دیگران ـ به توـ به مقداری خوشنود باش که خود راضی به ارائه آن به دیگران هستی آنچه را دوست نداری دربارهات بگویند تو نیز درباره دیگران مگو … .))
امام علی ـ علیهالسلام ـ در وصیتی طولانی خطاب به امام حسن ـ علیهالسلام ـ نکتههای فراوان اخلاقی را تذکر داده است.در اینجا برخی از محورهای آن را فهرست میکنیم: (( از پدری که در آستانه فناست و چیرگی زمان را پذیراست زندگی را پشت سرنهاده، به گردش روزگار کردن نهاده … به فرزندی که آرزومند چیزی است که به دست نیاید و بیماریها را نشانه و درگرو گذشت زمانه است …. تو را سفارش میکنم به :
- ترس از خدا و پیوسته در فرمان او بودن؛
- دلت را به اندرز و موعظه زنده بردار و به پارسایی بمیران؛
- آخرتت را به دنیا مفروش ؛
- به کار نیک امر کن و خود را در شمار نیکوکاران قرار ده ؛
- درراه خدا بکوش و از ملامت سرزنشگران بیبمی به خود راه مده ؛
- خود را به شکیبایی عادت بده؛
- به راه پدران پارسایت برو؛به دنیا دل مبند؛
- راهی طولانی در پیش داری پس توشه آن را فراهم کن ؛
- تو برای آخرت و جهان دیگر آفریدهشدهای نه برای دنیا ؛
- کمتر سخن بگو و بیشتر تفکر کن؛
- حق دیگران را ضایع مکن و ….. .))
منبع
هاشمی طامه ، منصوره سادات (1393) ، تربیت اخلاقی کودکان از دیدگاه امام علی (ع) ، دانشگاه علامه طباطبایی تهران
از فروشگاه بوبوک دیدن فرمایید
دیدگاهی بنویسید