زنجیره تامین و مدیریت زنجیره تامین و مفاهیم مربوط به آن
بی شک تولید کالا و خدمات یکی از شاخصهای توسعه جوامع انسانی و سلاح رقابتی موثر در توسعه و افزایش توان اقتصادی کشورها محسوب می شود . تولید تبدیل مواد اولیه و خام به کالای ساخته شده با استفاده از منابع سازمانی جهت ایجاد ارزش افزوده برای مشتریان است که تمامی بخشهای عملیاتی و ستادی از مراحل اولیه تامین کالا، طراحی، تحقیق و توسعه، اداری ومالی، مهندسی، نگهداری و تعمیرات و … در تامین اهداف تولید تاثیرگذارمی باشند.
لذا توجه به کیفیت ارائه محصولات و دستیابی به کیفیت موردتقاضای مشتریان همواره مورد توجه تولیدکنندگان و ارائه دهندگان کالا و خدمات می باشد . این مهم درسالهای اخیر با توسعه تجارت الکترونیک و افزایش رقابت جهانی وارتقاء دانش مشتریان درخصوص محصولات، کاهش طول عمر محصولات لزوم پاسخگویی به موقع به نیاز و خواست مشتریان و تولید سفارشی اهمیت موضوع را پیش از پیش نمایان ساخته است .ارزیابی سطح کیفی تامین کنندگان کالا و خدمات به عنوان یک ضرورت و توجه به کیفیت در همان مراحل اولیه نیز می بایست یکی از توجهات و ملاحضات تولید قرار گیرد تا به کیفیت تهیه و تامین مایحتاج مورد نیاز تولید از همان مراحل اولیه توجه شود تا در سایه توجه به کیفیت از همان مبادی اولیه بتوانیم محصولات قابل قبول و مورد نیاز مشتری را تولید نمود .
صنعت نفت و بالاخص صنعت پالایش کشور، به عنوان یک صنعت مهم در تامین سوخت مورد نیاز کشور ، نیز از مفاهیم مورد اشاره شده جدا نبوده و همواره سعی در ارائه فراورده های مورد نیاز مشتریان داخلی خارجی با کیفیت های تعریف شده داخلی و بین المللی می باشند . اقدامی که همواره با حساسیت موضوع سعی در تولید با کیفیت و استفاده از دانش و فناوری روز و جهانی میسر خواهد بود. در این بین توجه به تامین کنندگان داخلی و خارجی که سعی در ارئه کالا و قطعات مورد نیاز این صنعت دارند نیز به عنوان یک اصل مورد توجه دست اندرکاران صنعت مهم کشور می باشد، که ارزیابی های کیفی تامین کنندگان در همان مراحل اولیه نه تنها می بایست به عنوان یک ضرورت باشد؛ بلکه باید به عنوان یک استراتژی در راس برنامه های تولید و عملیات قرار گیرد .
زنجیره تامین :
پیشرفتهای فن آوری، جهانی شدن بازارها و افزایش تعداد رقبا در رده جهانی، سازمانها را مجبور به توسعه و بهبود فرایندهای داخلی خود ساخته است؛ بطوریکه امکان رقابت در عرصه جهانی میسر گردد . این امر باعث گردید که شرکتها بیش از پیش جهت ارضاء نیازهای مشتریان و افزایش وفاداری مشتریان استراتژی بازار خود را به سمت طراحی کالا یا خدمات بر اساس سفارش مشتریان متمرکز نمایند، تا نهایتاً محصولی تولید و روانه بازار نمایند که نیازمندیهای مشتریان را درهمان مراحل اولیه طراحی لحاظ کرده ودرحقیقت محصولی با سطح کیفی مناسب باصرف هزینه ای معقول تولید نمایند.
در بين سال هاي 1960 تا 1970 شركت ها مجبور شدند تا جزئيات استراتژي هاي بازار خود را كه بر ايجاد، تسخير و حفظ مشتري متمركز بود بهبود بخشند . آنها همچنين بايد در مديريت شبكه تمام شركت هاي پيش ازخود كه ورودي ها را تهيه مي كنند ( به صورت مستقيم و غيرمستقيم ) و شبكه شركت هاي بعد از خود كه كار تحويل وخدمات پس از فروش را انجام مي دهند، مشاركت كنند .ازاين رو مفهوم « زنجيره تامين » پديدار شد .با بهبود فرایندها و روشهای تولید و افزایش انعطاف پذیری در زمینه تولید محصولات و خدمات بر اساس نیازمندیهای مشتری و قابلیت پاسخگویی سریع به نیاز مشتریان مورد توجه شرکتها قرار گرفت؛ بطوریکه در دهه 1990 به موازات بهبود در توانمندیهای تولید ، مدیران صنایع درک کردند که مواد و خدمات دریافتی از تاٌمین کنندگان مختلف، تاثیر بسزایی در افزایش توانمندیهای سازمان به منظور برخورد با نیازهای مشتریان دارد .
این امر به نوبه خود تاثیر مضاعفی در تمرکز سازمانها بر پایگاههای تامین و استراتژی های منبع یابی بر جای نهاد . همچنین مدیران دریافتند که صرفاًتولید یک محصول کیفی کافی نیست و در واقع عرصه محصولات با دکترین مورد نظر مشتری به موقع ، کجا ، چگونه) و با کیفیت و هزینه مورد نظر آنها چالش جدیدی را برای سازمانهای تولیدی به وجود آورد . در چنین شرایطی سازمانها دریافتند که این تغییرات در طولانی مدت برای مدیریت سازمانها کافی نیست . آنها باید در مدیریت شبکه همه کارخانجاتی که ورودیهای سازمان را به طور مستقیم و غیرمستقیم تامین می کردند . همچنین شبکه همه کارخانجات علاقمند به تحویل و خدمات بعد از فروش محصول به مشتری، مشارکت می کردند . با چنین نگرشی نظریه زنجیره تامین پای به عرصه وجود نهاد.
زنجیره تامین، تمامی اتفاقاتی که بر روی محصول رخ می دهد و شامل مراحل قبل از تولید تا مرحله پس از آن تعریف می شود . (از مواد اولیه تا تبدیل شدن به زباله) اصولاً زنجیره تامین چیزی بیش از تعریف فوق بوده یعنی جابجایی فیزیکی کالا ” از زمین تا بازگشت دوباره به زمین ” است . زنجیره تامین شامل اطلاعات، جابجایی پول و تخصیص سرمایه و تخصیص سرمایه هوشی یا همان چیزی که “کار فکری” نامیده می شود است .بدلیل اینکه زنجیره تامین از فرایند ها تشکیل می گردد، بنابراین طیف وسیعی از فعالیتها شامل منابع یابی، تولید، حمل و نقل و فروش را در بر می گیرد . با این حال در جدول ذیل چند نمومه از تعاریفی که توسط صاحبنظران مدیرت تولید بیان شده است تشریح می گردد .
ردیف | محققین | سال تحقیق | تعریف |
1 | استرادر، لاین و شاو | 1998 | زنجیره تامین شامل همه تسهیلاتی و امکانات ، وظایف و فعالیتهایی می شود که در تولید و تحویل یک کالا یا خدمت ، از تامین کنندگان تا مشتریان ادامه دادرو و شامل مدیریت و هماهنگی عرضه و تقاضا ، تامین مواد ، تولید محصول ، انبارش ، کنترل موجودی و توزیع محصول به مشتری می گردد. |
2 | سوآمینتان ريالاسمستوسده | 1998 | زنجیره تامین به عنوان یک شبکه ای از موسسات تجاری مستقل یا نیمه مستقل در نظر گرفته می شوند که به صورت جمعی مسئول فراهم کردن ، ساخت و توزیع محصول و فعالیتهای مرتبط با محصو لات مانند خدمات پس از فروش می باشند . |
3 | آیرس | 2001 | زنجیره تامین شامل فرایندهای سیکل عمر در مقایسه با جریانات فیزیکی ، اطلاعات ، مالی و جریان دانش فکری که در جهت ارضای نیازهای مشتریان نهایی بوسیله محصولات و خدمات از چندین حلقه عرضه صورت می گیرد؛ می باشد . |
4 | منتزر | 2000 | یک زنجیره تامین یک رشته از فرایندها و جریان هایی است که درون و بین مراحل و ترکیبات مختلف قرار می گیرند تا نیاز یک مشتری را برآورده سازند . |
5 | چن و چو | 2003 | زنجیره تامین به جریان مواد، اطلاعات، وجوه و خدمات از تامین کنندگان مواد خام طی کارگاهها و انبارها تا مشتریان پایانی اشاره دارد و شامل سازمانها و فرایندهایی است که کالاها ، اطلاعات و خدمات را ایجاد می کنند و به مصرف کنندگان تحویل می دهند. |
6 | کایهارا | 2003 | زنجیره تامین شبکه ای از زیر ساختهاست که وظایف خرید مواد، تبدیل این مواد به محصولات واسطه ای و توزیع این محصولات نهایی به مشتریان را شامل می شود که هم در سازمانهای تولیدی و هم در سازمانهای خدماتی وجود دارد. |
7 | توربان، رینرو پوتر | 2003 | این زنجیره شامل خیلی از و ظایف از قبیل خرید ، جریان وجوه ، باربری مواد ، برنامه ریزی و کنترل تولید ، کنترل موجودی و لجستیکی و توزیع و تحویل می شود. |
8 | چوپرا و میندلی | 2004 | یک زنجیره تامین ، شامل کلیه مراحلی است که بطور مستقیم و یا غیر مستقیم در برآورده ساختن و پاسخگویی به تقاضای مشتریان ، نقش دارد . زنجیره تامین نه تنها تولید کنندگان و عرضه کنندگان بلکه انبارهای توزیع ، خرده فروش ها و حتی مشتریان را نیز در بر می گیرد . بعبارت دیگر زنجیره تامین مجموعه فعالیتهایی است که برای تولید و رساندن محصولات و خدمات به مشتری نهایی باید انجام شود. |
مدیریت زنجیره تامین :
اصطلاح مدیریت زنجیره تامین ریشه در حوزه های مختلف علوم مدیریت دارد و برای اولین بار در سال 1982 توسط دو مشاور، الیور و وبر، ابداع شد . این مفهوم در بدو پیدایش برای تبیین منافع یکپارچه سازی حوزه های کارکردی درونی یک بنگاه همچون خرید، تولید، لجستیک و بازاریابی به کار گرفته می شد . از اوایل دهه 90 میلادی محققان و صاجبنظران جامعه آکادمیک تلاش کردند تا مبانی نظری مدیریت زنجیره تامین راشکل دهند . مدیریت زنجیره تامین در حقیقت یکپارچه سازی در طول زنجیره تامین و هماهنگ سازی جریان مواد، اطلاعات و مالی را شامل می شود . مدیریت زنجیره تامین ریشه در حوزه های مختلف علوم مدیریت دارد .
درگذشته مدیریت تامین تنها به شکل پیشنهادات و مناقصات مطرح بود و تنها در مقابل نیازهای بازار به صورت منفعل ظاهر می شد . اما امروزه با توسعه فناوریهای جدید و تغییر شرایط محیط های تولیدی بسیاری از شرکتها و سازمانها در تلاش می باشند که به عنوان تولید کننده در سطح جهانی مطرح گردند . لذا فروشندگان و خریداران نه تنها فعالیتهای کاری خود را تکمیل کننده یکدیگر دانسته و در جهت گسترش آن می باشند . چنین نگرشی که منجر به پیدایش” مدیریت زنجیره تامین” شده است، ارتباط طولانی مدت و پایدارخریداران و توزیع کنندگان، مشتریان و خرده فروشان مورد نظر می باشد .
مدیریت زنجیره تامین به دنبال یکپارچه سازي واحدهاي سازمانی در طول زنجیره ي تامین و هماهنگ سازي جریان مواد، اطلاعات و جریان هاي مالی به منظور بر آوردن تقاضاي مشتري و با هدف بهبود رقابت پذیري یک زنجیره ي تامین است .در زنجیره ي تامین، کلیه فعالیت هاي مرتبط با جریان کالا و تبدیل مواد، از مرحله ي تهیه ماده اولیه تا مرحله ي تحویل کالاي نهایی به مصرف کننده را شامل میشود. مدیریت زنجیره ي تامین نیز عبارت است از فرآیند یکپارچه سازي فعالیت هاي زنجیره ي تامین و نیز جریانهاي اطلاعاتی مرتبط با آن، که از طر یق بهبود و هماهنگ سازي فعالیتها، در تولید وعرضه ي محصول حاصل می شود .
دامنه موضوعات مدیریت زنجیره تامین شامل موضوعاتی چون منبع یابی و تدارکات، مدیریت سیستمهای اطلاعات، زمانبندی تولید، پردازش سفارشات، مدیریت موجودی، انبارداری و خدمت به مشتری را در بر می گیرد . زنجیره تامین یک سری از تامین کنندگان و مصرف کنندگان مرتبط بهم هستند، بطویکه تا رسیدن به یک محصول تمام شده برای مصرف کننده نهایی، هر مشتری به نوبه خود نقش یک تامین کننده را برای سازمان بعدی ایفاء می کند . شبکه تامین کنندگان ممکن است از دو بخش داخلی و خارجی تشکیل شده باشند . از طرف دیگر هر تامین کننده از تعدادی تامین کننده که ورودیهای فرایندهایش را تامین می کنند تشکیل یافته باشد . این تامین کنندگان جزء که خود نیز بخشی از زنجیره تامین هستند اصطلاحاً ” تامین کننده رده دوم ” نامیده می شود .
ضرورت و اهمیت مدیریت زنجیره تامین :
ظهور فناوری های نوین و ایجاد تحولات عظیم در بازارهای جهانی، مدیریت زنجیره تامین را بیش از پیش ضروری ساخته است . به نحوی که سازمانهای مختلف جهت ایجاد و حفظ موقعیت و جایگاه رقابتی خود، ناگزیر به استفاده مدیریت زنجیره تامین می باشند . انقلاب اطلاعاتی و ظهور شکل های جدید ارتباطات متقابل سازمانی و افزایش توقعات مشتریان در زمینه هزینه محصولات و خدمات، کیفیت، تحویل، تکنولوژی و زمان سیکل تعهد شده با توجه به رقابت فزاینده در بازارهای جهانی و امثالهم، از جمله عواملی است که باعث ترک سیستم های سنتی خرید و تدارک و حرکت به سمت سیستم مدیریت زنجیره تامین سازمانها در سطح دنیا شده است . مدیریت زنجیره تامین به دلایل زیر در مسیر رشد روزافزون قرار گرفته است :
- افزایش سرعت تغییر تکنولوژی: به واسطه رشد فزاینده تغییرات در تکنولوژی، کارخانجات به منظور حفظ متخصصان فنی در زمینه فعالیتهایی که آنها تدارک می بینند، در حال تقویت شرکایشان در زنجیره تامین هستند.
- جهانی شدن تجارت : در یک اقتصاد جهانی، نواحی مختلف جهان مراحل یک زنجیره تامین خواهند بود . این امر می تواند نتیجه ترکیب نامحدودی از منابع تامین(همکاری بی پایان منابع) شامل مجاورت با منابع طبیعی، پشتیبانی زیر بنایی با منابع طبیعی، پشتیبانی زیر بنایی، مشخصات نیروی کار و فضای سیاسی باشد .
- تمایل به منابع بیرونی : در دهه های گذشته، کارخانجات به کارهای مختلف دست زدند . در حال حاضر، آنها به طور فزاینده ای توجه خود را به اموری معطوف ساخته اند که بتوانند در یک یا چند زمینه با سایر رقبای جهانی رقابت کنند . برای نیل به این هدف، ضروری است این کارخانجات به منظور تهیه بخشی از محصولاتشان که نیاز مشتری نهایی را برآورده می سازد، به منبع یابی بیرونی یا برون سپاری فعالیت ها فعالیتها وتقویت کارخانجات دیگر بپردازد.
اعضاء زنجیره تامین :
درساده ترین حالت اعضاء زنجیره تامین از یک شرکت، مشتریان و تامین کنندگان آن شرکت تشکیل شده است.این مجموعه گروهی ازاعضاء است که زنجیره تامین ساده ای راتشکیل می دهد . در زنجیره تامین گسترش یافت سه نوع دیگری از اعضاء وجود دارند . نخست اینکه در ابتدای این زنجیره تامین تامین کننده آغازین و دوم اینکه در انتهای زنجیره، مشتری مشتری و یا مشتری نهایی قرار دارند . در نهایت اینکه دسته کاملی از شرکتها که به یکدیگر خدمت دهی می کنند نیز در این زنجیره ها وجود دارد . این شرکتها،خدماتی همچون امور تدارکات، مالی، بازاریابی و تکنولوژی اطلاعات را ارایه می دهند .
تولید کنندگان : سازمانهایی هستند که محصول را تولید می کنند و به دو دسته تولید کننده مواد خام و تولید کننده محصولات نهایی تقسیم می شوند . تولید کنندگان محصولات برای تولید محصولات خود از مواد اولیه و قطعات نیمه مونتاژ شده توسط سایر سازندگان استفاده می کنند . تولید کنندگان می توانند سازنده محصولات نامشهود ( مثل خدمات ) باشند .
توزیع کنندگان : توزیع کنندگان یا عمده فروشان شرکتهایی هستندکه محصولات را به صورت حجیم یا عمده از تولید کننده دریافت نموده و مجموعه ای از محصولات مورد نیاز مشتریان را به آنها تحویل می دهند. آنها معمولاًمحصولات را در مقادیر بیش از میزان خرید مشتریان انفرادی به مراکز تجاری می فروشند.توزیع کنندگان با نگهداری موجودی، نوسانات تقاضا را کنترل نموده و از انتقال آن به تولید کنندگان جلوگیری می کنند . آنها همچنین عمده فعالیتهای فروش همچون یافتن مشتریان و ارایه خدمت به آنها را برعهده دارند . کارکردهای «زمانی و مکانی» یعنی تحویل محصول در زمان و محل مورد نظر مشتری توسط توزیع کنندگان صورت می گیرد . توزیع کنندگان علاوه بر فروش و ترویج محصول، فعالیتهای دیگری همچون مدیریت موجودی، امور انبارداری، حمل و نقل و خدمات پس از فروش را نیز انجام می دهند.
خرده فروشان :خرده فروشان، موجودی را نگهداری نموده و تقاضای مشتریان را از نزدیک تعقیب و پیگیری می کنند . هر خرده فروش از طریق ارایه ترکیباتی از قیمت، تنوع محصول، خدمات و تسهیلات به تبلیغ پرداخته و سعی می نماید تا مشتریان بیشتری جذب کند .
مشتریان :مشتری یا مصرف کننده، هر فرد یا سازمانی است که از محصول استفاده می کند . یک مشتری سازمانی ممکن است محصولی را به مشتریان دیگری بفروشد . همچنین ممکن است مشتری، مصرف کننده نهایی محصول باشد که آن را برای استفاده خود خریداری کرده است .
شرکتهای خدماتی : این شرکتها سازمانهایی هستند که به تولیدکنندگان، توزیع کنندگان، خرده فروشان و مشتریان خدماتی را ارایه می دهند . شرکتهای خدماتی تخصص ها و مهارتهای ویژه ای داشته و بر روی یک یا چند فعالیت خاص مورد نیاز زنجیره تامین متمرکز شده اند . از اینرو آنها قادرنداین فعالیتهای خدماتی را بسیار کاراتر و با قیمت مناسب تری از تولید کنندگان، توزیع کنندگان، خرده فروشان و یا مصرف کنندگان انجام دهند .
ارایه دهندگان خدمات حمل و نقل و انبارداری از جمله شرکتهای خدماتی معمول در یک زنجیره تامین هستند . این سازمانها، شرکتهای باربری و یا شرکتهای دارای انبار های عمومی هستند که تحت عنوان سازمانهای لجستیکی شناخته می شوند . شرکتهای ارایه دهنده خدمات مالی درباره اموری همچون اعطای وام، بررسی مسایل اعتباری، بستانکاری و وصول نمودن صورت حسابهای گذشته فعالیت می نمایند . این سازمانها عبارتند از بانکها، شرکتهای تعیین کننده درجه اعتبارات و آژانسهای وصول کننده مطالبات . برخی از شرکتهای خدماتی در زمینه تحقیقات بازار و تبلیغات و برخی دیگر در زمینه طراحی محصول، خدمات مهندسی، مسایل حقوقی، مشاوره های مدیریتی، تکنولوژی اطلاعات و جمع آوری داده فعالیت می کنند . تمامی این شرکتها خدماتی در سطوح مختلفی با فعالیت های توزیع کنندگان، خرده فروشان و مصرف کنندگان زنجیره تامین در ارتباط هستند.
زنجیره تامین ترکیبی است از اعضاء شامل یک یا چند تولید کننده، توزیع کننده و … نیازهای زنجیره تامین در طول زمان ثابت است و آنچه که تغییر می کند، ترکیب اعضاء و نقشهای است که هر کدام از آنها بر عهده دارند . در برخی از زنجیره های تامین، شرکتهای خدماتی کمی وجود دارند، چون سایر اعضاء خودشان خدمات مورد نیاز را انجام می دهند . در سایر زنجیره های تامین، شرکتهای ارایه دهنده خدمات تخصصی با کارایی بسیار بالا وجود داشته و سایر اعضاء به جای اینکه این خدمات را خودشان انجام دهند، آنها را به این شرکتها برون سپاری می کنند .
محرکهای زنجیره تامین :
ماموریت و هدف مدیریت زنجیره تامین بر اساس تعریف گلدهارت عبارتست از” افزایش نتیجه و حاصل کار و همزمان با آن، کاهش هزینه های موجودی و عملیات ” . دراین تعریف منظور از نتیجه، نرخ فروش به مشتری نهایی است .سازمانها با تصمیم گیری درباره پنج عامل تولید، موجودی، موقعیت و محل، حمل و نقل و اطلاعات، قابلیت های زنجیره تامین خود را تعریف می کنند این عوامل که محرکهای اجرایی می باشند که از طریق مدیریت بر آنها می توان به قابلیت های مورد نیاز زنجیره تامین دست یافت .مدیریت اثر بخش زنجیره تامین ابتدا نیازمند شناخت هریک از این محرکها و نحوه عملکرد آنهاست . هر محرک توانایی اثرگذاری مستقیم بر زنجیره تامین و ایجاد قابلیتهای مشخصی دارد قدم بعدی، توسعه نتایجی است که می توان از ترکیب این محرکها به دست آورد .
تولید :در زنجیره تامین، تولید مهمترین محرک محسوب می گردد و مهمترین تصمیم مدیران در زمینه تولید آن است که نقطه تعادل بین قدرت پاسخ دهی به نیاز بازار و کارایی کارخانه ها و انبارهای شرکت های تولیدی است . ایجاد ظرفیت تولیدی هزینه زاست و ظرفیت های مازاد، منابع بلااستفاده ای هستند که درصورت بلا استفاده بودن نه تنها درآمدی ایجاد نمی کنند بلکه هزینه زا نیز می باشند . لذا در این موارد هر چه ظرفیت بلا استفاده بیشتر باشد کارایی سازمان کاهش می یابد . کارخانجات می توانند خود را با یکی از دو روش ساخت زیر منطبق سازند :
- محصول محور : کارخانه ی محصول محور، دامنه ای از فعالیتهای مختلف مورد نیاز برای ایجاد خط تولید محصول موردنظر، اعم از ساخت قطعات مختلف تا مونتاژ را انجام می دهد .
- وظیفه محور : این رویکرد بر انجام تعدادی محدودی از فعالیتها همچون ساخت تنها دسته خاصی از قطعات و یا منحصراً انجام فعالیتهای مونتاژ تمرکز می کند . این فعالیتها می توانند برای ساخت انواع کاملاً متفاوتی از محصولات به کار گرفته شوند .
در رویکرد اول جهت گیری به سمت گسترش تخصص و دانش عملیاتهای مرتبط با دسته معینی از محصولات است، در حالیکه در رویکرد دوم کسب تخصص درباره یک عملیات مشخص به جای یک محصول خاص مورد نظر است . شرکتها نیازمند آن هستند که انتخاب کنند کدام روش و یا ترکیبی از این دو روش قابلیت لازم برای پاسخگویی بهتر به تقاضای مشتری را در اختیار آنها قرار می دهد.
موجودی :موجودی شامل مواد اولیه، قطعات و کالای در جریان ساخت گرفته تا محصولات نهایی را شامل می شود . موجودی توسط سازندگان، توزیع کنندگان و خرده فروشان نگهداری می شوند . در این مورد نیز مدیران باید درباره نقطه سر به سر بین قدرت پاسخگویی به نیاز بازار و کارایی
تصمیم گیری کنند . نگهداری حجم زیادی از موجودی به شرکت ویا زنجیره تامین این امکان را می دهد تا بتواند در برابر نوسانات تقاضای مشتریان به سرعت پاسخ گو باشند . هرچند ایجاد و نگهداری موجودی هزینه ساز است و برای رسیدن به بالاترین سطح کارایی می بایست موجودی ها را تا حد امکان در کمترین مقدار خود نگه داشت .
1- موجودی دوره ای: شرکتها تمایل دارند تا به منظور دست یابی به صرفه جویی های اقتصادی ناشی از افزایش تعداد محصولات، آنها را در دسته های بزرگ تولید کرده و یا خریداری نمایند، گر چه بزرگی اندازه دسته ها سبب افزایش هزینه های نگهداری می گردد . هزینه های نگهداری از هزینه های انبارداری، جابجایی و بیمه موجودی ناشی می شوند . مدیران می بایست بین کاهش هزینه سفارش دهی و قیمت های مناسب تر ناشی از خرید در دسته های بزرگ از یک سو و افزایش هزینه های نگهداری موجودی دوره ای تعادل برقرار نمایند .
2- موجودی اطمینانی : این دسته از موجودی ها برای مقابله با عدم قطعیت ها نگهداری می شوند . در شرایطی که تقاضا به صورت ناگهانی بیش از مقدار پیش بینی گردد، مقداری موجودی اضافه، می تواند مقدار تقاضای مازاد را پاسخ گو باشد . در اینجا ایجاد تعادل بین هزینه های نگهداری موجودی اضافه از یک سو و هزینه های از دست دادن فروش به واسطه کمبود موجودی از سوی دیگر مطرح است .
3- موجودی فصلی : این موجودی بر پایه افزایش قابل پیش بینی تقاضا که در مقاطع مشخصی از سال رخ می دهد، تهیه می گردد . با سرمایه گذاری بر روی تجهیزات تولید انعطاف پذیر می توان نرخ تولید محصولات مختلف را جهت پاسخ دهی به افزایش تقاضا تغییر داد . در این حالت ایجاد تعادل بین هزینه نگهداری موجودی فصلی از یک سو و هزینه ایجاد قابلیت های تولید منعطف تر از سوی دیگرمطرح است .
موقعیت و محل :موقعیت به محل جغرافیایی تجهیزات زنجیره تامین اشاره دارد . تصمیم گیری های مربوط به اینکه چه فعالیتهایی می بایست توسط هریک از تجهیزات انجام شود نیز در این بخش صورت می گیرد. تعادل بین قدرت پاسخ دهی و کارایی در اینجا مربوط به تصمیم گیری در این خصوص است که آیا فعالیتها را در محل های محدودی متمرکز کنیم تا از صرفه جویی ناشی از مقیاس و در نتیجه ارتقاء کارایی برخوردار شویم و یا اینکه فعالیتها را در محل های زیادی نزدیک به مشتریان پراکنده نماییم تا از پاسخ دهی سریع تر به مشتریان بهره مند گردیم .
در هنگام تصمیم گیری در باره محل، مجموعه ای از عوامل مرتبط با آن موقعیت، همچون هزینه تجهیزات، هزینه نیروی کار، مالیات، عوارض و نزدیکی به تامین کنندگان و مشتریان می بایست در نظر گرفته شود .تصمیم گیری درباره موقعیت، اثرات عمیقی بر ویژگی های هزینه ای و عملکردی یک زنجیره تامین دارد . هنگامی که اندازه، تعداد و موقعیت تجهیزات مشخص شود؛ مسیرهای ممکن که از طریق آنها می توان محصولات را به مشتریان نهایی رساند نیز تعریف می گردد . تصمیم گیری درباره محل، از استراتژهای اصلی یک شرکت برای ساخت و تحویل محصولاتش به بازار ناشی می شود.
حمل و نقل :انتخاب روش حمل و نقل یکی از عوامل مهم تصمیم گیری در زنجیره تامین می باشد .هزینه های مربوط به روش های حمل و نقل، سرعت جابجایی و نوع وسایط مورد نیاز جهت حمل و نقل و … از مهمترین مباحث موجود در روشهای حمل و نقل در زنجیره تامین است .از انواع روشهای حمل و نقل می توان به روشهای هوایی، ریلی، دریایی، خطوط لوله، زمینی و روشهای الکترونیکی اشاره نمود . هر چه ارزش محصولات بیشتر باشد،شبکه حمل و نقل می بایست بر سرعت پاسخ دهی تمرکز نماید ودر مقابل، هر چه محصولات کم ارزش باشند تمرکز شبکه
می بایست بیشتر بر روی کارایی قرارگیرد .
اطلاعات :پایه و اساس تصمیم گیری درباره چهار محرک دیگر زنجیره تامین اطلاعات می باشد . اطلاعات رابط بین فعالیت ها و عملیات های درون یک زنجیره تامین است . اطلاعات در زنجیره تامین با دو هدف استفاده می شود :
- هماهنگ سازی فعالیتهای روزانه مربوط به چهار محرک دیگر زنجیره تامین . شرکتها ازداده ها و اطلاعات عرضه و تقاضا برای تصمیم گیری درباره برنامه های هفتگی تولید، سطوح موجودی، مسیرهای حمل و نقل و محل های انبارش استفاده می کنند.
- پیش بینی و برنامه ریزی جهت برآورده ساختن تقاضای آینده .
اطلاعات صحیح و دقیق می تواند تصمیم گیری ها را بسیار کارا و پیش بینی ها را دقیق تر کند . اما نکته حائز اهمیت امنیت اطلاعات و شناسایی مرزهای اشتراک گذاری اطلاعات در بین رقباست . واضح است شرکتی که اطلاعات دقیق و کافی در رابطه با عرضه و تقاضا و نیازهای مشتریان داشته باشد، بهتر می تواند در رابطه با نیازهای مشتریان وبرآورده ساختن آنها برنامه ریزی نماید .
چالشهای زنجیره تامین در محیط رقابتی :
در محیط های رقابتی، اساس رقابت از شرکت های منفرد به زنجیره تامین گسترش یافته است . زنجیره تامین، مدیریت را با چالشهای جدیدی روبرو کرده است . بنابراین به ناچار باید مهارت ها و ابزارهای مورد نیاز برای مدیریت در چنین فضای جدیدی تغییر یابد . چالشهای پیش رورا می توان به پنج دسته طبقه بندی نمود؛ بطوریکه مدیریت کارآمد زنجیره تامین به مهارت وتوانایی در این پنج وظیفه وابسته است .
طراحی زنجیره تامینی که نیازهای فعلی و آینده زنجیره تامین را به طور اثربخش و کاراپاسخ داده و به نیازهای مشتریان و بازار پاسخگو باشد از مهترین چالشهای پیش روی مدیران ارشد سازمانها می باشد، که بر این اساس از عمده وظایف استراتژیک محسوب می گردد .از دیگر چاشها می توان به پیاده سازی روابط مشارکتی و تحمیل شرکت های زنجیره تامین اشاره کرد که اجرای موثر آنها به هنر مدیریت بستگی دارد . مدیریت اطلاعات وکاستن هزینه های زنجیره تامین است که بیشتر به نیازمند علم است تا هنر، و مدیریت یک سازمان باید با اجرای صحیح و درست بتواند به نتایج متوازنی در همه وظایف دست یابد .
در بخش اول، در مورد شیوه های تشخیص اینکه وقتی عاملی وارد تصمیم گیری زنجیره تامین می شود، آیا آن عامل استراتژیک است یا خیر، بحث می شود . در این قسمت روشهای دخالت انتخاب های استراتژیک و و نیازهای مشتریان در طراحی زنجیره تامین مورد بحث قرار می گیرد . این روشها برای محصولات و خدمات موجود و همچنین برای محصولات جدید یا بخش های جدید مشتریان قابل استفاده می باشد . بطوریکه بر اساس نظریه ” محصول توسعه یافته” که شامل طراحی زنجیره تامین نیز می شود، بوجود آمده اند . ” ویژگی های جانبی ” مربوط به زنجیره تامین تعیین کننده رقابت پذیری هستند . موضوعات این حوزه عبارتند از :
- چارچوبی برای بوجود آوردن مزیتی رقابتی پایدار بر پایه یک مجموعه منحصر به فرد ازفعالیتهای مرتبط
- تطبیق زنجیره تامین با انواع محصولات – تشخیص اینکه زنجیره تامین باید با اهدافی متفاوت بر اساس محصولات تحت پوشش خود طراحی شوند .
- روشهایی برای هماهنگ ساختن توسعه محصوات جدید و مدیریت زنجیره تامین . این روشها مسیرهای حرکت محصولات موجود و جدید را در بر می گیرد .
- کاربرد یک ابزار تحلیلی با نام استقرار وظیفه ای کیفیت در طراحی زنجیره تامین
پیاده سازی روابط مشارکتی:تشریح انواع مشارکت مورد نیاز در زنجیره تامین و ” تحمیل ارتباطات در زنجیره تامین” که به مشارکت های فراسازمانی نیازمند است از مباحث این حوزه می باشد . اگر تغییرات توسط افراد یک شرکت صورت پذیرد، پذیرش آن از طرف آنان آسان و نتیجه تغییرات موثر خواهد بود . موضوعات اساسی این بخش شامل :
- سازماندهی فرایند تغییر
- فرایند مشارکت همگانی برای طراحی مجدد زنجیره تامین
- معیارهای عملکرد و نقش آنها و استقرار عملیات مدیریت زنجیره تامین در سازمان می باشد.
تحمیل شراکت های زنجیره تامین : زنجیره تامین نیازمند شراکت موثر فراسازمانی است . از بعضی لحاظ، فعالیت های مشارکتی نسبت به فعالیت درون شرکت آسانتر و از جهاتی مشکل تر می باشد . فعالیت مشارکت آسانتر است؛ زیرا شرکاء احتمالاً تامین کنندگان و مشتریان می باشند که در موفقیت سازمان سهم اند و از جهتی دیگرمشتریان می توانند موجب آسانی اجرای فعالیت های شرکت گردند و در اولویتها وسیاست های درون سازمانی دخالت داشته باشند . ولی در برخی مواقع فعالیت مشارکتی، بخاطر ایجاد روابط نزدیک و تنگاتنگ مشکل خواهد بود .موضوعاتی که در این بخش مورد مطالعه قرار می گیرند عبارتند از :
- شایستگی محوری شراکت – مفهوم شایستگی در زنجیره تامین چیست ؟
- ایجاد انگیزه برای شراکت
- ساختارهای شراکتی
مدیریت اطلاعات زنجیره تامین :در این بخش به نقش فن آوری اطلاعات در تغییر زنجیره تامین پرداخته می شود . تغییرات سیستم باید تغییرات فرایند و همچنین استراتژی های کلان شرکت را پشتیبانی کند . نگاه به مباحث این بخش از نظرمدیریتی ( نه از منظر فنی ) می باشد . موضوعات مورد بحث این حوزه عبارتند از :
اجرای یک سیستم اطلاعاتی که که فعالیت های زنجیره تامین را پوشش دهد به همراه گزینه هایی که برای پیاده سازی وجود دارد .
- اجزای یک سیستم زنجیره تامین
- نوآوری در فناوری
- راه حل نرم افزاری
- موانع اجرایی
زدودن هزینه از زنجیره تامین :هزینه ها همواره در کانون توجه تلاش های بهبودی زنجیره هستند . این تلاشها در جهت کسب مزیت استراتژیک و تاکتیکی و یافتن علل ریشه ای هزینه های غیر ضروری انجام می شوند . در این بخش شش علت ریشه ای مدنظر می باشد :
- عدم شفافیت در خصوص اینکه در زنجیره تامین چه روی می دهد .
- تغییرات فعالیتها که تحت تاثیر عوامل داخلی و یا خارجی می باشند .
- نواقص در طراحی محصول
- اطلاعات نادرست در تصمیم گیری
- ارتباطات ضعیف میان شرکاء زنجیره تامین
- شرایط ناخواسته در اثر ذهنیت سنتی
همچنین چالش های موجود در زنجیره تامین بدلیل ” عدم وجود سیستم ارزیابی سطح کیفی یا ضعف در آن ” را می توان به شرح دیل عنوان نمود :
- افزایش هزینه های کیفیت
- افزایش ریسک ایمنی در خط تولید بدلیل قطعه یا ماشین آلات نامرغوب
- کاهش و یا از بین رفتن اعتبار شرکت در بین مشتریان ناشی از خطرات و ریسکهای احتمالی
- افزایش هزینه های حمل و نقل بدلیل کالای مرجوعی
- افزایش هزینه های جستجو و جایگزینی تامین کننده دیگر
- از بین رفتن فرصتهای سازمان بدلیل عدم تامین خواست مشتریان در زمان مورد انتظار
- احتمال ایجاد ضایعات و خطرات زیست محیطی ناشی از تامین ماشین آلات معیوب
- تحمیل هزینه های بالای نگهداری و تعمیرات
- ریسک توقف فرایند تولید فرآورده
- هزینه فرصت ناشی از دست دادن تهیه قطعه و ماشین آلات با کیفیت به سازمان و …
چالشهای زنجیره تامین در صنایع نفت و گاز :
صنعت نفت و گاز دارای ویژگیهای خاصی می باشد که آن را از صنایع دیگر متمایز می نماید . اهمیت استرتژیک محصول تولیدی، قیمت های متلاطم و فشارهای سیاسی زنجیره تامین نفت و گاز را تحت تاثیر قرار می دهد . زنجیره تامین این صنعت دارای سه بخش اساسی بالا دست، میان دست و پایین دست می باشد که این نیز به نوبه خود بر پیچیدگی مساله می افزاید زیرا هر یک از این بخشهای سه گانه دارای چالشهای خاص خود می باشند . بخش بالادست زنجیره تامین و گاز شامل فعالیت های اکتشاف و استخراج نفت خام و گاز طبیعی می باشد . صنعت میان دست به فرآوری، انبارش، بازاریابی و حمل این محصولات خام می پردازد . در نهایت، بخش پایین دست شامل پالایشگاه های نفت، مجتمع های پتروشیمی، توزیع کننده های محصولات تولیدی، مراکز گاز طبیعی می باشد . یکی از مهمترین چالشها در مدیریت زنجیره تامین در صنعت نفت و گاز بحث هماهنگی و یکپارچه سازی بخش های سه گانه نامبرده در زنجیره تامین می باشد .
مساله لجستیک در صنعت نفت و گاز بسیار فراتر از حمل کالاهای همگن کانتینری شده در قالب خطوط تجاری مرسوم مرتبط با کالاهای مصرفی می باشد . تقاضا برای حمل و نگهداری کالا در این کالا در این صنعت بسیار متلاطم می باشد . کالاهای حمل شده شامل دامنه وسیعی از کالاها از تجهیزات سرمایه ای عظیم الجثه، قطعات و مولفه های سکوهای نفتی، تاسیسات زیر دریایی، لوله های حمل، مواد شیمیایی مرتبط گرفته تا تجهیزات الکترونیکی و مواد مصرفی می گردد . تمامی این کالاها بایستی بین مناطق جغرافیایی دورافتاده و با فواصل زیاد اعم از خشکی و دریا حمل گردند .
تجربه نشان داده است سودی که شرکت های فعال در صنعت نفت و گاز از طریق افزایش کارایی زنجیره های تامین مربوطه بدست می آورند، به مراتب بیشتر از سود شرکت های فعال درصنایع دیگر می باشد . علت اصلی این امر هزینه بالای تجهیزات مورد استفاده در تولید و انتقال این محصولات، بحرانی بودن فاکتور زمان و همچنین ارزش بالای خود محصول می باشد . این امر موجب می گردد شرکت های نفت و گاز اهمیت زیادی به مدیریت لجستیک و زنجیره تامین قائل شده و از مشاورین و متخصصان بزرگ در این زمینه بهره ببرند که این امر نیز به نوبه خود سبب گرایش تعداد زیادی ازشرکت های ارائه دهنده خدمات لجستیکی به بخش نفت وگاز شده است .
نکته مهم دیگر اهمیت بالای زمان یا بعبارتی بحرانی بودن فاکتور زمان در پروژه های نفت و گاز است . با توجه به اینکه برخی از میدانهای نفت و گاز در مناطق مختلف دنیا بصورت مشترک بین چند کشور مورد بهره برداری قرار می گیرد، شرکت های فعال در این صنعت به شدت نسبت به تکمیل به موقع این پروژه ها مطابق برنامه زمان بندی حساس می باشند بگونه ای که تاخیر یک هفته ای در بهره برداری از این نوع پروژه ها ، شرکت ها را متحمل ضررهای هنگفتی می نماید . بنابراین اهمیت تامین به موقع تجهیزات حفاری و تولیدی، حمل و نقل سریع و مطمئن محصول استخراجی و همچنین وجودفضای انبارش ایمن و کافی، دارای اهمیت حیاتی در صنعت نفت و گاز می باشد.
کشور ایران از جمله بزرگترین تولید کنند های نفت و گاز دنیا بشمار می آید . از طرف دیگر با توجه به موقعیت جغرافیایی ایران و شناخته شدن آن بعنوان کشوری لجستیکی لزوم توجه بیش از پیش و همچنین سرمایه گذاری در بخش لجستیک نفت وگاز را دو چندان می نماید . ارتقای لجستیک در این بخش از یک طرف هزینه های مربوط به توزیع و صادرات این محصول گرانبها را بطور چشمگیری کاهش می دهد و ازطرف دیگر فرایند تکمیل پروژه های عظیم نفت و گاز مانند پروژه های پارس جنوبی را تسریع نموده و درآمدهای کلانی را نصیب کشور می نماید .
از مهمترین موانع و چالشهای پیش رو در صنعت نفت وجود تحریم های بین المللی درتامین ماشین آلات و قطعات استراتژیک و با تکنولوژی های بالا می باشد که مشکلات بسیاری در مسیر تامین قطعات و ماشین آلات بوجود آورده است و در این بین صنعت نفت با افزایش چند برابری در تامین، آنهم با واسطه های متعدد و با هزینه های چند برابر، اشاره کرد .از دیگر چالشها کاهش مراودات علمی شرکت های نفتی با شرکت های صاحب نام در مسایل تحقیق و توسعه و بالاخص در زمینه موضوعات زنجیره تامین و مدیریت آنها و الگوبرداری از شرکت های صاحب نام و سبک می باشد .
زنجیره تامین به عنوان یک مزیت رقابتی برای شرکتها:
با گسترش جهانی شدن بازارها، تنها راه ادامه بقای شرکتها و سازمانها منوط به افزایش رقابت پذیری و کسب و حفظ مزیت رقابتی پایداراست . برای رسیدن به رقابت پذیری زنجیره تأمین، باید خدمت به مشتریان سرلوحه فعالیتها قرار گیرد . امروزه رقابت بین شرکتهای منفرد، جای خود را به رقابت بین زنجیرههای تأمین داده است . یکی از قابلیتهای ضروری برای دستیابی به رقابت پذیری زنجیره تأمین، تسهیم اطلاعات است . تسهیم اطلاعات به توانایی شرکت برای تسهیم دانش با شرکای زنجیره تأمین به شیوهای اثربخش و کارا اشاره دارد . تسهیم اطلاعات اثربخش بهعنوان یکی از اساسیترین تواناییهای فرایند زنجیره تأمین بهشمار میرود .
اگر شرکتی بتواند زنجیره تامینی را طراحی و ایجاد کند که پاسخگوی تقاضای بازار باشد،می تواند از یک شرکت کوچک به یک بازیگر تبدیل شود . زنجیره تامینی که بیشترین ارزش را به مشتریان نهایی خود می دهند، قطعا برای محصولات و خدمتشان تقاضا وجود خواهند داشت . این زنجیره ها محلی مناسب برای کسب و کار تولید کنندگان، شرکت های خدمات لجستیک، توزیع کنندگان و خرده فروشان است . در این زنجیره ها، کارایی کل زنجیره تامین به شدت بر توانایی رشد یک شرکت اثر می گذارد و لذا استانداردهای عملکردی در این زنجیره های تامین در طول زمان ارتقاء می یابند . در حال حاضر شرکتها نمی توانند وارد زنجیره ها شوند، مگر اینکه بتوانند خود را به سطح این استانداردها برسانند . این بدان معنا است که شرکتهایی که عملکرد خوبی در عملیات های کلیدی خود دارند، به منظور ارائه بیشترین ارزش به مشتری نهایی، تنها به همکاری در زنجیره تامین منتخب خود می پردازند .
این امر همچنین بدان معناست که برای تمامی شرکتهای درون یک زنجیره تامین که یاد گرفته اند برای افزایش کارایی و کاهش هزینه ها با یکدیگر همکاری کنند، به صورت بالقوه سود بسیاری وجود دارد . شرکتهایی که یاد بگیرند در جهت رسیدن به سطوح جدیدی ازکارایی و صرفه جویی در هزینه ها با یکدیگر همکاری کنند، زنجیره تامینی خواهند داشت که از سایر زنجیره های وجود در بازار سریعتر رشد می کند .
“مزیت رقابتی پایدار امتداد مزایای بهکارگیری برخی استراتژیهای ایجاد ارزش منحصر بهفرد است که بهطور همزمان توسط رقبای فعلی یا بالقوه بهکار گرفته نمیشوند و رقبا قادر به کپی کردن مزایای آن نباشند”. شرکتهای درون زنجیره تأمین ازطریق توسعه روابط نزدیکتر با شرکتهای عضو زنجیره تأمین، میتوانند به مزیت رقابتی پایدار دستیابند و زمان و هزینه را درحالیکه همزمان به نیازهای مشتریان نیز پاسخ میدهند، با توجه به مدیریت صحیح زنجیره تأمین بهطوری معنیدار کاهش دهند .در محیط رقابتی، مدیریت زنجیره تأمین موفق، برای تقویت رقابت پذیری شرکت سودمند است.
قابلیتهای زنجیره تأمین با بهکارگیری فناوری اطلاعات ، باعث تمایز شرکت نسبت به رقبا شده و غیر قابل تقلید برای آنهاست . قابلیتهای زنجیره تأمین میتواند منابع مرتبط با فناوری اطلاعات را به سطحی بالاتر از ارزش، انتقال دهند . “لی” و دیگران ، پنج بعد معمول مدیریت زنجیره تأمین (مشارکت استراتژیک با تأمین کننده، ارتباط با مشتریان، سطح اشتراک گذاری اطلاعات، کیفیت اشتراک گذاری اطلاعات و تعویق) و ارتباط بین ابعاد معمول زنجیره تأمین، مزیت رقابتی و عملکرد سازمانی را بررسی کردند. نتایج این تحقیق با استفاده از دیدگاه مبتنی بر منابع، بیانگر آن است که سطوح بالاتر از معمول مدیریت زنجیره تامین، میتوانند منجر به کسب مزیت رقابتی و بهبود عملکرد سازمانی شوند . همچنین مزیت رقابتی میتواند تأثیری مثبت و مستقیم بر عملکرد سازمانی داشته باشد .
منبع
فلاحی ، سام(1393)، ارزيابي سطح کیفی تامین کنندگان ماشین آلات و قطعات یدکی، پایان نامه کارشناسی ارشد، مدیریت صنعتی، دانشگاه آزاد اسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید