ریسک در امورات مالی
اقتصاددانان متعددی ریسک سرمایهگذاری را پراکندگی بازده تعریف کردهاند. برای مثال ندها و هامونده ریسک سرمایهگذاری را احتمال انحراف از میانگین بازده تعریف کرده است. مطابق نظر این محققان، شخصی که در یک دارایی سرمایهگذاری میکند که بازده آن به میزان زیادی از پراکندگی برخودار است بایستی بابت ریسکی که تحمل میکند ما به ازایی دریافت کند.
مشابه نظر ایت دو محقق، فراندز نیز ریسک را واریانس بازده تعریف میکند. وی تأکید می کند یک سرمایهگذاری که بازده آن پراکندگی بیشتر داشته باشد. (با فرض داشتن بازده مورد انتظار مشخص) از جذابیت کمتری برخوردار است. بدینترتیب وی نیز تأکید میکند که وقتی بازده نامطمئن است عامل پراکندگی نیز عامل با اهمیتی است که بر تصمیمات سرمایهگذاران مؤثر است. اگر چه لی میگوید که برای تصمیمگیری در شرایط ریسک باید تمام شرایط توزیع بازده را در نظر گرفت با اینحال در بسیاری از موارد مخلوط کردن دو مؤلفه کافی است. « امید ریاضی و ضریب تغییرات» به عبارت دیگر لی نیز ریسک سرمایهگذاری را واریانس یا ضریب تغییرات معرفی میکند.
مارتینز ریسک سرمایهگذاری در شرایط عدماطمینان را احتمال تحمل زیان تعریف کرده اند. بنابراین پیشنهاد میکنند که سرمایهگذاران باید ریسک را فقط بر مبنای احتمال زیان اندازهگیری کنند. این محققان شاخصی کمّی از ریسک ارائه کرده که تحت تأثیر احتمال تحمل زیان و مقدار زیان احتمالی است. بدینترتیب ایشان بر بخش منفی توزیع احتمال تأکید کردند و مطابق مدل آنها پراکندگی بیشتر ضرورتاً به معنی ریسک بیشتر نیست. اگر چه تفاوتهایی بین تعاریف مشخص از ریسک و عدماطمینان وجود دارد، اما در اغلب نوشتههای مالی دو تعریف که مترادف هم میباشند بکار گرفته شده است. یک تعریف ریسک عبارت از “عدماطمینان نسبت به وقوع رخدادهای آینده” و تعریف دیگر عبارت از “احتمال رخداد وقایع نا مطلوب” میباشد.
طبقه بندی انواع ریسک
براساس نظریه نوین پرتفوی، ریسک به دو بخش تقسیم میشود:
- بخش اول، ریسک سیستماتیک است که به کل بازار مرتبط است؛
- بخش دوم، ریسک غیرسیستماتیک است که به شرایط خاص هر سهم بستگی دارد.
در این نظریه ریسک هر دارایی یا بتای آن- که معیار ریسک سیستماتیک است- اندازهگیری میشود در ادامه در رابطه با این نظریه بیشتر توضیح داده خواهد شد.
ریسک سیستماتیک
ریسک سیستماتیک ماهیتاً مجموعهای از ریسکهای گوناگون است که سرمایهگذاران با آنها روبرو هستند؛ از جمله این ریسکها میتوان به ریسک بازار، ریسک سیاسی، و … اشاره نمود. که در ادامه توضیح داده خواهند شد. به طور کلی انواع ریسک عبارتند از:
ریسکهایی که بیانگر ویژگیهای درونی شرکتها هستند که عبارتند از:
- ریسک تجاری
ریسک تجاری مربوط میگردد به بیاعتمادی به برآوردهای آتی بازده داراییها، یا عدم اطمینان به بازده حقوق صاحبان سهام در صورتی که شرکت برای تأمین مالی خود از بدهی استفاده نکرده باشد. این ریسک تنها عامل بسیار مهم در تعیین ساختار سرمایه شرکت است. ریسک تجاری به عوامل مختلفی بستگی دارد که مهمترین آنها عبارتند از:
دامنه تغییرات تقاضا : هر مقدار میزان تقاضا برای محصولات شرکت دارای ثبات بیشتری باشد (در صورت ثابت بودن بقیه عوامل) ریسک تجاری آن شرکت کمتر است.
دامنه تغییرات قیمت فروش : شرکتهایی که محصولاتشان را بازارهای پرنوسان به فروش میرسند نسبت به شرکتهایی که قیمت محصولات آنها دارای ثبات نسبی است در معرض ریسک تجاری بیشتری قرار دارند .
دامنه تغییرات قیمت نهادهها: شرکتهایی که قیمت نهادههای آنها دارای تغییرات زیادی است ریسک تجاری زیادی دارند.
توانایی تعدیل محصولات تولیدی در مقابل قیمت نهادهها : برخی از شرکتها در افزایش قیمت محصولات تولیدی خود در مقابل افزایش هزینه نهادهها مشکل چندانی ندارند و هر مقدار توانایی تعدیل قیمت محصولات تولیدی آنها بیشتر باشد ریسک تجاری آنها کمتر خواهد بود. این عامل بویژه در دورههایی که تورم بالا باشد دارای اهمیت خاصی میباشد.
دامنه هزینههای ثابت (اهرم عملیاتی) : اگر درصد زیادی از هزینههای شرکت ثابت بـاشد و در نتیجه کـم شدن تقـاضـا کاهش نیابد، این امر باعث افزایش ریسک تجـاری شرکت میگردد، به این عامل، اهرم عملیاتی اطلاق میگردد .
اگرچه برخی از ایـن عوامل مربوط به ماهیت صنعتی میشود که شرکتها در آن فعالیت میکنند، ولی هر یک از آنها تـا حدودی به وسیله مدیریت قابل کنترل میباشند. برای مثال بسیاری از شرکتها میتوانند به وسیله اجرای سیاستهای خاص بازاریابی برای تعداد آحاد فروش و قیمت فروش کالاهای خود ثبات ایجاد کنند. به هر حال ایجاد چنین ثباتی میتواند هزینه آگهی شرکت ها را افزایش دهد یا به قیمتی تن دهد که مشتریان را برای خرید مقدار ثابتی از کالاهای شرکت با قیمت ثابت در آینده، ترغیب نماید .
- ریسک مالی
ریسک مالی ریسک اضافی است که سهامداران عادی به علت استفاده شرکت از بدهی متحمل میشوند. از لحاظ نظری، هر شرکتی در ارتباط با عملیات خود دارای ریسک معینی است که همان ریسک تجاری آن است و به عنوان عدماطمینان پیشبینیهای بازده حقوق صاحبان سهام آینده تعریف میشود. شرکتها با استفاده از بدهی و سهام ممتاز (اهرم مالی) ریسک تجاری سهامداران عادی را تشدید میکنند. همزمان با افزایش بدهی، سهام ممتاز و تعهدات ثابت شرکت ریسک مالی و احتمال ورشکستگی نیز افزایش می یابد. سطح ریسک مالی قابل قبول برای یک شرکت به ریسک تجاری آن شرکت بستگی دارد. اگر ریسک تجاری یک شرکت پایین باشد، سرمایهگذاران حاضرند ریسک مالی بیشتری را بپذیرند.
- ریسک ورشکستگی
ریسک ورشکستگی یا ریسک ناتوانی شرکت در پرداخت بدهیها بیشتر مربوط به اوراق قرضه شرکتها است. این نوع ریسک به خاطر بدهی زیاد و نوسانپذیری در سود شرکتها به وجود میآید. ریسک ورشکستگی (خطر ناتوانی در پرداخت) تابعی از حجم بدهی شرکت، کارائی عملیات، توان بالقوه رشد، سودآوری و جریانهای نقدینگی است. بررسی وضعیت بدهی شرکت مثل نسبت دیون (نسبت بدهیها به دارائیها) نسبت بدهیها به ارزش ویژه میتواند نشانگر وضعیت شرکت از نظر خطر ناتوانی در پرداخت بدهی باشد.
ریسکهای خارج از شرکت
ریسکهای خارج از شرکت که روی بازدهی سرمایه اثر میگذارند که عبارتند از:
- ریسک نوسان نرخ بهره
ریسک نرخ بهره یعنی ریسک از دست دادن اصل سرمایه (البته به لحاظ تغییر در نرخ بهره اوراق بهاداری که به تازگی انتشار مییابند.) تغییر نرخ بهره روی قیمت سهام شرکتها اثر میگذارد. به عبارت دیگر بین نرخ بهره بازار و قیمت سهام رابطه معکوس وجود دارد. با افزایش نرخ بهره تقاضا برای سهام کاهش مییابد و در نتیجه قیمت آنها نیز پایین میآید.
نرخ بهره نیز تابع سیاستهای پولی و مالی دولت است. بطوری که در زمان افزایش حجم پول و اعتبارات نرخ بهره کاهش مییابد. «نرخ جاری بهره در بازار نقش نرخ فرصت از دسترفته» را ایفا میکند. بدین معنی که سرمایهگذاری هنگام خرید اوراق قرضههایی که قبلاً منتشر شده، نرخ بازده این اوراق را با نرخ جاری بهره (نرخ بهره اوراق قرضه جدید) مقایسه میکند و در صورتی که نرخ جدید بالاتر از نرخ اوراق قبلی باشد، تقاضا برای قرضههای قدیمی کاهش یافته و متعاقباً قیمت آنها نیز کاهش مییابد. و اگر چنانچه نرخ اوراق قرضه جدید پایینتر از نرخ اوراق قرضه قدیم باشد، تقاضا برای اوراققرضه کوتاهمدت به علت سررسید کوتاهمدت این اوراق، موجب کاهش ریسک نرخ بهره میگردد. یکی از راههای محفوظ ماندن در برابر ریسک نرخ بهره خرید تعدادی اوراق قرضه با تاریخهای سررسید متفاوت است.
- ریسک سیاسی
تغییرات مکرر مقررات، دخالت گسترده دولت در اقتصاد باعث میشود که بازده سرمایهگذاری تغییر کند به عنوان مثال تغییرات نرخ ارز مربوط به صادرات و واردات کالاها یا دخالت در قیمتگذاری محصولات کارخانهها موجب ایجاد ریسک فوق میگردد.
- ریسک بازار
ریسک بازار عبارت است از ضرر سرمایهای (کاهش ارزش اصل سرمایه)، به دلیل تغییراتی که در قیمت سهام عادی شرکت رخ میدهد. این ریسک به انتظارات سرمایهگذاران نسبت به آینده قیمت سهام بستگی دارد. برای درک ریسک بازار باید رفتار قیمت سهام را مطالعه کرد. معمولاً تغییراتی که در قیمت بازار رخ میدهد از کنترل شرکت منتشرکننده سهام خارج است. یک جنگ ناگهانی، پایان انتخاب رئیسجمهور جدید، رونق سفتهبازی، تغییر ناگهانی بهره و نرخ ارز… از جمله رخدادهایی هستند که پیامدهای روانی بسیار زیادی بر بازار سهام دارند.
منبع
نژداغی، علیرضا(1394)، رفتارسپرده ها درصنعت بانکداری ایران، پایان نامه کار شناسی ارشد، مدیریت بازرگانی، دانشگاه آزاد اسلامي
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید