رویکرد های قالب در بازارگرایی  کدامند ؟

بازار محوري بر پايه ي تفكر بازاريابي ايجاد شده است وتفكر بازاريابي زير بناي فلسفي آن را تشكيل مي‎دهد. به هر جهت تفكر بازاريابي به عنوان يك بنيان و شالوده ي فلسفي كافي نيست. زيرا بازارگرایی نه فقط روي مشتري، بلكه علاوه بر آن روي رقبا، مباحث سازماني متفاوت و فاكتورهاي متعدد بيروني كه بر نيازها و ترجيحات مشتريان موثر است، نيز تمركز مي كند. گرچه مطالعات زيادي در زمينه ي بازارگرایی  صورت گرفته است.اما چهار ديدگاه در اين زمينه از اهميت بيشتري برخوردار است.

ديدگاه رفتاري:دهرمعتقد است كه ديدگاه رفتاري بر ويژگي هاي سازماني نظير استراتژي، ساختار، فرايندو فعاليت هاتمركز مي كند. تعريف هاي متعددي در ادبيات بازارگرایی، در مورد ابعاد رفتاري بازارگرایی شده است. كردند. اين مفهوم سازي رفتاري از بازارگرایی با، بيشتر به طور مستقيم بر كسب اطلاعات، انتشار اطلاعات و توزيع اطلاعات و كاربرد آن و نيز رابطه اش با شناسايي و خدمت رساني موثرتر به نيازها و خواسته هاي مشتريان، تمركز دارد.علاو براين جاورسكي و كوهلي پيشنهاد مي كنند كه سازه ي بازارگرایی با تعدادي از متغير ها در ارتباط است. (از قبيل درگيري مديريت عالي و تعارض بين بخشي) و به وسيله ي متغيرهاي محيطي تعديل مي شود(مثل تلاطم بازار) ودر تعدادي از پيامدها پديدار مي شود (براي مثال روحيه ي همكاري و عملكرد شركت)

 دیدگاه فرهنگی :دیدگاه فرهنگی، بازارمحوری را به عنوان یک فرهنگ سازمانی که شامل ارزش ها و هنجار بوده تعریف می‎کند؛ ارزش های مشترک و هنجارهایی که طرز تلقی ها، اعتقادات و رفتار را در یک سازمان رهنمون می‎کنند و بنابراین خصوصیات مدیرعالی را منعکس می نمایند. تاثير مديريت ارشد روي تشكيل استراتژي، كاربرد استراتژي و ترويج فرهنگ است و نمي تواند بيش از حدتاكيد شود. در ادبیات بازار گرایی نقش مدیریت ارشد بسیار مهم به نظر می رسد. رهبری مدیریت ارشد برای شکل دهی مجدد فرهنگ، مورد نیاز است. مدیریت عالی نقش حیاتی رهبری را در به چالش کشیدن یک فرهنگ به طور عمده و در خلق بازار محوری، به طور خاص ایفا می کند. منگوك وهمكارانش معتقدندکه بازار گرایی یک محیط فرهنگی را ترویج می کند که در آن رضایت مشتری، کیفیت خدمات، تکمیل و اجرای متمایز نیازهای مشتری در اولویت قرار دارند، بنابراین یک سازمان بازارساز صاحب درکی استثنایی از بازار و قابليت های ارتباط با مشتریان می باشد. چنین قابلیت هایی، یک رویکرد بیرون به درون را برای بازاریابی و تسهیل اجرای استراتژی تمایز به کار می گیرند. بيورلندوهمكارانش فرهنگ را یک میانجی در بین استراتژی و کاربرد آن در عمل ( اجرای آن ) می دانند و بیان کردند که شکل و شدت بازارگرایی، تعهد فرهنگی و نظام استراتژیک را آشکار می کند.در كل بازارگریی، فرهنگ سازمانی است که مشتمل بر اجزای رفتاری چون مشتری محوری، رقیب محوري و هماهنگی بین وظیفه ای است و بر دو نوع معیار تصمیم گیری، تمرکز بلندمدت و تمرکز بر سود تاکید دارد.

دیدگاه سیستماتیک:  هلفرت و همكارانش بحث انتقادی در مورد مباحث مدیریتی مرتبط با بازارمحوری رامطرح کردندواین شکاف را با ارايه ی دیدگاه مبتنی بر سیستم پركردند. این نویسندگان بیان می کنند که مدیریت مبتنی بر بازار (بازارمحور) عبارت است از میزانی که سیستم های مدیريتی به گونه ای طراحی شده باشندکه گرایش بازرگانی سازمان را به سمت مشتری و رقبا ارتقا دهند. در این دیدگاه سیستم مدیریت به پنج زیرسیستم تقسیم شده که عبارتند ازسیستم های سازمانی، اطلاعات، برنامه ریزی، کنترل ومنابع انسانی.

دیدگاه رابطه ای: مهم ترین مطالعه در زمینه این دیدگاه مربوط به هلفرت و همکارانش می باشدکه در سال 2002 صورت گرفته است. این دیدگاه مطلوبیت گرایشات کلی به بازار را زیرسوال برده وبیان می کندکه هدف بازاریابی باید توسعه ی روابط طولانی مدت با مشتریان باشد. تحقيق بازاريابي، اهميت روابط درون سازمان وشبكه ها را براي موفقيت وبقاي شركت روشن كرده است. هلفرت و همکارانش براساس روش های نظري در بازاریابی رابطه مند چهار وظیفه ی اصلی مدیریت روابط را شناسایی کرده اند که عبارتندازمبادله، هماهنگی، حل تعارض و انطباق و سازگاری مي باشد.

منبع

عظیمی ، پرنیس (1392) ، تأثیر بازارگرایی بر عملکرد برند با توجه به نقش برند گرایی  (مطالعه موردی شرکت های تولیدی شهرک صنعتی رشت) ،پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی ، دانشگاه آزاد اسلامی رشت

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0