رویکرد تحول گرای هویت و گرایش های آن

مشکل ساختار رویکرد هستی شناسانه هویت و جهانی شدن فرهنگ این است که در تبیین مولفه های هویت ملی ، جامعه را به دو بخش اکثریت و اقلیت تقسیم و بدین ترتیب ، بخشی از جامعه را از دایره مفهوم هویت ملی خارج می کند و برای این بخش خارج شده هیچ جایگاه حقیقی ،در مفهوم هویت در نظر نمی گیرد. در رویکرد جامعه شناختی هویت نیز که متاثر از مدرنیت و غرب شکل یافته است ،برخلاف ادیان و برخی مکاتب بشری ، که همواره تلاش کرده اند به فرهنگی فراتر از محیط طبیعی ، اجتماعی خاص تبدیل شوند ، و علیرغم شعارهای علمی و عقلی و نیز شعارهای جهانی ، در تبیین هویت جوامع ، هویت را به ابتدائی ترین اشکال شناسایی ، یعنی اشکال مربوط به محیط اجتماعی ، طبیعی ، متصل کرده اند ؛که برای بررسی دقیق تر ؛ وارد تحلیل گرایش های مختلف این رویکرد می شویم :

در گرایش باستان گرا ، گرچه تاریخ ایران قبل از اسلام به عنوان بخشی از تاریخ این مرز وبوم در شکل گیری هویت اجتماعی و تاریخی آن تاثیر غیر قابل تردید ی دارد ، نادیده انگاشتن بخش موثر و مبهم تاریخ اسلامی با دستاوردهای علمی و اجتماعی غیر قابل انکار آن ، چالش بزرگی بوده ، بعبارت دیگر این گرایش با انقطاع تاریخی چهارصد ساله موجه اند . در کنار این انتقاد مهم ، مشکل دیگر نیز متوجه گرایش باستان گرا بوده و آن اینکه تکیه بر اعتقاداتی که نزدیک به چهارده قرن در فرهنگ اکثریت مطلق ایرانیان تاثیرات اجتماعی مشخصی نداشته است ،و بازگشت به عناصر عصر باستان نمی توان توجیه عقلی و تاریخی مناسبی برای تعریف هویت باشد .

در گرایش عینیت گرا ، اگرچه قرائت تلفیقی دو مولفه ای مشکلات ساختاری قرائت های باستان گرا را ندارد اما نمی تواند به شکل بنیادین مفهوم ملیت و اسلامیت را در قالب یک نظریه واحد چالش ناپذیر، تحت عنوان هویت تبیین کند . بنابراین ، پیروان این گرایش تا به امروز نیز تلفیق این دو مفهوم را تلفیق اضطراری تلقی می کنند ،نه تلفیقی طبیعی ، عقلانی و تاریخی .

در قرائت سه مولفه ای ، به دلیل حضور فرهنگ غربی و ماهیت متفاوت این فرهنگ با فرهنگ ایران باستان و علی الخصوص فرهنگ اسلامی ، به سختی می توان از تلفیق این سه فرهنگ : باستانی ، اسلامی ، غربی , هویت واحدی بدست آورد .هویت در این گرایشها ، تراکمی است از انواع و اقسام محصولات مربوط به جنبه شناختی ، جنبه های فنی و مادی و تا حدودی جنبه های سازمانی و نمادی فرهنگ که در طول تاریخ متراکم و به روی هم انباشته شده اند . وجه تسمیه این گرایش به عنوان گرایش عینیت گرا به این اعتبار است که در آن ،به واقعیتهای دگرگونی تاریخی و هویت ملی توجه شده است . اما امکان آن نیست این واقعیتهای ملموس ولی پراکنده به هم متصل شوند . بر همین اتساس ، گرایش های این جریان عموما به جای ایجاد وحدت ، به تفکیک و تشتت تمایل دارد .

پژوهشگران این اثر پژوهشی پس از عنوان نمودن نواقص دیدگاه های قبلی به معرفی دیدگاه جدیدی می پردازند که بدین صورت معرفی می شود :برهمین اساس باید به دنبال رویکرد سومی بود که علاوه بر فقدان ایرادهای دو رویکرد قبلی ، مزیت های بی شماری نیز برای مواجهه با سایر فرهنگ ها داشته باشد و به عبارت دیگر ، ضمن برخورداری از یک واقع بینی و جامع نگری ، سهم و نقش تمام عناصر هویت بخش را  به درستی تعیین کند . از چنین رویکردی می توان به رویکرد تحول گرای هویت یاد کرد .

 در این رویکرد ، بطور کلی دیدگاهی واقع بینانه ، جامع و پویا در مفهوم هویت و مولفه های هویت دهنده وجود دارد. به عبارت دیگر ، در قرائت ها و گرایش های ای رویکرد ، هویت ایرانی به هیچ  بخش مشخصی از تاریخ ایران منحصر نیست ، و میزان در برتری  یافتن بخشهای مختلف تاریخی ،منطق و دور شدن از تعصبات خاص است . لذا هویت ایرانی از زمانی که بتوان از ایران و ایران در تاریخ رد پایی یافت تا به اکنون ، قابل شناسایی و تحلیل است .

علاوه بر این ، در رویکرد تحول گرا ، ایده آل گرایی درباره هویت ، کارآمد دانسته نمی شود و گرایش به مغز و گوهره هویت ایرانی ، بهترین راه برای وارد کردن تعداد بیشتری از ایرانیاتن در قلمرو هویتی آن تلقی می شود . چه بسا ایرانیانی که سال های متمادی است که به هر دلیل از سرزنیت خود فاصله گرفته اند یا قادر به تکلم روان  و دائمی به زبان فارسی نیستند اما مغز و گوهره هویت ایرانی _یعنی مقوم های اصل فرهنگ ایرانی _ را در خود دارند و از این بابت ایرانی اند و به ایرانی بودن خود افتخار می کنند. همچنین در این رویکرد ، نگاه یکسویه نگر به اجزای فرهنگ ، به نگاهی شمول گرا تبدیل می شود لیکن ارزش ذاتی هر یک از اجزا ی فرهنگ  انکار نمی شود ،تمامی ایرانیان  _ اعم از مسلمان (شیعه و سنی )، مسیحی و پیروان سایر ادیان, تا زمانی که به مغز و گوهره ایرانی وفادار باشند هویت ایرانی داردند هرچند که از نظر آن سهم و نقش هریک از مولفه های هویت بخش همچون: فرهنگ به معنای اعم ، سرزمین و نژاد یکسان نباشد .

رویکرد تحول گرا ، گونه ای از ارتباط و تعامل فرهنگی را بر می گزیند که علاوه بر محفوظ دانستن حق جامعه در انتخاب و گزینش آگاهانه ، نگاهی تحلیلی برای شناسایی نقاط ضعف و قوت سایر فرهنگ ها ترویج می کند. دررویکرد تحول گرا ، هویت را از جنبه محتوایی یک مفهوم پویا می دانند . از این منظر ، هویت را باید در فرایند تحول تکاملی آن جست و جو کرد ، فرایندی که همواره تحت تاثیر اصول و ارزشهایی که از درون واقعیت ها ی تاریخی یک جامعه به دست می آید ، قرار دارد. در رویکرد تحول گرا ، همه مولفه هایی نظیر اسلام و ایران و…..که باید تلفیق شوند،از بین خواهد رفت و تنها فرهنگ غالی جهانی که یک فرهنگ مجازی است ، جایگزین فرهنگ های واقعی خواهد شد.در چنین شرایطی از هم گسیختگی هویتی جامعه ، یک پیش بینی منطقی و بدیهی است.

منبع

رستگاری یزدی،مینا(1391)، بررسی عوامل مؤثر در شکل گیری هویت ایرانی – اسلامی در دانش آموزان دوره ابتدایی،پایان نامه کارشناسی ارشد،مدیریت آموزشی،دانشگاه آزاداسلامی تهران

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

مطالب مرتبط

دیدگاهی بنویسید

0