رویکردهای موجود در مورد زمان
به طور کلی دو رویکرد متفاوت در مورد زمان وجود دارد، یکی رویکرد چند زمانی و دیگری رویکرد تک زمانی. در فرهنگهایی که رویکرد چند زمانی دارند، تعامل گروه در مقایسه با رویکرد تک زمانی از لحاظ مهلت زمانی کار کردن مهمتر است. در این فرهنگها غالباً قرارها و وعدهها مورد توجه قرار نمیگیرد و در مورد آنها تخلف میشود. در فرهنگهایی که رویکرد تک زمانی دارند، زمان به واحدهای دقیق تقسیم میشده است. وقت، زمان بندری و مدیریت میشود، برای اجرای کارها مهلت زمانی تعیین میگردد و تلاش میشود که کارها مطابق برنامه زمانبندی شده انجام گیرد. تأخیر در یک جلسه یا رعایت نکردن مهلت زمانی وظیفهشناسی تلقی میگردد.
فرهنگهای اروپای شمالی و آمریکای شمالی بیشتر به سوی رویکرد تک زمانی گرایش دارند، در حالی که گرایش فرهنگهای آمریکای لاتین و خاورمیانه بیشتر به رویکرد چند زمانی است. زمان يكي از كميابترين منابعي است كه در اختيار انسانها قرار گرفته است و تنها با مديريت صحيح بر آن است كه ميتوان كارها را به طور سودمندانه و آگاهانه هدايت كرد. همه افراد نيازمند به مديريت صحيح زمان هستند و تنها از اين طريق ميتوانند فشارهاي ناشي از كمبود وقت را كاهش دهند. به طور كلي مديريت زمان مجموعهاي از مهارتها است كه ما را در استفاده مؤثر از زمان كمك ميكند. در محيط امروزي كه با سرعت در حال تغيير است و رقابت جهاني در حال افزايش است، يك شناخت مداوم و روزافزون در زمينة خلاقيت و مديريت زمان وجود دارد.
مدیریت زمان
شناخت زمان و ارزش نهادن به آن از ویژگیهای مردان و زنان بزرگ است؛ چه بسا فرصتها و زمانهای مناسب که به علت بیتوجهی و یا غفلت از دست میروند. تشخیص درست و به موقع مشکلات و حوادث و راهحل آنها از ضروریات مدیریت زمان است. اساساً همانگونه که زندگی انسان از چرخهها و دورههای خاص رفتاری شکل میگیرد، تربیت نیز که باید بر پایه این دورهها اعمال گردد از اهمیت به سزایی برخوردار است. شناخت زمان مناسبترین تصمیمات و رفتارهای تربیتی تضمینکننده مربیان و مدیران آموزشی میباشد. متأسفانه با این که علم مدیریت از ابتدای این قرن پیشرفت چشمگیری داشته و در موضوعات مختلف کار شده از مدیریت زمان کمتر سخن رفته است. یکی از بهترین راههای استفاده از زمان محدود و با ارزش عمر به کارگیری دائمی و هوشیارانه ، مدیریت زمان است. مدیریت زمان یعنی این که کنترل زمان و کار خویش را به دست بگیریم واجازه ندهیم که امور و حادثهها ما را هدایت کنند. به تعبیر دیگر ، مدیریت زمان همان مهارتهایی است که برای اداره کردن خود نیازمندیم. درک مدیریت زمان و اصول برنامهریزی اوقات فراغت و زمان آزاد میتواند بر سلامت جسمی و روانی تأثیر بگذارد.
به خودمان اجازه دهیم که به صورت آگاهانه انتخاب کنیم که چگونه زمانمان را سپری کنیم، یعنی به جای این که به صورت دیکته شده و محدود در یک نقش خاص ظاهر شویم ، در چارچوب یک رویکرد جامع و همه جانبه نسبت به زندگی قرار گیریم که ممکن است این امر منجر به افزایش شادی و ایجاد یک حس متعادل تر گردد. در مدیریت زمان تعیین اولویتهای کاری از اهمیت بسزایی برخوردار است و اولویت با امور وکارهایی است که فوریت دارندو اهمیت بیشتری دارند. اغلب این دو عامل در تعرض قرار میگیرند یعنی ممکن است کاری فوری باشد اما مهم نباشد و یا بر عکس؛ همیشه کار امروز فوریت دارد در حالی که برنامههای سال بعد فوریت روز نیست به این سبب امروز، فردا را تحتالشعاع قرار میدهد. برای رفع این مشکل لازم است اولویتهای امروز و اولویتهای برنامهریزی آینده را تعیین کنیم. ممکن است این امر اغلب به این معنی باشد که برخی از کارهای امروز از برنامه خارج شوند.مدیریت زمان یا در واقع استفاده اثربخش از زمان، در جهان امروز لازمه پیشرفت و ارتقاست. یکی از عواملی که باعث پیشرفت افراد میشود زمان است. استفاده صحیح و اثربخش از زمان باعث میشود انسان به اجرای فعالیتهایی بپردازد که موجب دستیابی به اهداف فردی میشوند. چگونگی استفاده از زمان به عنوان یک منبع شاخصی برای کارآمدی افراد یک جامعه است .
اصول مدیریت زمان
هر مبحثی دارای اصولی میباشد و اصول مدیریت زمان که با آموختن آن از فشارهای عصبی فرد کاسته شده بر بازدهی افزوده میشود، عبارتند از:
هدفگذاری: برای انجام هر کاری باید هدف یا هدفهای خود را تعیین نماییم و یک فرد موفق هیچگاه بدون هدف دست به کاری نمیزند و باید سطوح اهداف متناسب با استعدادها و تواناییها و بر اساس واقعبینی باشد و حداقل در چهار زمینه : الف – خودسازی ب – خانواده ج – کار و معیشت د – فعالیتهای اجتماعی ؛ خیلی مهم است که وقتی انسان هدفی را تعیین میکند بتواند آن را مجسم کند و با چشم باطن ببیند که چه میخواهد. مهم است چون اثر زیادی دارد و انسان را مثل مغناطیس به طرف خودش میکشاند که انسان بتواند آن را مجسم کند و با چشم باطن ببیند که چه میخواهد، تصویر واضحی و سه بعدی را از هدفش داشته باشد، هدفش برایش روشن باشد، و بارها از روی کاغذ بخواند و نصبالعین او باشد.
تعیین اولویت امور: برای آن که کارتان را به طرز نتیجهبخش انجام دهید باید اطمینان یابید که مهمترین وظایف همان وظایفی است که شما نخست به سراغ آنها میروید و انجامشان میدهید. البته تعریف وظایف بر حسب اهمیت صرف، مسأله فوریت را از نظر دور نگه میدارد، حتی وظایف غیر مهم در صورتی که فوریت داشته باشد باید نخست مورد توجه قرار گیرند و انجام شوند.
استیون کاوی،درکتاب هفت عادت مردمان موثر یک ماتریس اولویتبندی ارائه میدهند که در ربع اول ماتریس اولویتبندی باید تمام فعالیتهایی گنجانده شود که هم مهم هستند و هم فوری. درربع دوم تمام چیزهایی رامیگنجانیم که مهم هستندامافوری نیستند. در ربع سوم فعالیتهای فوری و غیرمهم قرار میگیرند و در ربع چهارم فعالیتهایی که نه فوریت دارند و نه مهم هستند جای میگیرند. اگر واقعاً میخواهیم از مدیریت زمان نتیجه دلبخواه بگیریم باید به ترتیب اولویتی که خود تعیین کردیم عمل نماییم.
برنامه ریزی: از مفاهیم محور مدیریت زمان برنامهریزی است فقط با بررسی فعالیتها با توجه به اولویتشان و زمانی که برای انجامشان ضرورت خواهد داشت میتوانیم یادداشتهای روزانه وبرنامههای زمانبندی موثر فراهم آوریم و مطمئن شویم که از وقتمان بهترین بهرهبرداری را میکنیم.
منبع
فوادی،افسانه(1394)، تاثیر مدیریت زمان بر تنظیم هیجان در طی امتحان و سازگاری تحصیلی،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی تربیتی،دانشگاه آزاداسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید