رويکرد رفتاري- شناختي

اين رويکرد براين فرضيه اساسي استوار است که هر کدام از زوج ها مجموعه اي از باورهاي اساسي درباره ارتباطات صميمي دارند که آنها را در رابطه زناشويي نيز وارد مي کنند .

مطابق با اين ديدگاه برداشت زن و شوهر از رفتار يکديگر بيش از خود رفتار اهميت دارد. زيرا انسان به برداشت ها و نتيجه گيري هاي خود حکم واقعيت محض يا حقيقت را مي دهد و به ان به عنوان فرض هايي که بايد ازمون شوند نگاه نمي کند.به عبارت ديگر در اين رويکرد تاکيد بر اين است که چگونه زوج ها رفتار يکديگر را تفسير مي کنند و ان را مطابق با محتواي شناختي خود ارزيابي کرده غنا مي دهند و در نهايت چگونه رفتارهاي همسر خود ر ناشي از خودخواهي يا بي نزاکتي تعبير مي کنند. پيامد چنين برداشت و تفاسيري بروز رفتارها و واکنش هاي تهاجمي نسبت به طرف مقابل يا کناره گيري از اوست. در اين موقعيت کسي که مورد حمله قرار گرقته نيز خود را مستوجب مجازات ندانسته، با حمله پاسخ داده و يا به سهم خود بيشتر فاصله مي گيرد و بدين ترتيب تبادل رفتاري بيزار کننده بين زوجين افزايش مي يابد .

اپشتاين و ايدلسون، دريافتند که ميزان باورهاي غيرواقع بينانه درباره رابطه زناشويي پيش بيني کننده نيرومندي براي پريشاني زندگي زناشويي و انتظارهاي منفي از درمان است و در نتيجه پيشنهاد مي کنند که برنامه هاي درماني براي رفع ناکارامدي رابطه بايد مبتني بر بارسازي شناختي فهرستي از باورهاي غيرواقع بينانه رابطه زناشويي را فراهم اورده اند. اين پرسش نامه 5 باور را بررسي مي کند.

  • عدم توفيق ويرانگر است.
  • از همسران انتظار مي رود فکر خوان باشند.
  • همسران نمي توانند تغيير کند.
  • کمال جويي در رابطه جنسي.
  • انعطاف ناپذيري نقش جنسيتي ؛ يعني، زنان و مردان از لحاظ نيازهايشان در رابطه زناشويي متفاوتند..

در واقع اين نظريه به اين مسئله اشاره دارد که اين گونه باورها با سازگاري زناشويي همبستگي منفي دارد.البته همانطور که از عنوان اين نظريه پيداست، رويکردي رفتاري – شناختي است. ساختار نظريه اوليه اين رويکرد بر اساس تبادل اجتماعي است .

تي بک، فرض مي کند رابطه اجتماعي نتيجه در دسترس بودن تقويت و دو سويه بود. رضايت از ارتباط در زوجين ان شکل مي گيرد و ادامه مي يابد. رضايت از ارتباط در زوجين و احساس صميميت از تقويت فوري رفتار هر همسر بوسيله رفتار متقابل مثبت از سوي همسر ديگر بوجود مي ايد. امروزه ثابت شده است که اين فرضيه تقابلي اشتباه است. روابط شاد دوسويه نيستند و يا حداقل در کوتاه مدت اين گونه نيستند بلکه در عوض همسران شاد تمايل به پاسخدادن به رفتارهاي همسرشان را ندارند و مثبت بودن راحتي زماني که متقابل نباشد حفظ مي کنند .

تقابل منفي ويژگي اصلي اختلال در ارتباط است. رفتارهاي زوج ها رضايتمندند در کوتاه مدت شبيه حساب بانکي است. رفتار مثبت يا منفي تحت تاثير اعتبار ارتباط معنا پيدا مي کند.زماني رفتار منفي متقابل است که اعتبار پايي باشد. سرانجام تداوم رفتار منفي در بيشتر مواقع اعتبار رابطه را پايين مي اورد.البته نه در همه ارتباطات بلکه تجربه طولاني رفتار مثبت همسر منحجر به تحمل بيشتر امور منفي خواهد شد.درمانگري شناختي رفتاري براي افزايش رضايت زناشويي زوجين فنون و روش هايي را بکار مي برند که شامل: اموزش مهارت هاي حل مساله، اموزش کاهش تعارض، اموزش ابزار وجود، اموزش مهارت گوش کردن، اموزش مهارت حرف زدن و ابراز عشق و علاقه و بهبود رفتار جنسي مي شود .

منبع

بایرامی،حدیث(1393)، اثر بخشی طرحواره های درمانی بر کاهش تعارضات زناشویی و افزایش سلامت روان،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه آزاداسلامی گرمسار

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

 

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0