روش ها و فنون تدریس

از تدریس، همانند یادگیری، تعریف های متعددی ارئه شده است. بعضی تدریس را بیان صریح معلم درباره ی آنچه باید یادگرفته شود، می دانند و گروهی دیگر تدریس را ارتباط متقابل بین معلم و شاگرد و محتوا در کلاس درس جریان دارد. عده ی زیادی از مربیان و متخصصان تعلیم و تربیت فراهم آوردن موقعیت و اوضاع و احوالی که یادگیری را برای شاگردان آسان کند، تدریس نامیده اند. از بررسی مجموعه ی تعاریف ارائه شده در این زمینه می توان نتیجه گرفت که تدریس یک فعالیت است، اما نه هر نوع فعالیتی، بلکه فعالیتی آگاهانه و بر اساس هدف خاص صورت می گیرد، فعالیتی که برپایه وضع شناختی شاگردان انجام می پذیرد،موجب تغییر آنان می شود،گر چه هنوز هستند کسانی که بر اساس الگوها و روش های سنتی، تدریس را تنها به تلاش و فعالیت معلم در کلاس درس اطلاق می کنند. روش در مقابل واژه ی لاتینی متد به کار رفته است و واژه ی متد در فرهنگ فارسی معین و فرهنگ انگلیسی به فارسی آریان پور به روش، شیوه، راه، طریق، طرز و اسلوب معنی شده است. به طور کلی  راه انجام دادن هر کاری  را روش گویند. روش تدریس نیز عبارت از راه منظم، باقائده و منطقی برای ارائه ی درس می باشد.

واژه ی فن که معادل واژه ی  تکنیک  به کار رفته است در زبان فارسی به راه، روش، شیوه، مهارت و صنعت معنی شده است. همچنین، فن به معنی  راه به کارگیری مهارت های اساسی یا روش انجام ماهرانه ی کاری  تعریف گشته است. در امر تدریس مجموعه ی تمهیدات و وسایلی که به منظور ارائه ی روش و تسهیل روند یادگیری به کار می رود، فن گفته می شود. برای رسیدن به یادگیری مطلوب و تحقق هدف ها در برنامه ی درسی، روش هایی که می توان هنگام تدریس به کار گرفت از اهمیت بسیاری برخوردار هستند. متخصصان حوزه ی برنامه ی درسی معتقدند در میان تمام عناصر برنامه ی درسی، روش تدریس از جایگاه بسیار بالایی برخوردار است. چرا که روش تدریس با یادگیری مطلوب رابطه ی مستقیم دارد و کیفیت رسیدن به هدف های مطلوب در هر برنامه ی درسی از کیفیت این عناصر متاثر می شود .امان الله صفوی ، روش های تدریس  را در دو دسته ی روش های تاریخی و روش های نوین قرار می دهد که روش های تاریخی نیز به دو دسته ی روش سقراطی و روش مکتبی و روش های نوین به روش توضیحی، سخنرانی، اکتشافی، حل مساله، روش مباحثه، پرسش و پاسخ و واحد کار، گروه های کوچک، یادگیری فردی، روش آزمایشی ، نمایشی، علمی، بازی های تربیتی و فن تمرین دسته بندی شده اند.

شعبانی ، در کتاب مهارت های آموزشی و پرورشی روش های تدریس را به روش های سنتی و متداول: روش حفظ و تکرار، روش سخنرانی، پرسش و پاسخ، روش نمایشی، روش ایفای نقش، گردش علمی، بحث گروهی و روش آزمایشی و روش های جدید تدریس : روش های آموزش انفرادی، روش مساله ای، روش واحدها  تقسیم کرده است و در کتاب مهارت های آموزشی، تدریس را به انواع تدریس مستقیم :روش سخنرانی، روش نمایشی و…؛  و تدریس تعاملی :یادگیری تا حد تسلط، آموزش خصوصی، آموزش برنامه ای، آموزش به وسیله ی رایانه، آموزش انفرادی تجویز شده، آموزش انفرادی هدایت شده  ؛ و تدریس تعاملی : روش پرسش و پاسخ، ایفای نقش، بحث گروهی، روش مشارکتی، بدیعه پردازی؛  تدریس مساله محور : روش گردش علمی، آزمایشگاهی، اکتشافی، روش واحدها دسته بندی کرده است.

روش سخنرانی

روش سخنرانی یکی از روش های بسیار معمول مورد استفاده ی معلمان در سراسر جهان است. براون و اتکینسن، این روش را به پنج قرن قبل از میلاد نسبت داده اند. به باور این صاحب نظران تداوم کاربرد این روش تا حدی به سنت و تا اندازه­ای به ملاحظات اقتصادی مربوط است و احتمال زیادی وجود دارد که این روش در قرن بیست و یکم میلادی نیز همچنان در مقیاس وسیع مورد استفاده قرار گیرد. پس باید معلمان از کم و کیف این روش آگاه باشند تا به نحو موثری آن را مورد استفاده قرار دهند. مساله این نیست که از روش سخنرانی باید استفاده کرد یا باید آن را به کلی کنار نهاد، بلکه مساله آنست که چه وقت باید از آن استفاده کنیم. این روش در بعضی موارد روشی موثر و در بعضی موارد دیگر روشی غیر مفید است. روش آموزشی مبتنی بر سخنرانی در موارد زیر مفید است:

  • آنجا که هدف اصلی آموزش انتقال معلومات است.
  • موقعی که مطالب سخنرانی به طریق دیگری در دسترس یادگیرندگان قرار ندارد.
  • زمانی که مطالب پراکنده اند و معلم باید آنها را مرتب کرده، سازمان دهد، و در اختیار یادگیرندگان بگذارد.
  • وقتی که نگهداری مطالب در حافظه برای مدتی طولانی ضروری نیست .

به گفته­ی وولفولک ، یک پنجم تا یک چهارم وقت فعالیت های آموزشی در کلاس درس صرف سخنرانی می شود. ارائه ی مفاهیم به طور شفاهی از طرف معلم و یادگیری آنها از طریق گوش دادن و یادداشت برداشتن از طرف دانش آموزان، اساس کار این روش را تشکیل می دهد. او می تواند به هر ترتیبی که می پسندد درباره ی موضوع مورد نظر سخن بگوید و هر وقت لازم بداند آن را پایان دهد .

محاسن:

  1. روشی بسیار ارزان است.
  2. مختص کلاس های پرجمعیت است.
  3. با توجه بموقعیتهای زمانی ومکانی و مجموعه تجهیزات، روش سخنرانی بسیار انعطاف پذیر است.

محدودیت ها:

  • معلم در این روش متکلم وحده و فعال و دانش آموز غیرفعال است.
  • برای آموزش مهارت های عملی روش مناسبی نیست.
  • این روش برای ایجاد مهارت های ذهنی در سطوح بالای یادگیری مانند درک و فهم، تجزیه و تحلیل و غیره مناسب است.
  • روش سخنرانی، بخصوص اگر به تنهایی به کار رود برای ایجاد مهارت های کلامی در دانش آموزان، مناسب نیست.
  • جلب توجه و تمرکز فکری دانش آموزان در طول مدت سخنرانی مشکل است و ….

روش نمایشی

این روش بر مشاهده و دیدن استوار است. در این روش افراد مهارت های خاصی را از طریق دیدن فرا می گیرند و معلم طرز کاربرد وسیله ای یا چگونگی ساختن یک شی را نشان می دهد. شاید این روش مناسب ترین روش برای آموختن مهارت هاست زیرا با این روش معلم می تواند مهارتی را به تعداد زیادی از شاگردان و و در طی زمانی کوتاه ارائه دهد. البته این روش به تنهایی به کار نمی رود و معلم ضمن ارائه ی روش نمایشی، ناچار به استفاده از روش سخنرانی نیز هست. ار روش نمایشی در درس هایی که جنبه ی عملی و فنی دارند بیشتر می توان استفاده کرد.

محاسن:

  • به کارگیری اشیاء حقیقی و واقعی است.
  • در برخی موارد در صورت نبود اشیاء واقعی می توان از ماکت یا نمونه استفاده کرد.

محدویت ها:

  • امکان دارد که فراهم آوردن وسیله ی واقعی ممکن نباشد.
  • شاگردان نمی توانند از راه تجارب مستقیم و از راه عمل و تمرین و تکرار، مهارت لازم را کسب کنند.

 آموزش برنامه ای

 اندیشه ی آموزش برنامه ای را نخستین بار بی.اف.اسکینر در مقاله ای با عنوان علم یادگیری و هنر آموزش که در سال 1954 منتشر ساخت ارائه داد. او در این مقاله معایب روش های مرسوم آموزش و یادگیری مدارس را مورد بررسی قرار داد و آموزش برنامه ای را به عنوان وسیله­ی رفع این معایب پیشنهاد کرد. به نظر وی روش  های مرسوم آموزشی، به ویژه روش سخنرانی و آموزش به وسیله ی کتاب های درسی معمولی، روش های ناقصی هستند، زیرا آنها یادگیرنده را به فعالیت وا نمی دارند و از اصول مهم یادگیری استفاده نمی کنند.

اصول مهم یادگیری به شرح زیر مورد استفاده قرار می گیرند:

  • ارائه ی مطالب در گام ها یا مراحل کوچک
  • پاسخدهی آشکار یا شرکت فعال یادگیرنده
  • تقویت فوری از راه دریافت بازخورد
  • سرعت شخصی یادگیرنده در جریان یادگیر

آموزش برنامه ای یک نظام آموزش انفرادیست که کوشش می کند یادگیری را با نیازهای شاگردان هماهنگ کند. این روش براساس مجموعه ای اهداف رفتاری پی ریزی شده است وکاربردیست از روانشناسی یادگیری در تدریس .

محاسن:

  • برای یادگیری مهارت های خاص و نیز برای آموزش جبرانی و آموزش اضافی بسیار ارزشمند است.
  • نظر مربیان را به آموزش فردی جلب کرده است.

محدودیت:

نمی توان به عنوان یک روش کامل آموزشی استفاده کرد.

یادگیری تا حد تسلط

 یکی از فنون موفقیت آمیز در امر یادگیری، روش آموزش یادگیری تا حد تسلط است. دانش آموزان قبل از اینکه به پیشرفت خود ادامه دهند، باید محتوای آموزشی را تا حد تسلط یاد گرفته باشند. نظریه ی یادگیری در حد تسلط، توسط بلوم، در سال 1968 و بلاک ، در سال 1971 مطرح شد. بر اساس این نظریه، یادگیری و پیشرفت تحصیلی فراگیران به طور وسیعی با زمان یادگیری بستگی دارد . به عقیده ی کارول، شاخص اصلی استعداد تحصیلی دانش آموزان زمان است.معلمان در کلاس های معمولی زمان را محدود می کنند؛ آنها زمانی را که تک تک دانش آموزان برای یادگیری نیاز دارند، در اختیار آنها قرار نمی دهند، و زمان یکسانی را برای همه در نظر می گیرند.

این امر سبب می شود که دانش آموزان ضعیف نمرات پایین تری در امتحان پیشرفت تحصیلی کسب کنند؛ و برعکس، دانش آموزان قوی در چنین امتحاناتی به نمره های 80 و 90 و حتی گاهی 100 درصد دست می یابند؛ زیرا آنها برای تسلط و یادگیری کامل، زمان کافی و حتی وقت بیشتری را در اختیار دارند؛ البته کیفیت تدریس نیز بسیار مهم است؛ اگر سطح کیفیت تدریس بسیار بالا نباشد، دانش آموزان به وقت بیشتری نیاز خواهند داشت و اگر روش تدریس مطلوب و عالی باشد، برای یادگیری در حد تسلط، وقت کمتری نیاز خواهند داشت. داشتن انگیزه نیز در تداوم و اتمام فعالیت های آموزشی نقش موثری دارد. استعداد و توانایی دانش آموز نیز در مدل کارول فراموش نشده است؛ زیرا چنانچه دانش آموز استعداد ضعیف داشته باشد و یا نتواند درس بفهمد، و یا در خواندن آن ضعیف باشد، برای یادگیری در حد تسلط به وقت بیشتری نیازمند است.

محاسن:

  • معلم روش های آموزشی خود را با تفاوت های فردی دانش آموزان تطبیق می دهد.
  • مهارت یادگیری در حد تسلط بر مفهوم خود شاگردان اثر می گذارد.
  • تشکیل جلسات با گروه های کوچک، کتابهای درسی جنبی، تدریس برنامه ای و بازی ها و آموزش خصوصی، شاگرد را در درک مفاهیم آموزشی بسیار کمک می کند.

محدودیت ها:

  • زمان زیادی برای یادگیری نیاز است.
  • در کلاس های پر جمعیت امکان پذیرنیست .

بحث گروهی

 بحث گروهی یکی از انواع روش های مباحثه است. انواع دیگر شامل بحث کنترل شده توسط معلم و بحث آزاد است. روش مباحثه یکی از قدیمی ترین روش هایی است که در طول تاریخ تعلیم و تربیت به کار رفته است.بحث گروهی گفتگویی است سنجیده و منظم پیرامون موضوعی که مورد علاقه ی مشترک افراد شرکت کننده می باشد. تعداد افرادی که در بحث گروهی شرکت می کنند معمولا بین 6 تا 20 نفر می تواند باشد. قاعدتا بحث گروهی را یک نفر به نام رهبر گروه اداره می کند.بحث گروهی روشی است که به افراد فرصت می دهد تا نظرات، عقاید و تجربیات خود را با دیگران در میان بگذارند .

در این روش معمولا معلم، موضوع یا مساله ی خاصی را مطرح می کند و دانش آموزان درباره ی آن به مطالعه، اندیشه، بحث و اظهارنظر می پردازند و نتیجه می گیرند؛ بنابراین برخلاف روش سخنرانی در این روش، دانش آموزان در فعالیت های آموزشی، فعالانه شرکت می کنند و مسئولیت یادگیری رابر عهده می گیرند. آنها در ضمن مباحثه، از اندیشه و نگرش های خود با ذکر دلایل متکی بر حقایق، مفاهیم و اصول علمی دفاع می کنند. در اجرای صحیح بحث گروهی، دانش آموزان باید توانایی سازماندهی عقاید و دیدگاه های خود، انتقادات دیگران, چه درست و چه نادرست و ارزیابی نظرهای مختلف را در ضمن بحث داشته باشد؛ به عبارت دیگر روش بحث گروهی، روشی است که به دانش آموزان فرصت می دهد تا نظرها، عقاید و تجربیات خود را با دلایل مستند بیان کنند.

محاسن:

  • با بحث گروهی، افراد می توانند در عقاید و تجربیات یکدیگر سهیم شوند.
  • همکاری گروهی و احساس دوستی در بین اعضاء تقویت می شود.
  • فرصتی فراهم می شود که افراد، خود را ارزیابی کنند.
  • اعتماد به نفس در افراد تقویت می شود و روحیه ی نقادی در آنها ایجاد می شود.
  • هراس افراد کمرو و خجالتی برای صحبت کردن در جمع کاهش می یابد.
  • قدرت مدیریت و رهبری فراگیران تقویت می شود.
  • روش بحث گروهی، در تقویت استدلال و قدرت اندیشه منظم بسیار مفید است.

محدودیت ها:

  • این روش برای کلاس های پرجمعیت قابل اجرا نیست.
  • برای دانش آموزان دوره ی ابتدایی چندان مناسب نیست.
  • روش اجرای آن بسیار مشکل است و به مهارت احتیاج دارد.

روش مشارکتی

 الگوهاي تدريس مشاركتي رويكرد آموزشي مناسب براي استفاده از مساله گشايي و تفكر و تحقيق با توجه به برنامه، اهداف و امكانات در اختيار مي گذارد. در الگوهاي تدريس مشاركتي دانش آموزان نقش اساسي بر عهده دارند. معلم به عنوان راهنما و هدايت كننده عمل مي كند و وظيفه دارد شرايط يادگيري را فراهم نمايد. الگوهاي تدريس مشاركتي دانش آوزان را به گفتگو، جستجو، تفكر و آموزش يكديگر فرا مي خواند.مشارکت ودرگیری فراگیر،جزء اساسی روش یادگیریست، امااین عمل میتواند شکلهای بسیار متنوعی بخود بگیرد.

ایده ی کلی روش مشارکتی سابقه ای طولانی دارد، اما توسعه ی برنامه های آموزشی و پژوهش مداری ، که روش مشارکتی را برنامه ریزی و مورد آزمون قرار داده است، تقریبا از اوایل سال 1970 آغاز شده است. این رویکرد حاصل اندیشه ی نظریه پردازان و محققانی است که می خواستند به نحوه ی یادگیری کودکان از تجربه پی ببرند. آنها با این اندیشه که دانش آموزان باید منفعل و تحت تسلط معلم باشند، شدیدا مخالف بودند. این دسته از صاحب نظران معتقدند که تجربه بیشترین نقش را در فرایند یادگیری دارد، به شرطی که همراه با تجزیه و تحلیل منظم و منطقی باشد. بنابراین روش مشارکتی روشی است که در آن:

  • دانش آموزان به منظور تسلط بر محتوا و مواد آموزشی به صورت گروهی کار می کنند.
  • اعضای هر گروه از نژادها، فرهنگ ها و جنسیت های مختلف دانش آموزی است.
  • اعضای هر گروه از دانش آموزانی، با موفقیت تحصیلی بالا، متوسط و پایین تشکیل شده است.
  • نظام پاداش به جای فرد مدار، گروه مدار است.

در رویکرد آموزش مشارکتی همواره دو هدف عمده دنبال می شود:

  • بهبود درک و فهم و مهارت های شناختی دانش آموزان در موضوعاتی که تدریس می شود.
  • افزایش مهارت در تعامل اجتماعی و احترام به خرده فرهنگ های موجود در مدرسه.

محاسن:

  • پیشرفت تحصیلی. هدف یادگیری مشارکتی ارتقای عملکرد دانش آموزان در وظایف مهم علمی و آموزشی است.اعتقاد بر این است که ساختار انگیزشی روش مشارکتی، جایگاه یادگیری تحصیلی و هنجارهای پیشرفت تحصیلی را بالا می برد.
  • ارتقای روابط اجتماعی. روش مشارکتی فرصتی را برای ارتقای مهارت روابط اجتماعی فراتر از روابط نژادی، قبیله ای، مذهبی یا طبقات اجتماعی فراهم می آورد. این روش در خلال استفاده از ساختارهای پاداش مشارکتی، شرایطی را برای همکاری گروهی در وظایف عمومی فراهم می کند. دانش آموزان از طریق روش مشارکتی می آموزند که به یکدیگر احترام بگذارند و از یکدیگر قدردانی کنند.
  • مهارت های حل مساله ی مشارکتی. یکی از آثار نهایی و مهم روش مشارکتی این است که دانش آموزان مهارت های مشارکت و همکاری را می آموزند. مهارت های همکاری و مشارکت از مهارت های بسیار مهم دنیای امروز است، زیرا در همه جوامع، فعالیت بسیاری از بزرگسالان و سازمان های مختلف به هم وابسته است. مخصوصا در زمانی که سوگیری جهانی شدن جوامع بشری و ارتباط فرهنگ ها تمدن ها یکی از اهداف و رسالت های مهم تعلیم و تربیت است، چنین آموزشی می تواند نقش ارزنده ای را ایفا کند و وحدت و یکدلی را بر فضای روابط انسانی حاکم سازد.

محدودیت ها:

بزرگترین محدودیت این روش مشکل رهبری و هدایت آن است. این روش اگر خوب سازماندهی و هدایت نشود، هیچ یک از اهداف مورد نظر تحقق نخواهد یافت .

روش واحدها؛ پروژه

 این روش تدریس یکی از موثرترین راه های برانگیختن رغبت است و آن عکس العمل علیه تقسیمات خشک و مصنوعی معلومات است،  که یک کار عملی یا مساله در زندگی واقعی آمیختگی چند موضوع را ایجاب می کند . واحد کار فعالیتی است که از نظر آموزشی و پرورشی دارای ارزش است و متوجه هدف معینی می باشد. واحد کار معمولا مستلزم بررسی، جمع آوری اطلاعات و یافتن راه حل، مطالعه و انجام کار عملی است و اغلب در خارج از مدرسه صورت می گیرد. در جریان انجام واحد کار روال معمول و تصنعی کلاس از میان برداشته می شود. معلم و دانش آموز با هم همکاری می کنند، کار فردی و گروهی جای فعالیت های کلاس را می گیرد. کلاس به صورت کارگاه در می آید و محدودیت زمانی برداشته می شود. واحد کار موجب توسعه ی علایق شخصی دانش آموز می گردد. واحد کار در جایی شروع می شود که درس خاتمه می یابد  ولی پایانش منوط به آنست که دانش آموز کار را از کجا شروع کند. در طول سال تحصیلی معلم باید دانش آموزان را تشویق کند که بر اساس علایق و و تمایلشان و پس از آموختن اصول اساسی درس کلاس، تکلیفی را بصورت واحد کار و به طور فردی یا گروهی انجام دهند.

محاسن:

  • موضوعات مورد مطالعه به هم پیوسته است و تفکیک تصنعی بین آنها وجود نداردو
  • محور فعالیت شاگرد است و نقش معلم نقش راهنماست نه بازخواست کننده.
  • یادگیری باثبات تر و پایدارتر صورت می گیرد.
  • احساس مسئولیت و انظباط جنبه ی مثبتی به خود می گیرد.
  • برخلاف روش های آموزش انفرادی، در این روش، تعامل اجتماعی، احساس مسئولیت، انگیزه های درونی، رابطه ای مطلوب بین شاگردان و معلمان و رابطه نزدیک بین آموخته ها وشرایط زندگی واقعی، بنحوی شایسته وجود دارد.

محدودیت ها:

  • به معلمان مجرب و کارآزمده نیاز است ممکن اولیای مدرسه و اولیای شاگردان بدون توجه به اهمیت این روش با آن مخالفت ورزند.
  • ممکن است با برنامه های موجود در مدارس چندان انطباقی نداشته باشند.
  • نیاز به وقت فراوان دارد.

روش حل مساله

 ديويي، در كتاب آموزشگاه­هاي فردا, تصريح مي كند كه بهترين راه دستيابي به عادات تفكر و قضاوت صحيح، استفاده از برنامه هاي آموزشي و روش هايي است كه دانش آموزان را با مسائل واقعي مواجه مي سازد.استفاده از برنامه هاي درسي مساله محور نه تنها موجب دستيابي دانش آموزان به مجموعه هايي از اهداف ناظر بر رشد عقلاني از قبيل ادراك صحيح مطلب، مقايسه نظريات، درك ارتباط ميان مطالب، استنتاج و استدلال، ارزيابي و قضاوت مي گردد، بلكه در زمينه اجتماعي نيز موجب مي شود دانش آموزان مهارت هاي اجتماعي را بياموزند. حل مسله به صورت فعاليت در گروه هاي كوچك، بستر مناسبي براي دستيابي به بسياري از اهداف ناظر بر تربيت اخلاقي مانند مسئوليت پذيري، رعايت حقوق ديگران، ارزش گذاري به كار ديگران و در نظر گرفتن عدالت در بحث و گفت و گو خواهد بود.

قرار گرفتن دانش آموزان در موقعيت حل مساله موجب بر هم خوردن تعادل برقرار شده ميان دانش آموز و محيط مي شود و اين پديده، همان چيزي است كه پياژه آن را كليد رشد عقلاني يا تقويت ساختار شناختي مي داند. روش حل مساله به صورت كار گروهي ، سبب خواهد شد كه مهارت هاي تفكر انتقادي دانش آموزان در كلاس درس، به صورت كنش متقابل در جوي فعال تقويت شود. در روش حل مساله فعاليت هايي همچون مشاهده، مقايسه، سازماندهي اطلاعات، تعيين و كنترل متغيرها، تدوين و آزمون فرضيه ها، تحليل، استنباط، ارزشيابي و قضاوت تقويت مي شود. علاوه بر مهارت هاي فوق، يادگيري فعال، تحمل پيچيدگي، تفكر منطقي، نگرش پيرامون موقتي بودن همه دانش ها، تحمل نظرات يكديگر، از ويژگي هاي حل مساله و كار گروهي است .

در الگوي سنتي يا غير فعال معلم وظيفه ي اصلي را بر عهده دارد و دانش آموز براي يادگيري بايد از او اطاعت كند. در اين نظام، همكاري و روابط ميان گروهي كاملا ضعيف است، به تفاوت هاي فردي توجه نمي شود، فعاليت معلم خود مشاركتي است، معلم صرفا بر مطالب و مفاهيم كتاب تكيه دارد، معلم به تكرار دقيق مطالب از طرف دانش آموزان تاكيد دارد و خلاصه اينكه كار معلم در حكم منبع و مخزن اطلاعاتي موظف است كه اطلاعات را به ذهن دانش آموزان انتقال دهد.

يكي از تغييرات مهمي كه در زمينه آموزش و پرورش صورت پذيرفته، تبديل آموزش به يادگيري است. پرواضح است كه حفظ كردن وبه خاطر سپردن به تنهايي كافي نيست و براي اثبات اين مدعا، همين بس كه بدانيم اين الگوي قديمي، به خاطر ارائه ي موضوعات آموزشي در قالب سخنراني و به صورت مجموعه اي از تصورات انتزاعي كه بايد به خاطر سپرده شوند و دوباره به صورت شفاهي، كتبي يا رفتاري توسط يك دانش آموز ارائه شوند، به شدت مورد انتقاد قرار گرفته است . پاره ای از صاحب نظران بر این باورند که تعلیم و تربیت دنیای معاصر بر این محورها استوار است: کتاب، کلاس درس و برنامه ی درسی. این عوامل تجربه را محدود می کند، معلم در این فضا دارای اقتدار کامل است، کتاب منبع اصلی دانش محسوب می شود و برنامه ی درسی مقید به مدرسه است.

فناوری اطلاعات فضای محصور پیش گفته را در معرض سوال و تردید قرار داده اند و مفروضات این فضای محدود درباره ی ثبات و پایداری کلام، متن خطی و معلم در مقام ناقل مقتدر، به چالش کشیده شده است. بر این اساس، امکاناتی برای تعلیم و تربیت ایجاد شده است که متنوع تر و خود انگیخته تر از جریان غالب تعلیم و تربیت معاصر است و با نظارت شخصی و انتخابی پذیرفته می شود . روش تربيتي جامعه­ي اطلاعاتي مبتني بر اساس يادگيري فعال، يادگيري مشاركتي، يادگيري خلاق و يادگيري ادغام كننده است.

يادگيري فعال: آموزش ارتقاء يافته فناوری اطلاعات و ارتباطات ابزارها را براي آزمون، مصاحبه و تحليل اطلاعات بسيج مي كند، لذا يك برنامه كاري براي رسيدگي، تحليل و آموزش اطلاعات جديد ارائه مي دهد، از اين رو فراگيران همانطور كه كار مي كنند ، ياد مي گيرند و هر وقت كه مناسب باشد روي مسائل دنياي واقعي در عمل كار مي كنند و آموزش را كمتر خلاصه كرده و بيشتر به وضع زندگي فراگيران مرتبط مي سازند. در اين روش برخلاف آموزش حفظي يا تكراري، آموزش ارتقاء يافته ICT، درگيري روزافزون فراگيران را در مسائل روز ترفيع مي دهدو آموزشي درست سر وقت است كه در آن فراگيران مي توانند انتخاب كنند كه چه چيزي را ياد بگيرند.

يادگيري مشاركتي: آموزش مبتني بر ICT روابط متقابل و همكاري در ميان دانش آموزان، معلمان و متخصصان را بدون توجه به مكان آنها تقويت مي كند. جداي از روابط متقابل، آموزش مبتني بر ICT به فراگيران فرصت هايي براي كار با مردم فرهنگ هاي مختلف ارائه مي كند و بدين وسيله به ارتفاع تيم بندي فراگيران همچنين مهارت هاي ارتباطي آنها ؛ مانند آگاهي جهاني كمك مي كند.

يادگيري خلاق: آموزش بر پايه ي فناوری اطلاعات و ارتباطات بكار بردن اطلاعات موجود و ايجاد فراورده هاي جهان واقعي را بيشتر از برگشت اطلاعات دريافتي ترويج مي دهد.

يادگيري ادغام كننده: يادگيري بوسيله ي فناوری اطلاعات و ارتباطات رويكرد تعليم و تعلم موضوعي و ادغام كننده را ترويج مي كند. اين رويكرد جدايي بين نظم و ترتيب هاي مختلف و بين تئورري و عملي را كه در كلاس هاي سنتي رواج داشت، از بين مي برد .

در كل از اساسي ترين اصول توسعه فاوا، توسعه­ي مبتني بر پارادايم جديد تربيتي ؛ توجه به رويكرد ساخت و سازگرايي و تاكيد بر يادگيري مشاركتي، متمايز سازي، معني دار بودن يادگيري، توجه به موقعيت و زمينه، وظايف اصيل، حل مساله و عمل گرايي، محيط خودراهبر، خودگردان و خوددستياب است. بررسي پيشينه ادبيات فناوري اطلاعات و ارتباطات، روش هايي را كه بايد معلم به طور موثر با منابع فاوا تلفيق نمايد و در چهارچوب آموزش در روش ياددهي يادگيري و برنامه درسي به كار گيرد، مشخص مي كند. اين روش ها شامل مطالب زير است:

  • استفاده از تجربيات موضوعي در انتخاب متناسب منابع فناوري اطلاعات و ارتباطات كه به فهم اهداف ويژه يادگيري كمك مي كند. اين موضوع شامل نرم افزارهاي خاص و موضوعات درسي گوناگون و منابع عمومي است.
  • آگاهي از توانمندي منابع فناوري اطلاعات و ارتباطات در كمك به مهارت هاي دانش آموزان در ارائه ي مطالب و نيز نقش آنها در به چالش كشيدن فكر و يادگيري هاي موضوعي دانش آموزان.
  • افزايش ميزان اعتماد افراد نسبت به بكارگيري ICT از طريق افزايش فراواني استفاده از منابع بيشتر به جاي اكتفا به يك يا دو منبع رايج.
  • پذيرفتن اينكه بعضي از كاربردهاي فناوري اطلاعات و ارتباطات باعث تغيير روش ارائه موضوع درسي به دانش آموزان و درگير كردن آنها در فعاليت هاي آموزشي است.
  • شناختن اينكه كدام شيوه سازماندهي بيشترين تاثير را دارد وقتي كه دانش آموزان فعاليت هاي خودشان را انجام مي دهند. براي فعاليت هاي دو نفره و فعاليت هاي تمام كلاس و فعاليت هاي گروهي از چه نوع سازماندهي بايد استفاده شود.

اكثريت معلمان، پيشرفت دانش آموزان را با كاربرد فناوري اطلاعات و ارتباطات تلفيق مي كنند. اگر درصدد آن هستيم كه معلمان بكارگيري ICT را در برنامه جاري خود تلفيق و پيشرفت تحصيلي دانش آموزان را ارتقا دهند، بايد از ارتقاء سطح تخصصي معلمان حمايت بيشتري صورت گيرد. شاخص آغاز قرن بیست و یکم، دگرگونی و تحول مي باشد. با پذیرش تدریجی استفاده از رایانه و فناوری های دیگر، آموزش و یادگیری چندین درجه تغییر جهت داده اند. به گفته ی الن کالینز،  این تغییر جهت ها شامل موارد زیر است:

  • تغییر از آموزش کل کلاس به آموزش گروه های کوچکتر
  • تغییر روش معلم از سخنرانی کردن به مربیگری
  • تغییرکارکردن بیشتر با دانش آموزان قوی درکلاس بصرف زمان بیشتر در کمک به دانش آموزان ضعیف
  • تغییر در جهت دخالت دادن بیشتر دانش آموزان در امر یادگیری خود
  • تغییر در جهت ارزشیابی بر اساس محصول و بازده
  • تغییر از حالت رقابت در کلاس به حالت همکاری و مشارکت بیشتر
  • تغییر از یادگیری اطلاعات و محتوای یکسان و به وسیله­ی همه­ی دانش آموزان به یادگیری مطالب متفاوت و مطابق با نیازهای دانش آموزان و با سرعت های متفاوت
  • حرکت از تفکر گفتاری به سوی ادغام مواد دیداری همراه با تفکر گفتاری.

 دانش آموزان بطور تصادفی نمی آموزند؛ یادگیری آنها حاصل مستقیم فرایندی است که متخصصان آموزشی  برای طراحی عمدی تجارب یادگیری مناسب برای آنان به کار می گیرند. طراحی فرصت هایی که از یک سو نیازهای دانش آموزان را در کار با فناوری های جدید برآورده سازد و از سوی دیگر از فناوری­های جدید به عنوان بخشی از راه­حل استفاده کند بسیار مورد توجه و مورد نیاز است. راهبردهای سنتی مورد استفاده در طراحی فرصت های یادگیری پاسخگوی نیازهای جامعه صنعتی مبتنی بر استفاده از مواد چاپی بوده است. منتقدان این راهبردها بر این عقیده اند که با آموزش در این روش نه تنها توانایی های دانش آموزان برای تشریک مساعی در جامعه ی امروز افزایش نمی یابد، بلکه از آن کاسته می شود؛ یعنی در واقع مدارس نه تنها به دانش آموزان کمک نمی کنند، بلکه در یادگیری آنها اختلال نیز ایجاد می کند.اگر متخصصان آموزشی بخواهند فرصت های یادگیری مناسب تری برای دانش آموزان طراحی کنند، باید ماورای تمرینات، به راهنماهای برنامه ریزی و تحولات آموزشی فعلی بنگرند و در پی پاسخ های عمیق تری برای این سوال باشند که پایه های یادگیری در دنیای فعلی چیست؟

در كل درباره تاثير فناوري اطلاعات و ارتباطات بر نظام آموزشي (و به طور خاص مدرسه) دو رويكرد متفاوت وجود دارد. برخي معتقدند، اثر فناوري هاي جديد تدريجي است و صرفا انتقال برنامه درسي سنتي را كارآمدتر مي كند و در واقع، دسترسي به اطلاعات سريع تر مي شود. رويكرد ديگر معتقد است، ورود فناوري اطلاعات و ارتباطات به مدرسه ها، هدف ها و ابزارهاي تعليم و تربيت را به طور اساسي تغيير مي دهد. از اين ديدگاه، فناوري اطلاعات بر مرزهاي ساختاري نظام آموزش سنتي فايق مي آيد. با اينكه موارد ذكر شده از دستاوردهاي بهره گيري از فناوري اطلاعات است، با اين حال ساده لوحانه است اگر تصور كنيم، ورود فناوري اطلاعات به تنهايي باعث انقلاب آموزشي شود.

اگر فرايند ياددهي يادگيري در نظام آموزشي تحول نپذيرد، ورود فناوري هاي اطلاعاتي نه تنها تحولي ايجاد نخواهد كرد، بلكه به تقويت سنت هاي محافظه كارانه آموزشي خواهد پرداخت. كاربرد فناوري اطلاعات لزوما اين هنجارها و رويه ها را در كلاس درس تغيير نمي دهند، مگر آنكه معلم يا عوامل ديگر، عادات و رويه هاي جديد را تاييد كنند. لذا صرف كاربرد فناوري مهم نيست، بلكه بايد معلم متفاوت عمل كند و بر ساخت دانش توسط فراگير و تبيين مسائل توسط او تاكيد داشته باشد. در واقع معلم بايد روش هاي تفكر را كه فناوري در اختيار او قرار مي دهد، لحاظ كند. از اين رو چگونگي ورود فناوري هاي اطلاعات به نظام آموزشي اهميت مي يابد .

منبع

سعیدی نیری،مینا(1388)، بررسي ميزان و نوع استفاده معلمان از برنامه درسي مبتني بر فناوري اطلاعات و ارتباطات،پایان نامه کارشناسی ارشد،علوم تربیتی،دانشکده علوم انسانی واجتماعی مازندران

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0