روش های شناخت درمانی

روشهای درمان شناختی به سه دسته تقسیم می‌شود:

  • روان درمانیهای منطقی ؛ تعقلی.
  • درمان بوسیله تعلیم مهارتهای سازگارانه.
  • درمان به شیوه حل مسأله .

روان درمانیهای منطقی

این دسته شامل سه روش درمانی است:

  • درمان منطقی- عاطفی از الیس.
  • شناخت درمانی بک.
  • تعلیم خودآموزی از می‌کن‌بام.

 ذیلاً هر روش معرفی  و کیس درمانی مربوط به آن ارائه می‌گردد.

درمان منطقی- عاطفی از  نظرالیس

الیس، مشکلات عاطفی را زاینده افکار غیرمنطقی می‌دانست. به نظر او اگر عارضه‌ای با بار عاطفی فوق‌العاده‌ای که دارد به دنبال حادثه  محرکی بیاید ظاهراً چنین می‌نماید که آن حادثه باعث این نتیجه شده است. در صورتی که واقعاً چنین نیست و عوارض عاطفی عمدتاً به وسیله سیستم عقیدتی ایجاد می‌شود. مثلاً اگر فردی در زندگی خود شکست بخورد دچار افسردگی می‌شود ظاهراً چنین می‌نماید که آن شکست باعث این افسردگی شده است. در صورتی که چنین نیست. عقایدی غیرمنطقی از قبیل اینکه  چرا این حادثه اتفاق افتاد؟ ونمی‌بایست چنین می‌شد  و اینکه  هیچ کاری از دستم برنمی‌آید  بر فرد هجوم می‌آورد و او را دچار افسردگی می‌کند.

نظر به اینکه عقاید غیرمنطقی با واقعیت تطبیق نمی‌کند و جامه عمل نمی‌پوشد، باعث فشار روانی و اختلال عاطفی می‌شود. عقایدی از قبیل : نباید شکست بخورم و باید همیشه موفق شوم و باید همه افراد مرا قبول داشته باشند و اگر او را از دست بدهم زندگیم تباه می‌شود  غیرمنطقی است. زیرا با واقعیت‌ها تطبیق نمی‌کند . یعنی انسان گاهی شکست می‌خورد و ممکن است موفق نشود و ممکن است افرادی باشند که او را قبول نداشته باشند و فرد می‌تواند به خود متکی باشد.در درمان منطقی- عاطفی وظیفه درمانگر این است که به مراجع کمک کند تا افکار غیرمنطقی و مخرب را که باعث اختلال عاطفی او شده است تشخیص دهد و به جای آن افکار منطقی و سازنده بگذارد. قدمهایی که برای کمک به مراجع برداشته می‌شود عبارتست از :

  •  بحث لفظی با مراجع برای متقاعد نمودن وی نسبت به زمینه فلسفی و تئوریک روش منطقی – عاطفی.
  •  مشخص نمودن افکار غیرمنطقی با بازنگری خود مراجع و بازخورد و تشویق مشاور.
  •  درمانگر مستقیماً افکار غیرمنطقی را با مراجعه کننده مشخص می کند ، تا در مواردی که به افکار غیرمنطقی می‌انجامد عکس‌العمل منطقی بروز دهد.

شناخت درمانی بک

به نظر بک،  ناراحتیهای عاطفی محصول نیروهای اسرارآمیز و نفوذناپذیر نیست بلکه غالباً در اثر اشتباه در یادگیری، استنباطهای غلط و تمیز ندادن خیال از واقعیت است. گاهی انسان بدون دلیل خارجی افسرده می‌شود. در اینصورت با اطمینان می‌توان گفت که یک جریان شناختی یعنی یک فکر یا یک خاطره باعث افسردگی او شده است. گاهی برداشت‌های غلط در فرد به صورت یک عادت در می‌آید و چنان ذهن او را مشغول می‌دارد که حتی خود او هم از وجود آن برداشت‌ها بی‌خبر است. گاهی بیمار واقعیت ملموس و عینی را تحریف می‌کند مثلاً یک بیمار پارانوئید خیال می‌کند که همۀ اشخاص به او آسیب می‌رسانند، یا بیمار افسرده فکر می‌کند که توانایی خواندن و نوشتن و حتی رانندگی را ندارد. گاهی بیمار اندیشه‌ای غیرمنطقی دارد مثلاً بیمار افسرده با مشاهده اینکه شیر آب دستشویی چکه می‌کند یا پیلوت اجاق گاز خراب شده یا یکی از پله‌ها لق شده است نتیجه می‌گیرد که این خانه برای زندگی کردن مناسب نیست.

درمانگر یک برنامه کلی برای درمان و یک برنامه اختصاصی برای هر جلسه تنظیم می نماید درمان را می توان سه مرحله ای شامل : مرحله ابتدایی ، میانی ، و انتهایی در نظر گرفت .بک ، معتقد است که بیماران افسرده برداشتی منفی از خویشتن، برداشتی منفی از محیط اطراف و برداشتی منفی نسبت به گذشته، حال و آینده دارند. در حالت اضطراب، بیماران نگران وقوع خطرات احتمالی هستند و در این اندیشه هستند که حوادث ناخوشایندی احتمالاً اتفاق می‌افتد. همچنین خود را از برخورد با اندیشه‌های نگران کننده ناتوان می‌بینند و محرک‌ها را تعمیم داده و تقریباً هر صدا یا حرکت یا تغییری را در محیط اطراف خطری برای خود محسوب می‌دارند.

نظر به اینکه بیماران افسرده و مضطرب دارای احساس باختن، آشفتگی و از هم پاشیدگی در زندگی خود هستند، درمانگر باید به آنان کمک کند تا افکار و رفتار خود را دوباره سازمان دهند. فرایند شناخت درمانی بک شامل مراحل زیر است:

  •  مراجعین از افکار خود آگاه می‌شوند.
  •  مراجعین افکار نادرست و ناجور خود را تشخیص می‌دهند.
  •  مراجعین به جای افکار نادرست، افکار درست و عینی می‌گذارند.
  •  مراجعین تشویق و تقویت می‌شوند و به آنان باز خورد مثبت داده می‌شود.

تعلیم خودآموزی از  نظر می‌کن‌بام

تعلیم خودآموزی از دو زمینه ریشه گرفته است:

  • عقیده الیس مبتنی بر اینکه صحبت‌های درونی و غیرمنطقی باعث اختلال عاطفی می‌شود.
  • نظریه لوریا که براساس آن، کودکان کنترل زبان درونی بر رفتار خویش دارند. لوریا سه مرحله مشخص را که در آن، رفتار کودک تحت کنترل زبان او در می‌آید بیان می‌کند. در مرحله اول سخن دیگران و معمولاً بزرگترها رفتار کودک را جهت داده و کنترل می‌کند. در مرحله دوم سخن بیرونی کودک تنظیم کننده رفتار او می‌شود و در مرحله سوم زبان درونی کودک، تنظیم کننده رفتار او خواهد بود

می‌کن‌بام، نتیجه مشاهدات خود را چنین بیان می‌کند و می‌گوید که فرزندش علاقه زیادی به سیب خوراکی داشت و پوست آنرا روی زمین می‌ریخت. با وجودی که با همسرش تلاش کرده بود تا با استفاده از روشهای تغییر رفتار، کودک خود را از این کار باز دارد ولی این روشها کارساز نبود. یک روز که همسرش فرزندشان را به سالن پذیرایی زیبایی برده بود و به او یک سیب خوراکی داده بود، فرزندشان مانند قبل، پوست سیب را روی زمین انداخته بود. مادرش به او گفته بود: پسرم. نه. اینجا کثیف می‌شود.

ببین. پوست سیب را باید در سطل آشغال انداخت. آنگاه به او کمک کرده بود تا پوست سیب را از زمین بردارد و در سطل آشغال بیندازد. پس از این واقعه، وقتی فرزندش پوست سیب را روی زمین می‌انداخت، نگاهی به اطراف می‌کرد و می‌گفت نه. کثیف می‌شود و پوست سیب را برمی‌داشت و در سطل آشغال می‌انداخت. برای انجام این کار والدین، او را تقویت کردند. به نظر می‌کن‌بام، آنچه باعث تغییر رفتار کودکشان شد زبان درونی او بود و این زبان درونی رفتار او را تنظیم می‌کرد. نتایج تحقیقات درباره اضطراب از امتحان و شرکت در جمع نشان داد که تعلیم خود‌آموزی باعث تغییر عمده‌ای در رفتار مراجعین شده است. این روش در مورد کودکان زود انگیخت نیز نتیجه خوبی داشته و به کنترل رفتاری آنان انجامیده است.

 تعلیم خودآموزی شامل مراحل زیر می‌شود :

  • اول- تعلیم مراجع تا افکار ناسازگارانه را تشخیص داده و از آن افکار آگاه شود.
  • دوم- با بیان رفتار مناسب و گفتن شیوه عمل ، درمانگر آنرا الگوسازی می‌کند یعنی
  1. لوازم عمل را ارزیابی می‌کند.
  2. عمل را به صورت گام به گام آموزش می‌دهد.
  3. جملات شخصی را که بر لیاقت فرد دلالت می‌کند آموزش می‌دهد.
  4.  به مراجع کمک می‌کند تا بر نگرانی خود از نظر شکست احتمالی غلبه کند.
  5. عمل موفقیت آمیز مراجع را تقویت می‌کند.
  • سوم – مراجع رفتار موردنظر را انجام می‌دهد و آنرا به صورت بلند بازگو می‌کند و جملات را مجدداً در ذهن خود تکرار می‌نماید.

درمانگرمراجع رامطمئن می‌سازد که اگرشخصاًعملی راانجام دهد به راه حل سازنده‌ای برای برطرف نمودن اشکالات عاطفی خوددست خواهد یافت و باعث می‌شود تا دید مثبت و موفقی نسبت به آینده پیدا کند.

آموزش مهارتهای سازگارانه

مهارتهای سازگارانه مجموعه رفتارهایی است که به سازگارشدن فرد با موقعیت‌ها و شرایط زندگی کمک می‌کند. کسی که از برخورد با دیگران دچار اضطراب می‌شود، اگر مهارتهای ارتباطی و برخورد را فرا گیرد، خواهد توانست در جمع حاضر شود و احساس اضطراب نکند. گلدفرید، از روش کنترل شخصی برای حساسیت‌زدایی به این صورت استفاده کرد که ابتدا به مراجعین خود مهارتهای استراحت و آرمیدگی را تعلیم می‌داد و سپس از آنان می‌خواست تا صحنه‌های مختلف از موقعیت‌های اضطراب‌زا را در ذهن خود مجسم کنند و با استفاده از مهارت استراحت آن صحنه‌ها را از ذهن خود دور سازند. وقتی مراجع توانست با آن صحنه‌های تصور شده بدون اضطراب مواجه شود به صحنه واقعی نزدیک می‌شد.

 روش گلدفرید، شامل مراحل زیر است:

  •  توصیف درمانی روش حساسیت زدایی.
  •  آموزش شیوه استراحت و آرمیدگی.
  •  تنظیم سلسله مراتب از موقعیت‌های اضطراب‌زا.
  •  آموزش مراجع با موقعیت‌های اضطراب‌زا را در ذهن خود مجسم کند و با استفاده از مهارت استراحت آنها را از ذهن خود دور سازد. مجسم نمودن صحنه‌ها تا وقتی ادامه می‌یابد که آن موقعیت‌ها برای مراجع اضطراب‌زا نباشد.
  •  پس از آنکه مراجع توانست موقعیت‌ها را بدون اضطراب در ذهن خود مجسم کند، به موقعیت واقعی نزدیک می‌شود. تفاوت این روش با حساسیت‌زدایی که به صورت شرطی خلافی اجرا می‌گردد در این است که در این روش، ابتدا مراجع با تجسم موقعیت‌های اضطراب در ذهن خود به صورت ذهنی با آن موقعیت‌ها روبرو می شود و وقتی موقعیت‌ها برای او اضطراب‌زا نبود، با موقعیت‌های واقعی در خارج برخورد می‌کند.

می‌کن‌بام ، راهنمای زیر را برای تعلیم مهارتهای سازگارانه پیشنهاد کرد:

  •  طرحهای سازگاری باید قابل انعطاف باشد.
  •  در برنامه آموزش باید به تفاوتهای فردی، تفاوتهای فرهنگی، تفاوت موقعیت‌ها توجه شود.
  •  درمانگر باید مراجع را تشویق کند تا از اطلاعات موجود استفاده کند و به حوادثی که بالقوه تهدیدکننده است توجه نماید.
  •  ابتدا مراجع به موقعیت‌هایی که کمتر فشار زاست نزدیک شود.

برخورد با موقعیت‌های فشارزا از جمله موارد استفاده از تعلیم مهارتهای سازگارانه است. تعلیم این مهارتها شامل سه مرحله است:

  1. در مرحله اول به مراجع کننده تعلیم داده می‌شودتا دربرابرعوامل استرس‌زا به صورت آمادگی ، و احتمال غلبه بر مشکلات و مواجه شدن با عامل فشار و افزایش توان سازگاری با آن شرایط واکنش نشان دهد.
  2. در مرحله دوم مراجع ، تمرین می‌کند و اطلاعاتی را در زمینه موضوع‌های فشارزا و راههای مقابله با آن و شیوه استراحت برای کم‌کردن فشار را فرا می‌گیرد.
  3. در مرحله سوم درمانگر مراجع را تشویق می‌کند تا با موقیعت فشارزا در خارج برخورد کند. در اجرای این مرحله، درمانگر می‌تواند مراجع را در اطاق مشاوره، با موقعیت‌های فشارزا از قبیل موقعیت امتحانی نزدیک کند و اضطراب او را تقلیل دهد.

 درمان به شیوه حل مسئله

برخی از مراجعین تردید درتصمیم‌گیری و اشکال درانتخاب دارند.این افراد یاتصمیمی نمی‌گیرند و یا انتخاب خود را تا آنجا که بتوانند به تأخیر می‌اندازند. تردید در تصمیم‌گیری و اشکال در انتخاب غالباً ناشی از ندانستن فرآیند تصمیم‌گیری است. تصمیم‌گیری فرآیندی آموختنی است، قبل ­از تصمیم‌گیری و انتخاب لازم ­است مراحل ­زیرطی شده باشد :

آشنا شدن با موقعیت مشکل: اگر مراجع در هنگام روبرو شدن با مشکل فوراً پاسخ بدهد ممکن است دقت کافی برای بررسی پاسخهای متنوع نداشته باشد. شناخت موقعیت زمانی و مکانی به آگاهی بیشتر از مشکل و توجه به راه‌حلهای احتمالی کمک می‌کند. ابتدا لازم است موقعیت بررسی شود و روشن گردد که مشکل موجود در چه شرایطی رخ داده است.

تعریف عینی مشکل: اگر مشکل مبهم باشد نمی‌توان برای آن راه حلی یافت. پس از شناختن موقعیت باید مشکل به صورت عینی و ملموس تعریف و مشخص گردد. با مشکلی مانند عقب‌ماندگی تحصیلی نمی‌توان برخورد کرد زیرا کلی و مبهم است و معلوم نیست که فرد در چه موضوعی و تا چه اندازه عقب‌ماندگی تحصیلی دارد. اگر روشن شود که عقب‌ماندگی تحصیلی فرد در ریاضی آنهم در عدم درک مفاهیم اساسی است، می‌توان برای آن راه حلی یافت و به او کمک کرد.

ارائه راه حلها: در این مرحله، مراجع دامنۀ وسیعی از پاسخهای احتمالی را ارائه می‌دهد. لازم است در این مرحله تا آنجا که ممکن است برای مشکل موجود راه حل ارائه گردد. در این مرحله به نقد و بررسی راه‌حلها نمی‌پردازند و راه‌حلها مورد قضاوت ارزشی قرار نمی‌گیرد.

پس از آنکه مراحل مقدماتی تصمیم‌گیری طی شد ، مراجع به تصمیم‌گیری و انتخاب می‌پردازد. تصمیم‌گیری عبارت از انتخاب یک راه حل است ، چنانچه مراجع موقعیت را بشناسد و مشکل را بصورت عینی تعریف کرده باشد و راه حلهای مختلفی برای آن ارائه شده باشد، امکان تصمیم‌گیری و انتخاب می‌رود. آنانکه نمی‌توانند تصمیم‌گیری کنند یا موقعیت را دقیقاً نشناخته‌اند و یا مشکل را به صورت عینی و ملموس تعریف نکرده‌اند و یا به راه‌حلهای مختلفی نرسیده‌اند.اگر مراجع برای مشکل خود تنها به یک راه حل فکر کند و آن راه حل مناسب نباشد نمی‌تواند تصمیم‌ بگیرد. تصمیم‌گیری در صورتی مطلوب است که بهترین راه حل انتخاب شود.

 برای انتخاب بهترین راه حل از سه معیار زیر استفاه می‌شود :

  • مؤثر بودن راه حل: یعنی راه حلی انتخاب می‌شود که ازسایرراه حلها اثرش بیشتر باشد و بهتر بتواند مشکل راحل کند.
  • عملی بودن راه حل: یعنی راه حلی انتخاب می‌شود که بتواند به عمل درآید و امکان اجرای آن باشد.
  • مفیدتر بودن راه حل: یعنی راه حلی انتخاب می‌شود که بازدهی و نتیجه آن بیشتر باشد.

اگر راه حلی موثرتر و عملی مفیدتر باشد می‌توان آن راه حل را انتخاب کرد و بر آن تصمیم گرفت. پس از تصمیم‌گیری و انتخاب لازم است. به ارزشیابی نتیجه آن پرداخت و چنانچه نتیجه بدست آمده با نتیجه مورد انتظار هماهنگی داشته باشد فرآیند تصمیم‌گیری پایان می‌پذیرد و در صورتی که نتایج بدست آمده با نتیجه مورد انتظار هماهنگ نباشد مراجع به مقدمات تصمیم‌گیری باز می‌گردد، و راه حل دیگری را انتخاب می‌کند.روش حل مسأله کاربرد فراوانی دربرخوردبا مشکلات تحصیلی، شغلی و خانوادگی دارد.

تفاوت درمان شناختی بک و درمان عاطفی – منطقی الیس ، عبارتند از :

بک، شخصا چند تفاوت برجسته بین دو نظام شناختی را مشخص کرده است:

 اولا” درمان بک خیلی بیشتر از درمان منطقی – عاطفی الیس بر فرایند تجربی نگری تاکید دارد . درمانجویان در جریان درمان شناختی ترغیب می شوند با عقاید خود به صورت فرضیه هایی برخورد کنند که باید از طریق ازمایش های رفتاری خود انها ازمون شوند در حالی که الیس می کوشد بر اساس تعقل و منطق تغییرفلسفی ایجاد کند، بک برای تغییر دادن عقاید موجود بر شواهد اتکا می کند.

 ثانیا” درمان شناختی از درمان منطقی – عاطفی ساخت دارتر و دقیق تر است ، رویکرد بک احتمالا” به جامعه روانپزشک و رویکرد الیس به جامعه روان شناسی بیشتر توجه دارد.

منبع

معتمدی،فرشاد(1394)، اثر بخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر استرس شغلی کارکنان شرکت،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانتشناسی بالینی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0