روش های آموزش مهارت های زندگی

 گستردگی و تنوع مهارت های زندگی سبب می شود که نتوان یک روش آموزش مناسب برای آن پیشنهاد کرد. در زمینه مهارت های زندگی با کثرت روش های آموزش مواجهیم. آموزش مهارت های زندگی، آموزشی فعال و مبتنی بر تجربه است. اساس آن یادگیری مشارکتی است زیرا در خلال کودکی و نوجوانی و همچنین بزرگسالی، بیشتر تعاملات اجتماعی در گروهها رخ می دهد. از همین موضوع می توان به صورت ساختار یافته ای در موقعیت های آموزشی استفاده کرد . در آموزش مهارت های زندگی افراد فعالانه در فرآیند یاددهی- یادگیری مشارکت می کنند. روش هایی که برای تسهیل این درگیری فعال استفاده می شود شامل کار کردن در گروههای کوچک، بارش فکری، ایفای نقش، بازی و مباحثه است .روان شناسان اخیرا در بررسی اختلالات روانی و انحرافات اجتماعی به این نتیجه رسیدند که بسیاری از اختلالات و آسیب ها در ناتوانی افراد ، ریشه در تحلیل صحیح و مناسب از خود ، موقعیت خویش ، عدم احساس کنترل و کفایت شخصی برای رویارویی با موقعیت های دشوار و عدم آمادگی برای حل مشکلات و مسائل روز افزون جامعه و گسترش روابط اجتماعی ، آماده سازی افراد به خصوص نسل نوجوان و جوان برای رویارویی با موقعیتهای دشوار امری ضروری به نظر می رسد.

گستره نظری مهارت های زندگی

مهارت های زندگی به عنوان اطلاعاتی که از طریق یادگیری و مشاهده رفتار دیگران بدست می آید نشانگر این واقعیت است که بر نظریه یادگیری اجتماعی بندورا مبتنی است و به همین جهت افراد در جریان یادگیری و آموزش فعالانه به امر یادگیری مهارت های زندگی می پردازند. نظریات زیربنایی مهارت های زندگی در ادامه مورد اشاره قرار می گیرد:

  • نظریه یادگیری اجتماعی

برنامه آموزش مهارت های زندگی بر اساس نظریه یادگیری اجتماعی بنا شده است. نظریه یادگیری اجتماعی که بر مبنای کارهای آلبرت بندورا تدوین شده معتقد است یادگیری فرآیندی فعال و مبتنی بر تجربه است به این صورت که کودکان هم از طریق دستورالعمل ؛گفتارهای والدین، معلمین و … و هم از طریق مشاهده رفتار دیگران یاد می گیرند، رفتار آنان نیز از طریق نتیجه و پاسخی که اطرافیان به آنان نشان می دهند، اصلاح و تقویت می گردند. بنابراین کودکان از طریق تعاملات اجتماعی و از طریق ارتباطات کلامی رفتارها را یاد می گیرند. به همین دلیل لازم است که مهارت های مختلف را به کودکان از طریق دستورالعمل، نمایش، ارائه الگو و تعامل آموزش دهیم نه فقط از طریق دستورالعمل. اصول اساسی این تئوری آن است که رفتارهای اجتماعی از طریق تقویت، آموخته و حفظ می شوند و در انجام یک رفتار دارا بودن مهارت آن رفتار و نیز احساس خودکارآمدی اهمیت زیادی دارد. نظریه یادگیری اجتماعی اثر مهمی بر تحول مهارت های زندگی داشته است. از دیدگاه این نظریه لازم است که انسان ها به روش ها و مهارت هایی مجهز شوند که به آنان کمک کند تا با جنبه های درونی زندگی اجتماعی شان مقابله کنند ؛ از قبیل روش های کاهش تنیدگی، کنترل خود و تصمیم گیری. بخش مهمی از برنامه مهارت های زندگی به این موضوعات اختصاص یافته است. در آموزش مهارت های زندگی از روشهای طبیعی از قبیل مشاهده، بازی نقش و ارتباط با گروه همسن استفاده می شود .

  • نظریه نفوذ اجتماعی

این نظریه معتقد است که افراد تحت فشار، رفتارهای مشکل آفرین نشان می دهند. رفتارهایی چون مصرف سیگار و … و برخی از منابعی که به این افراد فشار می آورد عبارتند از: گروه همسالان، والدینی که رفتار نابهنجار دارند و الگوهای منفی که از طریق وسایل ارتباط جمعی انتقال می یابند. در نظریه نفوذ اجتماعی به شناسایی این فشارها پرداخته می شود. در این نظریه به افراد آموزش داده می شود تا هم منابع فشار را شناسایی کنند و هم بتوانند در مقابل تقاضاهای آنها پاسخ منفی بدهند. طرفداران این نظریه معتقدند که تنها آگاه کردن افراد از نتایج حاصل از انجام رفتار مشکل آفرین و یا ترساندن آنان از این نتایج نمی تواند مفید باشد. این روش نخستین بار توسط ایوانز برای پیشگیری از مصرف سیگار مورد استفاده قرار گرفت. اما در حال حاضر از این روش برای آموزش مقاومت در مقابل فشار گروه همسن مورد استفاده قرار می گیرد. بررسی ها نشان داده اند که برنامه های مربوط به نظریه نفوذ اجتماعی نسبت به برنامه هایی که فقط دانش و اطلاعات را در اختیار افراد قرار می دهد، مفید تر است .

  • نظریه حل مسأله شناختی

طرفداران این نظریه معتقدند که آموزش مهارت های حل مسأله شناختی در روابط بین فردی به افراد باعث می شود که آنان بتوانند از رفتارهای تکانشی خودداری کنند و یا اینکه آن را کاهش دهند. پژوهش ها نشان می دهد که مهارت های حل مسایل شناختی در کودکانی که رفتارهای اجتماعی مثبت از خود نشان می دهند متفاوت از افرادی است که رفتارهای اجتماعی منفی ؛ مثل رفتارهای ضد اجتماعی، عدم توانایی در مقابله با ناکامی و ارتباط ضعیف با گروه همسال را از خود نشان می دهند. هدف از مهارت های حل مسأله شناختی در روابط بین فردی این است که به افراد آموزش داده شود تا بتوانند در مقابل یک مسأله به تولید راه حل های مختلف بپردازند و سپس عواقب و نتایج حاصل از هر کدام از راه حل ها را نیز پیدا کنند و بعد از آن بهترین راه حل را انتخاب نمایند. برای آموزش این مهارت ها از روش های مختلفی چون با صدای بلند فکر کردن، اجرای نقش و … استفاده می گردد. از طریق یادگیری در نظر گرفتن راه حل های مختلف برای یک مسأله، افراد بهتر می توانند با ناکامی مقابله کنند، انتظار بکشند و هر وقت به اهدافشان نمی رسند و ناکام می شوند از ابراز هیجانات شدید و پرخاشگری خودداری کنند.

  •  نظریه هوش چند بعدی: شامل هوش عاطفی

اکلز، معتقد است فردی هوشمند است که بتواند هیجانات و عواطف مثبت خود و دیگران را بشناسد و از آنها برای رسیدن به اهداف مثبت استفاده کند. هر فردی دارای دو نوع هوش فردی است: هوش بین فردی و هوش درون فردی. هوش بین فردی عبارت است از توانایی درک احساسات، خواسته ها و تمایلات دیگران و هوش درون فردی عبارت است از توانایی درک احساسات، عواطف و خواسته های خود .یکی از اهداف آموزش مهارت های زندگی این است که افراد بتوانند هیجانات و عواطف مثبت و منفی خود و دیگران را بشناسند و بین آنها نوعی توازن برقرار کنند.

  •  نظریه خطر و جهندگی

این نظریه معتقد است که یک سری عوامل درونی و بیرونی وجود دارد که فرد را در مقابل عوامل تنش زای اجتماعی، اضطراب و مورد سوء استفاده قرار گرفتن محافظت می کند. چنانچه فرد دارای عوامل حمایت کننده قوی باشد می تواند در مقابل رفتار ناسالم از خود مقاومت نشان دهد. عوامل حمایت کننده درونی عبارتنداز: عزت نفس و منبع کنترل درونی. عوامل بیرونی عبارتنداز: حمایت های اجتماعی که فرد از خانواده و اجتماع دریافت می کند .از نظر برنارد، عواملی که باعث رهایی افراد از عوامل تنش زا می شود عبارتند از: صلاحیت اجتماعی، مهارت های حل مسأله، احساس مستقل بودن و احساس هدفمند بودن. طبق این نظریه برنامه های پیشگیری باید بتواند دامنه گسترده ای از این حمایت های درونی و بیرونی را برای افراد فراهم کند. نظریه خطر و جهندگی بخش مهم و اساسی مهارت های زندگی را فراهم آورده است. به این ترتیب که برنامه مهارت های زندگی به این دلیل تدوین گردیده که از عوامل مشکل ساز پیشگیری کند و منجر به افزایش عوامل مثبت گردد.  – نظریه ساخت گرایی روان شناسی

بر اساس این نظریه محیط یادگیری نقش بسیار مهمی در جهت دادن به تحول فرد دارد. از طرف دیگر، محیط یادگیری تحت تأثیر یادگیری های فرد و ارتباط او با دیگران قرار می گیرد. دیدگاه  ساخت گرای روان شناختی سه اثر اساسی بر روی مهارت های زندگی گذاشته است.یکی از آنها این است که تأکید بسیار زیادی بر روی نقش ارتباطات اجتماعی و همکاری فرد با گروه همسال در یادگیری مهارت ها دارد ؛خصوصاً مهارت های حل مسأله. دومین اثر اینکه این نظریه معتقد است که زمینه های فرهنگی، نقش بسیار مهمی در انتخاب نوع مهارت های زندگی که قرار است به فرد آموزش داده شود، دارد. در واقع افراد از طریق ارتباطی که با دیگران و فرهنگ جامعه دارند نوع محتوایی مهارت های زندگی مورد تدریس را تعیین می کنند و سرانجام اینکه این دیدگاه معتقد است که رشد مهارت های فرد که از طریق ارتباطات خود با محیط اجتماعی صورت می گیرد، هم فرد و هم محیط را متأثر می سازد .

منبع

 کرانی،داریوش(1394)، آموزش مهارت های زندگی بر رشد اجتماعی دانش آموزان دبیرستانی،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0