روش ارزیابی متوازن به عنوان یک سیستم ارزیابی عملکرد
در سالهای پایانی دههی 1980 بسیاری از سازمانها و شرکتها از پیاده سازی استراتژیهای خود ناامید شده بودند. در تحقیقی که در سال 1982 انجام شد و نتایج آن در مجلهی فورچون منتشر گردیده بود، مشخص شده بود که فقط 10 درصد استراتژی هایی که به خوبی فرموله شدهاند، در عمل با موفقیت پیاده میشوند. در چنین شرایطی مدیران به دنبال ابزاری بودند که آن ها را در تحقق استراتژی هایشان یاری دهد و روش ارزیابی متوازن به عنوان ابزار نیرومند در این زمینه مطرح شد.
برطرف کردن مانع مربوط به انتقال استراتژی
روش ارزیابی متوازن از طریق ایجاد یک فهم مشترک و سرجمع استراتژی سازمان به اهداف کلی، سنجهها، اهداف کمی و برنامه و ابتکارات اجرایی در هر یک از چهار منظر، برپا میشود. ترجمه چشم انداز و استراتژی به اصطلاحات عملیاتی، برای مدیریت ارشد این امکان را فراهم میسازد تا منظور خود را از جملات کلی و زیبایی که در بیانیه چشم انداز نوشته شده است، به وضوح و در قالب اصطلاحاتی که برای همه افراد سازمان قابل فهم است، بیان دارد. جملاتی مانند : بهترین در کلاس خود ، خدمات برتر ، مشتریان هدف ، مزیت رقابتی و جهانی شدن و نظایر آن تا به اهداف و سنجههای مشخصی که برای کارکنان قابل فهم باشد، ترجمه نشوند، هم چنان روی کاغذ باقی خواهد ماند و هرگز پیاده نخواهند شد. در فرآیند توسعه روش ارزیابی متوازن تیم مدیریت ارشد سازمان ممکن است، مشخص کند که ؛ خدمات برتر به معنی 95% تحویل به هنگام خدمات به مشتریان است، حالا همه کارکنان مفهوم خدمات برتر را خواهند فهمید و در جهت تحقق آن وظیفه خود را تشخیص خواهند داد.
برطرف کردن مانع مربوط به عدم همسویی کارکنان
معیارهای ارزیابی متوازن نه تنها در سطح کلی سازمان و واحدهای خدمات مشترک و حتی در سطح کارکنان تعیین میشوند و با اتصال این معیارهای ارزیابی به یکدیگر، نوعی همسویی و همدلی در تحقق اهداف به وجود میآورد. به جای اتصال سیستم پاداش و نظام جبران خدمات کارکنان به تحقق اهداف کوتاه مدت مالی، مدیران با استفاده از روش ارزیابی متوازن، فرصت این را خواهند یافت تا پاداشهای پرداختی را مستقیماً به تحقق سنجههایی ارتباط دهند که واحدهای کسب و کار، گروههای کاری و یا افراد میتوانند در آن موثر باشند.
برطرف کردن مانع مربوط به عدم تخصیص منابع لازم
برپایی روش ارزیابی متوازن فرصت بسیار خوبی جهت اتصال فرآیندهای برنامه ریزی استراتژیک و بودجه بندی فراهم میسازد. یکی از مهمترین اجزای ارزیابی متوازن در هر یک از منظرهای چهارگانه، برنامهها و ابتکارات لازم برای تحقق اهداف و سنجههای تعیین شده است. اگر برای سنجهها اهداف کمی بلند مدتی در نظر گرفته شود، برنامه تحقق تدریجی این اهداف نیز تعیین میشود. بنابراین، منابع مالی و نیروی انسانی لازم جهت تحقق اهداف تعیین شده در ارزیابی متوازن، میبایست مبنایی جهت توسعه فرآیند بودجه بندی سالانه باشد. دیگر واحدهای شرکت، بودجه سالانه خود را از طریق افزودن درصدی به ارقام سال گذشته خود تهیه نمیکنند و به جای آن، هزینههای لازم برای تحقق اهدافی که طبق نظام ارزیابی متوازن به عهدهی آن گذاشته شده است، در بودجه آن ها گنجانده خواهد شد. به این ترتیب، مدیریت ارشد سازمان این امکان را خواهد یافت تا بین برنامه ها و ابتکارات استراتژیک با توجه به منافع محدود خود نوعی اولویت بندی و مصالحه برقرار کند و برنامههایی را انتخاب کند که بیشترین تأثیر را در تحقق استراتژی سازمان داشته و کمترین منابع را مصرف کنند.
برطرف کردن مانع مربوط به عدم تعهد مدیریت ارشد
بسیاری از جلسات مدیریت ارشد سازمانها صرف مقایسه ارقام بودجه با نتایج عملکرد واقعی شده و به تجزیه و تحلیل انحرافات بودجهای واحدها اختصاص مییابد. استفاده از روش ارزیابی متوازن، این امکان را فراهم میسازد تا توجه مدیریت ارشد به تحقق اهداف سازمان جلب شود. ارزیابی متوازن، چشم انداز و استراتژی سازمان را به مجموعه منسجمی از سنجهها در چهار منظر متوازن ترجمه میکند. بلافاصله، مدیریت ارشد سازمان اطلاعاتی بیش از یک سری ارقام مالی صرف جهت بررسی در اختیار خواهد داشت و از طریق مطالعه روابط علت و معلولی عوامل موفقیت زا، مدیریت سازمان در جریان پیشرفت به سوی تحقق استراتژی خود قرار خواهند گرفت. این آگاهی و فراگیری، علاقهمندی و تعهد مدیریت نسبت به حمایت از برنامههای استراتژیک را تقویت خواهد کرد.
منبع
سادات مظلومی،سیدمحمد(1393)، تاثیر اجرای تکنیک ارزیابی متوازن “BSC”بر سنجش عملکرد بانک،پایان نامه کارشناسی ارشد،مدیریت بازرگانی،دانشگاه آزاد اسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید