روشهاي اندازه گيري سرمايه فكري
حسابداري سنتي ارزشهايي مثل تجربه، مهارت، خوشنامي شركا يا مالكان را ناديده مي گيرد لذا ميان ارزش بازار و ارزش دفتري واحدهاي تجاري در عمل شكاف بزرگي وجود دارد. حال در جهت مرتفع نمودن و كم كردن اين شكاف از بين بيش از 30 مدلي كه براي شناخت و اندازه گيري سرمايه فكري شناسايي شده است به 14 مدل و روش مهم و ويژگيهاي هركدام ميپردازيم:
كيوي توبين
روش كيوي توبين، توسط جيمز توبين، برنده نوبل اقتصاد توسعه داده شد. اين نسبت، ارتباط بين ارزش بازار يك شركت و ارزش جايگزيني آن شركت(هزينه جايگزيني داراييهاي آن شركت) را اندازه گيري مي كند. بصورت تئوري در بلند مدت اين نسبت به سمت واحد ميل مي كند، اما شواهدي تجربي نشان مي دهد كه در همين زمان اين نسبت مي تواند بطور معناداري با عدد يك متفاوت باشد. براي مثال شركتهاي نرم افزاري كه به ميزان زيادي از سرمايه فكري بهره مي جويند، نسبتي در حدود هفت يا بالاتر دارند در حاليكه شركتهاي با سرمايه فيزيكي زياد نسبتي در حدود يك دارند. نسبت كيوي توبين در اصل بسيار شبيه به نسبت بازار به دفتر مي باشد با اين تفاوت كه توبين در هنگام محاسبه، هزينه جايگزيني دارايي هاي فيزيكي را به جاي ارزش دفتري داراييهاي فيزيكي بكار مي گيرد. نسبت حاصله به اين شكل بكار مي رود كه چنانچه نسبت كيوي يك شركت، بزرگتر از مقدار واحد و نيز بزرگتر از مقدار كيوي رقابتي باشد، شركت مزبور توانايي كسب سود بيشتر از شركتهاي مشابه را داراست.
حسابداري منابع انساني
حسابداري منابع انساني يكي از روشهاي مهم قديمي است كه به دهه 60 و 70 ميلادي برمي گردد. اين روش برخي شباهتها با مفهوم سرمايه فكري و نيز اندازه گيري آن دارد. حسابداري منابع انساني از كارهاي پيشگام در حوزه سرمايه فكري است كه حاوي برخي روشها جهت محاسبه ارزش منابع انساني است. ولي به نظر ميرسد كه اين روشها هيچ اثري بر عملكرد شركت ندارند و اين يكي از نقاط منفي اين روشها است. بنابر تعريف فليم هولتز، حسابداري منابع انساني شامل اندازه گيري هزينههاي متحمل شده توسط واحدهاي كسب و كار و سازمانهاست وقتي كه در خصوص داراييهاي انساني كارمنديابي، گزينش، آموزش و توسعه را به انجام ميرسانند. آن همچنين شامل اندازه گيري ارزش اقتصادي افراد براي سازمانهاست.
ترازنامه نامرئي
ترازنامه نامرئي بعنوان يكي از روشهاي پيشتاز در حوزه داراييهاي نامشهود، توسط اسويبي در سوئد مطرح گرديد. اسويبي در آن زمان نسبت به ناتواني سيستم هاي حسابداري سنتي در جهت تدارك اطلاعات مناسب براي ارزش گذاري دانش فني واكنش نشان داد و چهارچوبي را جهت گزارشدهي دارايي هاي نامشهود توسعه داد كه ترازنامه نامرئي نام گرفت. هدف كتابي كه تحت همين عنوان به چاپ رسيد، نمايش روشي عملي جهت گزارشدهي روي نيروي انساني بود كه مهمترين منبع و نخستين مولد درآمد دانش فني است. 35 شاخص غير مالي به منظور كامل كردن گزارش مالي با اطلاعات مرتبط به كاركنان از قبيل پايداري، دانش، توانايي، اثربخشي، پتانسيل ايجاد درآمد پيشنهاد گرديد. در ترازنامه نامرئي، تفاوت بين ارزش بازار سهام يك شركت و ارزش دفتري خالص بوسيله سه طبقه به هم وابسته از سرمايهها تحت عنوان سرمايه انساني، سرمايه سازماني(ساختاري) و سرمايه مشتري توضيح داده مي شود. اين سه طبقه از سرمايه ها كه براي اولين بار در كتاب مزبور به چاپ رسيد بصورت استانداردي غير رسمي در آينده تبديل گرديد.
كارت ارزيابي متوازن
اين روش كه توسط كاپلان و نورتون توسعه داده شد، سعي ميكند اهداف بلند مدت و كوتاه مدت، اندازه هاي مالي و غيرمالي، شاخصهاي پيشرو و پسرو و نيز جنبههاي داخلي و خارجي سازمان را متعادل نمايد. بطور كلي چهار منظر مشتري، مالي، فرآيندهاي داخلي و نيز يادگيري و رشد جهت ترجمه سطوح بالاي استراتژي به معيارهاي واقعي بكار گرفته ميشوند و همراه با هر منظر، اهداف، شاخصها، معيارها و مقدمات مورد نياز فهرست ميگردند. همچنين ارتباط مابين هريك از اين جنبه هاي چهارگانه ميبايد ملاحظه گردد. در مقايسه با اندازههاي حسابداري سنتي، كارت ارزيابي متوازن كانون توجه را از سوي شاخصهاي مالي به نحوي تغيير داده است كه سه اندازه كليدي موفقيت غير ملموس را دربر گيرند. اينها تقريباً معادل با سه بخش سرمايه فكري هستند كه سرمايه انساني(تجربه و دانش افراد) سرمايه ساختاري(دانش نهفته در سيستم ها و فرايندهاي سازمان) و سرمايه مشتري(ارتباطات مشتري) نام دارند. بر اين اساس جنبههاي ياد شده ميتوانند بطور مناسب جهت ارزيابي شرايط موجود مديريت دانش و ارزيابي آن تطبيق داده شوند.
سرمايه فكري مستقيم
تاكيد اين روش اندازه گيري ارزش سرمايه فكري ابتدا بر شناسايي اجزاي مختلف آن و سپس ارزيابي هر يك از اين اجزا قرار گرفته است. با تعيين اجزاي سرمايههاي فكري(نظير سرمايه مشتري نظير وفاداري مشتريان، مالكيت فكري نظير حقوق اختراعات، داراييهاي فني نظير دانش فني، داراييهاي انساني نظير آموزش و داراييهاي ساختاري نظير سيستمهاي اطلاعاتي) و تعيين ارزش هر يك از اجزا ميتوان ارزش كلي سرمايه فكري شركت را محاسبه نمود. اين روش پيچيده ترين اما دقيق ترين ابزار اندازه گيري سرمايه فكري است. عيب اصلي اين روش در ضرورت شناسايي تعداد زيادي از اجزا و اندازه گيري و يا ارزش گذاري هر يك از آنها ميباشد كه موجب پر هزينه و پيچيده شدن اين روش ميگردد.
جهتيابي اسكانديا
اسكانديا يك شركت خدمات مالي سوئدي است كه بدليل جلودار بودن در امر اندازه گيري دانش خود به خوبي برجسته شده است. اسكانديا براي اولين بار بصورت داخلي گزارش سرمايه فكري خود را توسعه داد و در سال 1994 بعنوان اولين شركت بزرگ، گزارش سرمايه فكري خود را به پيوست صورتهاي مالي سنتي به سهامداران عرضه كرد. اسكانديا بطور وسيعي ابزارها و روشهاي مختلف اندازه گيري سرمايه فكري را تجربه كرد و سرانجام ابزار اندازه گيري خاص خود را تحت عنوان جهتيابي اسكانديا به همراه مدل ايجاد ارزش مربوط توسعه داد. ادوينسون بعنوان معمار مباحث ابتكاري فوق در شركت اسكانديا، يك مدل جامع و پوياي گزارشدهي سرمايه فكري كه جهت يابي اسكانديا نام داشت را با پنج حوزه مالي، مشتري، فرآيندي، توسعه و نوسازي و انساني مطرح نمود.
حسابداري و هزينهيابي منابع انساني
اين روش كه توسط جوهانسون توسعه داده شد، هزينه هاي مرتبط با اثرات مخفي منابع انساني كه سود شركت را كاهش ميدهد محاسبه مينمايد. سرمايه فكري بوسيله محاسبه ميزان مشاركت داراييهاي انساني تقسيم بر هزينه هاي حقوق سرمايهگذاري شده اندازه گيري ميشود. گروجر و جوهانسون تاكيد مي كنند كه حسابداري و هزينهيابي با دامنه گسترده اي از كاربردها همراهند:
- بعنوان ابزار سياسي، جهت نشان دادن سوء تدبير منابع انساني و سپس بحث در جهت سرمايه گذاري بيشتر و يا مديريت بهتر.
- بعنوان ابزار آموزش براي تحليل ساختاردهي و بنابراين فهم بهتر، حل مشكلات پرسنل از يك منظر كاربردي و بنابراين توانايي بهتر جهت تعادل ارزشهاي كاربردي در مقابل ساير ارزشها.
- بعنوان يك حامي تصميم سازي جهت اطمينان از اينكه از نقطه نظر مديريت روي منابع انساني منطقيتر هستند.
كارگزار تكنولوژي
مدل كارگزار تكنولوژي توسط بروكينگ مطرح شد، او دانش سازماني را به چهار طبقه دارايي هاي انسان محور، داراييهاي زيرساختي، داراييهاي فكري و داراييهاي بازار تقسيمبندي ميكند و ارزش سرمايه فكري سازمان را طي فرايند ارزيابي مشخص ميكند. هر بخش از مدل بوسيله پرسشنامه هاي مميزي مخصوص درباره متغيرهاي مرتبط با طبقه دارايي بررسي ميشود. بخش اول پرسشنامه مشتمل بر 20 سوال است كه بر نياز به تقويت سرمايه فكري تاكيد دارد و در ادامه پرسشنامه 178 سوال است كه مرتبط با چهار طبقه نامبرده از سرمايه فكري ميباشد.
كنترل دارايي نامشهود
كنترل دارايي نامشهود توسط اسويبي توسعه داده شد و سه نوع از داراييهاي نامشهود را كه حاصل اختلاف بين ارزش بازار و ارزش دفتري شركت ميباشد تعريف نمود. اين سه جزء داراييهاي نامشهود شامل ساختار خارجي (مارك تجاري، ارتباطات مشتري و تأمين كننده)، ساختار داخلي (مديريت، قانون، نظامنامه، روش و رفتار، نرم افزار) و شايستگي فردي (تحصيلات، تجربه، خبرگي) هستند. براي هر جزء دارايي نامشهود، سه شاخص بر رشد و بازسازي، كارايي و نيز پايداري آن جزء متمركز هستند. وقتي كه مدل جهتيابي اسكانديا با فرهنگ و فلسفه مديريت سازمان بعنوان بخشي از سرمايه انساني برخورد مي كند، كنترل دارايي نامشهود آنها را تحت ساختار داخلي طبقه بندي ميكند. بدليل تاكيد خاص اين مدل بر انسان، اين مدل بر اين فرض استوار است كه انسان تنها عامل درست در كسب و كار است و ساير جنبههاي ساختاري اعم از داخلي و خارجي، در فعاليتهاي انساني مستتر ميباشد.
ارزش افزوده اقتصادي
ارزش افزوده اقتصادي، بعنوان يكي از اندازه هاي عملكردي مبتني بر ارزش، در زمان پيدايش محبوبيتي فوق العاده بدست آورد. اين روش بطور نسبي يكي از جديدترين روشهاي ارزيابي عملكرد سازماني مي باشد كه توسط استيوارت و شركت مشاوره نيويورك توسعه داده شد. اين روش بر حداكثر كردن ثروت سهامداران متمركز است. ارزش افزوده اقتصادي، جريان نقدي ايجاد شده(پس از كسر ماليات) توسط شركت منهاي هزينه صرف سرمايه صرف شده جهت ايجاد آن جريان نقدي بوده، بنابراين نشان دهنده سود واقعي در برابر سود روي كاغذ است. ارزش افزوده اقتصادي به عنوان تفاوت بين فروش خالص و مجموع هزينههاي عملياتي، مالياتها و هزينههاي سرمايه ميباشد در حاليكه هزينههاي سرمايه از طريق ضرب هزينه متوسط سرمايه موزون در كل سرمايه(سرمايهگذاري شده) محاسبه ميشود. در عمل، ارزش افزوده اقتصادي زماني افزايش مييابد كه ميانگين موزون هزينه سرمايه، كمتر از بازگشت به داراييهاي خالص و يا بالعكس باشد. در حال حاضر روش ارزش افزوده اقتصادي به نحو مطلوبي استقرار يافته است و بطور فزايندهاي شركتهاي بزرگ در حال پذيرش آن بعنوان پايهاي براي برنامهريزي تجاري هستند. بعبارتي تغيير در ارزش افزوده اقتصادي معياري بدين نحو فراهم ميكند كه آيا سرمايه فكري سازمان اثربخش بوده يا خير. بديهي است در اين حال، ارزش افزوده اقتصادي يك اندازه جايگزين براي سرمايه فكري ميباشد و اطلاعات دقيقي از ميزان تاثير سرمايه فكري بر عملكرد شركت فراهم نميكند.
ارزش بازار به دفتر
ارزش بازار به دفتر يكي از روشهاي عمومي شناخته شده جهت اندازهگيري داراييهاي نامشهود و سرمايه فكري است. اين ارزش از طريق اختلاف بين ارزش بازار و ارزش دفتري شركت محاسبه ميشود. اين روش عليرغم سادگي داراي برخي مشكلات در اندازهگيري و نيز تفسير نتايج ميباشد. ارزش دفتري بستگي به استاندارد ملي و يا بينالمللي دارد كه براساس آن حسابها تهيه شده اند كه ممكن است در عمل ارزش دفتري را دستخوش تغيير نمايند. از طرف ديگر ارزش سهام در بازار همواره در حال تغيير است كه نتايج حاصله را صرفاً براي زماني كوتاه معتبر ميسازد. آيا اين بدان معناست كه ارزش دارايي هاي نامشهود همواره در حال تغيير است؟ آيا يك معامله و يا تغيير بازار ميتواند به آساني باعث ظهور و يا ناپديد شدن داراييهاي نامشهود شركت گردد؟ ارزش بازار به دفتر اندازهاي غيرقابل اعتماد از دارايي هاي نامشهود حاصل ميكند. با اين حال ميتوان در مواردي از اين نسبت به شكل درست استفاده كرد. براي مثال در هنگاميكه قصد داريم داراييهاي فكري يك شركت را در مقايسه با ساير رقبا در صنعت بسنجيم.
ارزش نامشهود محاسبه شده
مدل ارزش ناملموس محاسبه شده، بر پايه اين فرض بنا شده است كه درآمد مازاد يك شركت، براي مثال درآمد مازاد بر متوسط درآمد صنعت، از سرمايه فكري آن ناشي ميشود. به بيان ديگر با بكارگيري داراييهاي فيزيكي، درآمد يك شركت حداكثر به متوسط درآمد آن صنعت نزديك ميشود و تنها با بكارگيري سرمايه فكري است كه يك شركت به درآمد مازاد دست مييابد. دادههاي مورد نياز در اين روش از ترازنامه شركت تهيه ميشود. اجراي اين روش را ميتوان به شش مرحله زير تقسيمبندي كرد:
- درآمد متوسط قبل از كسر ماليات شركت، مربوط به سه سال قبل را محاسبه كنيد .
- متوسط داراييهاي فيزيكي پايان سال شركت، در سه سال گذشته را محاسبه كنيد .
- درآمد را بر ارزش دارايي هاي فيزيكي تقسيم نموده و از اين طريق نرخ بازگشت دارايي فيزيكي را بدست آوريد .
- متوسط نرخ بازگشت به دارايي فيزيكي براي صنعت در سه سال گذشته محاسبه كنيد و در صورتي كه از متوسط نرخ بازگشت شركت كمتر است مراحل را ادامه دهيد. سپس نسبت متوسط ماليات بر درآمد در سه سال گذشته را حساب كنيد.
- مازاد بازگشت را محاسبه كنيد.
- سرانجام مازاد بازگشت را بر يك درصد مناسب، براي مثال هزينه سرمايه شركت تقسيم كنيد.
جستجوگر ارزش
جستجوگر ارزش، يك روش حسابداري است كه توسط كا پي ام جي براي محاسبه و تخصيص ارزش به پنج دسته از داراييهاي نامشهود پيشنهاد گرديد. اين پنج دسته عبارتند از: داراييها و هدايا، مهارتها و دانش ضمني، هنجارها و ارزش هاي اجتماعي، فناوري و دانش آشكار، فرايندهاي اصلي و مديريتي. اين روش بينشي نسبت به پتانسيل آينده داراييهاي نامشهود با نگريستن به مواردي از قبيل: ارزش افزوده براي مشتريان، رقابتپذيري، پتانسيل پذيرش فرصتهاي جديد، قدرت تحمل و قدرتمندي فراهم مي كند. اهداف اين روش بر اساس اظهارنظر كا پي ام جي عبارتست از موارد زير:
- كمك نمودن به سازمانها در جهت فهميدن و اندازه گيري مزيت هاي رقابتي و يا داراييهاي نامشهود است كه داراي اهميت استراتژيك هستند.
- ارزيابي قدرتها و ضعفهاي نسبي داراييهاي نامشهود با ملاحظه پتانسيل آينده.
- تخصيص جريان درآمد سازمان در سرتاسر مزيتهاي رقابتي.
نتايج امتيازي زنجيره ارزش
نتايج امتيازي زنجيره ارزش كه توسط ليو توسعه داده شد، يك روش تحليل اندازهگيري داراييهاي نامشهود است كه همچنان در فاز توسعه قرار دارد. زنجيره ارزش با كشف محصولات، خدمات و فرايندها آغاز شده، سپس به سوي فاز امكان سنجي تكنولوژي و توسعه پيش ميرود و در نهايت، فاز بازاريابي محصول يا خدمت انجام ميشود. كارت امتيازي زنجيره ارزش، ماتريسي از شاخصهاي غيرمالي است كه در سه طبقه متناسب با چرخه توسعه گرد آمده است: كشف و يادگيري، اجرا، تجاري كردن.
فرمولهاي محاسباتي و روشهاي كمي جهت محاسبه ارزش سرمايه هاي فكري
براي پاسخ به اين سوال كه چگونه ميتوان ارزش سرمايه هاي فكري را بصورت پولي محاسبه كرد چهار فرمول زير آورده شدهاند. نتايج آزمون آماري بيانگر آن است كه در سطح اطمينان 95%، فرمولهاي شماره سه و چهار در سنجش ارزش سرمايه هاي فكري شركتها، همبستگي بالا و معناداري را(با مقادير R بالاتر از 97/ ) با ارزش سهام شركتها و صنايع بورس اوراق بهادار تهران نشان دادهاند. به اين ترتيب ميتوان بهرهگيري از اين گونه روشها را به شركتهاي فعال در بورس و اوراق بهادار تهران قوياً توصيه كرد.
طبقه بندي روشهاي اندازه گيري سرمايه فكري
در يك تقسيم بندي كلي روشهاي اندازه گيري سرمايه فكري به چهار طبقه كلي تقسيم بندي ميشوند.
روشهاي سرمايه فكري مستقيم
اين روشها مقدار پولي داراييهاي فكري را بوسيله اجزاء مختلف اين قبيل داراييها پيشبيني ميكنند. از بين روشهاي اشاره شده روش كارگزار تكنولوژي، حسابداري و هزينهيابي منابع انساني، جستجوگر ارزش، سرمايه فكري مستقيم و حسابداري منابع انساني در اين طبقه قرار ميگيرند.
روشهاي سرمايهگذاري بازار
اين روشها بر محاسبه تفاوت بين ارزش بازار سهام شركت و سرمايه در دست سهامداران آن و در نظر گرفتن ما به التفاوت بعنوان داراييهاي نامشهود يا سرمايه فكري مبتني هستند. از بين 14روش، مدل ترازنامه نامرئي، ارزش بازار به دفتر و كيوي توبين جزء اين طبقه هستند.
روشهاي بازگشت روي داراييها
اين روشها متوسط درآمد قبل از كسر ماليات شركت را در يك دوره مشخص محاسبه نموده و آنرا بر متوسط ارزش داراييهاي فيزيكي در همان دوره تقسيم ميكنند. روش ارزش افزوده اقتصادي و ارزش نامشهود محاسبه شده با اين ويژگي هستند و به اين طبقه تعلق دارند.
روشهاي كارت امتيازي
در اين روشها اجزاء مختلف داراييهاي نامشهود يا سرمايه فكري شناسايي شده و براي آنها شاخصهاي تهيه شده در كارتهاي امتيازي گزارش ميشوند و يا اينكه در نمودارها به نمايش در ميآيند. روشهاي كارت ارزيابي متوازن، جهت يابي اسكانديا، كنترل دارايي نامشهود، نتايج امتيازي زنجيره ارزش متعلق به اين طبقه هستند.
منبع
قلي پور، قادر(1394)، تاثير سرمايه ي فکري بر عملکرد سازمان بر اساس مدل استاندارد بنتيس، پايان نامه كارشناسي ارشد، مديريت اجرايي ،دانشگاه پیام نور
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید