روانشناسی مثبت چیست؟
روانشناسی مثبت یعنی مطالعه علمی عملکرد یک انسان ایدهآل. این، اولین جملهای است که در ویکیپدیا، مقابل این اصطلاح پیدا میکنید. اما این علم نوظهور واقعا درباره چه چیزی بحث میکند؟ آنطور که مارتین سلیگمن(پدر روانشناسی مثبت)میگوید: این روانشناسی، روانشناسی قرن بیست و یکم است؛ علمی که به جای توجه به ناتوانیها و ضعفهای بشری،روی تواناییهای آدمها متمرکز شده است؛ تواناییهایی از قبیل شاد زیستن، لذت بردن، قدرت حل مسأله و خوشبینی. اگرچه همانطور که مارتین سلیگمن میگوید، میشود ریشه روانشناسی مثبت را در اظهارات روانشناسهای قرن بیستم هم دید، اما اولین کسی که این مباحث را به شیوه علمی مطرح کرد «سلیگمن» بود. پیش از او روانشناسهای انسانگرایی مثل راجرز و مازلو هم کم و بیش چنین دیدی به انسانها داشتند.راجرز، آدمها را نامشروط میپذیرفت .او میگفت هر کسی دنیای فردی و منحصر به فرد خودش را دارد که باید به آن احترام گذاشت. به نظر او ریشه تمام مشکلات بزرگسالان از آنجا ناشی میشود که والدین در کودکی محبت خودشان را به صورت مشروط به کودک ارائه میدهند؛ یعنی کودک باید آنگونه که پدر و مادرش میگویند رفتار کند تا مورد محبت قرار بگیرد.
مازلو هم در سلسله مراتبی که برای نیازها در نظر گرفته بود «نیاز به خودشکوفایی» را در بالاترین مرتبه قرار داده بود. او میگفت افراد در مرحله خودشکوفایی، یک حس شادی توام با آرامش را تجربه میکنند.حتی قبل از انسانگراها، یک روانشناس آمریکایی به نام ویلیام جیمز، نگرانی اصلی روانشناسی را «شادی و بهزیستی انسانها» میدانست. روانشناسی مثبت در 6 سالی که از قرن بیست و یکم گذشته، پیشرفتهای زیادی کرده است. جالب است بدانید که روانشناسان این مکتب، در مقابل DSM که نظام طبقهبندی اختلالات روانشناختی بیماران است، یک نظام طبقهبندی به نام CSV را به وجود آوردهاند که تواناییهای آدمها را گروهبندی میکند. آنها 6 گروه از تواناییهای آدمی را در این نظام، مشخص کردهاند :
1 ـ خرد و دانایی: شامل خلاقیت، کنجکاوی، باز و پذیرا بودن در مقابل تجارب جدید، عشق به یادگیری و وسعت نظر
2 ـ شجاعت: شامل خودباوری، پایداری، کمال و سر زندگی
3 ـ تنوعدوستی: شامل عشق، مهربانی و هوش اجتماعی
4 ـ عدالتجویی: شامل رعایت حقوق شهروندی، بیطرفی و رهبری
5 ـ اعتدال: شامل بخشش و دلسوزی، فروتنی و آزرم، احتیاط و نظم بخشیدن به عملکرد خود
6- تعالی: شاملِ دانستن ارزش زیباییها و شگفتیها، قدرشناسی، امیدواری، شوخطبعی و معنویت
حتی این استادان برای این علم نوظهور، زیرمجموعههایی هم ترتیب دادهاند؛ مثلا، سه تا از زیر مجموعههای آن که البته همپوشانی هم با هم دارند شامل گرایشهای زیرند :
1 ـ تحقیق در زندگی دلپذیر یا زندگی در لذت:این محققان در پی آن هستند که بدانند مردم چگونه میتوانند به بهترین سطح تجربه، پیشبینی و دیگر تجربههای حسی خوشایند به عنوان جزئی از زندگی طبیعی دست یابند؛ احساساتی از قبیل حس برقراری رابطه خوب با دیگران، امیدواری، علاقهمندی و تفریح کردن .
2 ـ مطالعه زندگی خوب یا زندگی متعهدانه: این محققان احساس سرشار شدن در احساسات منحصر به فردی را که از کارهای ابتدایی و معمولی زندگی سرچشمه میگیرند، مطالعه میکنند. این احساسات وقتی شکل میگیرد که فرد حس میکند تکلیفی که به او دادهاند، با تواناییهایش جفت و جور است و مطمئن است که از پس آن بر میآید .
3 ـ تحقیق در زندگی معنادار یا زندگی در پیوند با جهان: این محققان میخواهند بدانند که مردم چگونه احساسات مثبت خود را به سوی بهزیستی و تعلق داشتن به معنایی مثبت هدایت میکنند. مهمتر این که آنها میخواهند بدانند مردم چگونه میتوانند احساس کنند که یک جزء کوچک اما فعال و مشارکتکننده در یک جهان بزرگتر می باشند;احساساتی از قبیل جزئی از طبیعت بودن، عضو یک گروه اجتماعی یا یک نهضت یا یک سازمان یا یک سنت یا یک نظامِ باوری بودن.
منبع
قلی زاده، لیلا(1394)، بررسی رابطه بین درگیری شغلی والدین با شادکامی و موفقیت تحصیلی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی ناحیه یک شهر ارومیه، پایان نامه کارشناسی ارشد برنامه ریزی درسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارومیه.
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید