رهبری برنامه درسی

رهبری برنامه درسی

تحقیقات رهبری در حوزه تعلیم و تربیت اغلب بر مدیریت مدرسه، تغییر تربیتی و برنامه‌ریزی درسی متمرکز بوده است. با این حال، تحقیقات اندکی در حوزه رهبری برنامه درسی وجود دارد. اکثر پژوهش‌های انجام شده در دوره ابتدایی است. در دوره پیش دبستان نیز چند کار صورت گرفته است، اما در دوره متوسطه تنها یکی، دو پژوهش صورت گرفته است.در تمام این موارد، پژوهش در مدارس و مؤسسات دارای سیستم برنامه‌ریزی درسی غیرمتمرکز (مدرسه محور) صورت گرفته است و به نظر می‌رسد، بحث از رهبری برنامه درسی زمانی مطرح است که با یک سیستم غیرمتمرکز و نه متمرکز در امر برنامه‌ریزی درسی روبرو باشیم که در آن رهبر برنامه درسی قدرت و اختیار بازیگری و نقش آفرینی دارد. بررسی پیشینه نشان می‌دهد که امروزه نقش رهبری برنامه درسی تنها اختصاص به مدیر مدرسه ندارد (بحث رهبری برنامه درسی توزیعی مطرح است)، و سرپرست، مدیر، معلم، تیم معلمان، دستیار معلم، معاون، مشاور مدرسه، استاد دانشگاه و … نیز می‌توانند رهبر برنامه درسی باشند. با این وجود، در بیش از 99 درصد پژوهش‌های صورت گرفته، جامعه پژوهش شامل مدیران است. اگر چه دیدگاه نسبتاً سنتی‌تری وجود دارد که معتقد است رهبری برنامه درسی یک صفت یا ویژگی است که رهبران مدرسه باید در خود توسعه دهند. لیکن این دیدگاه که رهبری برنامه درسی را به عنوان یک ایده جدید حل مساله در زمینه برنامه‌ریزی درسی، تدریس و یادگیری در مدارس موجود در جامعة به سرعت در حال تغییر می‌بیند، دیدگاهی شایع‌تر و متعارف‌تر است . این بدان معنی است که رهبری برنامه درسی فرایندی است که طیف وسیع‌تری از افراد را به جای تنها رهبران مدرسه شامل می‌گردد.

با توجه به این واقعیت که بیش از صد تفسیر از برنامه درسی در پیشینه مطالعات برنامه درسی و بیش از 200 تفسیر از رهبری در پیشینه مطالعات رهبری وجود دارد، لذا انتظار می‌رود که طیف گسترده‌ای از تعاریف در زمینه رهبری برنامه درسی وجود داشته باشد. این در حالیست که تعاریف خاص بسیار کمی از رهبری برنامه درسی در پیشینه فعلی وجود دارد و به غیر از چند مورد استثناء، سایر تعاریف نیز قادر به انعکاس یک درک درست از این مفهوم نیستند. از طرف دیگر، بدیهی است تعریف هر دو واژه برنامه درسی و رهبری بسیار چالش‌ برانگیز است. وقتی که این دو واژه در بافت و زمینه آموزش عالی قرار می‌گیرند، توضیح آنها حتی سخت‌تر از این هم می‌شود و از همه مهم‌تر، وقتی که هدف، تعریفی از ترکیب این دو واژه یعنی اصطلاح رهبری برنامه درسی باشد، کار به مراتب سخت‌تر هم خواهد شد. لذا، در بررسی پیشینه، یک تعریف عمومی و مورد پذیرش همگان از رهبری برنامه درسی به طور کلی و رهبری برنامه درسی در آموزش عالی به طور خاص به چشم نمی‌خورد.  

در همین زمینه سورنسون و همکاران (2010) اظهار می‌دارند که خوشبختانه یا متأسفانه هیچ تعریف رسمی از رهبری برنامه درسی وجود ندارد. ایشان بر این باورند که داستان فیل و افراد نابینا به ما در تدوین تعریفی عملی از رهبری برنامه درسی کمک خواهد کرد. تعریف رهبری برنامه درسی شبیه به تلاش شش فرد نابینا برای تعریف یک فیل است. این کار به این موضوع بستگی دارد که هنگام تصمیم برای تعریف رهبری برنامه درسی چه بخشی از آن را لمس کنید. اگر بعد استانداردهای برنامه درسی ملی و ایالتی را لمس کنید، ممکن است رهبری برنامه درسی را به عنوان “رهبری و هدایت ذینفعان مدرسه به سمت اهداف دانش‌آموزی روشن بر اساس استانداردهای برنامه درسی ملی و ایالتی تعریف کنید. اگر بعد تجدیدنظر و نوسازی رهبری برنامه درسی را لمس کنید، آنگاه ممکن است رهبری برنامه درسی را به عنوان “برنامه‌ریزی و طراحی جهت بهبود مداوم برنامه درسی تعریف کنید. اگر بعد تدریس رهبری برنامه درسی را لمس کنید، آنگاه ممکن است رهبری برنامه درسی را به عنوان “درگیر کردن اعضای هیأت علمی و کارکنان در برنامه‌ریزی درسی …. تعریف کنید.

منبع

افشین، فریبا(1393)، بررسی رابطه ی بین سبک های تفکر (نوع اول) و برخورداری از مهارت های برنامه ریزی درسی در بین معلمان مقطع ابتدایی مدارس پسرانه ناحیه یک شهر ارومیه در سال تحصیلی 94 _ 1393، پایان نامه کارشناسی ارشد برنامه درسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارومیه.

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0