رضایت زناشویی

رضايت از زندگي وقتي وجود دارد كه وضعيت موجود فرد در روابط خانواده مطابق با آن چه وي انتظار دارد، منطبق باشد و نارضايتي از زندگي وقتي اتفاق مي‌افتد كه وضعيت موجود فرد در روابط خانوادگي با وضعيت مورد انتظار و دلخوا ه فرد منطبق نباشد. يكي ديگر از متغيرها كه می‌تواند به شكل منفي تحت تأثير كودكان با ناتواني يادگيري قرار‌‌‌‌‌گيرد، رضايت زناشويي خانواده‌ها می‌باشد. برقراري ارتباط مؤثر با طرف مقابل، عدم عصبانيت، حفظ استقلال فردي زن و مرد ضمن مشاركت با هم، ارزش قائل‌شدن به خواسته‌ها و علايق همسر، همراهي و همدلي، داشتن اهداف و آرمان مشترك، قبول سختي‌ها و آمادگي براي مواجهه با مشكلات زندگي و كنار هم بودن در روزهاي خوشي وسختي و تأكيد و توجه بر نكات مثبت شخصيت همسر، ابراز دوستي و اهميت دادن به يكديگر را از عوامل در استمرار زندگي مشترك ورضايت زن و مرد دانسته اند. ارتباط صحيح كلامي و غيركلامي اساس يك زندگي زناشويي موفق است . زن و مردي كه از داشتن، يك ارتباط صحيح با يكديگر و ديگر افرادخانواده محروم هستند، داراي نشانه‌هاي رفتاري ويژه‌اي مي‌باشند كه از جمله آن ها مي‌توان به موارد زير اشاره كرد: ياس، نوميدي و درماندگي زن يا شوهر، وجود تعارض بين زن و شوهر، داشتن انواع مشكلات در زمينه هاي مالي، جنسي، رفتاري، نرخ پايين تقويت يكديگر، نبود رضايت و خشنودي از زندگي زناشويي شكايت و انتقاد از يكديگر و غيره كه سرانجام سلامت رواني افراد خانواده را مورد تهديد قرار مي‌دهد. ارتباط با همسر جنبه مركزي زندگي عاطفي و اجتماعي يك شخص است و نارضايتي زناشويي، به توانايي زن و شوهر براي برقراري روابط رضايتمندانه با بچه ها و ساير اشخاص خارج از خانواده آسيب مي‌رساند. رضایت زناشویی یکی از عوامل موثر در ثبات و پایایی خانواده‌ها و در عین حال بهداشت روانی همسران و فرزندان است. رضایت زناشویی فرآیندی است که در طول زندگی زوجین به وجود می‌آید و لازمه آن انطباق سلیقه ها، شناخت ویژگی‌های شخصیتی، ایجاد قواعد رفتاری و شکل‌گیری الگو‌های مراوده‌ای .

بدین ترتیب می‌توان گفت: زوجینِ دارای رضامندی، در حیطه های گوناگون زندگی با همدیگر توافق دارند. این چنین زن و شوهر‌هایی از نوع و سطح روابط عاطفی‌شان راضی هستند، پای‌بندی‌های مذهبی مشترکی دارند، وقت و مسائل مالی خودشان را به خوبی برنامه‌ریزی و مدیریت می‌کنند، در مسائلی که اختلاف نظر دارند، مصلحت زندگی و خانواده را بر مصلحت خود ترجیح داده، از انعطاف‌پذیری بالایی برخوردارند، از نوع و کیفیت گذران اوقات فراغت و رفت و آمد با اقوام و دوستان رضایت دارند و در نهایت، در تعداد و نوع تربیت فرزندان با هم اشتراک نظر دارند. اهمیت کیفیت زندگی زناشویی یا همان رضا‌مندی و نارضا‌مندی ‌زناشویی در تأثیر آن بر سلامت روانی و جسمانی پدیدار می شود. مطالعات نشان داده است که رضامندی و یا نارضامندی زناشویی، بر بسیاری از ابعاد زندگی فردی و اجتماعی تأثیر می‌گذارد، برای مثال، نتایج مطالعات در محدوده تأثیر جسمانی نشان داد، افراد متأهل که زندگی‌شان پایدار بوده و استحکام بیشتری داشته، عموماً عمر طولانی دارند، از نظر جسمانی سالم‌ترند، شاد هستند و بیشتر احتمال دارد که از سرطان نجات یابند‌. رایان و شلینگر ، مولفه هایی چون رضایت از میزان عشق و علاقه‌، دوستس‌ها، ارضای جنسی، زمان صرف شده در خانه با بچه‌ها، کمک به همسر در خانه، دوستان و رفتار خویشان و بستگان، احترام متقابل، اعتماد، عشق و وفاداری و ارتباط متقابل را به عنوان عوامل مهم رضامندی نام می‌برند.

 افراد متأهل که زندگی‌شان پایدار بوده و استحکام بیشتری داشته و از رضا‌مندی زناشویی بالایی برخوردارند. بیشتر عاطفی‌اند و در مقایسه با افراد ناسازگار، کمتر دچار مشکلات روان‌شناختی می‌شوند. وینچ و همکاران، معتقدند که رضایت‌زناشویی انطباق بین وضعیّت موجود و وضعیت مورد انتظار است. طبق این تعریف رضایت‌زناشویی زمانی محقق می‌گردد که وضعیت موجود در روابط زناشویی با وضعیت مورد انتظار فرد منطبق باشد. الیس  ، بیان می‌کند که رضایت زناشویی احساسات عینی از خشنودی، رضایت و لذت تجربه شده توسّط زن یا شوهر است هنگامی که همه جنبه‌های ازدواج‌شان را در نظر می‌گیرند. بر طبق تعریف، رضایت ‌زناشویی حالتی است که طیّ آن زن و شوهر از ازدواج با یکدیگر و با هم بودن احساس شادمانی و رضایت دارند .

مبانی نظری رضایت زناشویی

مفهوم زناشویی

افراد معمولا به دنبال شریکی برای زندگی خود می گردند که از نظر نژادی، اجتماعی و مذهبی همتای خودشان باشد. بر خلاف نظر عامه زن‌ها در انتخاب شریک کمتر از مردان رویایی فکر می‌کنند. مردان سریع‌تر از زنان عاشق می‌شوند و بیشتر از آن‌ها ویژگی‌های شریک زندگی آینده خود را رضایت بخش می‌یابند. اما زنان در انتخاب شریک زندگی عملی‌تر می‌اندیشند و با احتیاط بیشتری گام بر‌می‌دارند. بحث‌های زیادی برسر این مساله در گرفته است که آیا ازدواج‌های موفق ناشی از وجه تشابه بین علاقه و خلق و خوی زوجین است، افراد همانند یکدیگر را  جذب می‌کنند و یا بر پایه این اصل استوار است که زن و شوهر مکمل یکدیگرند ، افراد ناهمانند یکدیگر را جذب می‌کنند. از آن جا که دو نظرگاه، در پژوهش به تایید رسیده‌اند، نمی‌توان به نتیجه‌گیری قاطعی رسید. روشن است که بسیاری از الگوها‌ی روابط زناشویی می‌توانند عملکرد رضایت بخشی داشته باشند. اریکسون تذکر می‌دهد که برخی از افراد جوان بیشتر از آن که یک حس هویت صحیح به دست آورده باشند، ازدواج می‌کنند. آنان امید دارند که بتوانند خود را در ازدواج بازیابند، اما چنین ازدواج‌هایی تنها به ندرت موفق خواهد بود. اریکسون  ،  معتقد است که تغییری در طرف مقابل تنها به ندرت می‌تواند چاره‌ساز باشد. آن چه فرد نیاز دارد نوعی بینش عاقلانه هدایت شده نسبت به این واقعیت است که هیچ شخصی نمی‌تواند متوقع باشد با دیگری زندگی صمیمانه‌ای داشته باشد مگر این که تبدیل به خودش شده باشد. بدین معنا که دو فرد مایل به تشریک مساعی و تنظیم دو جانبه همه جنبه‌های مهم زندگی خود می‌باشند.

در پژوهشی بنی‌جمالی و همکاران  ، علل از هم پاشیدگی خانواده‌ها و نیز موفقیت ازدواج زوج‌های جوان را شامل موارد ذیل عنوان کردند:

  1. کمی سن جوانان به هنگام ازدواج، فقر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، کم بودن سواد، پایین بودن سطح شغلی، دخالت بی مورد اطرافیان، پدیده طلاق والدین زوج‌های ناموفّق، وابستگی مالی زوجین به والدین، همه از عوامل تهدید کننده زندگی مشترک زوجین جوان بودند.
  2. عدم همسویی زوجین در جهات مختلف موجب اختلاف زناشویی بین زوجین می‌شود.
  3. تشابه نظرات زوجین به عنوان عامل تداوم بخش زندگی مشترک شناخته شد.
  4. وجود بیماری های جسمی، روانی و اختلالات رفتاری اعلام نشده از سوی همسران و خانواده‌های آنها عامل سستی روابط بین زوجین تلقی شد.

توالی در رشد تحول در خانواده

ما در یک جامعه کثرت‌گرا زندگی می‌کنیم که دائما در حال تغییر ساختار خانوادگی، سبک‌های زندگی و لاجرم الگو‌های چرخه زندگی است. خانواده درمانگرها معمولا از دیدگاه متعارف جامعه شناختی  راجع به چرخه زندگی خانوادگی که با ازدواج شروع می‌شود، فراتر می‌روند و مدعی هستند که افراد مجرد ابتدا می‌بایست تکلیف اولیه تحولی خویش را کامل کنند: جدا شدن از خانواده مبدا ، بدون آن که از آن‌ها بریده باشند و رفتن به سوی یک پناهگاه و مامن عاطفی جایگزین. امروزه به خاطر دوره‌های طولانی تحصیل که موجب وابستگی درازمدت مالی، افزایش هزینه‌های زندگی مستقل، و جز این‌ها می‌شود. جدایی از والدین به ویژه در خانواده‌های طبقه متوسط دشوارتر شده است. ازدواج‌های دیر هنگام ناشی از ضرورت‌های شغلی، ترس از روابط جنسی به خاطر بیماری‌های مقاربتی، پذیرش همگانی ازدواج‌های دیر هنگام و نگرانی راجع به دوام و قوام ازدواج ، همگی باعث می‌گردند تا احساس تعهد نسبت به این رابطه جدید بیش از پیش تنش‌زا شود.

منبع

شایان فر،زهرا(1393)، انگیزش تحصیلی دانش آموزان بر اساس هوش معنوی و رضایت زناشویی مادر،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی تربیتی،دانشگاه آزاداسلامی تهران

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0