رضایت زناشویی و تفاوت زوج‎ها از نظر میزان رضایتمندی

رضایت زناشویی در مطالعات مربوط به ازدواج و زندگی خانوادگی به صورت‎های متعددی تعریف شده است. بعضی از محققان آن را بعنوان کیفیت رابطه زناشویی در نظر گرفته‎اند.‎یعنی احساسات ذهنی که افراد متاهل درباره‎ی ازدواجشان دارند.‎این احساسات ذهنی می‎تواند بعنوان رضایتمندی تلقی شود . رضایت زناشویی‎یعنی انطباق بین انتظاراتی که فرد از زندگی زناشویی دارد و آنچه در زندگی خود تجربه می‎کند. معتقد است رضایت زناشویی انطباق بین وضعیت موجود و وضعیت مورد انتظار است. برخی از صاحبنظران در تعریف رضایت زناشویی آن را تابعی از مراحل چرخه‎ی زندگی می‎دانند، از جمله الیس،  معتقد است که طرق مختلفی برای تعریف رضایت زناشویی وجود دارد اما بهترین تعریف را‎هاکینز انجام داده است. او رضایت زناشویی را احساس خشنودی، رضایت و لذت توسط زن‎یا شوهر ، زمانی که همه‎ی جنبه‎ های ازدواج خود را در نظر می‎گیرند، تعریف کرده است. رضایت‎یک متغیرنگرشی و‎یک خصوصیت فردی زن و شوهر محسوب می‎شود.

طبق تعریف مذکور رضایت زناشویی در واقع نگرش مثبت و لذت بخشی است که زن و شوهر از جنبه‎های مختلف روابط زناشویی خود دارند .یکی از روان شناسان نامی‎در نوشته‎های مربوط به رضایت زناشویی، خشنودی زن و شوهر از‎یکدیگر و کسب لذت از‎این رابطه را مهم ترین مولفه در رضایت زناشویی قلمداد کرده است. در تعاریف دیگر وجود تعامل‎های مثبت میان همسران‎یا رابطه‎ی دوستانه همراه با تفاهم در زناشویی را از عوامل اصلی رضایت زناشویی دانسته‎اند. دربرخی دیگر از تعاریف مفاهیم بیشتری استفاده شده است. برای مثال گفته می‎شود رضایت زناشویی عبارت است از احساس رضایت هر‎یک از همسران از هماهنگی و تطبیق با همسر خود درباره‎ی سازماندهی زندگی مشترک در زمینه‎های مختلفی نظیر نحوه‎ی گذراندن اوقات فراغت، تقسیم امور مربوط به خانه، روابط زوج با‎یکدیگر، روابط جنسی و چگونگی ابراز علاقه و محبت نسبت به‎یکدیگر. بنابراین توافق زوج در زمینه‎های گذراندن اوقات فراغت، همکاری در تقسیم امور خانه، روابط با خانواده‎های هریک، داشتن اهداف، فلسفه‎ی مشترک، ابراز محبت وروابط موزون جنسی از عمده ترین عوامل رضایت زناشویی است.

شاید تعریفی که‎یکی از روانشناسان از رضایت زناشویی ارایه داده است، جامع تر از تعاریف دیگری باشد که تا کنون مطرح شده است، او رضایت زناشویی را حالتی از وجود روابط صمیمانه میان زوج، هماهنگی نقش‎ها و همینطور دستیابی به درجه‎ای از همدلی میداند. براساس‎این تعریف، جو حاکی از عدم تفاهم ،عدم درک متقابل زن و شوهر از وضعیت و حالات طرف مقابل، و وجود درگیری و کشمکش بیانگر عدم رضایت زناشویی است. بدیهی است که در صورت وجود جو حاکی از عدم رضایت میان همسران، سلامت و کارکرد خانواده خدشه دار می‎شود و ادامه‎ی‎این اوضاع سرانجام ازدواج و خانواده را متلاشی می‎کند .تلاش‎های بسیاری جهت تعیین مولفه‎های رضایت زناشویی صورت گرفته است. فنل ده مورد از مهمترین صفات زناشویی مؤثر بر موفقیت ازدواج‎های ماندگار را فهرست نمود.‎این ده ویژگی که از مهمترین تا کم اهمیت ترین مرتب شدند، عبارت بودند از: سن ازدواج، وفاداری به همسر، ارزش‎های اخلاقی مستحکم، احترام به همسر به عنوان‎یک دوست، تعهد به وفاداری جنسی، تمایل به مادر‎یا پدر خوب بودن، اعتقاد به خدا و تعهدات معنوی، تمایل به خوشنود کردن همسر و حمایت از وی، همراه خوب  و تمایل به بخشیدن و بخشیده شدن.

 تفاوت زوج‎ها از نظر میزان رضایتمندی

جای هیچ گونه تعجب نیست که زوج‎ها ممکن است در چگونگی رضایتمندی‎یا عدم رضایتمندی تفاوت داشته باشند.‎یک زوج ممکن است از رابطه چیز زیادی بدست آورد و احساس خشنودی کند در حالیکه زوج دیگر که از رابطه چیز کمتری بدست می‎آورد، احساس ناخشنودی داشته باشد. گاهی اوقات هر دو زوج به طور مساوی احساس ناخشنودی می‎کنند. به هر حال در سطح رضایتمندی تفاوتهای فردی وجود دارد. نکته مهم‎این است که در رضایتمندی چه تفاوت‎های جنسی می‎تواند وجود داشته باشد.‎یک جامعه شناس بنام جس برنارد، تجارب زناشویی زنان و مردان را بصورت متفاوت توصیف کرد. در بررسی‎های اولیه او همسران رفتارهای‎یکدیگر را در‎یک دوره‎ی دو هفته‎ای از دو بعد ارزیابی کردند. عاطفی , وسیله‎ای؛ نوع هیجانی , تکلیفی؛  و لذتبخش , غیر لذتبخش. نتایج بدست آمده شباهت‎ها و تفاوت‎های جنسی را آشکار کرد. زنان و شوهرانشان به رفتارهای غیر لذتبخش عاطفی و تکلیفی بطور مشابهی واکنش نشان می‎دادند. اما در رفتارهای لذتبخش، مردان و زنان متفاوت بودند. شوهران رفتارهای تکلیفی همسرشان را خیلی مهم ارزیابی می‎کردند و زنان رفتارهای هیجانی شوهران را مهم ارزیابی می‎کردند .

اینکه چرا رضایتمندی در رابطه تا‎این‎اندازه مهم است؛ می‎توان گفت که اولا آن در ذات خود دارای اهمیت است، زیرا که احساسات افراد درباره‎ی جنبه‎های زندگی شان مهم است. احساسات به کیفیت زندگی و بر رفتارهایی که ترکیبات زندگی مان را تشکیل می‎دهند، اثر می‎گذارند. ثانیا رضایتمندی – سازگاری به دلیل‎اینکه نشان دهنده‎ی تداوم‎یا پایان احتمالی رابطه می‎باشند، مهم هستند. رضایتمندی می‎تواند پیش بینی کننده‎ی مهمی‎باشد بر‎اینکه‎ایا‎یک رابطه باقی خواهد ماند‎یا نه. به هر حال درمانگرانی که سعی می‎کنند رضایتمندی و سازگاری زوج‎ها را‎اندازه گیری کنند می‎توانند درباره‎ی‎اینده آنها حدس علمی‎تری بزنند . رونالد آدلرونل تان ، بر‎این مطلب اشاره دارند که افراد معمولا کسانی را دوست دارند که شبیه خودشان باشند. آنها اضافه می‎کنند که‎این امر نباید عجیب به نطر بیاید، زیرا‎یکی از اولین گامها جهت کسب اطلاعات وآگاهیهای موثر، بررسی علایق و تجربیات مشترک و سایر عواملی است که ما در آن به نوعی شریک هستیم. وقتی شباهت‎ها را ادراک می‎کنیم گویی نیروی جاذبه‎ای ما را به سوی افرادی می‎کشد که شبیه ما هستند. پژوهشها نشان داده‎اند که هنگامی‎که درصد بالایی از عقاید ما به دیگران شباهت داشته باشد، جاذبه ارتباطات افزایش می‎یابد مانند زوج‎هایی که در رابطه با اهداف زندگیشان ، دوستان مشترک، اعتقادات مشابه در مورد حقوق انسانها و. . . یکدیگر را تایید می‎کنند و در مورد عقاید کلیدی شباهت کافی با‎یکدیگر دارند و می‎توانند از بروز اختلاف نطرهای جدی در مورد موضوعات جان سالم بدربرند.

هیل ویپلو، در مطالعه طولی خود روی 231 زوج علاقه مند در مقایسه با زوج‎های از هم جدا شده به مدت دو سال به‎این نتیجه رسیدند که مهمترین عامل در بقای رابطه زوجین موفق شباهت در بسیاری از زمینه‎ها، مانند برنامه زندگی، سن، هوش و جذابیت جسمانی است و زوج‎های ناموفق، تفاوت در علایق، سلایق،‎اندیشه‎ها، عقاید، انتظارات جنسی، نداشتن تجارب‎یکسان در زندگی زناشویی و‎یا حتی عدم برابری در هوش را به عنوان علت جدایی خود ذکر کرده‎اند.اولسون پارسونز و ریترز، عقیده دارند که سه زمینه کلی رضایتمندی زناشویی که با هم تداخل دارند و به هم وابسته هستند عبارتند از:

  • رضایت فرد از ازدواج
  • رضایت از زندگی خانوادگی
  • رضایت از زندگی کلی

درباره‎ی رضایت زناشویی فرد و عوامل موثر بر آن نظریات متفاوتی وجود دارد. برخی از نظریه پردازان مانند فینچام و برادباری ، گاتمن،  عامل شناختی و اسناد‎ها را در رضایت زناشویی موثر دانسته‎اند. امروزه علاوه بر عامل شناختی، تاثیر ابعاد عاطفی در تعاملات زناشویی نیز مورد بررسی قرار گرفته است . بنابراین به نظر می‎رسد که در مجموع دو چشم‎انداز نظری عمده وجود دارد. در‎یک چشم‎انداز که مورد توجه و پذیرش نظریه پردازان مکتب روان تحلیلی می‎باشد، علل درون فردی و در دیدگاه دیگر که مورد پذیرش روان درمانگران رفتارگرا است، عوامل بین فردی در رضایت زناشویی موثر می‎باشند

منبع

رنجبر،خدیجه(1392)،رابطه بین سازوکارهای دفاعی وسبک های مقابله بارضایتمندی زناشویی،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی تربیتی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشکاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0