رضايت زناشويي

 دايره المعارف فلسفه و روان شناسي، رضايت را خوشي برآمده از آگاهي به يک وضعيت راحت تعريف نموده که به طور معمول با ارضاء برخي تمايلات خاص پيوند خورده است و از آنجا که رضايت به همراه خوشايندي حاصل مي­شود، پس مي­توان گفت افراد، رضايت را در فکر کردن بر وضعيتي که در وهلة اول از خوشايندي براي آنها حاصل شده، بدست مي آورند. با اين اوصاف خوشايندي حالتي است که از ارضاء نيازهاي نهاده شده در انسان به وجود مي­آيد حال آنکه، رضايت از ارزيابي منطقي درباره حالات خوشايند ايجاد مي­گردد و در کنش هاي متقابل اجتماعي و بروز حالات رواني افراد نسبت به يکديگر به دست مي­آيد و به عبارت ديگر رضايت از تعامل بين حالات خوشايند کننده احساس و کندو کاوهاي عقلاني در افراد ايجاد مي­گردد .

رضایت زناشویی فرآیندي است که در طول زندگی زوج­ها به وجود می­آید و شامل چهار حیطه جاذبه بدنی، جنسی، تفاهم، طرز تلقی و سرمایه گذاري می­باشد، و بر روابط والدین و فرزندان اثر می­گذارد.  این ارتباط در سلامت فردي و روانی فرزندان، سلامت زوج­ها و سلامت خانواده تأثیر دارد. همسرانی که از کیفیت ارتباطی یا تفاهم خوبی برخوردارند از وضعیت تندرستی بهتري نیز بهرمند می­باشند.رضایت زناشويي عبارت از احساس عيني از خشنودي، رضايت و لذت تجربه شده توسط زن يا شوهر است، وقتي که همه جنبه هاي زندگي مشترکشان را در نظر بگيرند. در صورت توجه به عوامل رضامندي زناشويي مي­توان انتظار داشت که با افزايش سطح رضامندي و بهداشت رواني بسياري از مشکلات رواني، عاطفي و اجتماعي کاهش يابد. «با ارتقاء سطح رضامندي زناشويي و رضايت از زندگي، افراد جامعه با آرامش خاطر بيشتر به رشد و تعالي و خدمات اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و … خواهند پرداخت و خانواده ها نيز از اين پيشرفت سود خواهند برد. تحقيقات متعددي نشان داده­اند که رضايت از زندگي زناشويي بر سلامت رواني و جسماني افراد تأثير مهمي دارد .

 عوامل موثر بر رضایت زناشویی

عوامل مؤثر بر رضايت زناشويي را مي توان در دو مقوله کلي دسته بندي کرد:

الف: عوامل زمينه­اي: شامل شرايط خانوادگي، تحصيلات، سن ازدواج، فرزندان، طول ازدواج، اشتغال، مسايل عقيدتي, مذهب، کيفيت ازدواج والدين، نوع جامعه و طبقه اجتماعي.

ب: عوامل ارتباطي: شامل پذيرش و احترام متقابل، اعتماد، توجه و مراقبت، همدلي و مهرباني، تعهد و وفاداري، رابطه با خويشان و اقوام، همکاري زوجين و  کمک به يکديگر، کيفيت گذران اوقات فراغت، روابط جنسي، درک متقابل، سهيم شدن زوجين در تصميم­گيري­ها و اقتصاد، ابراز احساسات و محبت و رابطه صميمي، حمايت و قدرداني، چگونگي ارتباط قبل از ازدواج، داشتن انتظارات واقعي و داشتن مهارت­هاي حل مشکل مي­باشد.

  •  عوامل زمينه­اي

شرايط خانوادگي: شرايط خانوادگي به عنوان يکي از عوامل مؤثر در رضايت زناشويي اشاره به کفيت ازدواج والدين، کيفيت رابطه والدين و فرزندان و کيفيت محبت خانوادگي دارد. خشنودي و رضايت زناشويي بيشتر در بين زوجيني ديده مي­شود که والدين آنها نسبت به يکديگر وفادار باقي مانده­اند. در مقابل زوجيني که والدينشان از هم جدا شده­اند احتمال بيشتري دارد که آنان نيز در ازدواج­شان دچار مشکل گردند. ريشه­هاي روابط در خانواده مانند روابط خوب با پدر و مادر  با موفقيت و رضايتمندي زناشويي مرتبط بوده است .

نوع جامعه و طبقه: جين، اشاره مي­کند در گذشته اگر دو نفر با هم ازدواج مي­کردند تا آخر عمر با يکديگر زندگي مي­کردند خواه با هم تفاهم داشتند يا نداشتند. در حال حاضر نيز در برخي جوامع که داراي ارزش­هاي سنتي هستند هنوز هم اين وضعيت ادامه دارد، اين در حالي است که در جوامع به اصطلاح مدرن ميزان طلاق به 50 درصد مي­رسد.

سن ازدواج: اغلب محققان و پژوهشگران سن ازدواج را به عنوان يکي از مهم­ترين عوامل رضايت زناشويي به حساب مي­آورند. در بعضي جوامع ديده مي­شود که زوجين، جوان­تر از آن بوده­اند که درباره همسر انتخاب درستي داشته باشند و نمي­توانند با هم جور شوند و نيازهاي فردي بر نيازهاي بين فردي ترجيح داده مي­شوند، ازدواج خود را به عنوان يک اشتباه جواني و طلاق را به عنوان تغيير براي پايان زندگي و شروع ديگري در نظر مي­گيرند. تجانس در ويژگي­هاي اجتماعي و سن از عوامل نگهدارنده ازدواج است. به گفته كارلسون، چون انتظارات و شيوه نگرش افراد در سنين مختلف فرق مي­کند. افرادي که داراي اختلاف سني هستند داراي فرهنگ و انديشه متفاوت نيز خواهند بود لذا تفاوت وسيع سني، تفاوت­هاي وسيع فرهنگ و جهان بيني را به همراه خواهد آورد و در بقاي زندگي زناشويي و رضايت زناشويي تاثير خواهد گذاشت  .

تحصيلات: به نظر شاملو تفاوت ميان سطح تحصيلي و طبقاتي يکي از عوامل مهم اختلاف خانوادگي است . درباره تحصيلات زوجين ناکونزي و رادجرز، معتقدند تجانس در ويژگي­هاي اجتماعي و تحصيلي از عوامل نگهدارنده ازدواج مي­باشند و زماني که تحصيلات زوجين با هم اختلاف زيادي دارد و منطبق بر يکديگر نيست احتمال طلاق بيشتر مي­گردد.

اشتغال: راس و همکارانش ، درباره تأثير اشتغال زن روي روابط خانوادگي تحقيقي انجام دادند که نتايج اين تحقيق نشان داد که هر دو همسر زماني که موفقيت شغلي زن بر اساس تمايلات بود کمتر افسرده بودند و چنانچه شغل زن در خارج از خانه با موافقت همسرش باشد و مردان نيز به همسران شاغل خود در کارهاي خانه کمک کنند، اشتغال زن نمي­تواند روي نوع روابط خانوادگي تأثير منفي بگذارد.

مسائل عقيدتي, مذهبي: ازدواج با افراد ناهمسان از لحاظ مذهبي را مي­توان نشانه ضعف کنترل­هاي اجتماعي دانست. بوساردبول در يک مقاله زناشويي درباره ايمان مي­نويسد: زناشويي ميان زن و مردي که مذهب مختلفي دارند به دشواري هاي شخصي و خانوادگي گوناگون مي­انجامد و تنها با اراده استوار نمي­توان از آنها پرهيز کرد.

فرزندان: تحقيقات فراواني درباره تأثير داشتن فرزند بر رضايت زندگي زناشويي انجام شده است. لانگهرست، بر اساس تحقيقي که بر روي رضايت زناشويي زنان کشيش انجام داده نشان داد که رضايت زناشويي تحت تأثير اشتغال همسر قرار نداشت و ليکن داشتن فرزند در رضايت زناشويي مؤثر بود .

طول ازدواج: لوينسون و همکاران،پيوندهاي زناشويي بلند مدت و رضايت زناشويي را در 156 زوج مورد مطالعه قرار دادند. يافته ها از ديدگاه مثبت در رابطه با پيوندهاي قديمي و طولاني­تر حمايت مي­کرد. در مقايسه با پيوندهاي زناشويي افراد ميانسال، زوج­هاي قديمي سالم­تر نشان مي­دادند در اين موارد:

  1.  نيروي بالقوه کمتري براي برخورد و تعارض دارند و در عوض داراي انرژي بيشتري براي لذت­جويي در مواردي چون رابطه با فرزندان هستند.
  2.  اختلافات سني کمتري در منابع لذت بروز مي­دهند.
  •  عوامل ارتباطي

اکثر روان شناسان خانواده بر اهميت برقراري ارتباط و مهارت­هاي ارتباطي در زندگي زناشويي زوجين صحه گذاشته­اند و به نظر مي­رسد عوامل ارتباطي ؛ تعاملي تأثير بيشتري حتي از عوامل زمينه­اي داشته باشد. پژوهش­هاي فراواني نشان مي­دهد که رفتارهاي مخرب و منفي در ارتباطات و تعاملات زن و شوهر باعث نارضايتي زناشويي مي­گردد .

اينک به عوامل ارتباطي بين زن و شوهر که در رضايت زناشويي تأثير گذارند مي­پردازيم:

پذيرش و احترام متقابل: سين­ها و ماکربک، معتقدند روابط رضايت بخش زناشويي تنها از طريق علاقه متقابل، ميزان مراقبت از همديگر و پذيرش و درک يکديگر قابل ارزيابي است. بک، نیز  معتقد است عدم درک متقابل يکي از نخستين عوامل اختلاف در ازدواج است و نشانه­هاي آن را اغلب در عباراتي نظير ؛ نمي­فهمم که چرا چنين رفتاري دارد مشاهده مي­کنيم پس اگر خواسته­هاي همسر درک شود و آنها را به طريقي فرد برآورده کند مي­تواند به بهبود روابط زناشويي کمک نمايد.

ارتباط صميمانه: يکي ديگر از عوامل مهم رضايت زناشويي ارتباط صميمانه بين زوجين است. به عقيده پاتريک رضايت از ميزان درجه محبت و علاقه، عامل مهم و مؤثر در رضايت زناشويي است. بين زنان و مردان در ادراک صميميت و رضايت زناشويي تفاوت وجود دارد. زنان بيش از مردان قادرند به طور بازتر درباره موضوع صميميت صحبت کنند. يک ارتباط صميمي زنان را به سوي رضايت و خشنودي بيشتر از رابطه زناشويي سوق مي­دهد در صورتي که مردان اثرات رابطه صميمي را فراتر و به حوزه­هاي ديگري از عملکرد سوق مي­دهند .آنچه مسلم است اين است که ارتباط براي ازدواج رضايت بخش ضروري است. لازمه ارتباط يادگيري شريک شدن در افکار، احساسات، بازخوردهاي مثبت و ابراز قدرداني است. البته خود افشايي مي­تواند خطرساز باشد زيرا فرد خود را آسيب پذير و قابل انتقاد مي­سازد.

سيلورمن، ارتباطات زناشويي را به سه دسته تقسيم کرده است:

  1. ارتباط حداقل مانند ارتباط زوجين سنتي
  2. ارتباط متوسط که در بين زوجين شاغل، تحصيل کرده و طبقات بالاي اجتماعي اقتصادي ديده مي­شود.
  3. ارتباط حداکثر که بيشترين تعاملات مثبت و احساس رضايت و اعتماد در آن ديده مي­شود. مهارت­هاي ارتباطي رفتارهايي را شامل مي­شوند که نگهدارنده ازدواج هستند.

تحقيقات نشان مي­دهد رابطه مثبتي بين ارتباط صميمانه و رضايت زناشويي وجود دارد. اين عقيده کلي که مهارت­هاي ارتباطي تعيين کننده اصلي رضايت زناشويي هستند توسط نظريه­هاي زوج درماني و پژوهش­هاي متعددي مورد بررسي قرار گرفته است مثلاً اوکام، اظهار مي­دارد که پژوهش­ها نشان مي­دهد که مسايل و مشکلات ارتباطي منبع اصلي مشکلات بين فردي است و بسياري از مشکلات زناشويي ناشي از سوء تفاهم و ارتباط غير مؤثري است که نتيجه آن احساس ناکامي و خشم به خاطر عدم برآورده شدن انتظارات و آرزوهاي نهفته مي­باشد. بر همين اساس اودون و کراچ، اظهار مي­دارند که مرکز و هسته درمان مشکلات زناشويي اصلاح مهارت­هاي ارتباطي است:

عشق و علاقه متقابل: عشق در رابطه بين زوجين شامل ابراز احساسات مثبت، توجه و مراقبت، همدلي و مهرباني، حمايت و قدرداني مي­باشد. اگر چه نمي­توان تفکيکي دقيق بين ارتباط صميمانه و عشق قائل شد ولي مي­توان گفت يک ارتباط صحيح مي­تواند بدون عشق نيز شکل بگيرد در حاليکه ارتباط عاشقانه لازمه­اش صميميت و توجه مثبت طرفين است. بالارد و ريش، معتقدند که عشق شکل دهنده ادراکات زوجين از همديگر است و ادراکات عشق در بين زوجين رابطه مثبتي با رفتارهاي نگهدارنده ازدواج دارد. تحقيقات مسترز، حاکي است که عمق و ابراز عشق و علاقه تضمين کننده موفقيت در ازدواج است. عشق توجه مثبتي را نسبت به طرف مقابل مي­طلبد .

تعهد و وفاداري: کاناري و استفورد، تعهد را به عنوان تمايل فرد برای پايداري دائمي روابط بيان کرده­اند. ميزان تعهد همسران يکي از عوامل مهم تأثير­گذار بر رابطه زناشويي است. اين محققان دريافتند که تعهد نسبت به ازدواج با عواملي همچون مثبت بودن، مثبت انديشي، بازبودن و انجام وظايف همسر رابطه مثبتي داد. سليمن، نيز معتقد است که تعهد به رابطه زناشويي حيات مي­بخشد و زمينه اي را ايجاد مي­کند که زوجين بتوانند روي موانع کار کنند  و زماني را براي تلاش اختصاص دهند.

داشتن مهارت­هاي حل مشکل ،توانايي حل مسأله: يکي ديگر از عوامل رضايت زناشويي توانايي حل تعارضات بين زوجين است. سيليمن، معتقد است براي زوجين بسيار رضايت بخش است که به نوعي از عهده مسايل في مابين خود برآيند. در چنين صورتي است که حل تعارض مي­تواند براي ازدواج مفيد باشد. نتيجه حل تعارض مي­تواند شناخت جديدي را ايجاد کرده و براي ازدواج سودمندتر باشد. مهارت­هاي حل مشکل شامل ارتباط صحيح، تصميم گيري، ادراه تعارض مديريت خانه مديريت مالي و شرکت در فعاليت هاي اجتماعي است .

روابط جنسي: سانگ، در تحقيقي به بررسي ميزان رضايتمندي جنسي بين زوج­هاي کره­اي – آمريکايي در ايالت­هاي غربي دست زد. نتايح حاصله حاکي از اين بود که شوهران از کيفيت روابط جنسي خود بيشتر از زنان رضايت نشان مي­دادند همچنين مشخص شد عزت نفس بيشتر بر نگرش مثبت، همدلي و همدمي زن و شوهر با ارضاي جنسي کامل در رابطه است و رضايت جنسي در سنين زوجين جوان­تر بيشتر ديده مي­شد و تفاوت فرهنگي بين زوجين از ميزان ارضاي جنسي طرفين مي­کاست .

سهيم شدن زوجين در تصميم­گيري­ها و اقتصاد: تصميم­گيري­ها به ويژه در مورد مسايل مالي يکي از عوامل مؤثر بر رضايت زناشويي است. مشارکت زنان در تصميم­گيري­ها به ويژه اقتصادي از جمله عواملي است که نارضايتي و رضايت زناشويي به آن بستگي دارد و عدم توجه يکي از زوجين به نظرات ديگري در اين زمينه موجب نارضايتي مي­گردد و اصولاً هنگامي که زن و مرد در تصميم­گيري­ها برابرند زن راضي­تر است .

از ديدگاه بک ، مسائل مربوط به دخل و خرج يکي از مسايل عمده در روابط زناشويي است و گاهي موجبات اختلاف زن و شوهر را فراهم مي­سازد و بر رضايت زناشويي تأثير سوء مي­گذارد. با توجه به نقش دخل و خرج مي­توان انتظار داشت که فعاليت زن و شوهر در تحصيل اسباب معاش و پرداخت هزينه­ها بر وحدت و يکپارچگي ميان زن و شوهر بيفزايد. در زمينه دخل و خرج اغلب با انواع مشغله­هاي ذهني در خصوص انصاف، کنترل در رقابت و ساير معاني سمبوليک که بر فعاليت­هاي مشترک لطمه مي­زند  برخورد مي­کنيم. بسياري از زوجين بر سر چگونگي پرداخت مخارج با هم اختلاف دارند، بسياري از آنها پس از رسيدگي چندين و چند ساعته فهرست مخارج يکديگر را به بي­توجهي در خرج کردن درآمدها متهم مي­سازند و آتش خشم يکديگر را بر مي­افروزند .

احساس نابرابری : مورد ديگري در زمينه مشارکت و سهيم شدن زوجين در تصميم­گيري مهم است احساس نابرابري و بي­عدالتي است. زماني که زوجين احساس کنند که در زمينه عشق، روابط جنسي، پول­دادن­هايشان بيشتر از ستاننده­هاست احساس نابرابري مي­کنند و زماني که اين احساس بروز کند روابط زناشويي آشفته مي­گردد. پژوهش­هاي متعددي نشان داده­اند که زنان و مرداني که در روابط خود احساس نابرابري و بي­عدالتي مي­کنند از رضايت زناشويي و تعهد کمتري در مقايسه با ساير زوجين برخوردارند .

زوجيني که از احساس برابري بيشتري برخودارند رضايت بسيار خوبي از جنبه هاي زندگي زناشويي از جمله روابط جنسي دارند و زنان در مقايسه با مردان به وجود برابري در روابط زناشويي اهميت بيشتري مي­دهند و در روابط نابرابر عزت نفس و هويت ضعيف­تري را نشان مي­دهند.

منبع

رمضانی فتاتویی،صدیقه(1394)، معنادرمانی گروهی بر رضایت زناشویی و خودکارآمدی عمومی زوجین با تعارضات زناشویی مراکز مشاوره،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0