رضايتمندي زناشويي از ديدگاه اسلام
آیا دینداری به رضایت بیشتر از زندگی زناشویی می انجامد؟ در اکثر پژوهش های صورت گرفته در کشورهای مختلف ، مشاهده می شود میان دینداری و مؤلفه های رضایت مندی زندگی، خشنودی و مؤلفه های روان سالم همبستگی معنادار وجود دارد.تحقیقات نشان داده است افرادی که دست کم یک بار در هفته به کلیسا می روند، از زندگی خود بسیار راضی هستند . قران کریم با تأکید تمام،اعلام می کند که آرامش روان،فقط در سایه توجه به خداوند امکان پذیر است. علامه طباطبایی(ره) این حصر را بدین گونه تبیین می کند که هم و غم انسان ، دستیابی به سعادت و ایمنی از بدبختی است. انسان در این راه به هر وسیله ای که دسترسی داشته باشد، چنگ می زند،ولی همه این وسایل و اسباب، اگر از یک جهت غالب و توانا باشد،از جهت دیگر مغلوب و نا توانند، جزء خداوند متعالی که توانای مطلق است و ناتوانی در او راه ندارد .
دين اسلام با تأكيد بر انجام آموزههايي مانند احكام، آداب و رسوم و اخلاقيات، بهويژه در بُعد روابط خانوادگي، اين مهم را يكي از روشهاي ايجاد سازگاري و رضايت ميداند كه پژوهشهای گستردهاي نيز دراينباره انجام شده است. براي مثال، نتايج تحقيقي كه با هدف بررسي رابطة تقيدات مذهبي و سازگاري زناشويي انجام شد، نشان ميدهد كه تقيّدات مذهبي زوجين با سازگاري زناشويي رابطة همبستگي معناداري دارد. ميزان رابطة همبستگي تقيّدات مذهبي با سازگاري كلي هفتاد درصد بود كه در ابعاد گوناگون سازگاري زناشويي بررسي شد. بيشترين ميزان رابطه با بعد توانايي حل تعارض با شصت درصد و كمترين ميزان با بعد روابط جنسي سي درصد بود. همچنين نتايج پژوهش نشان داد كه ميزان سازگاري زناشويي در بين زوجيني بيشتر است كه تقيّدات مذهبي آنها پس از ازدواج بيشتر شده است. به اين معنا كه با افزايش تقيّدات مذهبي، ميزان سازگاري زناشويي نيز بيشتر ميشود و اين رابطه احتمالاً دوجانبه است. به عبارت ديگر، افزايش سازگاري زناشويي نيز موجب افزايش تقيدات مذهبي در بين زوجين ميشوداسلام براي تنظيم روابط زن و شوهر، براي هر يك از آنها توصيههايي دارد كه متناسب با ابعاد روانشناختي آنهاست. در كلمات اولياي دين، به دو نكتة مهم روانشناختي دربارة زن اشاره شده است؛ اولين نكته، به تفاوت رواني زن با مرد بازميگردد. ويژگيهاي رواني و شخصيتي زن، با مرد متفاوت است. بنابراين، مرد نبايد بر اساس ويژگيهايي كه در خود و ساير مردان ميبيند، زن را بسنجد و انتظار داشته باشد كه از لحاظ رواني كاملاً با او هماهنگ باشد. اگر مرد براين شيوه، اصرار ورزد، به شخصيت زن ضربه زده و موجب آسيب رواني او ميشود. نكتة ديگر، توصيف زن در كلمات اولياي دين به ريحانه است. اين واژه به لطافت، آسيبپذيري، عاطفي و احساسي بودن زن اشاره دارد. در مقابل، صفت قهرماني از زن نقل شده است. از تقابل اين دو كلمه ميتوان برداشت كرد كه عناصر زيباشناختي، آرامشبخشي و عاطفي، در زن غلبه دارد و كمتر بايد از او سخترويي و استواري را انتظار داشت .
با نگاهي كلي به توصيههاي اخلاقي اسلام كه با هدف كارايي بيشتر خانواده و در نتيجه رضامندي زناشويي مطرح شده است، به مفاهيم زير دست مييابيم:
صداقت: صداقت از صفات مؤثر در روابط خانوادگي است كه زمينة اعتماد و برقراري رابطه به شمار ميرود. عدم صداقت در زن يا شوهر، فضاي خانواده را به بياعتمادي و بدبيني ميكشاند و زمينة اختلاف را فراهم ميسازد. اولياي دين به دليل تأثير دروغگويي در تخريب اعتماد در روابط بينفردي، بر صداقت و دوري از دروغ و ملاك ايمان مردم را راستگويي اعلام ميكنند؛ راستگويي زمينة اعتماد متقابل و در نتيجه، رابطة دوستانه و صميمي را فراهم ميكند.
خوشبيني: خوشبيني به مسائل زندگي و تبيينهاي خوش بينانه از حوادث ناخوشايند، بر توانايي رويارويي با مشكلات تأثير ميگذارد. در متون ديني، بر خوشبيني به برادران ديني و تفسير و تعبير رفتار آنها به بهترين وجه تأكيد شده است.
خوشزباني: اسلام دربارة رابطة كلامي سفارشهاي زيادي به زن و شوهر كرده است. در حديثي اميرالمؤمنين(ع) ميفرمايد: «در هر حال با زنان سازش و مدارا كنيد؛ با آنها گفتار خوش نشان دهيد، باشد كه آنان نيز كردار خوش نشان دهند».همچنين در حديث ديگري، امام سجاد(ع) ميفرمايد: «گفتار خوش، مال را زياد و رزق را فراوان ميكند؛ موجب محبوبيت در خانواده و ورود به بهشت است»
گذشت و عفو: زن و شوهر ممكن است گاهي دربارة يكديگر مرتكب خطا و اشتباه شوند؛ چه بسا زن در مسئلة خانهداري، پختوپز، توجه به فرزندان و رعايت حق شوهر دچار خطا گردد. مرد نيز ممكن است در رفتار و كردار، اخلاق و روش، كارگرداني منزل و قضاوت در حق زن دچار اشتباه شود؛ اشتباه و خطايي كه از هر دو طرف قابل گذشت و اغماض و عفو است. در حديثي از امام صادق(ع)آمده است كه سه چيز از مكرمتهاي دنيا و آخرت است: «گذشت از كسي كه بر تو ستم كرده، صله رحم با رحمي كه با تو بريده و بردباري نسبت به آنكه در حق تو به ناداني رفتار كرده است» .
براساس آموزههاي ديني، يکي از مهمترين مسائلي که زمينة آرامش و رضايت از زندگي زناشويي را فراهم ميسازد پايبندي زوجين به دستورات مذهبي است.خوشبختي زناشويي زماني تحقق مييابد که زن و شوهر ارتباط خوبي با مبدأ داشته و براي معاد خود نيز کار نيک انجام دهند و پايبند به احکام و دستورات الهي باشند، نه اينکه مسائل زندگي آنقدر آنها را سرگرم کند که از ياد خداوند غافل شوند و يا به خاطر، خانواده از رعايت وظايف ديني فاصله بگيرند .پايبندي يا عدم پايبندي به دستورات الهي توسط آن دو، زمينه را براي رضامندي و يا نارضامندي زندگي زناشويي فراهم ميآورد.زندگي بدون تعارض، در ساية توجه به مسايل معنوي و پرورش اعتقادات مذهبي است. ارزشها به زندگي معنا ميبخشند و پناهگاهي در اوج بحراني زندگي، همانند غم و اندوه و فقدان و ماتم، تلقي ميشوند. اعتقادات مذهبي، زيربنايي براي شکلدهي به سبک زندگي مذهبي است. اين مسئله موجب ميگردد تا فرد مسلمان نسبت به پرورش معنويت در خود و نزديکانش داراي مسئوليت و نقشي ويژه باشد
ارزشها به زندگي معنا ميبخشند و پناهگاهي در اوج بحران زندگي، همانند غم و اندوه و فقدان و ماتم، تلقي ميشوند. اعتقادات مذهبي، زيربنايي براي شکلدهي به سبک زندگي مذهبي است. اين مسئله موجب ميگردد تا فرد مسلمان نسبت به پرورش معنويت در خود و نزديکانش داراي مسئوليت و نقشي ويژه باشد. بر اساس آموزههاي ديني، آن زندگياي شيرين و گواراست که معنويت در آن رشد يابد و زندگي رنگ خدايي به خود گيرد .در مقالهاي که به تبيين دين، دينداري و شاخصهاي آن از نگاه علامه طباطبايي ميپردازد، دربارة حد نصاب دينداري اظهار ميدارد: دينداري، همان ايمان و اعتقاد قلبي همراه با اعمال شايسته و نيکوست و لازمة ايمان، علم و آگاهي است. بنابراين، علمِ تنها بدون التزام و دلبستگي و اينکه عملي به دنبال نداشته باشد، دينداري نيست. همچنين اعتقاد بدون عمل نيز دينداري نيست و شخص معتقدي را که عملي به جا نياورد، نميتوان ديندار بهشمار آورد، بلکه از نظر علّامه طباطبائي، اعتقادي که همراه عمل نباشد، در حقيقت اعتقاد و ايمان نيست و تنها علم و آگاهي به حقانيت دين است. عمل تنها نيز ايمان و دينداري بهشمار نميآيد؛ چراکه اعمال ظاهري با نفاق و دورويي قابل جمع است. منافق کسي است که اعمال ظاهري را انجام ميدهد و چهبسا از حقانيت اعتقادات اسلام نيز آگاه بوده و حقيقت برايش روشن شده باشد، ولي از آنجاکه دلبستگي و التزام به آن ندارد، نميتوان او را ديندار بهشمار آورد. خلاصه اينکه، با توجه به مراتب و درجاتي که براي اسلام و ايمان وجود دارد، نخستين مرتبه ايمان را بايد حد نصاب دينداري براي فرد و جامعه بهشمار آورد و آن اعتقاد اجمالي همراه با انجام بيشتر احکام اسلام است .رسول اكرم(ص) ميفرمايند:
توجه به اين مفاهيم و ملاحظه نتايج پژوهشهاي انجامشده، نقش تقيدات مذهبي را در رضايت و سازگاري زناشويي مورد تأييد قرار ميدهد؛ تقيداتي که در اين پژوهشها مورد بررسي قرار گرفتهاند عبارتند از: اقامه نماز، روزه، تلاوت قرآن، انجام امر به معروف و نهي از منکر، انجام واجبات ديني از روي علاقه، نوع پوشش، گرايش به مد روز، رعايت حد در پوشش، ارتباط با نامحرم، توجه به ماديات، اعتقاد به پول بهعنوان حلّال همة مشکلات، اعتماد به مذهب بهعنوان کليد خوشبختي، ميزان توکل به خدا براي حل مشکلات زندگي. بيترديد انسانهاي خداشناس و دينباور و کساني که از احکام و شريعت اسلام پيروي ميکنند، ملاک تدين را بهعنوان يکي از معيارهاي اصلي در انتخاب براي ازدواج مورد توجه قرار ميدهند؛ پوشش، حجاب و نگاه خود را محافظت ميکنند (سه عاملي که زمينة انحرافات اخلاقي هستند)؛ همسر خود را بهعنوان بندة خدا قبول داشته و از ظلم و ستم بر او پرهيز ميکنند. در روابط خود با همسر، ضمن رعايت اصول بهداشتي با صداقت، عطوفت و مهرباني رفتار ميکنند و تمام رفتار و کردارشان حتي روابط جنسي با همسر جهتگيري الهي دارد. بنابراين، ميتوان انتظار داشت که رضايت زناشويي متأثر از ميزان تقيدات مذهبي افراد باشد. بر اين اساس، ميتوان ميزان پايبندي مذهبي و رشد معنوي افراد را بهعنوان عامل مهم در ميزان سازگاري و رضايت زناشويي معرفي کرد .
ماهوني و همکاران با تجزيه و تحليل مشاهداتشان نشان دادند که جنبههاي گوناگون عملکرد زناشويي شامل رضايت زناشويي، تعداد برخوردها و خشونت فيزيکي با فعاليتها و اعتقادات مذهبي در ارتباط است، به اين صورت که زوجهاي داراي اعتقادات مذهبي بالاتر، رضايت زناشويي بيشتري داشته و برخوردها و خشونتهاي آنان نسبت به هم کمتر است. به همين دليل، درک ارزشهاي ديني دربارة ازدواج براي سلامت رابطة زوجين اهميت زيادي دارد. هانلر و گنچوز نيز معتقدند نگرش مذهبي ميتواند در ارتباط زناشويي مؤثر باشد؛ زيرا مذهب شامل رهنمودهايي برای زندگی و ارائه دهنده سامانه باورها و ارزش هاست که این ویژگی ها می توانند زندگی زناشویی را متأثر سازند.
عواملی که سبب می شود دینداری، به رضایت بیشتر از زندگی بیانجامد
عامل حمایت اجتماعی: گروهای مذهبی،یکی از منابع عمده حمایت اجتماعی به شمار می روند. شرکت فعال متدینان در فعلیت های اجتماعی و دینی، یک شبکة اجتمتعی قابل اعتماد فراهم می کند که در هنگام مشکلات و ناراحتی ها، به صورت غیر رسمی حمایت لازم را از افراد به عمل می آورند و از دردهای آنان می کاهند.
عامل تقرب به خداوند: حمایت اجتماعی، یگانه عاملی نیست که سبب می شود دینداری به رضایت بیشتر از زندگی بینجامد. معلوم شده است که « تقرب به خداوند، قطع نظر از حضور در مسجد یا کلیسا، با رضایت و خشنودی از زندگی همبستگی دارد.
تجربه دینی و نیایش موجب افزایش خشنودی می شود و در فرد، احساس ارتباط اجتماعی با خداوند ایجاد می کند. این ارتباط، از جهاتی شبیه ارتباط با انسانهاست.
یقین وجودی: داشتن باورهای راسخ و محکم، صرف نظر از حضور در مسجد و کلیسا و نیز عبادت خصوصی،با رضایت از زندگی همبستگی دارد. اعتقاد به خدای مهربان و حمایت کننده نیرومندترین پیش بینی کننده شادمانی و رضایت از زندگی به شمار می رود.
منبع
عباسی زهنده، آرزو(1393) ، رابطه جهت گیری مذهبی و هوش هیجانی با رضایتمندی زناشویی ، پایان نامه کارشناسی ارشد، روان شناسی بالینی، دانشگاه آزاد اسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید