رشدروانشناختی

کیلیک و شاروین،در کتاب هنر روان درمانگری و روان­پریشی­ها با یک دید روان‌تحلیل‌گری می‌نویسد:اولین سال­های کودکی تعیین کننده رشدروان شناختی بعدی است وزندگی یک تعارض بین بازگشت وپیشروی،مقاومت وتغییرمی­باشد که این فرآیندها درمراحل بعدی زندگی آشکارمی­گردد.درموردافرادسایکوتیک پیوندبین دنیای واقعی ودنیادرونی فردازهم گسسته ست،نقاشی میتواندنقش یک میانجی را بازی کند وتصویر ، منعکس کننده جنبه­های خودآگاه وناخودآگاه گذشته،حال وآینده فردست.

دراین کتاب کیلیک وشاروین ،به دختر 27 ساله­ای به نام لنا اشاره می­کنند که داروهای ضد روان پریشی در یافت می کرد و با کاهش دارو، پارانوئید و پرخاشگری در او ظاهر می­شد وی یک بار نیز به طور جدی اقدام به خود کشی کرده بود و روز به روز حال وی روبه وخیم شدن می­رفت. پس از حضور وی در جلسات هنر درمانی در ابتدا هیچ تمایلی به گفتگو با درمانگر از خود نشان نمی­داد ولی پس از اینکه در مورد لوازم نقاشی به وی توضیحاتی داده شد، شروع به نقاشی کرد. وی در طی دوره درمان بیش از سیصد نقاشی کشید که کاملاً روند بهبودی او را با پیوند تصورات و لغات نوشته شده  با اجتماع به خوبی نشان می­دهد که در این کتاب درمانگر به شرح پنج نقاشی می­پردازد و در هرنقاشی حالات بیمار و مراحلی را که طی کرده، فرافکنی ترس­ها و اضطراب­های درونی وتمایز یافتن واقعیت و دنیای درونی به خوبی می­توان مشاهده کرد.

کیم و همکاران،به یک مطالعه توصیفی در مورد درمان­های مورد پذیرش بیماران پرداختند.آزمونی­های آنان پنجاه وشش بیمار از بخش روانپزشکی، یک بیمارستان بودند.داده­ها درطی هفت ماه جمع­ آوری شده و بیانگر این نکته بودندکه 2/ 92 درصدا آزمودنی­ها بنقاشی درمانی پاسخ مثبت داده ­اند.

پیشینه روان درمانی بیانگر اینست که بیشتر روان درمانگر در کار با کودک بازی و وسایل هنری را پیشنهاد کرده اند، زیرا که به عنوان وسیله ای برای تعامل است و یک شکل ارتباط مناسب برای گروه­های سنی کودکان فراهم می­کند. هدف عمده در هنر درمانی خواه در گروه یا فردی فراهم آوردن تسهیلات، تحرک خلاقیت،کمک به کودکان برای پیشرفت و سازگاری بهتر با دنیای اطراف وتغییردرالگوهای رفتاری آنان می­باشد. اسکیف وهیوت دلایل عمده ارجاع کودکان به هنر الگوهای رفتاری آنان می­باشد.اسکیف و هیوت،دلایل عمده ارجاع کودکان به هنر درمانی گروهی رازیر بیان می­کنند:

  • هنردرمانی گروهی باافزایش قوه ابتکاروبصورت تفریحی قادرست بازداری فعال کودکان رابرای مهاررفتارهای خطر جویانه به آسانی افزایش دهد.
  • وسیله­ای هدفمند وتخیلی برای بیشتر کودکان است که با استفاده از وسایل هنری می­تواند ازآن بعنوان الگویی برای یکپارچه سازی استفاده کنند.
  • فرصت بودن بخشی ازیک گروه،بافرهنگ خودشان رابرای کودک فراهم میکند،وابسته به شرکت همه اعضای گروه است وتجربه رشدهیجانی کودکان رابرای آنها یی که تجربیات خوبی درخانواده ویاکلاس درس نداشتند،پدید می­آورد.
  • کودکانی که نسبت به بودن با بزرگسالان رغبتی نشان نمی دهند می توانند پس خوراند بیشتری از همسالان گرفته وگروه را محیط اجتماعی راحتی برای درمان بیابند.
  • کودکانی که ترسیده­اند احساسات خصمانه آنها غیر قابل قبول باشد،گروه را جایگاه محکمتری نسبت به وضعیتهای درمان دو نفری خواهند یافت.

اسکیف،در کتاب خود در باره دختر هفت ساله­ای به نام مری می­نویسند که پنج خواهر وبرادر داشت این دختر دو بار شاهد بریدن مچ دست مادرش برای خودکشی بودوتقریباً قادر بهیچگونه عملکردی در مدرسه نبود و هیچ ارتباطی باآموزگارش برقرار نمی­کرد. دختر هفت ساله دیگری به سارادراین گروه بود بخاطررفتارهای پرخاشگرانه تحت رواندرمانی قرارداشت.

در یکی از جلسات در حالیکه مری از بودن در گروه مضطرب می رسدوازاینکه کاری انجام دهد، خوداری می­کرد.سارا مقداری چسب و شن را در درون ظرفی با یکدیگر مخلوط کردودرحالیکه دستانش بسیار کثیف شده بود از آنچه انجام داده بود با خنده صحبت می­کرد.در همین موقع مری جلو رفت و در کمال آرامش دستان آلوده اورا دردست گرفت وسپس بسمت چند کاغذ رفت عکس دستش را روی آنها کشید و دور آنها را برید، چنین بنظر می­رسید که این عمل او مستقیماً با تلاش مادرش برای خودکشی مربوط می شد سپس دستهایی را که از کاغذ بریده بود بهواریخت. پس ازآن همه اعضای گروه این رابعنوان یک موضوع پذیرش اوازطرف گروه موجب شد که وی خودرابخشی ازآن بداندو تغییرات محسوسی در وی پدید بیاید.

پاین،هنررایک تجربه لذت بخش همگانی و یک نوع بسط خود می­داند که مهمترین ومناسب ترین پاداش رافراهم می کنددر حالی که درهمان زمان ممکنست درخدمت دیگرعملکردهاباشد.تجارب خلاق موجبات رها شدن تجارب انعطاف ناپذیررافراهم کرده،باعث پرورش یکپارچه سازی واقعیت اکنون وتجربه گذشته می­گردد.

دنی،اظهار می­کند که هنر در یک محدود وسیع رفتاری شامل تخلیه هیجانی، افزایش ارتباط موثر،افشاگری و تغییراتی در نگرش و رفتار گشته و در شش زمینه اکتشاف، ایجاد تفاهم، ادراک خود، آشکارسازی احساسات درونی،ارتباط درون – فردی در جهان خودش،بسط می­یابد.

بسیاری از کودکان معلول، تاخیرات ویژه رشدی دارند سبب هنر ودیگر فعالیت­های خلاقیت آمیز می‌توانند تاثیرویژه­ای روی آنها بگذارند.

روبین،پس از کارهای گسترده­ای که با تعداد زیادی کودکان معلول انجام داد،بیان کردکه کودکان می­توانندازتجربیات هنری بهره بسیاری ببرندکه شامل موارد زیر می­گردند:

  • تجربه­های هنری وسیله­ای برای کشف و دریافت لذت موجود در محیط اطراف
  • راهی برای کنترل وتسلط یابی بر روی چیزها
  • وسیله ای برای تجربه موفقیت آمیز و پیشرفت مهارت­ها
  • ابزاری برای خود آگاهی واعتماد به نفس
  • وسیله ای برای پالایش وبیان احساسات
  • راهی برای کسب ترتیب از گم گشتگی
  • وسیله ای برای بسط دادن دنیای حقیقی و راهی برای خلاقیت هستند.

موریشما،درآموزش عملی به کودکانی که دارای ناتوانی ذهنی بودند،مشاهده کرد که لذت درونی،درانجام تکالیف هنری برای ذاین کودکان مهمتراز تقویت­های بیرونی بودواین خود به نیازهای انگیزشی در جهان خصوصی کودک تکیه دارد.

گارترومیلر،در یک برنامه تجربی که برای هشت کودک در سنین 11-7 سال با دو خط پایه طراحی کردند به تحقیق در مورد این فرض پرداختند که فعالیت­های هنری قادرند رشد،آگاهی ادراکی ومهارتهای حرکتی کودکان دارای ناتوانی یادگیری باشند. نتیجه برنامه تجربی 6 هفته ای آنها که بوسیله آزمون ادراک بینایی فراستیک اندازه­گیری شد تفاوت معنی­داری رانشان داد.

منبع

آروند،هدایت اله(1393)، نقاشی درمانی برسلامت روان دانش آموزان، پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی مشاوره وراهنمایی،دانشگاه آزاداسلامی کرمان

ازفروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0