راهبردهای مرور ذهنی

مرور ذهنی   به معنای تمرین ذهنی و یا تکرار کردن چیزی تا زمان یادآوری آن می­باشد. تکرار طوطی‌وار  و یا تکرار ساده مطالب، به‌صورت گسترده‌ای توسط عموم مردم، استفاده می‌شود، اما این امر یک راهبرد خوب یادگیری بخصوص برای افراد مبتلا به اختلالات حافظه نمی‌باشد. ما ممکن است چیزی را چندین مرتبه شنیده یا خوانده باشیم و همچنان آن را به یاد نیاوریم. از مدت‌ها قبل از سال 1973، مشخص شده که هیچ ارتباطی بین زمان تمرین ،تعداد تکرارها ­و همچنین مقدار مطالب آموخته شده وجود ندارد . حتی در شرایطی که در آن تمرین مکرر منجر به بهبود می‌گردد، ممکن است هیچ گونه تعمیم یادگیری، وجود نداشته باشد. یک آزمایش معروف که توسط اریکسون، چاس و فالکون  صورت گرفت در این آزمایش به یک دانش‌آموز برای افزایش فراخنای ارقام رو به جلو بیشتر از هنجار  آموزش داده شد، پس از بیست  ماه تمرین، فراخنای ارقام دانش‌آموز هفت  به فراخنای خارق‌العاده هشتاد  رقمی افزایش یافت، بدین معنا که فقط با یک‌بار شنیدن این هشتاد  رقم، وی قادر به تکرار مجدد آن‌ها به‌صورت صحیح با همان ترتیبی گفته شده، بود! با این‌حال، برای انجام این کار، وی مجبور به تبدیل کردن آن‌ها به چیزی معنادار بود وی یک ورزشکار بوده و لذا این اعداد و ارقام را به‌عنوان زمان و یا فاصله دویدن یا دیگر اطلاعات ورزشی در ذهنش تجسم می‌کرد.

به همان میزان که این عملکرد اثرگذار بود، بهبودی به دیگر تکالیف حافظه، حتی برای یادآوری حروف صامت، تعمیم داده نشد، به‌گونه‌ای که فراخنای وی در اینجا در پایان بیست ماه آموزش در حدود شش بود.تکرار طوطی‌وار و یا تمرین مکرر به خودی خود دارای ارزش محدودی بوده، اما دیگر روش‌های تمرین و تکرار نیز وجود دارند که به‌یقین باعث بهبود یادآوری می‌شوند. جدای از روش مرور ذهنی بسط یافته,  بازیابی بافاصله و یادیارهای کلامی، متداول‌ترین راهبرد مرور ذهنی در توان‌بخشی حافظه، روش PQRST ؛ پیش‌خوانی، پرسش، خواندن، توضیح دادن و آزمون   که در ابتدا توسط رابینسون  توصیف گردید و همچنین روش مشابه SQR3 ؛ بررسی، پرسش، خواندن، یادآوری و مرور ؛ راونتری، می‌باشند. در عمل، ترتیب مراحل تقریباً باهم مشابه هستند مراحل روش PQRST عبارت است از:

  • پیش‌خوانی: مطالبی را که قرار است به یاد آورده شود، مرور نمایید .یعنی اینکه مفهوم کلی متن یا نوشته موردنظر را دریافت کنید.
  • پرسش: سئول‌های کلیدی در مورد متن بپرسید ؛به‌عنوان مثال نکته و منظور اصلی که قرار است انتقال یابد چیست؟ در چه سالی این عمل رخ داده است؟ چند نفر در آن درگیر بودند؟
  • خواندن: مطالب را به‌دقت بخوانید تا بتوانید به پرسش‌ها پاسخ دهید.
  • توضیح دادن: به بیان جواب‌ها پرداخته و در صورت لزوم مجدداً به خواندن متن بپردازید تا اینکه امکان بیان جواب‌ها وجود داشته باشد.
  • آزمون: به‌صورت منظم یادآوری اطلاعات مورد آزمون قرار دهید.

گلاسگو و همکاران یکی از اولین افرادی بودند که به ارزیابی این راهبرد مرور ذهنی دریک موقعیت غیرآزمایشی با یک فرد دچار آسیب مغزی پرداختند. یک دانشجوی دوره لیسانسه بیست ودو  ساله در اثر یک تصادف بیش ازسه  سال پیش، دچار TBI شده بود. وی در به خاطر آوردن سخنرانی‌ها و همچنین مطالبی که خوانده بود، دچار مشکل بود. در طول ارزیابی‌های خط پایه، یادآوری فوری وی در مورد متون نثری در حدود 88٪ بوده، اما در انتهای یک جلسه وی فقط 54٪ از مطالب را در ذهن داشت و یک هفته بعد، این مقدار به فقط 8٪ افت پیدا کرد. وی در سؤال‌های چندگزینه‌ای عملکرد بهتری داشت و هنگامی‌که ارائه این سؤال‌ها، 60٪ از آن‌ها را به‌درستی پاسخ می‌داد. دو شرایط درمانی باهم دیگر مقایسه شد. یکی شامل تمرین مکرر مطالب بود تا وی بتواند مطالب را به یاد آورد و دیگری روش اصلاح شده PQRST بود.

اصلاحات شامل ترکیب دو مرحله اول پیش‌خوانی و طرح سؤال و همچنین طرح چهار پرسش استاندارد برای هر متن بود، به‌جای اینکه از وی خواسته شود که خودش سؤال طرح کند. روش PQRST برتر از راهبرد مرور ذهنی بود، هرچند به‌نوبه خود این روش بهتر از عملکرد خط پایه بود.گام بعدی عبارت از تعمیم از طریق به کار بردن این راهبرد در خارج از کلینیک بود. از دانشجو خواسته شد که مقاله‌های یک روزنامه را بخواند و عملکرد یادآوری خود را ارزیابی کند. پس از ده  روز، از وی خواسته شد که روش PQRST را برای مطالعه مقاله‌های روزنامه به کار برده و مجدداً عملکرد خود را ارزیابی کند. وی چنین احساس می‌کرد که اطلاعات بیشتری را توانسته در ذهن خود نگه دارد، اما این روش تقریباً دو برابر زمان برده است. نه تنها خود ارزیابی برای کمیت بخشی، کار سختی بوده، بلکه همچنین ممکن است زمان اضافی، منجر به بهبود عملکرد شده باشد.

بیشترین پژوهش‌های موردی پیرامون PQRST توسط ویلسون گزارش گردیدند. وی به مقایسه مرور طوطی‌وار و PQRST پرداخت. اولین مطالعه موردی شامل مردی بود که به دنبال برداشت بخشی از جمجمه فرونتال راست دچار خونریزی زیر عنکبوتیه شده بود. علاوه بر نواقص و محدودیت‌های شناختی ازجمله آسیب شدید حافظه، این مرد دو سؤال را به‌صورت مکرر مطرح می‌کرد:  آيا من همیشه دارای یک مشکل حافظه خواهم بود؟  و همچنین  چرا من دچار مشکل حافظه شده‌ام؟  این‌گونه تکرار ممکن است پیش پا افتاده و ناچیز به نظر آید، اما برای افرادی که مجبورند به سؤالات دقیقاً مشابه چندین مرتبه در طول روز به مدت هفته‌ها، ماه‌ها و یا حتی سال‌ها گوش دهند، بسیار آزاردهنده می‌باشد. ارزیابی‌های خطوط پایه در طی شش هفته در زمان حضور این مرد در یک گروه حافظه روزمره انجام گرفت.

در طول سی جلسه، اولین پرسش حداقل یک‌بار در هر جلسه مطرح گردید و پرسش دوم، هفده  مرتبه در طول همین سی  جلسه پرسیده شد. سپس از راهبرد PQRST در جلسات انفرادی برای او استفاده شد. ابتدا، از بیمار خواسته شد که خلاصه‌ای از آنچه برای وی حادث شده است، آنچه احتمال دارد در آینده رخ دهد و همچنین عواملی که جلوی پیشرفت او را می‌گیرد را بنویسد. وی از دفترچه یادداشت خود برای یافتن اطلاعات استفاده کرد همچنین از او خواسته شد فهرستی از سؤالات و پاسخ‌ها به‌صورت خلاصه بنویسد نظیر سؤال اول (1a) چه اتفاقی برای من افتاده است، (1b) کی و (1c) نتیجه آنچه بوده؟ پاسخ‌ها عبارت بودند از (1a) من دچار خونریزی مغزی شده‌ام، (1b) در ماه آوریل و (1c) من با حافظه ضعیف و اختلال تمرکز از بیمارستان مرخص شده‌ام. پنج سؤال مهم در سه بخش مطرح گردید. روز بعد از بیمار خواسته شد از روش PQRST برای خلاصه‌نویسی استفاده کند. بعد از اینکه او مطالب را خواند آن را کنار گذاشت و سؤالاتی را که روز قبل انتخاب کرده بود را خودش پرسید.

سپس مراحل RST این راهبرد را دنبال کرد. روز بعد این فرایند تکرار شد اما از آن به بعد بیمار، بدون خواندن مطالب، مورد ارزیابی قرار گرفت. با این‌حال، وی در انتهای هر جلسه مطالب خلاصه را مطالعه می‌کرد تا جواب‌های را که فراموش کرده بود را به یاد بیاورد. این مرد نود درصد از پاسخ‌ها را به‌درستی یاد گرفت، لذا هنگامی‌که از او یکی از پرسش‌های را که انتخاب کرده بود پرسیده شد را درست جواب داد. این روش به‌صورت آزمایشی و نه از نظر بالینی موفقیت‌آمیز بوده است زیرا وی به پرسیدن سؤالات تکراری از کارکنان به همان میزان قبل از آشنایی با روش PQRST ادامه داد. به نظر می‌رسد این بیمار قادر به استفاده از اطلاعاتی که آن‌ها را فراگرفته بود، نمی‌باشد. مثل سایر بیماران دچار آسیب لوب پیشانی، او قادر به استفاده از راهبردهای یادآوری برای استفاده از اطلاعاتی که آن‌ها را فراگرفته بود، نبود.

بیمار دومی که توسط ویلسون گزارش گردیده، مردی با نشانگان آمنزی محض بود که توسط ویلسون و بدلی  توصیف گردید. مشابه پژوهش گلاسگو و همکاران در این پژوهش از مقالات روزنامه برای مقایسه PQRST با تمرین مکرر استفاده شده است، اما برخلاف پژوهش گلاسگو و همکاران، زمان مساوی بر روی دو روش صرف گردیده است. برای یک دوره هشت روزه در طی سه  هفته،دو پاراگراف کوتاه از یک روزنامه انتخاب شد. یک پاراگراف به هریک از دو روش اختصاص یافت، به‌گونه‌ای که ترتیب معرفی و ارائه آن هر روز تغییر می‌کرد. پاراگراف‌های PQRST برای این مرد خوانده شده : پیش مرور و در ادامه،چهار مرحله باقیمانده دنبال گردید. این مرحله بین هفت تاده  دقیقه زمان می‌گرفت.

در مورد پاراگراف‌های مربوط به تمرین مکرر، هر مورد از آن‌ها برای این مرد، 4 مرتبه خوانده می‌شد. پس از هر خواندن، از وی خواسته شد که تا حد امکان مطالب را به خاطر آورد. درنهایت، پرسش‌هایی پیرامون آن پاراگراف مطرح می‌گردید. از این‌رو، در هر شرایط آزمایش،پنج مرحله وجود داشت که تقریباً زمان یکسانی به هر دو روش اختصاص داده شده بوده. سی  دقیقه بعد، مجدداً از این مرد پرسش‌هایی در مورد هریک از مقاله‌های روزنامه پرسیده شد. تحلیل درصد پرسش‌های که به‌صورت موفقیت‌آمیز در شرایط فوری و با تأخیر پاسخ داده شده بود . آزمون رتبه‌های علامت‌دار زوج‌های همتا شده ‏ویلکاکسون،  نشان داد که تفاوتی بین این دو روش برای به یادآوری فوری نبوده، اما در یادآوری با تأخیر، یک تفاوت آماری معنادار به نفع PQRST وجود داشت (05/0,p<5/2 T=) با این‌حال، این تفاوت تنها مربوط به پاسخ دادن به پرسش‌ها بوده، اما این امر به این خاطر بود که در یادآوری آزاد، این مرد نمی­توانست هیچ چیزی را از هر دو روش به خاطر آورد که این امر به خاطر آمنزی شدید وی بود.

این روش باسه  بیمار دیگر، تکرار شد :یک مورد دچار جراحت بسته مغزی ، یک مورد مبتلا به نشانگان کورساکوف و یک مورد دچار آسیب مغزی نافذ  ناشی از شلیک گلوله .. راهبرد PQRST منجر به عملکرد بهتری برای هریک از سه نفر گردید ؛ باز هم این نتایج فقط برای پرسش‌ها وجود داشت، زیرا هیچ یک از این سه نفر نتوانست، چیزی از هیچ‌کدام از متن‌های موردنظر پس از یک تأخیر، به یاد آورد. البته همه این بیماران، بسیار فراموش‌کار بودند.آخرین پژوهش توسط ویلسون درصدد مشخص کردن این مسئله بود که آیا افراد مبتلا به آسیب‌های حافظه خفیف‌تر می‌توانند عملکرد بهتری در راهبرد PQRST در مقایسه با تمرین مکرر نشان دهند و همچنین آيا تفاوتی در یادآوری آزاد بین این دو روش می­تواند وجود داشته باشد. معیارهای اتخاذ گردیده برای آسیب حافظه خفیف‌تر بر اساس خرده مقیاس یادآوری تأخیری متون مقیاس حافظه وکسلر  بودند.

یادآوری تأخیری باید کمتر از 51% از یادآوری فوری اما بالاتر از سقف می‌بود ، نمره یادآوری تأخیری متون وکسلر در دامنه 33 تا 50% بود . تمام بیماران که قبلاً در کتاب ویلسون  توصیف شدند بعد از یک تأخیر نمره صفر گرفتند. این پژوهش شامل پنج مرد و سه زن بود. همه آن‌ها دچار TBI شده بودند و بین شش تا پنجاه وهشت ماه بعد از آسیب بودند. دوازده  متن کوتاه انتخاب گردید. هر بیمار شش وهله مورد مشاهده قرار گرفت. دو داستان در هر مرحله ارائه شد و با دو روش بین بیماران و بین جلسات تعادل ایجاد شد. سؤالات توسط آزمونگر انتخاب شد. یک اصلاحیه برای شرایط تمرینات مکرر انجام شد؛ سؤالات در همان ابتدا به‌جای آنکه در پایان بیان شوند، ارائه شدند. این امر برای آن انجام شد که مشاهده شود آیا سؤالات ارائه شده در ابتدا ؛ مطابق با آنچه در PQRST انجام می‌شود، می‌تواند بهبود عملکرد در مطالعات پیشین را تبیین کند. مقایسه‌های بین دو شیوه برای موارد زیر انجام شد:

  • یادآوری آزاد فوری
  • یادآوری آزاد تأخیری
  • سؤالات فوری
  • سؤالات تأخیری
  • ادآوری تأخیری به‌عنوان درصدی از یادآوری آزاد.

مجدداً، یک آزمون زوج‌های همتا ویلکاکسون جهت تحلیل نتایج استفاده شد. هیچ تفاوت معناداری بین PQRST و تمرین مکرر برای یادگیری آزاد فوری وجود نداشت اما برای سایر مقایسه‌های PQRST به لحاظ آماری بر تمرین مکرر، برتری داشت.دو مطالعه اخیر به بررسی PQRST به‌عنوان شیوه‌ای جهت افزایش یادآوری کلامی پرداختند. فرانزن، رابرتس، اسمیت، وردیان و مانشادی PQRST را برای دو پسر مبتلا به TBI استفاده کردند و آن را با راهبرد آموزش فراشناختی مقایسه کردند؛ که مورد اخیر دارای هیچ اثری نبود اما PQRST باعث عملکرد مشابه در یک پسر بچه فاقد ضربه مغزی که از نظر سن همتا شده بود، شد. یک مطالعه آلمانی توسط باسمن مورک، هیلد برانت، گسیلمن، ساشن هیمر به مقایسه بازیابی بافاصله با PQRST و یک گروه کنترل بدون درمان پرداخته است. آن‌ها بیان کردند که روش گروه PQRST بر گروه کنترل غیر درمانی برتری داشته است اما بازیابی بافاصله باعث تعمیم بهتر می‌شود.سه دلیل وجود دارد که چرا PQRST باعث یادآوری بهتر نسبت به تمرین مکرر می‌شود.

ممکن است سرنخ بازیابی بهتری فراهم کند، ممکن است به خاطر رمزگردانی مخصوص آن باشد و همچنین ممکن است به خاطر سطوح عمیق‌تر رمزگردانی باشد. در ابتدا اجازه بدهید که سرنخ‌های بازیابی را بررسی کنیم. آیا PQRST نشانه‌های بازیابی بهتری را نسبت به تمرین مکرر فراهم می‌کند؟ احتمالاً خود سؤالات سرنخ‌های بازیابی را فراهم می‌کنند و در مورد سؤالات چیزی هست که به بازیابی کمک می‌کند؛ و این دلیل آن است که چرا افراد دچار یادزدودگی شدید در پاسخ‌دهی به سؤالات تأخیری حتی اگر در شرایط یادآوری آزاد، هیچ چیز را به خاطر نیاورند، خوب، عمل می‌کنند. به هر حال این موضوع احتمالاً بدیهی است، زیرا در شرایط تمرین مکرر، سؤالاتی وجود داشت که هیچ‌کدام از شرکت‌کنندگان در آن‌ها عملکردی به‌خوبی کسانی که از شیوه PQRST  استفاده کرده بودند، نداشتند.

رمزگردانی اختصاصی، اصلی است که به این حقیقت اشاره دارد که بازیابی زمانی افزایش می‌یابد که رمزگردانی اولیه یا موقعیت یادگیری در زمان یادآوری دوباره برقرار گردد . اگر موقعیت آزمون مشابه موقعیت اولیه یادگیری باشد اطلاعات بیشتری بازیابی می‌شود. در موقعیت PQRST سؤالات، بخشی از موقعیت یادگیری اولیه و بخشی از موقعیت آزمون هستند بنابراین می‌توان گفت که چرا افراد در این شیوه نسبت به تمرین مکرر نتایج بهتری را نشان می‌دهند. اگرچه این مورد به‌عنوان یک توضیح نویدبخش می‌باشد اما توضیح نمی‌دهد که چرا افرادی که دارای یادزدودگی کمتر هستند عملکرد بهتری در یادآوری تأخیری و درصد موارد حفظ کرده دارند چون از آن‌ها برای یادآوری آزاد تأخیری در موقعیت یادگیری اولیه سؤال نمی‌شود. یادگیری اولیه و آزمون باهم تطابق ندارند بنابراین رمزگردانی اختصاصی نمی‌تواند توضیح کاملی برای آن باشد.

کریک و لاکهارت  ایده سطوح پردازش را بیان کردند که در آن مطالبی که در یک سطح عمیق پردازش می‌شوند، بهتر از مطالبی که به‌صورت سطحی پردازش می‌شوند در حافظه می‌مانند. به خاطر داشته باشید که شما نمی‌توانید مناطق کشتیرانی انگلیس را به خاطر بیاورم؛ و این به خاطر آن است که شما آن‌ها را به‌صورت عمیق پردازش نکرده‌اید در حالی که سی استان ایران را به‌خوبی پردازش کرده‌اید و می‌توانید آن‌ها را به خاطر بیاورید. مسئله شنیدن و دیدن مطالب نیست؛ اگر فرد می‌خواهد به‌خوبی چیزی را به خاطر بیاورد باید در مورد مطالبی که یاد می‌گیرد، فکر کند، سؤال کند و آن را به چیز دیگری ربط دهد، یا به عبارت دیگری آن را پردازش کند. به نظر می‌رسد روش PQRST منجر پردازش عمیق‌تری نسبت به شیوه تمرین مکرر می‌باشد زیرا افراد مجبور هستند که درباره متن و آنچه گوش می‌دهند یا می‌خوانند، فکر کنند تا هر یک از مراحل تکمیل شوند.

روان شناسان و درمانگران می‌توانند از این فن برای افراد دچار اختلال حافظه جهت کمک به یادآوری مطالب کلامی استفاده کنند. این شیوه اساساً به‌عنوان بخشی از مهارت‌های مطالعه برای افرادی استفاده می‌شود که علاقه‌مند به ادامه تحصیلات هستند. این شیوه، انعطاف‌پذیر می‌باشد، بنابراین به‌عنوان مثال به هنگام کار با افراد دارای اختلال شدید، می‌توان با آن‌ها در انجام تکالیف با خواندن مطالب با آن‌ها یا برای آن‌ها همراه شد و به آن‌ها کمک کرد که سؤالات را طرح کنند و این شیوه را به‌گونه‌ای دنبال کنند که دیگر تهدید کننده نباشد. در انتهای دیگر، فرد می‌تواند مراحل را روی یک کارت بنویسد و از افراد دارای اختلال حافظه بخواهد از طریق این مراحل خودشان کار کنند.

شیوه PQRST می‌تواند برای مقالات روزنامه، داستان‌های کوتاه، مقالات مجلات، کتاب‌ها، مطالب علمی یا هرچه نیاز به حفظ کردن داشته باشد بکار رود. در هرجایی که بکار گرفته شود، احتمالاً این روش بر روی یک پاراگراف یا قطعه کوچک در هر زمان نسبت به‌کل فصل یا داستان یا مقاله علمی دارای اثر بهتری می‌باشد. این شیوه به‌صورت خودانگیخته توسط بسیاری از افراد دچار اختلال حافظه استفاده نمی‌شود. در یک مطالعه در مورد وسایل و راهبردهای کمک حافظه مورد استفاده بازمانده‌های آسیب مغزی، ایوانز و همکاران  دریافتند که از حدود صد فرد مصاحبه شده حتی یکی از آن‌ها، استفاده از این راهبرد را بیان نکرد. هرچند در برخی مراکز توان‌بخشی از این راهبرد استفاده می‌شود و افراد کمی از آن به‌تنهایی یا با کمک درمانگران جهت یادگیری برخی اطلاعات استفاده می‌کنند. به نظر می‌رسد که برای افرادی که دارای مشکلات حافظه‌ای با شدت کمتر هستند نتایج بهتری ارائه می‌دهد، اگر آن‌ها حداقل بعد از یک تأخیر برخی اطلاعات را یادآوری کنند آنگاه PQRST ممکن است میزان به خاطر سپاری را افزایش دهد.

منبع

شریفی،علی اکبر(1394)، ساخت یک برنامه رایانه‌ای توان‌بخشی شناختی و بررسی تأثیر آن بر بهبود عملکرد حافظه،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی تربیتی،دانشگاه پیام نور

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

مطالب مرتبط

دیدگاهی بنویسید

0