راهبردهای مدیریتی
در این بخش به مهمترین عوامل راهبردهای مدیریتی موثر بر توانمندسازی روانشناختي میپردازیم:
فراهم نمودن اطلاعات
یکی از روشهاي مهم توانمندسازی کارکنان، قراردادن اطلاعات بیشتر سازمانی در اختیار آنان میباشد .
وقتی مدیران اطلاعات بیشتری در اختیار کارکنان بگذارند، آنان احساس توانمندی ميکنند و با احتمال بیشتری به طور موفقیتآمیز و اثر بخش با مدیر هماهنگ ميشوند. در واقع افراد با اطلاعات بیشتر تمایل دارند که خودمختاری، کنترل شخصی و اعتماد بیشتر را تجربه کنند. بنابراین مدیری که ميخواهد حس توانمندی کارکنان خود را افزایش دهد، باید همه اطلاعات لازم و اثر بخش را به کارکنان خود برای انجام کارشان بدهد. کانتر ، پیشنهاد میکند که سازمانها برای توانمندسازی کارکنان باید اطلاعات زیادتری را برای تصمیمگیری در دسترس افراد بیشتری در تمام سطوح سازمانی قرار دهند . وی همچنین اطلاعات را یکی از مهمترین ابزار قدرت مدیریتی میداند. باون و لاولر، مطرح میکنند که اطلاعات میتوانند شامل دادههايی در مورد گردش کار، بهرهوری، محیطهاي برون سازمانی و استراتژیهاي سازمان باشد. همچنین آنان برای توانمندسازی دو نوع اطلاعات را مهم میدانند : الف)اطلاعات در مورد ماموریت سازمانی؛ تا زمانی که کارکنان در مورد اهداف و ماموریتهاي سازمان مطلع نباشند، احساس شایستگی و ابداع نخواهند داشت. دسترسی به اطلاعات، توانمندی فردی را برای تاثیرگذاری جهت تصمیمات افزایش میدهد.
ب) اطلاعات درباره عملکرد سازمانی؛ کارکنان برای تصمیمگیری و تاثیرگذاری بر تصمیمات اتخاذ شده باید بدانند که کارشان را چگونه بخوبی انجام دهند تا عملکرد آینده خود را حفظ یا افزایش دهند .
دسترسی کارکنان به اطلاعات سازمان به آنان اجازه میدهد تصویر بزرگ را ببینند و نقش خود را در عملیات سازمانی بهتر درک کنند. در نظریه شناخت اجتماعی باندورا ، آمده است که دسترسی به اطلاعات، خودکارآمدی کارکنان را تسهیل میبخشد. بلاک، میگوید برای ایجاد یک سازمان توانا، مدیران باید مطمئن شوند که اطلاعات به صورت آبشاری در سراسر سازمان توزیع میشود.
تفویض اختیار
در خصوص نحوه انجام دادن کار باید به کارکنان آزادی عمل داده شود و در مقابل، نتیجه کار آنان مورد ارزیابی قرار گیرد. عوامل مثبت عملکرد افراد، از جمله قوه ابتکار، خلاقیت، حس همکاری، میزان بازدهی و بهرهوری، کیفیت دقت در کار، قدرت بیان و نفوذ کلام، مهارت و قدرت استفاده از اطلاعات، قابلیت انعطاف و انطباق با شرایط محیطی، توانایی برنامهریزی و اجرای کارها، ویژگیهاي اخلاقی و شخصیتی و وجدان کاری باید در این ارزیابیها مورد استفاده و تقویت قرار گیرد .
تفویض اختیار، مهمترین سازوکار توانمندسازی است. تفویض اختیار مدیر به کارکنان مانند آوندی است که در یک درخت جریان دارد و اگر جریان آوند قطع شود درخت نابود خواهد شد. تفویض اختیار، واگذاری وظایف و مسئولیتها به افراد و تیمها است که اگر به درستی اجرا نشود، موجب بروز مشکلاتی برای مدیران خواهد شد .
توانمندسازی در متون علمي روانشناسی سازمانی و صنعتی، به مفاهیم تفویض اختیار و استقلال عمل متکی است. تفویض اختیار فرایندی است که مدیر قدرت تصمیمگیری را به زیردستان انتقال میدهد .
وتن و کمرون ، اظهار میکنند که بکاربردن ماهرانه تفویض اختیار میتواند منافع عمده ای را برای سازمانها، مدیران و افرادی که وظایف به آنها واگذار شده است، دارا باشد. جدول این مزایا را خلاصه میکند:
جدول مزایای تفویض اختیار
مزیت | توضیح |
زمان | زمان دلخواه مدیر را افزایش میدهد. |
رشد حرفهای | دانش و قابلیتهاي کسانی که اختیار به آنان تفویض شده است را بهبود میبخشد. |
اعتماد | اطمینان و اعتماد به نمایندگان را نشان میدهد. |
تعهد | تعهد نمایندگان را افزایش میدهد. |
اطلاعات | تصمیمگیری را با اطلاعات بهتر بهبود میبخشد. |
کارایی | کارایی و بهنگام بودن تصمیمات را افزایش میدهد. |
هماهنگی | انسجام کاری را با هماهنگی مدیر تقویت میکند. |
زمان، رشد حرفه ای، اعتماد، تعهد، اطلاعات، کارایی و هماهنگی مهمترین مزایای تفویض اختیار می باشند .
استقلال و آزادی عمل کارکنان
استقلال و آزادی عمل در حیطه کاری یکی از عواملی است که با توانمندسازی کارکنان ارتباط دارد .
استقلال به نیاز فرد برای مشارکت در تصمیمگیریهایی که روی وظایف او اثر ميگذارد و برای اعمال نفوذ در کنترل موقعیتهاي شغلی و آزادی عمل، اظهارنظر و داشتن حق رای در کار اشاره دارد. همچنین استقلال به درجه اعمال کنترل بر روشهاي انجام کار، طرح ریزی انجام شغل و معیارهای مورد استفاده در ارزشیابی عملکرد در انجام وظایف شغلیاشاره دارد .
رمزدن ، استقلال کاری را در توانمندسازی بسیار مهم میداند و معتقد است که پیوستگی به ارزش استقلال و خودمختاری میتواند به سطح عالی سرافرازی فکری و عقلی بیانجامد.
مدیریت مشارکتی
مدیریت مشارکتی نیازمند واگذاری مسئولیت و ایجاد فضایی از تحرک برای کارکنان است. این مهم است که مدیریت به تشخیص تواناییهای بالقوه کارکنان بپردازد و به شناسایی و انجام اقدامات صحیح در جهت حل مشکل کیفی نائل گردد .
سازمانهايی که از طرق مختلف مشارکت کارکنان را در تصمیمگیری فراهم میکنند احتمالا کارکنان آنان بیشتر احساس توانمندی میکنند .در جوهای مشارکتی خلاقیت، قدردانی و آزادی عمل کارکنان زیاد است و در جوهای غیرمشارکتی کنترل، دستور و امور قابل پیشبینی مهم هستند.علاوه بر این، جوهای مشارکتی تاکید بر کمک فردی و ابتکار نسبت به زنجیره فرماندهی و کنترل دارند. چنین جوی به سرمایه انسانی برای موفقیت سازمان و خلاقیت کارکنان و ابتکار برای پاسخگویی سازمانی در قبال محیط خارجی رقابتی تاکید دارد.از مدیریت مشارکتی در کتابخانهها نیز، میتوان چنین گفت که مدیریت مشارکتی سادهترین نظام مدیریت در کتابخانهها و مراکز اطلاعاتی است که با اجرای آن کارکنان ضمن تقویت قوه ی خلاقیت به تدریج آمادگی مشارکت در تصمیمگیریهاي گروهی کسب و انگیزههاي لازم در جهت تحولات مثبت سازمانی پیدا ميکنند. از پژوهشهاي متعددی که در مورد مدیریت مشارکتی در کتابخانهها انجام گرفته است، میتوان گفت که شمار روز افزون این پژوهشها نشانگر توجه کتابداران به این شیوهی نوین مدیریت است و نمایانگر توجه کتابخانهها به شیوههاي مختلف مشارکت کارکنان و بهرههاي عملی حاصل از این مشارکتها است .
تشکیل گروههاي کاری
تشکیل گروهها، تیمهاي کاری خودگردان، حلقههاي کیفیت یا انجام کار گروهی که بالاترین درجه نمود مدیریت مشارکتی محسوب میشود بعنوان رکن اساسی توانمندسازی محسوب میشود .
در خصوص اهمیت گروه بلانچارد و همکارانش ، معتقدند که حاصل کار گروههاي توانمند به مراتب بیش از حاصل کار افراد توانمند است و گروهها منشاء عرضه افکار و تجارب متنوع هستند. آنان همچنین معتقدند که در سازمانها نیز گروه میتواند راهحل پیچیده معضلات را از قوه به فعل درآورد. گروههاي کارآمد و توانمند دارای ویژگیهاي مهمي هستند از جمله اینکه عزم و قصد مشترک دارند و از توانمندی خود برای بهرهگیری از استعداد کلیه اعضای گروه استفاده ميکند، خود را مسئول میداند که عملکردی در حد اعلی داشته باشد و از مناسبات و ارتباطات به طور ثمربخش استفاده ميکند. همچنین روحیهای نیرومند دارد زیرا هم فشارهای مدیریت را حس ميکند و هم غرور مالکیت دارد .اسکات و ژافه ، اظهار میدارند که واحد اساسی بنای یک سازمان توانمند فردی قهرمان نیست، بلکه گروهی از انسانهاي هماهنگ است.انسانها گروهی ازافراد نیستند که زیردست فردی معین کارکنند،که یک واحد هماهنگ هستند که مانند یک تیم ورزشی،هرکس سهم خودش را در کار میداند وآزادست تا بدرخشد و دستاورد داشته باشد.
منبع
کیهان فر،پیام(1393)، وضعیت توانمندسازی روانشناختی کتابداران کتابخانه های دانشگاهی،پایان نامه کارشناسی ارشد،رشته علم اطلاعات ودانش، دانشکده علوم اجتماعی شاهد
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید