رابطه میان دین و معنویت
هرچند بین دو واژه دین و معنویت رابطه نزدیک و عمیقی وجود دارد، اما بین آنها تفاوتهایی نیز هست. از لحاظ تاریخی معنویت ریشه در دین دارد. اما کاربردهای رایج آن ممکن است با یک سنت دینی خاصی همراه نباشد. ریشه این تمایز حداقل به اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، و تمایزی که ویلیام جیمز در کتاب گوناگونی دینی بین دین شخصی و دین نهادی قائل شد، بازمیگردد. در تمایز بین معنویت و دین، برخی مدعی برتری معنویت بر دین هستند و برخی دیگر برعکس. پارگامنت (1999) میگوید: ” دین با امور سازمانی، شعائر و ایدئولوژی مرتبط است و معنویت با امور شخصی و تأثیرگذار ناشی از تجربه و تفکر برانگیز در ارتباط است”. وی دین را امری محدود کننده و بازدارنده نیروهای انسانی، و معنویت را امری پسندیده میداند که با بزرگترین توانمندیهای بشری در ارتباط است. البته در ادامه سخن خویش و در جای دیگر بیان میکند که این دیدگاه از نظر تاریخی قابل توجیه نیست. آندرهیل، در کتاب زندگی معنوی، معنویت را قلب هر دین میداند و زندگی معنوی در نظر وی؛ زندگی کامل و اصیلی است که انسانیت برای آن ساخته شده است. در باره رابطه دین و معنویت دو دیدگاه عمده وجود دارد:
در دیدگاه اول سه حالت متصور است: برخی معنویت و دین را یکی دانسته و جدایی آن را غیرممکن میدانند، برخی دیگر معنویت را اعم از دین و قلمرو آن را بیشتر از دین میانگارند و بعضی دیگر، دین را اعم از معنویت و حوزه و قلمرو آن را گسترده تر میدانند.
دیدگاه دوم، بین معنویت و دین هیچ رابطهی نمیبیند و قائل به جدایی بین این دو مقوله است. بدین ترتیب، در دیدگاه اول فردی معنوی است که دیندار بوده و معنویت او مبتنی بر دین باشد، اما در دیدگاه دوم، فرد میتواند معنوی باشد بدون آنکه دیندار باشد.
میتروف و دنتون(1999)، در پژوهشهای جامع و تجربی خود به این نتیجه رسیدهاند که افراد بین دین و معنویت فرق میگذارند. از دیدگاه برخی از آنان، دین تعبیر و موضوع مناسبی برای محیط کار نیست. از سوی دیگر، معنویت موضوعی بسیار مناسب برای بحث و گفتگو تلقی میشود. آنان معنویت را احساس بنیادین برقراری ارتباط با خویشتن کامل خویش، دیگران و جهان هستی میپنداشتند. در این پژوهشها چهار نوع جهت گیری نسبت به دین و معنویت نمایان شد:
– فرد میتواند نسبت به دین و معنویت دیدگاهی مثبت داشته باشد. در نظر این فرد، دین و معنویت یکسان و هم معناست و در عین حال که معنویت جایگاه یکسانی با دین دارد، تنها راه تجربه و ایجاد معنویت از طریق دین است.
– فرد میتواند دیدگاهش نسبت به دین مثبت، ولی نسبت به معنویت منفی باشد. در این مورد، فرد تمام توانش را بر روی زندگی دینی، به ویژه بر آئینها و آموزههای یک دین خاص، متمرکز میکند. رستگاری و عضویت در یک اجتماع کاملاً مشترک و مقید، از آمال اصلی این فرد است.
– فرد میتواند دیدگاهی منفی نسبت به دین، ولی دیدگاهی مثبت نسبت به معنویت داشته باشد. در این مورد، او دین را نهادی سازمان یافته، نامنعطف و متعصب میانگارد. در نظر وی معنویت مفهومی بسیار شخصی، منعطف، غیرمتعصب وجهانی است. صرفنظر از عقاید خاص افراد، معنویت برای همه دست یافتنی است. معنویت نیرویی وحدت بخش و پیوند دهنده است.
– دیدگاه فرد میتواند هم نسبت به دین و هم نسبت به معنویت منفی باشد. در این مورد، او بر این باور است که دستیابی به هرچیز ارزشمندی، از طریق وضع ارزشهای مناسب امکانپذیر است. از نظر وی، معنویت و دین در محیط غیردینی مدرن هیچ کاری را از پیش نخواهد برد.
کواترو ( 2004) معتقد است بدون شناخت و تأیید مبانی دین سنتی و تئوریهای کلاسیک نمیتوان نهضت جدید معنویت را پذیرفت. وی ضرورت این بررسی را دو چیز میداند:
– نهضت جدید باید بر اساس مبانی فلسفی و تئوریکی که برآن استوار است شناخته شود.
– این نهضت جدید باید با احساس دینی و معنوی اکثریت مردم جهان هماهنگ شود(که شدیداً تحت تأثیر دین رسمی و سنتی هستند).
این بررسی بدین لحاظ است که مبنای نظری و فلسفی این نهضت مشروعیت بیشتری پیدا کند، و در ضمن اطمینان بیشتری حاصل شود که این نهضت تأثیر مثبت و قابل قبولی در توسعه منابع انسانی دارد. اگر چه بسیاری ادعا میکنند که نهضت جدید معنویت بازتاب اندیشه فردی و خصوصی است و حتی بازتاب سنتهای اعتقادی معنوی عصر جدید است که غیردینی هستند، اما اگر دیدگاههای مذاهب عمده جهان را بررسی کنیم معلوم میشود که بسیاری از اقدامات، ارزشها، باورها و هنجارهای مربوط به این نهضت دارای مبانی دینی سنتی است.
منبع
نویدی، پرویز(1394)، بررسی رابطه بین رهبری خدمتگزار با سرمایه اجتماعی با تاکید بر نقش میانجی معنویت در محیط کار در میان کارکنان بانک کشاورزی استان همدان، پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت آموزشی دانشگاه بوعلی سینا همدان.
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید