رابطه سبک ابراز هیجان و سبک اسناد

افشا و ابراز آسیب های هیجانی برای سلامت سودمند است زیرا به نظر می رسد که خاطرات آسیب زا و هیجانهای سرکوب شده آنها ه طور متفاوتی رمز گردانی شده و به شکل ادراکهای حسی، نشخوارهای وسواسی یا نمایش های مکرر رفتاری ذخیره می شوند این امر منجر به مقاومتی ناخودآگاه شده که نشانه های پریشان کننده روانشناختی را به دنبال خواهد داشت . ابراز هیجان رابطی بین تجارب درونی و دنیای بیرونی است که با شناخت تعامل دوسویه دارد و به افراد در ارزشیابی موقعیت هایی که به ارزش ها، نیازها، هدف ها یا علایق شخصی مربوط می شود کمک می کند مثل هیجانهای ناشی از آمیگدال که در هشدار به ما در برابر خطر یا تهدید نقش اساسی دارد .

بازداری در ابراز هیجان با افکار وسواسی و نشخوارهای فکری که شامل خود ارزیابی های منفی و اسنادهای درونی در موقعیت شکست هستند، مرتبط است  و به افزایش فعالیت سمپاتیکی منجر می شود مخصوصا اگر بازداری هیجانی مزمن و انعطاف ناپذیر باشد، عملکرد شناختی را کم می کند . بروئر و فروید، در نظریه ضربه خود نشان دادند که تجربه اضطراب شدید  دریک وقعیت آسیب زا و  عدم امکان برون ریزی این هیجان منفی زمینه بروز روان آزردگی است .

تاکون، در پژوهش خود دریافت که زنان مبتلا به سرطان سینه در مقایسه با زنان سالم بازداری هیجانی بیشتری دارند او عدم ابرازگری هیجانی را ی ویژگی مهم الگوی رفتاری تیپ مستعد سرطان می داند. دو سو گرایی در ابراز گری هیجانی: ممکن است به عنوان احساس های هیجانی به سرعت متغییر یا به طور همزمان شدید و متضاد به یک موضوع تعریف شود.

دو سوگرایی در ابراز گری هیجانی اشکال مختلف از قبیل تمایل به ابراز ولی قادر به ابراز نبودن، ابراز کردن بدون تمایل واقعی، ابراز هیجان و بعدا از آن پشیمان شدن را شامل می شود . کینگ و آمونز، پی بردند که زنان بیشتر در ابراز هیجان مثبت مانند عشق و عاطفه به دیگران دو  سو گرا هستند تا هیجان های منفی  مانند خشم و حسادت که اثرات مهمی در روابط بین فردی دارد.

پژوهش ها نشان داد که دوسوگرایی در ابراز هیجان با ابراز گری هیجانی دارای همبستگی منفی معنادار است و به بازداری و نشخوار در ابراز همان هیجان می شود زنان نسبت به مردان  نمرات بالاتری در  دو سوگرایی در ابراز هیجان دریافت میکنند و همچنین دوسوگرایی در ابراز هیجان ممکن است یک پیش بینی کننده مهم آسیب شناسی روانی به ویژه در زنان باشد. از سالیان  گذشته به طور سنتی هیجان و شناخت را نیروهای  مجزا و در مقابل هم در نظر می گرفتند به طوری که شناخت را نشانه خردمندی و هیجان را نشانه بی خردی محسوب می کردند. طی چند دهه گذشته پژوهش های اساسی در مطالعه هیجان گسترش بسیاری یافته و یک نگرش پایدار در این زمینه به وجود آمده است که ماهیت همزیست گرایانه بین این دو را روشن میکند .

منبع

یعقوبی،پوران(1393)، سبک های ابراز هیجان و سبک اسناد کنترل در خشونت­های خانگی علیه زنان،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشکده روان شناسی و علوم تربیتیخوارزمی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0