رابطه بین هوش هیجانی و هوش اجتماعی

همه ما بارها به طريقي به اين دام افتاده‌ايم و باز هم خواهيم افتاد. دنياي امروز با به تصوير كشيدن ناتواني عاطفي، نوميدي و بي پروائي در خانواده‌ها، اجتماعات و جوامع بشري، خشم و يأس فزاينده‌اي را در ابعاد مختلف زندگي ثبت نموده‌است. افراد مختلف داراي توانايي‌هاي متفاوتي جهت درك احساسات خود و ديگران بوده و با نسبت‌هاي گوناگون، قادر به كنترل و مديريت عواطف و احساسات خود مي‌باشند. برخي افراد از احساسات، عواطف و روحيات خويش كاملا آگاه بوده و اين بينش و آگاهي ممكن است ساير ويژگي‌هاي شخصيتي آن‌ها را تقويت كند. اين گونه افراد به صورت خود مختار عمل نموده و از حد و مرز خويش مطمئن هستند. اين اشخاص از سلامت رواني خوبي برخوردار بوده و ميل دارند دورنماي مثبتي از زندگي داشته باشند.

 از طرف ديگر بعضي اشخاص وجود دارند كه اغلب اوقات گرفتار احساسات شده و راه‌گريزي از آن نمي‌يابند. آن‌ها افرادي ناپايدارند كه آگاهي چنداني از عواطف خود ندارند و بي هيچ دورنمايي در احساسات خود غرق مي‌گردند و در نتيجه با اين احساس كه هيچ کنترلي در زندگي احساسي خود ندارند، هيچ گونه تلاشي به عمل نمي‌آورند. توجه به هوش هيجاني به عنوان يك ويژگي انساني، نقش آن در موفقيت‌هاي انسان و پيش‌بيني ميزان آن از طريق ويژگي‌هاي هوش‌اجتماعي افراد از اهميت فوق‌العاده‌اي برخوردار است. بنابراين، فعاليت در زمينه هوش هيجاني به منظور شناسايي عواملي، غير از عوامل عقلاني در زندگي افراد موثر و راه‌گشاست و عاملی در تكميل شناخت صلاحيت‌هاي انساني مي‌باشد. امروزه معيار سنجش فرد را بهره عاطفي و هيجاني قرار مي‌دهند، زيرا هوش‌هيجاني بالا در موفقيت افراد تاثير فراواني دارد. از نظر سالوويو ماي (1993) هوش هيجاني شامل توانايي دريافت دقيق، ارزيابي و بيان هيجانات، توانايي دستيابي به احساساتي كه فكر را تسهيل كند و توانايي شناسايي هيجان و تنظيم هيجانات به منظور رشد عقلاني است.

منبع:

مرادی، مزربان(1395)، تاثیر آموزش به شیوه چند رسانه ای بر میزان رشد استدلال اخلاقی و هوش اجتماعی  درس مطالعات اجتماعی در میان دانش آموزان پایه ششم ابتدایی شهرستان سرپل ذهاب در سال تحصیلی 95-1394، پایان نامه کارشناسی ارشد تکنولوژی آموزشی، دانشگاه آزاد اسلامی کرمانشاه.

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0