دیدگاه های نظری خشم
در واکنش به فهم علل و عوامل مؤثر در خشونت، نقش آسيبهاي محيطي و شرايط تربيتي و غيره، رويکردهاي هدفمند و چند بعدي جامعي، در سال هاي اخير شکل گرفته اند:
ديدگاه زيستي: ميزان همگامي ارثي بالاتري در خانواده هاي افراد خشن ديده مي شود و عوامل زيستي متعددي مانند تأثير داروها و سوء مصرف مواد، سطح هورمون ها، صدمه به مناطق خاص مغز و ناقلان عصبي به تناوب در فرآيند خشونت دخيل دانسته شده اند.
ديدگاه فرويد: پس از بروز جنگ جهاني اول، فرويد وجود غريزه اي به نام تاناتوس يا نيروي مرگ را عنوان کرد که انرژي آن در جهت تخريب زندگي است. وي اين نظريه را مطرح کرد که به موجب آن تاناتوس با مکانيزم هاي جابه جايي، نيروي خود را به سمت بيرون معطوف مي کند و مبناي خشونت بر ضد ديگران واقع مي شود. در واقع پرخاشگري به طور عمده از تغيير جهت غريزة خود تخريب گر مرگ به سمت ديگران ريشه مي گيرد .
ديدگاه يادگيري اجتماعي: خشونت، رفتاري است که مثل ساير فعاليتها اکتساب و حفظ مي شود. از نظر اين ديدگاه خشونت فردي ريشه در عواملي چون تجربة گذشته فرد پرخاشگر، يادگيري و طيف وسيعي از عوامل مربوط به موقعيت بيروني او دارد. براي مثال، سربازان در زمان جنگ، به خاطر کشتن افراد دشمن، نشان لياقت مي گيرند. تجربه رفتارهاي متضاد والدين، مصرف مواد در منزل، فقدان کارکردهاي مناسب خانواده، مشاهده مصرف مواد توسط والدين و خشونت آتي مي تواند احتمال ارتکاب کودکان به خشونت خانوادگي و نيز مصرف مواد را در بزرگسالي افزايش دهد که تداوم بين نسلي اعتياد و خشونت را همراه با تغييرات ساختاري خانواده به دنبال دارد و در اين شرايط رواج دور باطل اعتياد و خشونت خانوادگي افزايش مي يابد .
ديدگاه اسناد: اسنادهاي همسران و کودکان در مورد شرايط زندگي، به رضايت و خشونت آنها از خانواده بر مي گردد. همسران افراد معتاد، احتمالاً مشکلات زناشويي و رفتارهاي منفي و پرخاشگرانة شوهر يا همسر معتاد را به ويژگي هاي شخصيتي کلي او نسبت مي دهند و اين رفتارها را تعمدي، با بدخواهي و مستحق سرزنش مي دانند. از عواقب اسنادهاي منفي و نامناسب، کاهش رضايت خانوادگي و کيفيت سيستم حمايتي خانوادگي است. که خود رابطة مستقيمي با خشونتهاي خانوادگي دارد .
ديدگاه گرايش به خشونت: مردان يا افراد خشن گرايش بيشتري به استفاده از خشونت در زندگي خانوادگي دارند . با اين حال، سطح کلي ميزان پرخاشگري افراد در سيستم خانوادگي با زير بناي اعتياد، دقيقاً تمايل به ارتکاب خشونت را توجيه نمي کند، بلکه پرخاشگري کلي افراد معتاد با عوامل ديگري چون تجربة ميزان استرس، استفادة ابزاري از خشونت و عدم وابستگي عاطفي بين طرفين ارتباط نزديکي دارد .
ديدگاه فمينيستي: پديده هاي تاريخي، مرد سالاري، شرايط اجتماعي و سياسي ارکان خشونت را فراهم مي سازد. تصميم گيرهاي عمده توسط معتاد، سبک تصميم گيري مردسالارانه، زمينة ساختاري پدر سالاري اجتماعي در تعامل با هم ميتوانند درشرايط نابرابري ساختار بالا، نرخ خشونت رابميزان زيادي افزايش دهند.
هر کدام از ديدگاه هاي فوق، پديده خشونت خانوادگي را براساس مباني تئوريک خود مورد مطالعه قرار مي دهند. خشونت از نظر ما يک پديدة چند بعدي است که از تعامل بين عوامل فردي : مثل برانگيختگي فيزيولوژيک، برانگيختگي جنسي، درد و … موقعيتي : مثل ناکامي، رنجاندن مستقيم، خشونت تلويزيون و … و عوامل اجتماعي : مثل آلودگي هوا، سر و صدا، ازدحام و … ناشي شده است و تحت تأثير عوامل تاريخي و فردي، تعامل اعضاي خانواده وديگران، نهادها و ساختارهاي اجتماعي سياسي رسمي و غير رسمي : فرهنگ به معناي عام است .
منبع
اسماعیلی نژاد،حسن(1393)، رابطه کنترل عواطف و سلامت روانی با عملکرد تحصیلی دانش آموزان،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی تربیتی،دانشگاه آزاداسلامی هرمزگان
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید