دیدگاه هایی پیرامون احساس تنهایی

گستردگی ماهیت احساس تنهایی بسیاری از پژوهشگران را بر آن داشته است تا افزون بر تعریف و مفهوم سازی و ارتباط آن با سایر متغیر ها و مشکلات، به مطالعه ساختار عاملی و شناسایی عوامل تشکیل دهنده آن بپردازند. تلاش هایی که به منظور اندازه گیری احساس تنهایی مانند: مفهوم سازی آن انجام شده است، بیانگر تنوع و اختلاف نظر پژوهش گران در این زمینه است که به دو روی آورد متفاوت منتهی می شود.

در یک روی آورد، مقیاس کلی و تک بعدی، احساس تنهایی را به منزله یک پدیده واحد در نظر می گیرند بدون توجه به آنچه موجب احساس تنهایی در افراد می شود و بر اشتراک هایی تمرکز دارند که علت اصلی تجربه احساس تنهایی در افراد به حساب می آیند. در روی آورد دیگر اندازه های چند بعدی سعی دارند بین تظاهرات مفروض احساس تنهایی تمایز ایجاد کنند.

دیدگاه ویس

نخستین بار ویس، احساس تنهایی را را دو ویژگی انزوای هیجانی و انزوای اجتماعی معرفی کرد. انزوای هیجانی بر تعداد نامناسب یا فقدان دلبستگی های خانوادگی، دوستانه و ارتباطی دلالت دارد، در حالی که انزوای اجتماعی به وسیله فقدان شبکه های اجتماعی در دسترس ایجاد می شود و با تعداد نامناسب دوستان در ارتباط است. بعد از این دیدگاه برخی دیگر از مولفان ، بر دو بعد هیجانی و اجتماعی احساس تنهایی تاکید کردند. دیتوماسو و اسپینر، نیز بر اساس یافته های ویس ، بعد هیجانی احساس تنهایی را به سه بعد خانوادگی، احساساتی و اجتماعی تفکیک کردند.

دیدگاه دیگر محققان

برخی از پژوهش گران نیز احساس تنهایی را با بیش از دو بعد در نظر می گیرند. برای نمونه، دهشیری، برجعلی، شیخی و حبیبی، سه عامل تنهایی ناشی از ارتباط با خانواده، تنهایی ناشی از ارتباط با دوستان و نشانه های عاطفی تنهایی را در نظر می گیرند. اشمیت و سرمت، چهار مولفه جنسی، احساسی، دوستانه، خانوادگی، اسکایس و گینتر و گرشتاین، چهار مولفه بعد عاطفی، یعنی بی قراری، اندوهگینی، دوری گزینی، و انزواطلبی، روکج و براک، پنج بعد نابسندگی های شخصی شامل نارسایی های تحولی، روابط صمیمانه ناخرسند، تغییر مکان و جدایی های معنادار، و ناچیز شمردن در اجتماع، دی یانگ گیرولد، سه وجه احساس تنهایی، شامل شدت مانند : ماهیت و گستره ی انزوای اجتماعی ، نمای زمانی مانند: نوسان های احساس تنهایی و ویژگی های هیجانی مانند: فقدان احساس مثبت را مطرح ساخته اند. افزون بر این دی توماسو و همکاران، در یک بررسی گسترده با استفاده از هفت آزمون ، چهار عامل همبسته هیجانی، تنهایی اجتماعی، تنهایی خانوادگی و عاطفی منفی را به دست آورند.

بدون تردید ناهماهنگی و اختلاف در تعیین عوامل ، ابعاد  و مولفه های احساس تنهایی علاوه بر اینکه متاثر از مبانی نظری و زیر بنایی متفاوت این سازه است، زیر تاثیر ساختار های فرهنگی و اجتماعی افراد و گروه های مورد مطالعه نیز قرار دارد. بررسی های پژوهش گران مستقیما در جنبه های بین فرهنگی احساس تنهایی و نیز سه نکته با ارزش تاکید دارند.

نخست اینکه اندازه گیری احساس تنهایی بر اساس فرهنگ محدود می وشد؛ دوم اینکه شیوع احساس تنهایی در کشور های مختلف متفاوت است و سرانجام اینکه نیرومندی حداقل یکی از پیش بین های احساس تنهایی ، یعنی پایگاه ارتباطی ، در کشور های مختلف یکسان نیست. پولمن، معتقد است که عوامل فرهنگی در شکل گیری احساس تنهایی به شکل یکسان نیستند. در فرهنگ های فرد گرا مانند امریکا، آمادگی های ارتباطی افراد برای برقراری دوستی ها، نقش کلیدی دارند، در حالی که در فرهنگ های جمعی روابط خانوادگی نقش بزرگتری را برعهده دارند. یافته ها نشان می دهد میزان احساس تنهایی در فرهنگ های جمع گرا، جایی که افراد مسئولیت بیشتری به خاطر شکست های بین فردی می پذیرند، بالا است.

پژوهشگران در بین عوامل مهم و موثر فرهنگی نقش خانواده را برجسته می کنند. بنابراین تفاوت های اجتماعی ، تعامل های بین فرهنگی و شبکه حمایتی در دسترس برای افراد در فرهنگ ها و کشورهای متفاوت ، تعیین کننده های آدابی هستند که افراد در آن احساس تنهایی را تجربه می کنند. اگر این فرض پذیرفته شود که تنهایی گویای روابط افراد با اجتماع است می توان قبول کرد که تنوع بین فرهنگی و تفاوت در برقراری روابط اجتماعی مردم به تفاوت در ادراک، تجربه و مقابله با احساس تنهایی منجر می شود.

با آنکه احساس تنهایی از دهه 1950 مورد توجه محققان به عنوان سازه ای تجربی قرار گرفت؛ اما پژوهش های آن از دهه 1970 و با انتشار کتاب اثر گذار ویس ، با عنوان  احساس تنهایی: تجربه انزوای عاطفی و اجتماعی آغاز شد. دیدگاههای نظری متفاوتی پیرامون بررسی شکل گیری و تحول احساس تنهایی مطرح شده است. برخی از متخصصان نظیر سالیوان و بالبی به روابط میان والد-کودک توجه نشان داده و عدم برقراری مناسب ارتباطات توام با ایمنی و رضایت در کودک را عامل تجربه احساس تنهایی دانسته اند.

دیدگاه تکاملی بر این مسئله تاکید می کند که نیاکان ما در ابتدای تاریخ برای حفظ خود از آسیبهای محیطی و در حقیقت احساس تنهایی که برای ایشان به وجود می آورد سعی می کردند که به صورت دسته جمعی و در ارتباط با هم زندگی کنند مانند نوزاد انسان که برای ادامه حیات نیازمند ارتباطاتی از این دست است. با پیچیده تر شدن جوامع، خود ارتباط به دلیل تغییرات نیازهای انسان مورد توجه قرار گرفت. کودک انسان با افزایش سن نیاز به برقراری ارتباطات ایمنی بخش با افراد دیگر است که زمینه  های آن در کودکی شکل گرفته است .

نوجوانی به دلیل ویژگیهای خاص و منحصر به فردی که به همراه می آورد احساس تنهایی خاص خود را نیز ایجاد می کند. نوجوانان بر خلاف کودکان که نمی توانند با داشتن درک درست از احساس تنهایی درباره آن صحبت کنند، می توانند احساسات خود را بیان کنند. از نظر متخصصان احساس تنهایی در این مرحله امری بهنجار است.نوجوانان در این مرحله با ویژگیهای خاص شناختی خود نظیرفرضیه پردازی و خودمحوری که دارند و با فکر اینکه روزی از پدر و مادر خود جدا می شوند نوعی غم را تجربه می کنند که نشانگر احساس تنهایی آنهاست.

منبع

شریعت،فرشته(1392) رابطه تعهد هویت و ابراز وجود با احساس تنهایی در دانشجویان،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاداسلامی ارسنجان

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0