دیابت
دیابت نوع دو بیماری مزمن و خطرناکی است که از طریق ناهنجاریهایی در متابولیسم کربوهیدرات، پروتوئین و چربی توصیف می شود. اگر چه دیابت دارای علائم متعددی است، ولی عدم تحمل گلوکز یا افزایش قند خون، معمولیترین علائم تفکیکی آن است. فرد مبتلا به دیابت یا انسولین تولید نمیکند و یا به انسولین پاسخ نمیدهد؛ در نتیجه ازدیاد قند خون بهوجود میآید و فرد به عوارض کوتاه مدت و طولانی مدت دیابت دچار میشود . این بیماری حالتی پیشرونده دارد که باعث ناتوانی و مرگ و میرزودرس می شود. همچنین عامل اصلی نابینایی، بیماری کلیوی پیشرفته و قطع عضو بویژه در سنین فعال زندگی میباشد.بیماری با علائمی نظیر پرادراری، پرنوشی و کاهش وزن شروع میشود.این بیماری بین6تا15درصدافراد جامعه را درگیر میکند.این نوع دیابت،اغلب دیابت مصوص بزرگسالان یا دیابت مربوط به سبک زندگی نامیده می شود و 90تا95درصد همهی انواع دیابت را شامل میشود.در این نوع دیابت، به دلیل تغذیهی نامناسب و ضعیف و عادات نامناسب مربوط به فعالیت جسمانی کم تحرکی، بدن انسان قدرت تولید و استفادهی موثر از انسولین را از دست میدهد.دیابت نوع2در صورتیکه درمان نشود،ممکنست بشکل وابسته به انسولین درآید.دررکورهای درحال توسعه، دیابت چهارمین علت اصلی مرگ و علت عمده کوری و آسیبهای بینایی در بزرگسالان میباشدونیز شایع ترین علت قطع عضوهایی است که در نتیجهی عللی به جز تصادفات رخ میدهد. این بیماری در قلب مسائل رفتاری است و عوامل روان شناختی و اجتماعی نقش حیاتی در مدیریت آن دارند. از مهمترین عوامل روان شناختی موثر بر دیابت استرس است. برای کنترل بیماری دیابت، لازم است تغییراتی در شیوهی زندگی فرد در جهت شیوههای مقابله صحیح با استرسها و هیجانهای منفی ایجاد شود. شواهدی در دست است که نشان میدهد در صورت کنترل مناسب قندخون میتوان از عوارض دراز مدت دیابت بویژه رتینوپاتی،نفروپاتی و نوروپاتی پیشگیری نمودویا آنها رابه تعویق انداخت.بيماري دیابت علاوه برتأثيرات جسماني نامطلوب ميتواند بر سلامت روان و کيفيت زندگي بيماران مبتلا نيز تأثير نامطلوبي داشته باشدو مهمترین عضو تیم مراقبت دیابت بیمار است و کنترل موفقیت آمیز به میزان زیاد بستگی به رفتار بیمار و تغییر در سبک زندگی او دارد.
بطور کلی نتایج مطالعات مربوط به عوارض و کنترل دیابت به طور واضح ثابت کرده اند که کنترل متابولیکی خوب و آموزش کافی وارائهی مداخلات روانشناختی، می تواند پیامد بالینی افراد دیابتی را بهبود دهند.
مداخلات روان شناختی گروهی و دیابت
با توجه به افزايش چشمگير در شيوع ديابت نوع دو، و محدوديت بالقوه در مداخله هاي داروشناختي ، استفاده از مداخله هاي غيردارويي ضروري به نظر مي رسد، به طوري كه تاكنون تلاش هاي زيادي در اين خصوص بهعمل آمده است.طبق نظر سازمان بهداشت جهانی،آموزش شالوده و اساس درمان دیابت است و یکی از اهداف اصلی در مداخلات روان شناختی تغییر رفتار بیمار و ارتقای خود مراقبتی اوست،به عبارتی هدف از ارائهی مداخلات،افزایش دانش، مهارتها و قابلیت انعطاف بیماران و در نتیجه افزایش یادگیری آنها در مدیریتت دیابتشان است. آگاهی، نگرش و عملکرد بیماران دیابتی نسبت به بیماری دیابت در کنترل این بیماری و کاهش عوارض آن موثر است. مطالعات متعدد نشان دادهاند که آموزش بیماران با کاهش عوارض مزمن دیابت همراه است. در سال های اخیر تحولات صورت گرفته در زمينهي درمان اختلالات روانشناختي و بیماریهای مزمن نظیر دیابت ،موجب گردیده تا روشهای نويني توسط روان شناسان باليني مطرح و ارايه گردد.امروزه روشهای روانشناختی توام با درمانهای پزشکی در درمان دیابت بهکار میرود و تحقیقات بیانگر کارایی بالای درمانهای روانشناختی در این بیماران می باشد.در تحقیق سون و همکاران، مداخلهی ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی منجر به افزایش کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو و نیز کاهش فشار خون، اضطراب و استرس در این بیماران شد. در مورد درمان رفتاری شناختی گروهی نیز نتایج نشان دهندهی اثربخشی این مداخلات در جهت کاهش شاخص قندخون، افزایش کیفیت زندگی این بیماران و کاهش علائم استرس و اضطراب، در این بیماران بود. در زمینهی مداخلهی مصاحبهی انگیزسی که درمان افزایش انگیزه شکل کوتاه این نوع مداخله است، نتیجهی تحقیقات کلارک و هامپسون، نشان داد که بیماران دیابتی که از این نوع مداخله استفاده میکردند، در کنترل وزن موفقتر بودند و واینر، کریستی، تیلور و هی، نیز بر اثر بخشی این مداخله در بیماران دیابتی نوع یک در جهت کاهش شاخص قند خون در آنها تاکید کرد. اسپیس، ساچس، پیچمن وپراگر ، با بکاربردن روش مداخلهی گروهی روانی اجتماعی در بیماران دیابتی نوع 1کاهش میزانHbA1cرا در این بیماران گزارش داد . همچنین الووی، توث ومک کراگر ، با بکاربردن یک مداخلهی روانی اجتماعی شش جلسهای در بیماران دیابتی که دچار اختلال خوردن نیز بودند بهاین نتیجه رسید که میزانHbA1cبه میزان43%کاهش یافته بود. در مجموع میتوان به این نتیجه رسید که اگر چه اثر بخشی مداخلات به شکل پراکنده در مطالعات متعددی اثبات شده است اما کاربرد مداخلهی ذهن آگاهی در درمان دیابت به عنوان یک بیماری مزمن هنوز در ایران بهکار نرفته است، مداخلهی روانی اجتماعی با شکل ب-کاررفته در این پژوهش برای اولین بار به شکل آزمایشی در تحقیق سون و همکاران، بهکاررفته است و ضرورت اجرای آن در گروه هایی دیگر از بیماران احساس می شود،اگر چه مداخلهی شناختی-رفتاری و افزایش انگیزه در تحقیقاتی نتیجه بخش بوده است، اما تکرار اثربخشی آن از یک طرف بر قوت ادعای اثر بخشی آن می افزاید و از طرف دیگر مبنایی برای مقایسه با سایر مداخلات قرار میگیرد.
منبع
اعراب شیبانی،خدیجه(1392)،اثربخشی مداخلات روانشناختی برشاخصهای سلامت جسمی وروانی، پایان نامه دکترای تخصصی،روانشناسی سلامتی،دانشگاه پیام نور تهران
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید