اصطلاح دلبستگی، برای توصیف میل کودک به نزدیک شدن به افراد خاص و احساس ایمنی بیشتر در حضور آنها مورد استفاده قرار میگیرد . دلبستگی با رفتار حاکی از دلبستگی فرق دارد. رفتار حاکی از دلبستگی به کنشهایی گفته میشود که فاصله فیزیکی کودک را با شخصی که با دنیا بهتر کنار میآید کم میکند کار نظام دلبستگی عبارتست از تنظیم فاصله فیزیکی و اکتشاف. در شرایطی که فشار روانی کمی ایجاد میکنند مراقب کودک نقش نقطه اتکایی برای اکتشاف محیط را بازی میکند. اما هرچه محیط پرفشارتر میشود، اطفال خودشان را به مراقبان خویش نزدیکتر میکنند .تحقیقات و تعاریف فراوان نشان میدهد که دو بعد اصلی در دلبستگی وجود دارد. بعد شناختی- عاطفی دلبستگی که به عنوان کیفیت عواطف در جهت چهره دلبستگی مطرح میشود و بعد رفتاری که در واقع به بهره گرفتن از حمایت و مجاورت شخص مورد نظر مربوط میشود. هرچه شخص از کودکی به سمت بزرگسالی حرکت میکند بعد شناختی دلبستگی اهمیت بیشتری مییابد . مفاهیم اساسی نظریه دلبستگی: 1. دلبستگی یک نیروی انگیزشی درونی و اولیه است. 2. وابستگی سالم نشانه سلامت و مکمل استقلال است. 3. دلبستگی امن یک پناهگاه سالم ارائه می کند. 4. دلبستگی یک پایه امن ارائه می کند. 5. در دسترس بودن و پاسخگو بودن ، امنیت و تعلق سالم ایجاد می کند. 6. استراتژی های دلبستگی در جدائی ها و به هم پیوستگی های تجربی بین مادر و فرزند تعیین می شود. 7. دلبستگی مضطرب از طرف دیگر، آشفتگی شدید مربوط به جدایی و اتصال را آشکار می کند. 8. ترس و ناامنی نیازهای دلبستگی را فعال می کند. 9. فرایند آشفتگی و جدایی قابل پیش بینی است. 10. دلبستگی مدل های فعال شناختی درونی مربوط به خود و دیگران را شامل می شود. 11. تنهایی و فقدان ذاتاً آسیب پذیری را بالا می برد. 12. دلبستگی یک نظریه ترکیبی است که با جنبه های درونی و بین فردی روابط برخورد می کند. در ده سال قبل تحقیق روی دلبستگی بزرگسالان مشخص کرده که روابط امن سطح بالاتری از صمیمیت و رضایت را نشان می دهد. منبع اکتفاپور،نگین(1393)، سبک های دلبستگی و سبک های هویت با کفایت اجتماعی،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی تربیتی،دانشگاه آزاداسلامی تهران از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.
دیدگاهی بنویسید