دلبستگی در گذر عمر

شکل گیری دلبستگی در شیرخوارگی تدریجی است به صورتی که به عقیده بالبی واکنش اجتماعی کودک ابتدا نا متمایز است ،برای نمونه آنان در برابر هر چهره ای می خندند یا برای هر کس که دور شود گریه میکنن اما بین حدود سه تا شش ماهگی کودکان واکنش خود را محدود به چند نفر خاص میکنند و در مورد یک فرد به خصوص سلیقه و ترجیح مشخص در ان پدید می اید. انان سپس از بیگانگان می پرهیزند. سیستم دلبستگی در دیدگاه بالبی ،تا نیمه دوم سال اول زندگی سازمان داده نمیشود.

در اواسط کودکی ، کودکان بسیار اسیب پذیر اند و از چهره ی دلبستگی بعنوان یک پایگاه امن برای   اکتشاف استفاده میکنند. بعد ها انان از بزرگسالان دیگر ، همچنین همسالانشان به همین منظور بهره میبرند. به پیچیده تر شدن مهارتهای ارتباطی و مدلهای علمی درونی ،کودکان برای ورود به اجتماع بزرگتر که مستلزم جدایی های فیزیکی طولانی تر از والدین است اماده میشوند. ماروین ،گرینبرگ ، معتقد اند که تغییرات در رفتار دلبستگی ازاخرین سالهای پیش دبستانی اغاز شده و بتدریج کودک را قادر میسازد تا با حفظ پیوند دلبستگی به جدایی از والدین عادت کند. در سنین مدرسه ، کودکان پیوند هایی را با کودکان دیگر و بزرگسالان ، بویژه معلمان شکل میدهند که ممکن است همگی این افراد نقش مهمی در زندگی انان ایفامیکنند.

پیوندهای دلبستگی کودک و والد در نوجوانی نیز ادامه میابد و موجب افزایش خود مختاری در نوجوانان میشود به این معنا که نوجون قادر است ضمن حفظ دلبستگی بسوی استقلال گام بردارد.بالبی، معتقد است که در دروره نوجوانی و جوانی دسترسی به چهره دلبستگی بجای مجاورت فیزیکی با آن، اهمیت بیشتری پیدا میکند یعنی این باور که هرگاه بخواهد میتواند با چهره دلبستگی ارتباط برقرار کند و دست یابی فیزیکی به او مقدور است. و ان چهره در صورت لزوم پاسخگو خواهد بود.

در این دوره، رفتار های دلبستگی تنها در مواقع ترس،بیماری یا اضطراب،اشفتگی یا دیدار محدود با چهره دلبستگی پس از غیاب طولانی دیده میشوند، استمرارسبک دلبستگی در فرایند تحول ، موضوعتحقیقات جدید در این زمینه بوده و نتیایج این استمرار را تایید میکند.

پنج موضوع کلیدی و مهم، اهمیت دلبستگی در روابط بین فردی و عملکرد بزرگسالان را بسیار روشن میسازد:

اول: دلبستگی دارای کیفیتی متمایز از سایر جنبه های زندگی است . در حالی که رفتار دلبستگی میتواند توسط اضطراب و سایر نگرانی ها بر انگیخته شود ، ولی سایر رفتارهای لذتمند نمیتوانند بوسیله ی اضطراب و نگرانی بر انگیخته شوند.

دوم: رشد سبک های دلبستگی در بافت رفتارهای رشد بهنجار و همراه با مکانیزم های خاص پرورشی رخ میدهد. دلبستگی در تقویت نمودن احساس ایمنی و رشد استقلال نقش اساسی دارد. اهمیت این نکتهدر متمایز کردن دلبستگی از وابستگی قرار دارد. بنابر این حاصل رشد دلبستگی بهنجار بلوغ و بالیدگی در عملکرد اجتماعی است.

سوم:رشد سبکهای دلبستگی در اصل متاثر از عناصر بیولوژیکیست. این فرایندبعنوان خصوصیت درونی رشد(رسش)انسان درنظر گرفته شده،نه یک خصوصیت ثانویه یاد گرفته شده بعنوان نتیجه پاداشهای تغذیه.

چهارم: یک مکانیزم روانی که الگو های درون کاری روابط نامیده میشود . وجود دارد و تاثیرات روابط تجارب دلبستگی اولیه در روابط بعدی همچنین قابلیت تغییر را مشخص میسازد.

پنجم: بالبی خاطر نشان نموده است که وجد سبکهای دلبستگی نا ایمن ممکنست در پدید ایی اسیب شناسی دوران بزرگسالی نقش ایفاکنند.

اکنون مفهوم دلبستگی در رابطه با مسائل مختلف دوران بزرگسالی با سرعت مورد بررسی قرار میگیرد وتا اندازه زیادی پویایی های مختلف دوران بزرگسالی را تبیین میکند. سبکهای دلبستگی با چند دید متغیر  و از جمله انتخاب همسر و عشق پایدار. با اافسردگی بزرگسالی  و اختلال در روابط این قسمت ناخوانا بود .

مدلهای درونکاری که بخشی از  روان بنه های ارتباطی محسوب میشوند. کنشی مشابه با سایر ساختارهای شناختی همچون نگرش ها، رفتارهای قالبی،و صفات دارند و تابع اصول فعال سازی و قابلیت دسترسی هستند بعنوان مثا ل نوع مدل خود ومدل دیگر بر اساس این اصول میتوان انتظارات خاصی را برای فرد ایجاد نماید.

مدل خود  تعیین کننده ی حدود ارزش فرد برای خودش میباشد و اینکه انتظار میرود دیگران نیز بگونه ای مثبت به ان پاسخ دهند. در این حالت شخص از خود میپرسد ایا من شخصی هستم که قابلیت ارزش عشق و توجه را داشته باشد؟ در حالیکه  مدل دیگری  حدودی را ارائه میکند که در ان از افراد دیگر انتظار میرود هنگام احتیاج در دسترس و حامی انها باشند. در این حالت شخص از خود میپرسد:آیا دیگری حمایتی را که احتمالا نیاز دارم فراهم میسازد؟

کولینز و رید، عقیده دارند که مدلهای درون کاری شامل چهار جزء به هم مرتبط هستند:

  • حافظه هایی که برای تجاربی که به بارتولومو وابسته اند.
  • باورها، بازخورد ها و انتظاراتی از خود و دیگران در ارتباط با دلبستگی
  • اهداف و نیازهایی در ارتباط با دلبستگی
  • بالاخره نقشه ها و راهبردهایی برای رسیدن به این اهداف و نیازها.

اینزورث؛وارترز،وال وهمکاران بالبی ، معتقد بود اگرچه الگوی دلبستگی در خلال روابط کودک با مراقبینش در طی سال اول زندگی شکل میگیرد اما میتواند در زمانهای بعدی تغییر کند.هرچند ساختار اولیه این بنای دلبستگی تقریبا ثابت میماند.درابتدا دلبستگی نوزادن بچهره دلبستگی ، بقا او را تضمین میکند ولی این مقوله در تمامی عمر انسان  جهت دلبسته شدن به شخص دیگر ،برای دریافت حمایت و کمک به هنگام خطر وجود خواهد داشت.به بیان دیگر ، در بزرگسالان نیز در هنگاه مواجهه با خطر ، سیستم دلبستگی انها در اوایل کودکی شکل گرفته ، فعالمیشود و موجب ظهور رفتارهای دلبستگی جستجوی حمایت میگردد.

مفاهیم برجسته در نظریه دلبستگی بالبی به شرح زیر اند:

دلبستگی ، نظریه و نظام دلبستگی

بالبی، بر این باور بود که مادر و نوزاددر یک سیستم مشارکتی با یکدیگر تعامل کرده ، رفتارهای خود را تنظیم میکنند.بهعبارت دیگر کودک در درون خود یک سیستم خود تنظیمی  بنام دلبستگی دارد. این سیستم در تعامل با سیستم مکملی است که در درون مادر است. رابطه دلبستگی بین مادر/کودک فقط یک بخش از ارتباطی است که بین مادر و کودک وجود داردونه همه انها. مثلا ارتباط مادر/کودک شامل آموزش و بازی نیز میشود. همانطور که ذکر گردید نظریه دلبستگی از نظریه کردار شناسی،روانشناسی تحولی،نظریه سیستم و روان تحلیل گری تاثیر پذیرفته است. در این نظریه تاکید بر تاثیر مهم تجربیات اولیه زندگی در رشد هیجانی فرد است. این نظریه چگونگی بروز و تحولات دلبستگی هیجانی قوی در بین افراد در چرخه زندگی را تبیین میکند.نظام دلبستگی بر طبق نظریه بالبی نظام انگیزشی و رفتاری است که پایه و اساس ژنتیکی و بیولوژیکی داشته ، بقای کودک را تضمین میکند و بعد از تولد در برخورد با چهره دلبستگی معین فعال میشود.

  • هر دو زمانی که دیگری در دسترس نیست احساس نا امنی میکنند
  • هر دو یکدیگر را در جریان تجربیات جدید قرار میدهند
  • هردو نسبت به هم علاقه و اشتغال فکری متقابل را نشان میدهند.
  • هردو به گفتگوی بچگانه میپردازند.

براین اساس تشابهات هازان وشیور، استدلال کردند که روابط صمیمانه بزرگسالان همانند روابط نوزاد و مرقب بیانگر دلبستگی هستند و محبت صمیمانه از ویژگیهای نظام رفتاری دلبستگی و انگیزشی می باشد که مراقب و ارتباط جنسی را پدید میاورد.

منبع

بادروزه،معصومه(1392)، معنا درما ني گروهی بر کیفیت زندگی وتغییرسبک دلبستگی ناایمن،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه آزاداسلامی گیلان

ازفروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0