دلایل سکوت سازمانی

اگر چه سکوت سازمانی به طور کلی برای به طور عمدی اظهار نکردن ایده ها و اطلاعات توسط کارکنان به کار برده می شود، آن به طور طبیعی به عنوان انگیزه های متفاوت کارکنان برای سکوت در نظر گرفته می شود بعضی اوقات سکوت ممکن است به خاطر  تسلیم شدن شخص به هر شرایطی، بعضی اوقات آن به خاطر ترس و رفتار محافظه کارانه و بعضی اوقات آن ممکن است به خاطر ایجاد فرصت های برای دیگران  و اظهار ایده هایشان باشد. دلایلی برای سکوت سازمانی می تواند در سه دسته طبقه بندی شود:

به طور کلی محققان سکوت سازمانی را نتیجه ای از منشأهای زیر می دانند: (1) نگرانی مدیران از بازخورد منفی؛ (2) عقاید ضمنی که اغلب به وسیله مدیران ایجاد می شود. ساختارها و روش های مورد استفاده در سازمان به گسترش آنچه که ما «جو سکوت » می نامیم، کمک می نماید که به طور گسترده ای بین کارکنان این گونه ادراک شده است که گفتگو در مورد مشکلات و مسائل بی اثر و خطرناک می باشد. زمانی که چنین جوی در سازمان حاکم گردد، واکنش غالب در یک سازمان سکوت خواهد بود تا اظهارنظر. بنابراین احتمال ظهور چنین جوی و قوت و اشباع آن جو وابسته به فعالیت های معنی دار جمعی کارکنان خواهد بود. سکوت و بی تفاوتی در سازمان دلایل متعددی دارد که در این قسمت به آن اشاره می شود:

بازخورد منفی

یک دلیل آشکار برای سکوت عکس العمل و بازخورد منفی از جانب مدیران است. زمانی که کارمند پیشنهادی به مدیر خود می دهد، و وقتی از جانب وی بازخورد منفی دریافت می کند، معمولاً یا به این نتیجه می رسد که پیام بی اهمیت بوده و یا او برای مدیر قابل اعتماد نیست و حتی ممکن است که این پیشنهاد تهدیدی برای او تلقی خواهد شد. این مسئله باعث می شود تا در طول زمان احساس کنند که هر زمان پیشنهاد می دهد، یا رد می شود یا مورد بی توجهی قرار می گیرد و این موجب سکوت فرد در سازمان می شود. شواهد نشان می دهد که در جامعه ما این مسئله زیاد رخ می دهد، چون کارکنان در سازمان ها به این مورد اشاره می کنند.

ترس از دست دادن شغل

دلیل دیگر برای سکوت افراد این است که آنها می ترسند اگر درباره موضوعی زبان به سخن بگشایند و ابراز عقیده کنند شغلشان را از دست بدهند. در برخی موارد زیردستان نمی خواهند به گونه ای رفتار کنند که این گونه تعبیر شود که بر علیه سرپرستان خود رفتار می کنند و اعمال آنها را مورد انتقاد قرار می دهند و در نتیجه اخراج شوند. این مخصوصاً در بارة سازمان های صدق می کند که میزان بالایی از اخراج کارکنان در آنها صورت می گیرد. بعضی از مدیران تمایل ندارند با پیشنهاداتی روبرو شوند که نشان دهنده ضعف آنها باشد و اگر این مسئله به خصوص در جمع رخ دهد و تکرار شود ممکن است در نهایت باعث از دست دادن شغل فرد و یا جابه جایی بشود.

نا امیدی و سکوت سازمانی

یکی دیگر از دلایل سکوت سازمانی، ناامیدی کارکنان از ایجاد تغییر مطلوب است و وقتی کارکنان با مشکلات زیادی روبرو باشند و مدیران را از ایجاد تغییر ناتوان ببینند، بی تفاوت می شوند و امید خود را با وجود شرایط فعلی در مدیریت از دست می دهند، ابراز نظر ندارند و منتظر می مانند تا تغییر اساسی از طرف مقام مافوق صورت گیرد.

رویه های تصمیم گیری

در بعضی سازمان ها، ساختار سازمانی، تصمیم گیری را متمرکز می کند و یا سلسله مراتب سازمانی زیادی وجود دارد و مشارکت کارکنان در تصمیم گیری های مهم بسیار محدود می شود. در این صورت کارکنان علاقه مند نیستند که فقط در تصمیم های سطح پایین مشارکت کنند و یا اثربخشی مشارکت بسیار ضعیف می شود. کارکنانی که سطح آمادگی بالایی دارند دوست دارند که در تصمیم های مهم مشارکت کنند، وقتی با وجود سلسله مراتب امکان مشارکت و ارائه نقطه نظر نباشد، رفته رفته دچار سکوت و بی تفاوتی می شوند. سبک مدیریت در چنین سازمان های معمولاً به گونه ای است که سکوت را ترجیح می دهند. سبک دستوری و ارتباطات یکطرفه از سوی مدیریت و عدم توجه به نیارهای اجتماعی و خود شکوفایی افراد و شأن و شخصیت آنها باعث سکوت و بی تفاوتی می شود. شیوه های مدیریتی زهرآگین نه تنها مانع مشارکت اکثریت افراد یک واحد سازمانی می شود، بلکه با ایجاد جو بی اعتمادی، کارکنان تمایل به مشارکت نخواهند داشت.

نوع شخصیت

بعضی از افراد با توجه به نوع شخصیتشان کمتر ابراز نظر می کنند. در واقع سکوت آنها و کم صحبت کردن آنها ربطی به مدیریت و ساختار سازمانی ندارد. اغلب مدیران این نکته را نیز اشاره دارند. شاید این مسئله به پیشینه فرهنگی و شیوه تعلیم و تربیت آنها در خانه و مدرسه برگردد، البته فرهنگ حاکم بر جامعه ای که فرد در آن رشد یافته است می تواند عامل موثری باشد. اگر سازمان احتیاج به افراد خلاق، نوآور و مشارکت جو دارد باید در زمان گزینش به این ویژگی های شخصیتی اهمیت بدهد.سکوت با اصطلاحاتی چون فروتنی، اجترام به دیگران، احتیاط و ملاحظه و رفتار نابه جا و نامناسب مرتبط است. در واقع افراد با سکوت پیشه کردن می خواهند احتمال بروز تضاد و تعارض را کاهش دهند.( دان و همکاران،2009). بعضی افراد می ترسند و نگران هستند که تصور دیگران به ویژه مدیران از آنها منفی می شود، روابط آسیب ببیند و منجر به کاهش اعتماد شود. لذا ساختار سازمانی، شیوة مدیریتی، فرهنگ حاکم بر جامعه و نوع شخصیت می تواند باعث ایجاد و گسترش سکوت سازمانی شود.

منبع

کریمی، سمیه(1395)، بررسی تاثیر مدیریت مشارکتی بر کاهش استراتژی سکوت سازمانی (مطالعه موردی: کارکنان اداره اقتصاد و دارایی استان کرمانشاه)، پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت استراتژیک، دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه.

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0