خیال‌پردازی‌های جنسی زنان

به پردازش‌های فراگرفته شده‌ای که اجازه خلق تصاویر ذهنی را دارند خیال‌پردازی می‌گویند . در این تصاویر ذهنی، نمادهای جنسی در یک بستری که فرد نقش جنسی مورد علاقه خودش را در یک رابطة دلخواه و شرایط دوست‌داشتنی ‌ایفا می‌کند، نمایان می‌شوند. خیال‌پردازی‌های جنسی می‌توانند ‌به‌عنوان خیال‌هایی توصیف شوند که تجربه مهیج جنسی ایجاد می‌کنند؛ ممکن است ‌به‌عنوان افکاری کوتاه و زودگذر یا سناریوهایی تخیلی و تحریک‌آمیز تجربه شوند . تئوری‌های کنونی مطرح می‌کنند که محتوی خیال‌پردازی‌های‌ جنسی بیشتر بر اساس تاریخچه یادگیری و تجارب شخص است که صحنه‌های جنسی خاص یا بخشی از این صحنه‌ها به‌طور مکرر با تحریک جنسی دیگر همایند می‌شوند.‌

این تئوری بر نقش قابل‌توجه چیزی که فرد قبلاً خوانده، دیده و یا شخصاً تجربه کرده، تأکید می‌کند . تئوری قدیمی‌ سایکودینامیک، خیال‌پردازی‌های جنسی را حاکی از آسیب‌شناسی روانی می‌داند، فروید ادعا کرد که خیال‌پردازی‌های‌ جنسی نمایانگر امیال ارضاء نشده هستند و نقش خیال‌پردازی‌های، بهبود واقعیت برآورده نشده و ارضاء نشده است . در چند دهه گذشته، خیال‌پردازی‌های‌ جنسی ‌به‌عنوان اشکال مثبت ابراز جنسی شناخته می‌شوند که عملکردی انطباقی و تسهیل‌کننده دارند. به نظر می‌رسد خیال‌پردازی‌‌ها نه‌تنها تجربیات گذشته را نشان می‌دهند، بلکه می‌توانند بر رفتار فعلی و آتی جنسی فرد نیز تأثیرگذارند. خیال‌پردازی‌ جنسی موجب تحریک فرد و تقویت تحریک و/یا میل جنسی با تصویری لذت‌بخش و تحریک‌کننده شود همچنین، خیال‌پردازی‌ها موجب برخورداری از هیجاناتی می‌شود که ممکن است در واقعیت تجربه نشوند .

محتوی خیال‌پردازی‌های جنسی

خیال‌پردازی‌ها ممکن است بی‌پرواتر از رفتارهای جنسی واقعی باشند زیرا مستقل از حضور شریک جنسی هستند درحالی‌که مطالعات قبلی بر تکرار خیال‌پردازی‌های جنسی در زنانی با عملکرد جنسی عادی و ناهنجار تمرکز داشته‌اند،دراینجا محتوی خیال‌پردازی‌های جنسی مورد توجه است. نتایج مطالعات تحلیلی طبقه‌بندی‌های اصلی از خیال‌پردازی‌ها برای هر دو جنس را نشان داده است: تصاویر سنتی جنسی جنس مخالف با شریکان جنسی گذشته، آینده یا تخیلی؛ سناریو‌هایی که شامل مقاومت نکردن و رها کردن خود و یا قدرت جنسی فوق‌العاده؛ تصاویر از پوزیشن‌های مختلف، شیوه‌ها و محیط؛ و صحنه‌های از ترکیب سلطه و تسلیم .

به دلیل تفاوت‌های جنسیتی، تفاوت‌های فاحشی در خیال‌پردازی‌های جنسی زنان و مردان وجود دارد مردان بیشتر درباره فعالیت‌های جنسی که روی همسرشان انجام داده‌اند دچار خیال‌پردازی‌ می‌شوند، درصورتی‌که زنان تمایل بیشتری به تصور چیزی دارند که همسرشان انجام داده و آنها پذیرای آن بوده‌اند.زنان تمایل دارند بیشتر تجسم رمانتیک و احساسی داشته باشند، درصورتی‌که خیال‌پردازی‌های مردان تصورات جنسی و بصری واضح‌تری را دربر دارد مثلاً بدن‌ها و بخش‌های آناتومیک جنسی، خیال‌پردازی‌هایی که بیش از یک شریک جنسی در یک زمان دارند، میان مردان متداول‌تر است و خیال‌پردازی‌هایی که مغلوب یا مجبور می‌شوند، برای زنان متداول‌ترند درواقع نگرانی‌های فرهنگی و عرف جوامع باعث ‌ایجاد ‌این حقیقت شده که برخی زنان از خیال‌پردازی‌های تسلیم لذت می‌برند.‌ فلدهاوس، مطرح کرد که این خیال‌پردازی‌ها می‌توانند باعث احساس نیاز به قدرت در زنان را بیان کنند، همان‌طور که زن خودش را آن‌قدر خواستنی می‌پندارد که مرد مغلوب می‌شود و نمی‌تواند مقاومت کند. زنان و مردان هم‌جنس‌باز تمایل دارند شریکان هم‌جنس را تصور کنند، اما محتوی موضوعی خیال‌پردازی‌های‌ها در دو جنس متفاوت است .

خیال‌پردازی‌های جنسی و HSDD

تئوری‌های معاصر تأکید می‌کنند که چیزی که فرد به آن فکر می‌کند یا تصورش می‌کند می‌تواند یا به میل و تحریک جنسی کمک کند یا مانع آن شود . کمیت خیال‌پردازی‌های جنسی در زنی با HSDD در هنگام رؤیاپردازی، خودارضایی و مقاربت جنسی، به‌طور قابل‌ملاحظه‌ای کمتر از زنانی است که شکایتی از کم‌کاری میل جنسی ندارند . زنانی با HSDD دیدگاه‌های منفی بیشتری نسبت به خیال‌پردازی‌های‌ جنسی دارند و ممکن است خیال‌پردازی‌های‌ جنسی را سرکوب کنند یا تعمداً برهم زنند پاسخ‌های منفی به خیال‌پردازی‌های‌ جنسی می‌تواند از واکنش‌های هیجانی دوگانه به تحریک و میل جنسی  به‌طور مثال تمایل به تحریک شدن توأم با احساس گناه  حاصل شود؛ درنهایت، استفاده کم از خیال‌پردازی‌ها به فرصت کسب مهارت استفاده از خیال‌پردازی‌ در تقویت تحریک و میل جنسی آسیب می‌زند. بهبود مهارت‌های خیال‌پردازی و پذیرش خیال‌پردازی‌، ‌به‌عنوان درمانی مؤثر در برخی زنان HSDD توصیه‌شده است .

یکی پیچیدگی‌های میل جنسی آن است که خیلی تحت تأثیر سایر اختلالات ازجمله اختلالات خلقی نظیر افسردگی قرار می‌گیرد و همچنین مطالعات نشان داده که کم‌کاری میل جنسی خود می‌تواند منجر به بروز اختلالات خلقی مثل افسردگی بشود. به‌عبارت‌دیگر این دو با هم تعامل دوجانبه دارند، گاهی افسردگی معلول HSDD است و گاهی برعکس. میل جنسی فرایندی متفاوت از برانگیختگی جنسی است، که اشاره به واکنش فیزیولوژیکی در برانگیختگی ؛تحریک جنسی به شکل عروقی دارد. بااین‌حال، میل جنسی نیز، مانند برانگیختگی یا تحریک جنسی تحت تأثیر اختلالات مختلفی نظیر افسردگی قرار می‌گیرد مثلاً مردانی با اختلال افسردگی عمده نه‌تنها علاقه‌ای به رابطه جنسی ندارند که یک متغیر شناختی است، بلکه مشکل نعوظ آلت در ساعات خواب‌وبیداری نیز دارند که کاملا فیزیولوژیک است .

تحریک جنسی، جنبه بیولوژیک‌تر مسائل جنسی است همان‌طور که برای نعوظ و انزال مردان شامل عملکرد عروقی و عضلانی است. ارتباط میان افسردگی و نعوظ شبانه، به دلیل احتمالی کمبود هشیاری و عدم کنترل هیجانات تحریک جنسی به‌ویژه هنگام خواب، جالب است.‌ این مطرح می‌کند که تجربه افسردگی تأثیراتی خودبه‌خودی و غیرارادی بر سطح پایه و بیولوژیکی دارد. ارتباط بیولوژیکی میان میل جنسی و افسردگی تنها در مردان یافت نمی‌شود. میل جنسی پایین، افسردگی و اضطراب در زنانی تشخیص کم‌کاری میل جنسی داشته‌اند دیده‌شده است . دو مقیاس سنجش بسیار رایج برای افسردگی، پرسشنامة افسردگی بک و مقیاس افسردگی همیلتون  است که هردو شامل مواردی هستند که درباره تغییر در عملکرد جنسی افراد مبتلا‌به افسردگی می‌سنجد. HRSD که مصاحبه‌ای است که توسط شرکت‌کنندگان پاسخ داده می‌شود، شامل مواردی است که علائم جنسی نظیر فقدان شهوت، عملکرد جنسی ناقص، یا تغییر در قاعدگی زنان را ثبت می‌کند. BDI-II، که از فرد می‌خواهد تغییراتش در میل به رابطه جنسی را از  اخیراً تغییری در علاقه‌ام به رابطه جنسی احساس نکردم  تا   علاقه‌ام به رابطه جنسی را کاملا” از دست داده‌ام، درجه‌بندی کند. بااین‌حال، آیتم میل جنسی از BDI-II اثبات می‌کند اعتبار پیش‌بینی پایینی دارد زمانی که با نمرات کلی افسردگی مقایسه می‌شود . میل جنسی پایین برای پیش‌بینی افسردگی کافی نیست، اما ارتباط میان کمبود یا فقدان میل جنسی با افسردگی ثابت شده است .

یک درمان متداول برای اختلال افسردگی، تجویز دارویی است. بازدارنده‌های انتخابی سروتونین (SSRIs) مانند فلوکستین (پروزاک)، سیتالوپرام (سلکسا)، سرترالین (زولوفت) و پاوروکستین (پکسیل) نشان داده‌اند که میل جنسی را در مردان در قالب عوارض جانبی، کاهش می‌دهند .در مطالعه‌ای اثر دارویی داروهای SSRI در مقایسه با دارونما بررسی شد، نتایج نشان داد میل جنسی 40-30 درصد زنانی که داروهای SSRI دریافت کردند کاهش یافت درحالی‌که این درصد در زنانی که مصرف‌کنندة دارونما بودند فقط شش  درصد بود . بوپروپیون ولباترین  که بازدارنده‌ای انتخابی ‌نوراپینفرین (SNRI) است نیز دارویی ضدافسردگی است که کمترین عوارض جانبی را در مقایسه با SSRI‌های دیگر دارد ، حتی تبلیغات تلویزیونی این حقیقت را ‌به‌عنوان یکی از مزایای بوپروپیون برای افسردگی تبلیغ می‌کنند که به‌طور ضمنی مؤید اهمیت مسئله میل جنسی در زندگی افراد است. در مطالعه‌ای ارتباط میان افسردگی و میل جنسی بررسی شد، با این و درصد بالایی از بیمارانی که برای افسردگی‌شان تحت درمان دارویی قرار گرفتند (%84.3)، میل جنسی پایینی را گزارش کردند.

منبع

امیدبیگی،مریم(1394)، اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در افزایش میل جنسی، افزایش احقاق جنسی و کاهش تعارضات زناشویی زنان،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه خوارزمی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0