خودکارآمدی

خودکارآمدی یعنی قضاوت فرد درباره این که با توجه به مهارت­هایی که دارد، چگونه با یک موقعیت ؛خوب یا بد مقابله می­کند. در واقع خودکارآمدی اطمینانی است که شخص بر اساس آن رفتاری خاص را با توجه به موقعیت به اجرا می­گذارد و انتظار نتایج ثمربخش دارد .

در حقیقت خودکارآمدی یک متغیر مهم در انواع رفتار پیشرفت و نیز بسیاری دیگر از انواع رفتارها از جمله سلامتی است. افراد دارای باورهای خودکارآمدی ضعیف، به جای برخورد با موانع از آنها اجتناب می­کنند و به صورت غیر واقع بینانه­ای معیارهای بالایی برای خود در نظر می­گیرند و سعی دارند انتظارات فوق العاده بزرگی را علیرغم توانایی­های خود برآورده نمایند. در نتیجه با شکست­های پیاپی مواجه شده که این شکست­ها به احساس بی­ارزشی و افسردگی منجر می­شود. افرادی که کارایی شخصی کمی دارند، احساس می­کنند که در اعمال کنترل بر رویدادهای زندگی درمانده و ناتوانند. آنها معتقدند هر تلاشی که می­کنند، بیهوده است و هنگامی که آنها با موانع روبه رو می­شوند اگر تلاش­های اولیه آنها در برخورد با مشکلات بی­نتیجه باشد، سریعاً قطع امید می­کنند، ولی افرادی که کارایی شخصی زیادی دارند معتقدند که می­توانند به طور موثر با رویدادها و شرایطی که مواجه می­شوند، برخورد کنند.

از آنجایی که آنها در غلبه بر مشکلات، انتظار موفقیت دارند در تکلیف­ها استقامت نموده و اغلب در سطح بالایی عمل می­کنند. این افراد در مقایسه با اشخاصی که کارایی کمی دارند، به توانایی­هایی خود اطمینان بیشتری داشته و تردید کمی نسبت به خود دارند. آنها مشکلات را چالش می­بینند و نه تهدید و فعالانه موقعیت­های جدید را جستجو می­کنند .

باورها خودکارآمدی افراد به وسیله چهار منبع اصلی شامل عملکرد واقعی خویش، تجارب جانشینی، اشکال مختلف متقاعدسازی و علائم فیزیولوژیک ایجاد می­شوند. موثرترین منبع به واسطه تجارب مستقیم است. موقعیت­های افراد باوری نیرومند در کارآمدی شخصی افراد ایجاد می­کند، در حالی که شکست­ها خودکارآمدی آنها را ویران می­سازد. دومین منبع، تجارب جانشینی می­باشد که توسط الگوهای اجتماعی به دست می­آید. دیدن افراد مشابه یا کسب موفقیت­های آنان باعث تلاش بیشتر و برانگیختگی افراد می­شود. منبع سوم، اقناع کلامی است. افرادی که به صورت شفاهی تشویق می­شوند، زمانی که توانایی تسلط بر فعالیت­ها را دارند تلاش بیشتری انجام می­دهند. چهارمین منبع، حالت­های فیزیولوژیکی و هیجانی فرد است، خلق مثبت باعث افزایش خودکارآمدی و خلق محزون معکوس عمل می­نماید .

خودکارآمدی مشابه خودپنداره  ویژه تکلیف و ادراک خود از شایستگی است، چرا که هرکدام نشان دهنده­ی قضاوت افراد در مورد توانایی­های آنان است. در عین حال خودکارآمدی، بیشتر از این سازه­ها مختص موقعیت است. باورهای خودکارآمدی پویاتر، بی­ثبات­تر و تغییر پذیرتر از باورهای خودپنداره و خود شایستگی است. خودکارآمدی فرد برای کار در یک روز معین ممکن است به دلیل آمادگی فرد، شرایط بدنی ؛بیماری، خستگی و خلق و خوی عاطفی او و نیز دیگر شرایط بیرونی نظیر ماهیت کار و محیط اجتماعی در نوسان باشد .

به نظر موریس ، سه گذرگاه اصلی برای تاثیر سطح پایین خودکارآمدی بر احساس افسردگی وجود دارد. اول اینکه زمانی که مردم با یک موقعیت برخورد می­کنند که در آن مجبور هستند استانداردهای بسیار باارزش داشته باشند، سطح کم خودکارآمدی باعث دلسردی و بیم مشارکت می­شود. و این به ویژه زمانی درست است که استاندارهای شخصی مرتبط با شایستگی دقیقاً بالاتر از سطح کارآمدی ادراک شده باشد. دوم احساس خودکارآمدی کم اجتماعی ممکن است روند تشکیل ارتباطات اجتماعی مثبت را که رضایت را به زندگی افراد می­بخشد، کاهش دهد و بنابراین باعث افسردگی شود. علاوه بر آن کمبود خودکارآمدی اجتماعی باعث می­شود افراد اعتقاد پیدا کنند که نمی­توانند استانداردهای دیگران را برآورده سازند، بنابراین باعث اضطراب آنها نیز می­شود. و سومین مورد اینکه خودکارآمدی کم در مورد توانایی کنترل افکار منفی باعث افزایش افسردگی می­شود، تمام افراد استرس، نگرانی و افسردگی را در زمان­های متفاوت تجربه می­کنند. اما در شیوه­های برخورد با آنها دارای تفاوت­هایی با یکدیگر هستند.

برخی از افراد بصورت موفق با افکار منفی مواجه می­شوند در حالی که برخی دیگر، از راهبردهای غیر موثری استفاده می­کنند که باعث افزایش تنش و افکار منفی بیشتری می­شود. زمانی که افراد با تهدیدات یا حوادث منفی زندگی مواجه می­شوند سطح بالایی از خودکارآمدی می­تواند به مدیریت این حوادث بپردازد و آنها را از افسردگی و دلهره حفظ کندف همچنین زمانی که افراد افسرده یا مضطرب می­شوند حس کم خودکارآمدی آنان را از مقابله موثر با موقعیت استرس آور باز می­دارد.

بندورا ، عقیده دارد که ادراک عدم خودکارآمدی شخصی باعث می­شود افرادی که فکر می­کنند توانایی مقابله با امور را ندارند، در موقعیت­هایی که با آنها روبرو می­شوند همه نوع خطری را متصور شوند و خطر بالقوه را اغراق آمیز جلوه دهند. وقتی که تعداد اندکی از وقایع نامطلوب به صورت علائم به صورت علائم ناکارآمدی در مقابله با امور تعبیر شوند، هر نوع موقعیتی صورت خطرناک جلوه می­نماید. بنابراین برای اینکه قضاوت­های افراد را درباره تهدیدهای بیرونی درک کنیم، لازم است که قضاوت­های آنها را درباره توانایی مقابله با امور مد نظر قرار دهیم، زیرا این قضاوت­ها به مقدار زیادی خطر ذهنی رویدادهای محیطی را تعیین می­کند.

بالا بودن خودکارآمدی و احساس کنترل بر رویدادهای موجود در زندگی شخصی به صورت مثبت به توانایی کنار آمدن با استرس وبحداقل رساندن اثرات زیانبخش آن مربوط است.درواقع این شرایط زندگی به خودی خود نیست که آثار زیانبخش تولید می­کند،که ناتوانی ادراک شده درکنترل آنهاست که آثار زیانبخش ایجاد می­کند.

کارادیماس و کالانتزی ، در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که حس کارآمدی کم با تفکرات بدبینانه فرد راجع به خود و توانایی­هایش مرتبط است، در حالی که خودکارآمدی بالا با سلامت روانی مرتبط است، همچنین خودکارآمدی بالا باعث می­شود فرد تکالیف سخت را چالش انگیز نه تهدید آمیز ببیند. بندورا ، مطرح می­کند عقاید خودکارآمدی نقش مهمی در چگونگی فکر کردن، احساس، هیجان و رفتار افراد در موقعیت­های گوناگون، بازی می­کند.

باورهای خودکارآمدی از دو طریق بر تندرستی انسان تاثیر می­گذارند، یکی از طریق تاثیر بر رفتارهای مرتبط با تندرستی فرد و دیگری از طریق تاثیر بر کارکرد زیستی او، به عبارتی هم بر احتمال بروز بیماری­های مختلف و هم بر فرآیند بهبود بیماری تاثیر می­گذارد.خودکارآمدی بالا، با تقویت ایمنی بدن، کاهش آزاد شدن هورمون­های مربوط به استرس و کاهش آسیب پذیری نسبت به عفونت­های تنفسی مربوط است .  وید، معتقد است که افراد دارای خودکارآمدی و احساس کنترل بالا هنگامی که با یک محرک دردناک مواجه می­شوند تولید اپیوئیدهای درونزاد در آنها افزایش می­یابد و این امر باعث افزایش تحمل در برابر درد و کاهش شدت آن می­شود.

از طرفی خودکارآمدی نقش محوری در خود تنظیمی حالت های عاطفی بازی می کند در این معنا ، ناتوانی دریافت شده در تاثیرکذاری بر رویدادها و شرایط اجتماعی که بطور معنی داری زندگی فرد را متأثر می کند در شکل گرفتن احساسات پوچی و نومیدی بشکل اضطراب کمک خواهدکرد .

منبع

غلامی کنشتی، سمیرا(1392)،سلامت روان بر مبنای راهبردهای مقابله دینی رضایت زناشویی و خودکارآمدی در بیماران سرطانی، پایان نامه کارشناسی ارشد، روانشناسی بالینی، دانشکده  علوم تربیتی و روانشناسی شیراز

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

 

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

مطالب مرتبط

دیدگاهی بنویسید

0